برخلاف کسانی که می گویند این نوع سینما (حالا هر اسمی که به آن می دهند، فیلمفارسی، تجاری، گیشه پسند...) نباید باشد، معتقدم نباید انکار شود. حتما نظر شما هم همین است که بعد از چند دهه فعالیت همچنان سراغ تهیه این جنس فیلم ها می روید.
من راجع به سوال شما اساسا مسئله دارم. اصلا سینما همین است نه این که این نوع سینما را باید قبول کرد. چون بقیه سینما مثل این نیست مشکل پیش آمده. این سینمای درپیت که به اسم روشنفکری و چه و چه جا افتاده باید فرع باشد. به خاطر همین چهل سال است ما سینما نداریم و در واقع همه اش در حال تجربه هستیم. جدیدا هم که شارلات خانه ای راه افتاده به اسم هنر و تجربه. نفس سوال شما ایراد دارد.
حتی از کیفیت این فیلم ها دفاع می کنید؟
نه؛ حتما می شود آنها را با کیفیت تر ساخت. این که می شود فیلمی مثل «خالتور» را بهتر ساخت قطعا موافقم و نمی گویم نمی شود. شکی در این نیست. اما سینما یعنی این که مردم توی سالن بروند کیف کنند.
ولی با فیلم جدی هم می توان کیف کرد و سرگرم شد.
بله؛ عرض من هم همین است که وقتی فیلمی سرگرم کننده باشد مهم نیست طنز باشد یا جدی. «خالتور» هم فیلمی جدی است منتها در قالب طنز. معنا و مفهوم سینما رویاپردازی است و برای پر کردن اوقات فراغت و این هم یک نمونه از آن سینما است. باید عموم سینما این نوع فیلم ها باشد؛ حالا می تواند اکشن باشد، می تواند ملودرام باشد یا طنز. متاسفانه مسئولان و یکسری روشنفکرنما آن را می گویند چون می ترسند و نمی گذارند این دست فیلم ها ساخته شود. بعضی فیلمسازها هم می ترسند و فرار می کنند ولی ما هرگز نه تنها فرار نمی کنیم، که بابت ساخت این فیلم ها افتخار می کنیم و اینها را برای خودمان باقیات صالحات می گذاریم.
این حرف عکس نظر خیلی ها است که درباره فیلم های شما بیان می شود.
هر کس هر چه می خواهد بگوید. وقتی توی سینما می رویم مردم به ما می گویند خدا دل شما را شاد کند که دل مان را شاد کردید، برای مان کافی است. حالا هر خبرنگار، منتقد، مسئول تا صبح قیامت هر چه می خواهد بگوید؛ توی گوش ما نمی رود و کار خودمان را انجام می دهیم. ما پایبند به قانون جمهوری اسلامی و شرع هستیم، به بقیه کاری نداریم.
شما می گویید سینما باید سرگرم کننده باشد اما وقتی پشت دوربین می ایستید خیلی قائل به آن نیستید و مشخصا منظورمان «زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» است.
«زندگی خصوصی» و «آب نبات چوبی» عین سرگرمی است. یعنی وقتی شما فیلم را می بینید تا پایان پلک نمی زنید. منتها این فیلم ها با فیلم هایی مثل «آواز قو»، «کما»، «زن ها فرشته اند»، «تکیه بر باد»، «شب های تهران» و ... متفاوت است. هر کدام فضای خاص خود را دارند. ما ۱۰ سال پیش «مهمان» را ساختیم که یکی از بهترین فیلم های کمدی سینمای ایران بود. حالا ممکن است وقتی کارگردانی می کنم به یک معضل اجتماعی بپردازم آن را هم به عنوان سرگرمی می سازم. اصلا بیننده می رود سرگرم شود و چیزهایی دستگیرش می شود.
با این نگاه «خالتور» را هم آموزنده می دانید؟
بله؛ توی این فیلم هم حرف است. می گوید وقتی به دیگران کمک کردی خدا یک جور دیگر به تو کمک می کند. حالا این حرف با یک فیلم سرگرم کننده زده می شود ولی چون مهران غفوریان و علی صادقی بازی کرده اند، آقایان نمی خواهند آن را جدی بگیرند. مردم دارند جدی می گیرند که مهمتر هستند.
بله؛ با فیلمی مثل «خالتور» هم می توان چهارتا نکته به مردم یادآور شد ولی آنها را بارها توی فیلم های خودتان گفته اید و ۵۰ سال پیش «گنج قارون» آن را گفته. تکرار چرا؟
آفرینش بر اساس کلیشه است. حضرت آدم شبیه من و شما بوده. دوتا چشم داشته، دوتا گوش، یک بینی و عقل و فهم. حالا لباس ها به مرور زمان عوض شده ولی اصل تغییر نکرده است. شکل ها تغییر می کند اما اصل آدمیزاد همان است که بود. اولا من قائل به این حرف نیستم که فیلم حتما باید مردم را راهنمایی و ارشد کند، دوما همه حرف ها تکرار شده حتی حرف های متعالی که در آموزه های دین ما هست. حرف های خوب و انسانی که توی آن اخلاق باشد را اصلا روزی صد هزار مرتبه تکرار کن. تازه همه اینها را ما تکرار می کنیم وضع مان این است اگر نکنیم چه می شود.
در عین حال می تاوان حرف تکراری جذاب تر زد. این را دیگر قبول دارید؟
صددرصد فرمایش شما درست است. من عرض کردم می شد «خالتور» را بهتر ساخت منتها یک چیز است و این که شرایط امنیتی در فیلمسازی فراهم نیست. چرا در زمان مرحوم سیف الله داد بچه های سینما اکثرا بهترین فیلم های شان را ساختند؟ چون برای شان امنیت وجود داشت. امنیت را که حس کنند کیفیت فیلم می تواند بالا برود. با این مقوله باید خیلی حرفه ای و موشکافانه برخورد کرد که امنیتی که مسئولان برای فیلم ها تامین می کنند تاثیر مستقیم روی کیفیت فیلم ها دارند. «خالتور» را می شد بهتر ساخت نه من نه آقای معیریان در این حرف شک نداریم.
خیلی ها مخالف فیلم قبلی شما و آرش معیریان یعنی «آس و پاس» بودند منتها در دنیای خودش موفق بود. چه از نظر ساز و آواز، دنیای فانتزی و خیالپردازی. «خالتور» اما ماکتی از «آس و پاس» است که خودش از فیلم های دیگر تقلید کرده بود. یعنی بد در بدتر.
ما نمی خواهیم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم. هم ما ممکن است قصور داشته باشیم هم آقای معیریان. اما عرض کردم شرایط را نباید نادیده گرفت. مردم از «خالتور» استقبال کرده اند و خوش شان آمده اما در این که تذکر می دهید درست است و آن را صادقانه می بینیم و بعدا خواستیم فیلم بسازیم لحاظ می کنیم. این حرف نه ترور شخصیت است نه بی احترامی و می تواند برای من سازنده باشد.
گفته می شود محمد حسین فرحبخش با یک تیم قرارداد می بندد و طی یک مدت مشخص دو فیلم می سازد. این طوری در هزینه صرفه جویی می شود. «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» را قرار بوده آرش معیریان بسازد اما شکستگی پا اجازه نمی دهد و خودتان اولی را کارگردانی می کنید.
این حرف صددرصد اشتباه است. قرار بود آقای معیریان «پا تو کفش من نکن» را بسازد منتها پایش شکست و مجبور شدم خودم کارگردانی کنم وگرنه این فیلم توی ردیف کارگردانی من نیست و این نوع فیلم ها تخصص می خواهد. بعد هم این طور که می گویید نیست. فیلمبردار «پا تو کفش من نکن» و «خالتور» دو نفرند نه یکی. حتی تیم تولید فرق دارند. بعد «پا تو کفش من نکن» توی مهر ماه ساخته شده و «خالتور» اسفند. دو ماه مال زمانی است که شما عده ای را استخدام کنید و دو فیلم را پشت سر هم بسازید. مهر کجا اسفند کجا؟
انگار شما به عنوان تهیه کننده به فرمولی رسیده اید که می گویید استاندارد فیلمی مثل «خالتور» همین است. فیلمنامه و کست قوی تر دغدغه تان نیست.
نه این طور نیست. «کما» ربطی به این ندارد. ما تلاش مان را می کنیم. سربسته می گویم مسائل امنیتی که مسئولان برای ما فراهم می کنند کیفیت فیلم را بالا و پایین می برد.
ولی می توانید بازیگر محبوب تر مثل عطاران را بیاورید. انگار نمی خواهید خرج کنید.
بحث عطاران نیست. شما به این فکر کنید چرا بخش خصوصی در سینما فعال نیست. ۱۰ تا تهیه کننده بشمارید، یکی جز پویافیلم کار نمی کند. چرا؟ برای این که صرف نمی کند وگرنه کسی از پول بدش نمی آید. آقای شایسته، آقای سرتیپی، آقای اسماعیلی و دیگر دوستان باسابقه و محترم در پخش فعالیت می کنند چون فیلمسازی صرف نمی کند. حالا ما هم این وسط کاری می کنیم؛ این که گردونه ما را کی بیرون کند خدا می داند.
بحث کارگردانی شد. خودتان کدام فیلمی که ساخته اید را بیشتر دوست دارید؟
از نظر کارگردانی «آب نبات چوبی» را دوست دارم چون حاصل پختگی سال ها فعالیتم در سینما بود. البته از نظر موضوعی «زندگی خصوصی» تکرارناپذیر است. درباره اتفاقی است که سه دهه مسکوت مانده بود و اعتقاد شخصی و دینی من است. «پا تو کفش من نکن» را تجربه می دانم. مطمئن باشید اگر قرار بود پشیمان شوم از اول نمی ساختم. نمی گویم این فیلم نقطه عطف کارنامه من است اما از ساخت آن پشیمان نیستم. فیلم استانداردی است.
«پا تو کفش من نکن» که به تازگی وارد شبکه خانگی شده در زمان اکران با انتقادهایی مواجه بود. مثلا گفته می شد مسئله صیغه را زیر سوال برده اید.
اصلا این طور نیست. باید این چیزهایی که بی خودی تابو شده را بشکنیم. ما یا حرام شرعی داریم، یا عقلی یا عرفی. این چیزهایی که در فیلم گفته می شود با این سه مورد همخوان نیست. اتفاقا من بعضی تابوها را می شکنم که بگویم ربطی به دین ندارد و بعضی آدم ها آنها را از خودشان در آورده اند. یکی برهنه می شود و می گوید من تابوشکنی کرده ام. این لجن پراکنی است؛ تابوشکنی یعنی حرف هایی که توی زندگی می زنیم را در سینما بتوانیم بیان کنیم. برای چی باید بترسیم؟ مردم شاد می شوند چرا با شادی مردم مخالفیم؟
ولی یک جاهایی این طور استنباط می شود که با اعتقادات شوخی می کنید.
زبان طنز با جدی فرق می کند. خنده را خداوند فقط به انسان داده است و به هیچ موجود دیگری نداده خنده و شادی هم لازمه ابتدایی سلامت است. متاسفانه جامعه ما افسرده است و یکی از وظایف فیلمساز، خنداندن مردم است.
- 11
- 1