دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۱۹ - ۲۴ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۵۵۲
فیلم و سینمای ایران

سینما یعنی خالتور، بقیه اش درِپیت است!

فیلم خالتور,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
این خصلت محمد حسین فرحبخش است که روی عقیده و باور خود می ماند. اگر جز این بود بعد از حدود چهار دهه سبک فیلمسازی اش را تغییر می داد. این تهیه کننده معتقد است فیلم باید مخاطب را سرگرم کند، حالا چه کمدی باشد چه اکشن و چه ملودرام.

برخلاف کسانی که می گویند این نوع سینما (حالا هر اسمی که به آن می دهند، فیلمفارسی، تجاری، گیشه پسند...) نباید باشد، معتقدم نباید انکار شود. حتما نظر شما هم همین است که بعد از چند دهه فعالیت همچنان سراغ تهیه این جنس فیلم ها می روید.

 

من راجع به سوال شما اساسا مسئله دارم. اصلا سینما همین است نه این که این نوع سینما را باید قبول کرد. چون بقیه سینما مثل این نیست مشکل پیش آمده. این سینمای درپیت که به اسم روشنفکری و چه و چه جا افتاده باید فرع باشد. به خاطر همین چهل سال است ما سینما نداریم و در واقع همه اش در حال تجربه هستیم. جدیدا هم که شارلات خانه ای راه افتاده به اسم هنر و تجربه. نفس سوال شما ایراد دارد.

 

حتی از کیفیت این فیلم ها دفاع می کنید؟

 

نه؛ حتما می شود آنها را با کیفیت تر ساخت. این که می شود فیلمی مثل «خالتور» را بهتر ساخت قطعا موافقم و نمی گویم نمی شود. شکی در این نیست. اما سینما یعنی این که مردم توی سالن بروند کیف کنند.

 

ولی با فیلم جدی هم می توان کیف کرد و سرگرم شد.

 

بله؛ عرض من هم همین است که وقتی فیلمی سرگرم کننده باشد مهم نیست طنز باشد یا جدی. «خالتور» هم فیلمی جدی است منتها در قالب طنز. معنا و مفهوم سینما رویاپردازی است و برای پر کردن اوقات فراغت و این هم یک نمونه از آن سینما است. باید عموم سینما این نوع فیلم ها باشد؛ حالا می تواند اکشن باشد، می تواند ملودرام باشد یا طنز. متاسفانه مسئولان و یکسری روشنفکرنما آن را می گویند چون می ترسند و نمی گذارند این دست فیلم ها ساخته شود. بعضی فیلمسازها هم می ترسند و فرار می کنند ولی ما هرگز نه تنها فرار نمی کنیم، که بابت ساخت این فیلم ها افتخار می کنیم و اینها را برای خودمان باقیات صالحات می گذاریم.

 

این حرف عکس نظر خیلی ها است که درباره فیلم های شما بیان می شود.

 

هر کس هر چه می خواهد بگوید. وقتی توی سینما می رویم مردم به ما می گویند خدا دل شما را شاد کند که دل مان را شاد کردید، برای مان کافی است. حالا هر خبرنگار، منتقد، مسئول تا صبح قیامت هر چه می خواهد بگوید؛ توی گوش ما نمی رود و کار خودمان را انجام می دهیم. ما پایبند به قانون جمهوری اسلامی و شرع هستیم، به بقیه کاری نداریم.

 

شما می گویید سینما باید سرگرم کننده باشد اما وقتی پشت دوربین می ایستید خیلی قائل به آن نیستید و مشخصا منظورمان «زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» است.

 

«زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» عین سرگرمی است. یعنی وقتی شما فیلم را می بینید تا پایان پلک نمی زنید. منتها این فیلم ها با فیلم هایی مثل «آواز قو»، «کما»، «زن ها فرشته اند»، «تکیه بر باد»، «شب های تهران» و ... متفاوت است. هر کدام فضای خاص خود را دارند. ما ۱۰ سال پیش «مهمان» را ساختیم که یکی از بهترین فیلم های کمدی سینمای ایران بود. حالا ممکن است وقتی کارگردانی می کنم به یک معضل اجتماعی بپردازم آن را هم به عنوان سرگرمی می سازم. اصلا بیننده می رود سرگرم شود و چیزهایی دستگیرش می شود.

 

با این نگاه «خالتور» را هم آموزنده می دانید؟

بله؛ توی این فیلم هم حرف است. می گوید وقتی به دیگران کمک کردی خدا یک جور دیگر به تو کمک می کند. حالا این حرف با یک فیلم سرگرم کننده زده می شود ولی چون مهران غفوریان و علی صادقی بازی کرده اند، آقایان نمی خواهند آن را جدی بگیرند. مردم دارند جدی می گیرند که مهمتر هستند.

 

فیلم خالتور,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 

بله؛ با فیلمی مثل «خالتور» هم می توان چهارتا نکته به مردم یادآور شد ولی آنها را بارها توی فیلم های خودتان گفته اید و ۵۰ سال پیش «گنج قارون» آن را گفته. تکرار چرا؟

 

آفرینش بر اساس کلیشه است. حضرت آدم شبیه من و شما بوده. دوتا چشم داشته، دوتا گوش، یک بینی و عقل و فهم. حالا لباس ها به مرور زمان عوض شده ولی اصل تغییر نکرده است. شکل ها تغییر می کند اما اصل آدمیزاد همان است که بود. اولا من قائل به این حرف نیستم که فیلم حتما باید مردم را راهنمایی و ارشد کند، دوما همه حرف ها تکرار شده حتی حرف های متعالی که در آموزه های دین ما هست. حرف های خوب و انسانی که توی آن اخلاق باشد را اصلا روزی صد هزار مرتبه تکرار کن. تازه همه اینها را ما تکرار می کنیم وضع مان این است اگر نکنیم چه می شود.

 

در عین حال می تاوان حرف تکراری جذاب تر زد. این را دیگر قبول دارید؟

 

صددرصد فرمایش شما درست است. من عرض کردم می شد «خالتور» را بهتر ساخت منتها یک چیز است و این که شرایط امنیتی در فیلمسازی فراهم نیست. چرا در زمان مرحوم سیف الله داد بچه های سینما اکثرا بهترین فیلم های شان را ساختند؟ چون برای شان امنیت وجود داشت. امنیت را که حس کنند کیفیت فیلم می تواند بالا برود. با این مقوله باید خیلی حرفه ای و موشکافانه برخورد کرد که امنیتی که مسئولان برای فیلم ها تامین می کنند تاثیر مستقیم روی کیفیت فیلم ها دارند. «خالتور» را می شد بهتر ساخت نه من نه آقای معیریان در این حرف شک نداریم.

 

خیلی ها مخالف فیلم قبلی شما و آرش معیریان یعنی «آس و پاس» بودند منتها در دنیای خودش موفق بود. چه از نظر ساز و آواز، دنیای فانتزی و خیالپردازی. «خالتور» اما ماکتی از «آس و پاس» است که خودش از فیلم های دیگر تقلید کرده بود. یعنی بد در بدتر.

 

ما نمی خواهیم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم. هم ما ممکن است قصور داشته باشیم هم آقای معیریان. اما عرض کردم شرایط را نباید نادیده گرفت. مردم از «خالتور» استقبال کرده اند و خوش شان آمده اما در این که تذکر می دهید درست است و آن را صادقانه می بینیم و بعدا خواستیم فیلم بسازیم لحاظ می کنیم. این حرف نه ترور شخصیت است نه بی احترامی و می تواند برای من سازنده باشد.

 

گفته می شود محمد حسین فرحبخش با یک تیم قرارداد می بندد و طی یک مدت مشخص دو فیلم می سازد. این طوری در هزینه صرفه جویی می شود. «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» را قرار بوده آرش معیریان بسازد اما شکستگی پا اجازه نمی دهد و خودتان اولی را کارگردانی می کنید.

 

این حرف صددرصد اشتباه است. قرار بود آقای معیریان «پا تو کفش من نکن» را بسازد منتها پایش شکست و مجبور شدم خودم کارگردانی کنم وگرنه این فیلم توی ردیف کارگردانی من نیست و این نوع فیلم ها تخصص می خواهد. بعد هم این طور که می گویید نیست. فیلمبردار «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» دو نفرند نه یکی. حتی تیم تولید فرق دارند. بعد «پا تو کفش من نکن» توی مهر ماه ساخته شده و «خالتور» اسفند. دو ماه مال زمانی است که شما عده ای را استخدام کنید و دو فیلم را پشت سر هم بسازید. مهر کجا اسفند کجا؟

 

انگار شما به عنوان تهیه کننده به فرمولی رسیده اید که می گویید استاندارد فیلمی مثل «خالتور» همین است. فیلمنامه و کست قوی تر دغدغه تان نیست.

 

نه این طور نیست. «کما» ربطی به این ندارد. ما تلاش مان را می کنیم. سربسته می گویم مسائل امنیتی که مسئولان برای ما فراهم می کنند کیفیت فیلم را بالا و پایین می برد.

 

ولی می توانید بازیگر محبوب تر مثل عطاران را بیاورید. انگار نمی خواهید خرج کنید.

 

بحث عطاران نیست. شما به این فکر کنید چرا بخش خصوصی در سینما فعال نیست. ۱۰ تا تهیه کننده بشمارید، یکی جز پویافیلم کار نمی کند. چرا؟ برای این که صرف نمی کند وگرنه کسی از پول بدش نمی آید. آقای شایسته، آقای سرتیپی، آقای اسماعیلی و دیگر دوستان باسابقه و محترم در پخش فعالیت می کنند چون فیلمسازی صرف نمی کند. حالا ما هم این وسط کاری می کنیم؛ این که گردونه ما را کی بیرون کند خدا می داند.

 

بحث کارگردانی شد. خودتان کدام فیلمی که ساخته اید را بیشتر دوست دارید؟

 

از نظر کارگردانی «آب نبات چوبی» را دوست دارم چون حاصل پختگی سال ها فعالیتم در سینما بود. البته از نظر موضوعی «زندگی خصوصی» تکرارناپذیر است. درباره اتفاقی است که سه دهه مسکوت مانده بود و اعتقاد شخصی و دینی من است. «پا تو کفش من نکن» را تجربه می دانم. مطمئن باشید اگر قرار بود پشیمان شوم از اول نمی ساختم. نمی گویم این فیلم نقطه عطف کارنامه من است اما از ساخت آن پشیمان نیستم. فیلم استانداردی است.

 

«پا تو کفش من نکن» که به تازگی وارد شبکه خانگی شده در زمان اکران با انتقادهایی مواجه بود. مثلا گفته می شد مسئله صیغه را زیر سوال برده اید.

 

اصلا این طور نیست. باید این چیزهایی که بی خودی تابو شده را بشکنیم. ما یا حرام شرعی داریم، یا عقلی یا عرفی. این چیزهایی که در فیلم گفته می شود با این سه مورد همخوان نیست. اتفاقا من بعضی تابوها را می شکنم که بگویم ربطی به دین ندارد و بعضی آدم ها آنها را از خودشان در آورده اند. یکی برهنه می شود و می گوید من تابوشکنی کرده ام. این لجن پراکنی است؛ تابوشکنی یعنی حرف هایی که توی زندگی می زنیم را در سینما بتوانیم بیان کنیم. برای چی باید بترسیم؟ مردم شاد می شوند چرا با شادی مردم مخالفیم؟

 

ولی یک جاهایی این طور استنباط می شود که با اعتقادات شوخی می کنید.

 

زبان طنز با جدی فرق می کند. خنده را خداوند فقط به انسان داده است و به هیچ موجود دیگری نداده خنده و شادی هم لازمه ابتدایی سلامت است. متاسفانه جامعه ما افسرده است و یکی از وظایف فیلمساز، خنداندن مردم است.

 

 

 

bartarinha.ir
  • 11
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش