دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۷:۳۵ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۷۶۴
فیلم و سینمای ایران

مصطفی کیایی از آخرین فیلمش، چهار راه استانبول می گوید

مصطفی کیایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

چهارراه استانبول فیلمی است به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی؛ فیلمسازی که در سال‌های اخیر با ساخت فیلم‌هایی چون بعدازظهر سگی‌سگی، ضد گلوله، خط ویژه، عصر یخبندان و بارکد نوع خاصی از سینما را پی گرفته؛ که آن را می‌توان نزدیک‌ترین سینما به جریان غالب سینمای دنیا دانست. یک سینمای قصه گوی خوش ساخت و خوش بر و رو که هم استانداردهای سینما در همه جوانبش را حفظ می‌کند و هم این‌که تکیه‌اش روی تماشاگران است.

 

چهارراه استانبول ریشه در یک روز تلخ و یک ماجرای تلخ دارد. بعد از آن تراژدی عظیم آتش سوزی و سپس فروریختن ساختمان پلاسکو در زمستان‌سال گذشته، مصطفی کیایی که به تازگی کارهای اکران فیلم بارکد را تمام کرده بود، از ساخت فیلمی درباره این اتفاق تلخ خبر داد. در حقیقت شهر هنوز در تب‌وتاب آوارشدن آن ساختمان خاطره انگیز بود که کیایی عنوان کرد قصد دارد ششمین فیلم خود را با موضوع اتفاقات ساختمان پلاسکو بسازد. کیایی گفت که نام فیلمش پلاسکو خواهد بود؛ اگر چه پیش از آغاز پیش تولید این نام را به چهارراه استانبول تغییر داد. چهارراه استانبول فیلم پرستاره‌ای است.

 

فیلمی مثل دیگر فیلم‌های سازنده‌اش با حضور عوامل درجه یک جلو و پشت دوربین. بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و مسعود کرامتی گروه بازیگران چهار راه استانبول را تشکیل می‌دهند. این ترکیب پرستاره بهترین امکان را در اختیار کیایی برای درخشیدن در جشنواره فجر قرار می‌دهد. با این اوصاف چنین به نظر می‌رسد که مصطفی کیایی پس از یک‌سال غیبت در جشنواره، امسال با چهارراه استانبول می‌کوشد حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. او که به‌خصوص در سه دوره از چهار دوره اخیر با بارکد، عصر یخبندان و خط ویژه حضور موثری در جشنواره داشته؛ با چهارراه استانبول قصد دارد این تاثیرگذاری را امتداد بخشد.

 

به‌خصوص که موضوع این فیلم از این رو که داغی به بزرگی فقدان چند جوان بر دل‌ها نهاد، از یادها نرفته و هنوز داغ و خون چکان به انتظار مانده تا روایت شود؛ و این نیز فیلم مصطفی کیایی را صاحب شانس بسیار بسیار بالایی می‌کند. حتی اگر به گواهی گفته‌ها و شنیده‌ها چهارراه استانبول روایت بی‌کم‌وکاست ماجراهای ساختمان پلاسکو نباشد. در حقیقت ساختن فیلمی که قصه‌اش به یکی از مهم‌ترین اتفاقات‌سال گذشته مرتبط است مهم‌ترین نکته برای تماشای فیلم و به دیگر عبارت، مهم‌ترین عامل جذابیت این فیلم است. ترکیب بازیگران هم با آن چینش کنجکاوی برانگیزش به یاری مضمون فیلم می‌آید تا مثل ساخته‌های قبلی کیایی یکی از فیلم‌های مهم جشنواره جلوه کند. نکته اما به گفته کارگردان فیلم در این است که فیلم خارج از سوژه و قصه جذابی که دارد، سعی کرده است اتفاقات آن روز را به خوبی به تصویر بکشد. این شاید مهم‌ترین نکته درباره چهارراه استانبول باشد.

 

چهارراه استانبول اگرچه به گفته کیایی درباره پلاسکو نیست؛ اما ظاهرا قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده و درواقع به بهانه روایت داستان فیلم، ٢٤ساعت قبل و ٢٤ساعت بعد از ماجرای پلاسکو را در فیلم می‌بینیم. فیلم روی داستان دو شخصیت به نام‌های بهمن و احد تمرکز کرده است؛ دو رفیقی که تولیدی ورشکسته‌ای در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراری اند. این دو که با کوهی از مشکلات مواجهند، روز حادثه، بهترین زمان برای فرارشان از دست طلبکاران می‌شود...

 

مصطفی کیایی که سابقه نشان داده فیلم‌هایش همواره شانس بسیار بالایی در آرای مردمی دارند؛ به استناد سوژه کنجکاوی برانگیز و جذاب، بازیگران سرشناس و محبوب و البته سر و شکل حرفه‌ای و خوش آب و رنگ چهارراه استانبول، این‌بار نیز برای رقابت بر سر دریافت این سیمرغ پای به جشنواره می‌گذارد. از این نظر این فیلم نیز در استای دیگر فیلم‌های کیایی قرار دارد که اولویت اصلی شان کسب سیمرغ مردمی به‌نظر می‌رسد؛ اگرچه استانداردهای بالای فیلم‌های مصطفی کیایی آنها را در بخش‌های بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه، طراحی صحنه، لباس، جلوه‌های ویژه و تدوین نیز در زمره مدعیان اصلی جلوه می‌دهد.

 

آقای کیایی عزیز؛ ظاهرا فیلم خیلی دشواری را تمام کرده‌اید...

آن قدر که حتی نمی‌توانم درباره سختی‌های کارمان حرف بزنم. ببینید فیلم ساختن به خودی خود کار سختی است و وقتی قرار می‌شود فیلمی مثل این را بسازید که درباره یک رخداد مهم است، سختی‌های آن دو چندان هم می‌شود. یعنی در این فیلم من هم به‌عنوان بخش خصوصی تهیه‌کننده فیلم بودم و هم این‌که به نحو ناراحت کننده‌ای خیلی از ارگان‌ها رغبتی برای همکاری و همراهی نداشتند. درست است که حالا این سختی‌ها را پشت‌سر گذاشته‌ایم و فیلم آماده شده است، اما این موضوع واقعا دردناک بود که ما که مثلا قرار بود درباره یک اتفاق مهم فیلم بسازیم، اما، متاسفانه در این راه تنهای‌تنها بودیم و تقریبا هیچ ارگانی رغبت نداشت با این فیلم همکاری کند. در حقیقت تنها جایی که از چهارراه استانبول حمایت کرد، سازمان آتش نشانی بود؛ که همین جا باید ازشان تشکر کنم. آن هم البته به این دلیل بود که می‌دانستند این فیلم درباره قضیه پلاسکو است.

 

از این موضوع بگذریم که ظاهرا درد مشترک تمام کسانی است که فیلم‌هایی از این دست می‌سازند. ما که فیلم را ندیده ایم؛ اما از عکس‌هایش معلوم است که در مرحله فیلمبرداری و حتی پس تولید هم روزهای سختی داشتید...

خیلی. فیلم چه زمان فیلمبرداری و چه بعد از آن بسیار دشوار و نفسگیر بود. درواقع چه در روزهای سخت و نفس‌گیر فیلمبرداری و چه در مرحله فنی خیلی خیلی سنگین و زمان‌بر کار روزهای دشواری را گذراندیم. به‌خصوص که در کار ویژوال افکت‌های خاصی وجود دارد و باید در این جنبه کم نمی‌گذاشتیم...

 

وسواس خاصی داشتید؟

نه مسأله وسواس نبود. من اصولا در تمام فیلم‌هایم نهایت تلاشم را می‌کنم که به یک کیفیت مطلوب و دلخواه برسم؛ و این از اهمیت بالایی برای ما برخوردار است. اما نکته مهمی که در این فیلم با آن مواجه بودیم این بود که داریم درباره حادثه و اتفاقی خاص صحبت می‌کنیم که مردم خاطرات بصری خیلی قوی با آن دارند، اما اکنون این فضا موجود نیست یعنی ساختمان پلاسکو اکنون وجود ندارد. این کار ما را خیلی دشوار می‌کرد و باید کاری می‌کردیم که حداقل اگر قرار نیست به آن خاطرات بصری چیزی بیفزاییم، در قیاس با آن کمبود نداشته باشیم...

 

الان وقتی فیلم را می‌بینید؛ حداقل از جنبه همان جلوه‌های بصری احساس رضایت می‌کنید؟

باید نتیجه کار را در جشنواره دید، چون درنهایت مخاطب است که باید درباره فیلم قضاوت کند. اما در کل بازسازی یک فضای خاطره‌ای که یک زمانی بود و الان نیست، جذابیت خاص خود را داشت. یعنی هم جذاب بود و هم این‌که البته این کار ما را بسیار سخت می‌کرد. ما در تمام روزهای کارمان سعی کردیم شرایط و اتفاقات آن روز را ترسیم کنیم و البته چون هیچ چیزی از ساختمان باقی نمانده بود، ساخت و طراحی دکور بسیار سخت بود و ما فقط و فقط تلاش مان این بود که به بهترین شکل کار را پیش ببریم. اما در پاسخ شما؛ حالا که فیلم را نگاه می‌کنم می‌بینم که حداقل درباره این جنبه از کار گروه ما نمره خوبی گرفته است.

 

انتظار سیمرغ در این زمینه‌ها را دارید؟

حقیقتش من زیاد درگیر و به فکر این موضوعات نیستم. مهم‌ترین نکته برای من این است که ارتباط مناسب و ویژه‌ای با مخاطب داشته باشم. اگر هم ته دلم اشتیاق جایزه و... را هم داشته باشم، باز از الان که کسی فیلم‌ها را ندیده نمی‌شود درباره سیمرغ و نتیجه رقابت صحبت کرد. اما باید این را بگویم که تمام بچه‌ها با انرژی و احساس خاصی با ما همکاری کردند و احساس تعهد مطلوبی نسبت به فیلم داشتند. اما این‌که آیا این تلاش و تعهد در فیلم دیده خواهد شد یا نه؛ من درباره استفاده از ویژوال افکت که در فیلم‌های قبلی من کمتر دیده می‌شد، چندان تجربه‌ای ندارم و این یک مورد جدید در فیلم‌های من بود و بنابراین نمی‌توانم واکنش‌ها را پیش‌بینی کنم. اما باز هم همین قدر بگویم و تکرار کنم که گروه ویژوال افکت و طراحی صحنه ما زحمات زیادی کشیدند.

 

اصلا چه شد که خواستید درباره ساختمان پلاسکو فیلم بسازید؟

وقتی حادثه پلاسکو رخ داد و ماجراهایی که پیش آمد؛ درحال و هوای آن اتفاق به این فکر افتادم که اتفاق پلاسکو با این‌که حادثه تلخی است، اما بار دراماتیک خوبی برای تولید فیلم سینمایی دارد.

 

آن زمان کار دیگری در دست داشتید؟

بله؛ قرار بود فیلم دیگری بسازم و فیلمنامه دیگری در دست داشتم. درواقع حتی ٧٠‌درصد آن را هم نوشته بودم. اما زمانی که آن اتفاق افتاد و کل جامعه را درگیر کرد، احساس کردم جوی ایجاد شده است که همه به این موضوع توجه دارند. شرایط آن روزها طوری بود و جامعه چنان تحت‌تأثیر آن اتفاق قرار گرفته بود که شرایطی مشابه که تا این‌قدر همه گیر شده باشد به ذهن نمی‌رسید و حداقل این‌که من به یاد نداشتم که مشابه آن جو را با توجه به اهمیت اتفاق تجربه کرده باشیم. بنابراین سعی کردم قصه‌ام را براساس این اتفاق روایت کنم که بخشی از آن به حادثه فرو ریزی ساختمان پلاسکو مربوط می‌شود.

 

آیا از فیلم‌ها و عکس‌های مستند آن اتفاق که کم هم نبودند در فیلم استفاده کرده اید؟

نه اصلا. البته آن تصاویر و عکس‌ها را در اختیار داشتیم، اما از آنها فقط به‌عنوان مرجعی برای بازسازی آن روز و آن اتفاق استفاده شد. درواقع فقط و فقط برای این‌که داستان فیلم را به واقعیت نزدیک‌تر کنیم.

 

چرا؟

جای دیگری هم این را گفته ام که چهارراه استانبول درباره پلاسکو نیست و فقط قصه اصلی فیلم با اتفاق پلاسکو گره خورده است؛ یعنی که ما در این فیلم داریم قصه می‌گوییم و بنابراین چون می‌خواستیم داستان خودمان را روایت کنیم، نمی‌خواستیم از هیچ تصویر آرشیوی استفاده کنیم.

 

از کسانی که در صحنه اتفاق حضور داشتند چه؟ از آتش‌نشانان حاضر در پلاسکو هم استفاده نکرده‌اید؟

چرا؛ اتفاقا خیلی از آتش‌نشانانی که سر صحنه فیلمبرداری حضور داشتند، همان‌هایی بودند که در صحنه واقعی نیز ماموریت داشتند و این کار را برایشان خیلی دردآور کرده بود.

 

می‌توانید مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول را از دید خودتان بگویید؟

این فیلم در کارنامه من ساز جداگانه‌ای نیست و من نگاهی که در فیلم‌های قبلی داشتم، این‌جا نیز آن را دنبال کرده‌ام. درواقع مثل تمام کارهایی که تا به امروز ساخته‌ام این فیلم نیز ویژگی‌های خاصی دارد که می‌تواند مخاطب را به خود جذب کند. اما از نگاه خودم مهم‌ترین نکته که زمان نوشتن سناریو و ساختن چهارراه استانبول در پی دستیابی بهش بودیم این بود که برای تماشاگرمان قصه بگوییم و این قصه را در قالب یک درام جذاب روایت کنیم. به عبارت بهتر مهم‌ترین ویژگی چهارراه استانبول این است که یک قصه سرراست تعریف می‌کند.

 

گفته‌اید فیلم تان درباره اتفاقات پلاسکو است. می‌توانید بگویید اتفاقات پلاسکو یعنی چه؟ یعنی قرار است در سینما حکایت آتش‌سوزی و آوار شدن پلاسکو را بر پرده ببینیم؟ مثل یک‌سری از فیلم‌های ژانر فاجعه؛ که فیلم با فاجعه آغاز می‌شود و بعد تلاش مثلا آتش‌نشانان و امدادگران را می‌بینیم و در پایان نیز با روشن‌شدن سرنوشت آن ساختمان فیلم به پایان می‌رسد؟

اگر آن‌طور بود و مثلا اگر محور فیلم قرار بود ساختمان پلاسکو باشد که دیگر نمی‌شد به جذابیت چندانی دست یافت. آن وقت می‌شد فیلمی درباره اتفاقی که همه تماشاگرانش از پیش انتهای داستان را می‌دانند؛ چون همه مردم می‌دانند که پلاسکو درنهایت فرو می‌ریزد. اما من در این فیلم این را بستر ماجرا قرار داده و سعی کرده‌ام قصه بگویم. به عبارت بهتر در این فیلم برایم قصه‌گویی خیلی مهم‌تر از حادثه بوده است.

 

برای آشنایی خوانندگان با حال‌وهوای فیلم درباره قصه فیلم کمی توضیح می‌دهید؟

قصه فیلم از شب قبل از پلاسکو شروع می‌شود. ما دو نفر داریم که قرار است ماجرای آنها را ببینیم. این قصه در حرکت درام با موضوع آن حادثه گره می‌خورد و به عبارت بهتر وقتی اتفاق پلاسکو رخ می‌دهد، فیلم در روند قصه‌پردازیش درباره این اتفاقات صحبت می‌کند. در حقیقت باید بگویم که نکطه مهم و دراماتیک فیلم اتفاقات پلاسکو است که بعد از این‌که آوارشدن پلاسکو رخ می‌دهد، مسیر و داستان فیلم به سمت دیگری می‌رود. درباره قصه فیلم فقط باید این را باید بگویم که ریتم و ضرباهنگ آن از تمام فیلم‌هایم بیشتر است.

 

آیا مثل چند فیلم اخیرتان در این فیلم هم‌زمان را شکسته‌اید؟ اصلا این‌گونه پاسخ دهید که آیا چهارراه استانبول ساختار کلاسیک دارد یا نه؟

روایت چهارراه استانبول خطی است. یک بار دیگر ناچارم بگویم که قصه این فیلم حادثه پلاسکو نیست، اما کاراکترهای قصه به‌هرحال درگیر آن می‌شوند. فیلم از ۲۴ساعت قبل از حادثه تا ۲۴بعد از آن را روایت می‌کند.

 

در فیلم‌های شما یکی از نکات جذاب آنها وجود رگه‌های طنزآمیزی است که باعث می‌شود تلخی موضوعات فیلم‌ها تعدیل‌شده و حس خوبی برای تماشاگران به ارمغان آورد. آیا این یکی فیلم هم لحظه‌های طنزآمیز دارد؟

من در فیلم‌هایم همیشه سعی می‌کنم یک رگه‌هایی از کمدی را درون کار بیاورم و به عبارت بهتر کارهایم کمی شوخ‌وشنگ هستند. چهارراه استامبول هم بله؛ این خصیصه را دارد و شاید در برخی از سکانس‌ها خنده‌دار باشد. اما در کل، داستان بسیار جدی‌ است.

 

وقتی داشتید سناریوی فیلم را می‌نوشتید، آیا به بازیگران خاصی در آن زمان فکر می‌کردید؟

نه؛ من هیچ‌وقت قبل از شروع فیلم و قبل از نوشتن فیلمنامه به بازیگر خاصی فکر نمی‌کنم. یعنی در فیلم‌های من کسی از قبل انتخاب نمی‌شود. اول سعی می‌کنم فیلمنامه را تمام کنم و بعد برای این‌که بخواهیم به بازیگران فکر کنیم، وقت هست.

 

چرا؟

خب هر کس به یک شکل کار می‌کند دیگر... اما من به این دلیل انتخاب بازیگران را به بعد از اتمام سناریو موکول می‌کنم که عقیده دارم اگر زمان نوشتن بازیگر خاصی مد نظرم باشد، حضور او روی نوشته من تأثیر می‌گذارد و بنابراین سعی من همیشه بر این بوده که بعد از اتمام فیلمنامه به این موضوع فکر کنم.

 

چه زمانی بازیگران این فیلم انتخاب و قطعی شدند؟

چند روز قبل از شروع پیش تولید انتخاب‌های موردنظر را انجام دادم.

 

آیا توانستید با تمام گزینه‌های ذهنی‌تان همکاری کنید؟

همین قدر بگویم که بازیگران حاضر در فیلم اکثرا انتخاب اول من بودند. البته اگر بخواهم دقیق بگویم، به غیراز یک یا دو نفر بقیه عوامل انتخاب اول و قطعی بودند.

 

در روزهایی که همه فیلمسازان در تب‌وتاب انتخاب‌شدن یا نشدن فیلم‌هاشان در جشنواره بودند، جوری صحبت می‌کردید که انگار از انتخاب فیلم تان در جشنواره مطمئن بودید. چگونه به این اطمینان رسیده بودید؟

این را که کسی نمی‌تواند بگوید مطمئن بوده یا نه؛ اما در این حد باید بگویم که برای این‌که جزو این بیست‌ودو فیلم باشم، نسبت به کارهای قبلی که انجام داده ام کار جدیدی نکرده‌ام و یا چیز جدیدی را اضافه نکرده‌ام. آثار قبلی من هم عموما مانند همین فیلم مورد توجه قرار گرفته؛ و اگر خاطرتان مانده باشد می‌توانم بگویم تمام فیلم‌هایم در جشنواره انتخاب شده و خوشبختانه مورد توجه هم قرار گرفته‌اند و اکران‌های موفقی را تجربه کرده‌اند. به‌هرحال هیأت انتخاب هم جزوی از مخاطبان محسوب می‌شوند، دیگر؛ و از این رو که من برای تماشاگر و با هدف جلب رضایت او فیلم می‌سازم، هیأت انتخاب هم رضایتش جلب شده و این فیلم را هم انتخاب کرده است. به‌طور قطع اعضای این هیأت هم با قصه و روایت فیلم ارتباط گرفته‌اند.

 

ظاهرا گفته‌اید این فیلم بهترین اثر من است. درست است؟

نه؛ این حرف را محسن کیایی‌زده است. این سلیقه اوست. اما من از طرف خودم می‌توانم بگویم که فکر می‌کنم چهارراه استانبول هیجانش از تمام فیلم‌هایم بیشتر باشد.

 

نگار باباخانی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش