مصادره یکی از فیلمهای بسیار مهم جشنواره امسال است، حتی در نگاهی کلیتر باید بگویم از فیلمهای مه مسال آینده است. شاید گفتن این حرف آنهم برای یک فیلم کمدی کمی عجیب به نظر برسد. به هرحال، جامعه ما سالهاست که عادت کرده فیلمهای اجتماعی را نماد مصلح اجتماعی و فیلمهای کمدی را نشانه گیشه و مردم عام بداند اما واقعیت این است که اتفاقا همین نگاه است که سینمای ایران را به ورطه نابودی و بروزنیافتن ژانر سوق داده و سالهاست که سینمای ما از فقدانهایی رنج میبرد که مصادره دست روی همان نقصانها میگذارد و برای همین باید آن را از فیلمهای مهم و جدی برشمرد.
نباید فراموش کرد که ظهور و تثبیت سینمای دیجیتال، فیلمسازی را بشدت سهل کرد و البته به همان اندازه هم مشکل که واکاوی این موضوع خود مقالهای مفصل و طولانی میطلبد اما صنعت دیجیتال مانند هر پدیده نوظهور دیگری دارای معایب و محاسناتی بود که یکی از معایب آن حداقل در سینمای کشور ما این بود که بیش از ٩٠درصد محصولات تصویری ما فیلم ماندند و به سینما تبدیل نشدند. شدید بر این باور هستم که فیلم و سینما دو مقوله کاملا جداگانه است؛ سینما یعنی شکوه، یعنی تصویر درست، یعنی رنگ، یعنی جلال که برای پرده بزرگ و عریض و نقرهای طراحی شده است. پرده بزرگ سینما بزرگی و زیبایی میخواهد، شکوه و عظمت میخواهد، وگرنه به صرف اکسپوزشدن نمیتوان گفت که فیلمی سینمایی ساخته شده است و با این وصف اگر کلاهمان را قاضی کنیم و منصفانه نگاه کنیم، میبینیم که بیش از ٩٥درصد آثار ما چندان فرقی نمیکند که شما آن را روی پرده سینما ببینی یا داخل صفحه تلویزیون یا روی مانیتور یک لپتاپ و این یعنی نابودی سینما اما مصادره بشدت سینما و برای پرده سینما ساخته شده است و اگرچه این اصل برای ساخت فیلمی سینمایی اولین اصل است، اما در کشوری که معیار سینما یا ویدیوییبودن آن را نه کیفیت اثر بلکه یک برگ کاغذ تایپشده پروانه ساخت، آنهم پیش از ساخت تعیین میکند انتظار بیشتری هم نباید داشت که ٩٥درصد آثار سینمایی آن، همان نخستین اصل را هم رعایت نکنند و اصلا فرق بین پرده سینما و مانیتور لپتاپ را هم ندانند.
یکی دیگر از موضوعاتی که سینمای ایران مدتهاست دچار آن شده، این است که فیلمسازان به دلیل نبود اقتصاد آزادی که در سینما و مارکت وجود دارد، دچار بیراهه شدهاند. نباید فراموش کرد که سینما در همه جای دنیا دو کارکرد دارد و لاغیر؛ یا حال شما را خوب کند که این حال خوب الزاما به معنای خنداندن نیست و میتواند این حال خوب و تحریک احساس با یک ملودرام اشک درآور شکل بگیرد یا اینکه شما را به فکر فرو ببرد. سینما نه جایی برای نظریه فلسفیدادن و نه خطابه سیاسی و نه مصلح اجتماعی است اما همانطور که گفتم، به دلیل نبود سیستم درست عرضه و تقاضا، سینما در کشور ما همه چیز هست الا کارکردهای واقعی و درستش و در نتیجه عمده محصولات آثاری هستند که تماشاگر با دیدن آن چیزی دستگیرش نمیشود نه به درستی سرگرم میشود و نه چیزی او را به فکر فرو میبرد. مصلح اجتماعیبودن و خطابه سیاسی بیانکردن کار سینما نیست، اما بعضی از سینماگران این کارها را خیلی بهتر از فیلمسازی بلد هستند و از همینرو نه فیلمهای آرتیستی ما فیلمهای واقعی هستند و نه آثار سرگرمکنندهمان به درستی سرگرم میکنند و در نتیجه در سینمای کشور با جریانهایی طرف هستیم که یا بیهویت و عقیم هستند یا در سطحیترین شکل ممکن سعی در کاسبی و خنداندن تماشاگر را دارند و این یعنی زنگ خطر جدی برای نابودی سینمای ایران. اگر جستوجو کنیم، میبینیم که دیگر چیزی به نام صنعت سینما وجود ندارد و هر از گاهی نسیمی میآید و بعد خاموش میشود، درصورتی که یک سینمای پویا و زنده وجه غالب آثارش باید از این جنس باشد و حال در این بین مصادره شاید تنها فیلمی در جشنواره است که مصداق بارز سینما به معنای صنعتی است که برای پرده سینما ساخته شده است و هدف و مسیرش را میداند.
مصادره یک فیلم کمدی است، اتفاقا یک فیلم کمدی بسیار مردمپسند؛ تعابیری که ممکن است در سینمای ایران و در طیف روشنفکر فحش به حساب آید، اما در مصادره مهران احمدی با هوشمندی آن را تبدیل به نقاط قوت خود کرده و فیلمی در جریان درست صنعت سینما ساخته که هم برای مخاطب عام است و هم در عین حال به اندازه و خیلی ظریف کنایههای خود را هم میزند و نقدهای اجتماعیاش را هم بیان میکند، نه کمفروشی میکند و دست به لودگی میزند، در انتخاب شوخیها نه زیادهروی میکند و نه از ریتم میافتد.
مهران احمدی و اساسا هر فیلمسازی که میخواهد فیلم اول خود را بسازد، در یک چند راهی سختگیری میکند؛ اینکه خود را در قدم اول چه نوع فیلمسازی معرفی کند و در چه وادی قدم بگذارد، شاید بیاغراق یکی از سختترین مراحل فیلمسازی در فیلم اول باشد، حال اگر فیلمساز یک بازیگر و چهره شناختهشده هم باشد، کار سختتر هم میشود و فکر میکنم که احمدی مسیر درستی را انتخاب کرده است و امیدوارم که هم او این مسیر را ادامه بدهد و هم سینمای ما پر از محصولاتی شوند که هم استاندارد باشند و هم مخاطب زیادی را روانه سالنهای سینما بکنند.
محمدرضا لطفی
- 18
- 5