دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۴۹ - ۰۱ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۰۱۷۷
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم «نگار» ؛ هملت سرگردان

فیلم نگار,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
شاید کمی عجیب بنظر برسد، اما «نگار» از منظری خاص یادآور «هملت» است. البته این یک تعریف نیست. هملت، پس از مرگ پدر به خانه برمی گردد و برخلاف دیگران به مرگ ناگهانی پدر مشکوک است. تا اینکه روح پدر به بالین هملت می آید و از جنایتی که به دست نزدیک ترین آشنایانش رخ داده، پرده برمی دارد. تازه پس از این است که داستان هملت آغاز می شود.

«نگار» با صحنه گزارش مرگ «فرامرز» آغاز می شود. شواهد نشان از خودکشی می دهد. اما قهرمان داستان به این قضیه مشکوک است و مثل مادر و شوهر خاله و نامزدش نمی تواند با این قضیه کنار بیاید. تا اینکه نگار در خواب با پدرش روبرو می شود و جنایت را فاش می کند. اما پس از آن قاعده پیچیده ای شکل می گیرد. قاعده ای که هنوز مشخص نیست چگونه کار می کند. طبق این قاعده ماورایی، نگار و روح پدر درهم ادغام می شوند. یا یک همچین چیزی. واقعیت این است که دقیقش را نمی شود گفت چون قاعده چندان مشخصی نیست. و بر حسب شرایط آپشن هایش تغییر می کند. اما در هر صورت نگار مطمئن می شود که پدرش را به قتل رسانده اند و پدر همچون یک راهنما او را مرحله به مرحله به سمت حل معما می برد.

 

در ابتدا فقط بر او ظاهر می شود. اما در ادامه نگار صحنه هایی را می بیند که پدرش قبلاً در آنها حضور داشته. نه اینکه نگار یک ناظر سوم باشه، نه. درواقع خودش تبدیل به پدر می شود و آن صحنه را مستقیماً تجربه می کند. این صحنه ها تعریف ویژه ای دارند. صحنه ها در گذشته رخ داده اند (در واقع همگی خاطراتی از گذشته پدر نگار هستند)، اما نگار آنها را در زمان حال تجربه می کند. انگار که هارد ذهنی خاطرات پدر در یک بازی دیجیتالی قوی در ذهن خارق العاده نگار بازسازی می شوند.

 

صحنه هایی همچون درگیری های مالی شوهرخاله با پدر و قضیه گاوصندوق و همچنین صحنه هایی ازخاطرات مشترکش با مادر. جلوتر که می رویم آپشن های دیگری به این قاعده اضافه می شوند. در مرحله بعدی، در ارتباط ذهنی پیچیده ای که نگار با خاطرات پدر برقرار می کند، پای یک چک هفت میلیاردی وسط کشیده می شود و در بازگشت نگار به جهان واقعی، طبق قاعده ای جدید که همچنان ساز و کارش را نمی دانیم، برگ چک در دستان نگار باقی مانده. حالا نه تنها می تواند پدر را ببیند و به او تبدیل شود. بلکه می تواند چیزهایی را از آن جهان به عالم واقعیت منتقل کند!

 

حالا پای بهتاش به عنوان یک رییس گنگستر کاریکاتوری هم به قضیه باز می شود. تا اینجای کار، طبق قاعده، نگار چیزهایی را می بیند و می شنود و انجام می دهد که در هارد خاطرات پدر موجود است. اما برای گره گشایی، قاعده آپشن جدیدی به خود می گیرد. این بار روح سرگردانِ نگار برای کشف حقیقت دیگر به پدر متکی نیست. حالا قدرت های ماورایی نگار رشد چشمگیری کرده و به جایی می رود که پدر حضور نداشته! و به گلخانه مرکز تصمیم گیری های مهم بهتاش میرود. جایی که از خیانت پیمان (نامزد نگار) رونمایی می شود و اضلاع مشترک در قتل پدر معرفی می شوند و درنهایت مشاهده شیوه قتل پدر در جنگلی در خارج شهر که برای مشخص شدن محل دقیق جنایت، باید ماشین دقیقاً در نقطه خاصی بایستد تا داستان تکمیل شود.

 

به زبان ساده قاعده کلی در فیلم این است که نگار هرگاه احتیاج به کسب اطلاعات حیاتیِ مشخصی دارد، آپشن های جدیدی به ورژن اولیه اضافه می شود. با این شیوه داستان گویی، پرسش منطقی شاید این باشد که پدرِ نگار به جای این همه اتلاف وقت، چرا همچون پدر هملت، در لحظه ظهورش بر نگار قاتلش را معرفی نمی کند؟ چرا به جای بردنش پای گاوصندوق او را به صحنه جنایت نمی برد؟ چرا به جای برگ چک، مدرک مشخصی از قاتلینش به نگار نمی دهد؟

 

اگر طبق منطق داستان، نگار و روح پدر باهم یکی شده اند و نگار به همه خاطرات پدر دسترسی دارد، چرا نگار درجا نمی داند چه کسی پدرش را کشته؟ چه محدودیتی به دادن این اطلاعات کلیدی، جز کِش دادن داستانی که از اساس ایرادات رواییِ جدی دارد، می توان تصور کرد؟ و در نهایت می ماند یک سوپرقهرمان با طوماری از ویژگی های خارق العاده و توانایی های ذهنی منحصر بفرد که قدرت پرسش یک سوال ساده را از پدر ندارد: «قاتل ات کیست؟».

 

 

banifilm.ir
  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش