دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۰۷:۳۱ - ۰۸ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۱۸۷۹
فیلم و سینمای ایران

چرا اشتیاق رسانه‌ها به حواشی بیشتر از متن سینماست؟

چیزهایی که روی پرده نمی‌بینید

النازشاکر دوست,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

سینما در کنار داستان‌هایی که روی پرده می‌بینیم، هزاران داستان نادیده و ناگفته هم دارد. داستان‌هایی که بیشتر آنها با اتمام فیلمبرداری به فراموشی سپرده می‌شود؛ اما در این بین داستان‌هایی هم هستند که می‌مانند و تناور می‌شوند و اختلافاتی ریشه‌دار را شکل می‌دهند و هرچه می‌گذرد، بسان کوه یخی درحال حرکت بخش‌های جدیدی از آن آشکار شده و آسیب می‌زند. نمونه‌اش را در انواع و ژانرهای گوناگون زیاد دیده‌ایم.

 

از رسوایی اخیر ‌هاروی واینستاین تهیه‌کننده مقتدر‌ هالیوودی بگیرید- که در ژانر رمانس با محوریت قهرمانان روان‌پریش بود؛ تا دعوای تهیه‌کننده فیلم قاتل اهلی با مسعود کیمیایی بزرگ که در ژانری دیگر روایت می‌شد. حالا در چند روز اخیر و ماجراهای فیلم خفه‌گی به نظر می‌رسد باید شاهد افشای داستان‌های ناگفته دیگری در سینمای ایران باشیم. این‌بار با قهرمانی به نام فریدون جیرانی. نکته جالب اما در این میان این است که انگار رسانه‌ها اشتیاق بیشتری به این بازی نشان می‌دهند. کافی است روزهای جشنواره را مرور کنیم و ببینیم چه حجمی از مطلب درباره دعوای کیمیایی و لشگری‌قوچانی نوشته شده؛ و چقدر درباره خود قاتل اهلی و ضعف و قوت‌های آن.

 

ستایش قربانی

ماجرای تهیه‌کننده ‌هالیوودی جنبه دیگری از جذابیت‌های سینما را به نمایش گذاشت. جذابیت حواشی در این هنر- صنعت دنیای مدرن؛ جذابیتی که گاه داستان‌های اصلی را که روی پرده در جریان است، زیر سایه‌اش قرار می‌دهد. در داستان این تهیه‌کننده قدرتمند دیدیم که چگونه حواشی می‌تواند تهیه‌کننده‌ای را که تنها و تنها با تولید داستان‌های عامه‌پسند یا همان پالپ فیکشن خودمان حق فراوانی به گردن تاریخ سینما دارد، چنان ویران سازد که دیگر نشود سراغی از آن شمایل قدرتمند دید. دیدیم که رسانه چگونه می‌تواند در یک چشم به‌هم‌زدن یک چهره قدرتمند فرهنگی را تا حد یک بیمار خطرناک با رفتارهای سادیستیک تنزل دهد؛

 

و او را البته با این تصویر تثبیت کند. دیدیم مخاطب رسانه تا چه حد مشتاق اخباری از این جنس است؛ تا بزرگان را از جایگاه قدر قدرتی‌شان پایین بکشد و دیدیم که چه اشتیاقی در سوپراستارهای قرن ٢٠ و یکی برای ایفای نقش یک قربانی وجود دارد. زنان قدرتمند ‌هالیوود صف بستند تا از‌ هاروی بد بگویند. از همان کسی که تا چندی پیش منتظر تلفنی از دفترش بودند تا در فیلم جدید ‌هاروی بازی کنند، اما ظاهرا اشتیاق غیرقابل مهار جامعه به تقدیس قربانیان آنان را هم وارد این حاشیه کرد.

 

قاتل اهلی

این داستان را در ایران هم دیده‌ایم. البته با کمی تفاوت؛ که در ایران نه رسانه‌ها چنان قدرت بنیان‌برکنی دارند و نه قوانین جامعه چندان نزدیک‌شدن به برخی خطوط را برمی‌تابد، وگرنه با اشتیاق سرکشی که رسانه‌های این‌جا هم به حواشی دارند، باور کنید که در یک شرایط دیگر چیزی را از هجوم رسانه‌ها امان نبود. کافی است برای اثبات این قضیه سری بزنیم به روزهای برگزاری جشنواره فجر. در هیاهوی نمایش ده‌ها فیلم مهم و غیرمهم؛ و در بزنگاه نمایش یکی از مهمترین فیلم‌های‌ سال از مسعود کیمیایی- که با هر متر و معیاری جزو افراد بااهمیت این سینماست- ناگهان می‌بینیم که فیلم و سازنده‌اش در سایه قرار می‌گیرد و بحث رسانه را مسائلی چون اختلاف‌نظر تهیه‌کننده و کارگردان بر سر زیاد و کمی نقش پولاد؛ و مسائلی به این بی‌اهمیتی تشکیل می‌دهد.

 

این البته تنها مورد نیست. اگر چند سالی می‌شود که در وادی سینما نفس می‌کشید، قطعا دیده‌اید که در مورد هرکدام از فیلم‌های کیمیایی مسائلی از این دست بارها و بارها رخ می‌دهد. کاری به این نداریم که این مسائل حقیقت دارند یا نه؛ مسأله اینجاست که اگر رسانه‌ها اندازه اشتیاقی که به این وادی دارند، در توجه به متن ماجرا هم می‌کوشیدند، قطعا سینمای ما بسیار بسیار متفاوت با امروز بود.

 

حاشیه ربای درون!

اساسا یک‌سری از هنرمندان خاصیت آهن‌ربایی دارند و با حاشیه ربای وجودشان حواشی را متوجه خودشان می‌کنند. مهمترین این هنرمندان مسعود کیمیایی است که اشتیاق مردم و رسانه‌ها به حواشی زندگی‌اش او را در تمام این سال‌ها بدل کرده به سوپراستار این عرصه. فارغ از تفاوت جایگاه و اهمیت فردی و هنری و شأن سینمایی، مسعود ده‌نمکی هم همین خصیصه را دارد و در مورد حواشی‌اش بیشتر از متن آثارش صحبت می‌شود؛ البته با این توجیه که درباره چیزی که وجود ندارد، نمی‌توان حرف زد! داریوش مهرجویی، عبدالرضا کاهانی، مهدی کرم‌پور و یکی دونفر دیگر نیز در این سال‌ها از این نظر در معرض توجه رسانه‌ها بوده‌اند؛ و البته فریدون جیرانی...

 

بازیگر جدید

شاید چند ماه پیش در جریان درگیری‌های دامنه‌دار مسعود کیمیایی و منصور لشگری قوچانی، زمانی که فریدون جیرانی با فراغ بال نشسته و داشت نقش میانجی منصف را بازی می‌کرد، تصورش را هم نمی‌کرد که چندی بعد خودش بدل به ضد قهرمان اصلی سینمای حاشیه‌دوست ایران خواهد شد. این کارگردان دوست‌داشتنی آن روزها مست از موفقیت انتقادی فیلم جدیدش داشت به روزهای آتی می‌اندیشید و برای زمان اکران فیلم نقشه می‌ریخت. آن روزها البته رسید؛ با آغازی خوش و فروشی قابل قبول برای شخصی‌ترین فیلم کارنامه‌اش اما ادامه‌اش آنچنان آرام پیش نرفت و این شاید شیرینی فروش دو میلیاردی فیلم را در کارنامه فریدون جیرانی تلخ کرده باشد.

 

خفه‌گی

داستان جدید سینمای ایران از گفته‌های پولاد کیمیایی آغاز شد. پولاد که در خفه‌گی یکی از نقش‌های فرعی فیلم را ایفا کرده، در گفت‌وگویی اظهار کرد که در فیلم خفه‌گی‌اش با اعتماد به فریدون جیرانی نقش فرعی بازی کرده و جیرانی از اعتماد او سوءاستفاده کرده است. این می‌توانست اتفاق حاشیه‌ای مهمی تلقی نشود و در حد یک گله‌گزاری حرفه‌ای طرح شود؛ به‌خصوص که خود جیرانی هم حق را به پولاد داد و گفت که «پولاد را دوست دارم و او هم سعی کرده که در فیلم بازی خیلی متفاوتی انجام دهد؛ اما طفلک همه صحنه‌های بازی‌اش را به دلایلی چون تغییر بازیگران دیگر از فیلم حذف کردیم.» این‌جا حاشیه دوم پیش آمد.

 

یکی از آن بازیگران تغییریافته به نام امیررضا پاشا که ابتدا گفته می‌شد نقش اول خفه‌گی را بازی خواهد کرد، در مصاحبه‌ای فریدون جیرانی را به بد عهدی، پیمان‌شکنی، بدرفتاری، تحقیر، توهین، طراحی نقشه برای تغییر او و دادن نقشش به نوید محمدزاده متهم کرد. اتهاماتی که کسانی را که از نزدیک با فریدون جیرانی آشنا هستند، بشدت شوکه کرد. جیرانی که در تمام این سال‌ها چهره‌ای آرام و متین از خودش به نمایش گذاشته بود، در پاسخ به ادعاهای امیررضا پاشا سکوت کرد و حتی در تماس خبرنگار «شهروند» هم گفت که چنین ادعاهایی نیاز به پاسخ‌دادن ندارد. اما مشکل در رسانه‌های حاشیه‌دوست بود که با فراموش‌کردن این واقعیت که خفه‌گی به‌ عنوان بهترین ساخته سال‌های اخیر جیرانی و یکی از بهترین فیلم‌های ‌سال سزاوار پرداختی به مراتب بیشتر است، خروجی مطالب‌شان را پر کردند از این مسائل. از انتقادهای پولاد، پاشا، و البته مواردی چون این‌که قبل از الناز شاکردوست قرار بوده بهاره رهنما در این فیلم بازی کند....

 

مرغ و تخم‌مرغ

باز هم تکرار می‌کنم که کاری به راست و دروغ این حواشی نداریم و به این‌که در این میان حق با کیست. نکته در این میان سلیقه نازلی است که باعث محبوبیت چنین اخباری شده و رسانه‌ها را هم به آن سو میل می‌دهد. البته قصه مرغ و تخم‌مرغ در این جریان هم صدق می‌کند و معلوم نیست که سطح سلیقه مردم رسانه‌ها را به سوی اخبار سطحی سوق می‌دهد یا این رسانه‌های سطحی هستند که چنین سلیقه‌هایی می‌سازند؛ نتیجه اما فرقی نمی‌کند. رسانه‌هایی که روزنامه‌نگار را در حد کارچاق‌کن پایین آورده و اعتبار را به قلم به دستی قائلند که رابطه بهتری با بزرگان داشته باشد، طبیعی است که در جنبه‌های دیگر هم سکان را به دست سلایقی از نوع دیگر دهند. کاش می‌شد از حواشی چند وقت اخیر گفت تا معلوم شود چه فضایی در این میان وجود دارد.

 

حسرت

این داستان البته جهانی است؛ سطحی‌نگری در تمام دنیا اپیدمی‌ شده است. در روزهایی که ماجراهای کاتالونیا در صدر اخبار است و حداقل در ظاهر قضیه خیلی‌ها را به یاد داستان‌های آزادیخواهان و دوستداران ژنرال فرانکو می‌اندازد و نبود روزنامه‌نگارانی چون همینگوی را در رسانه‌های امروز حسرت‌برانگیزتر می‌کند، روز گذشته خبری منتشر شد با این مضمون که یک دانشمند کاتالونیایی یک ربات جنسی اختراع کرده است! فکر می‌کنم دیگر توضیحی نمی‌ماند؛ بی‌فرهنگی داستان جهانی است.

 

 

پولاد امین

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش