بیتردید سینمای ایران مخاطبان زیادی دارد؛ مخاطبانی که شاید در ابتدا با حضور در سالن سینما به سود این صنعت و دلگرمی عوامل سازنده فیلم فکر نمیکنند اما بهطور حتم برای این مخاطبان پیامی که از فیلم سینمایی مخابره میشود از اهمیت زیادی برخوردار است. فیلمهایی که از وضعیت اجتماعی، فقر و فساد انتقاد دارد، مخاطبان بیشتری جذب میکند و صد البته اگر پیامهای سیاسی از برخی فیلمها به مخاطب برسد، تعداد بلیتهای فروخته شده چند برابر خواهد بود.
در این میان باید به کارگردانان چنین فیلمهایی هم توجه داشت و تاریخ نشان داده نام آن دسته از کارگردانانی که دارای شخصیت سیاسی هستند و فیلمهای سیاسی میسازند بیش از سایر کارگردانان در اذهان باقی میماند.برخی اوقات همین کارگردانان سیاسی، فضایی را پدید میآورند که روزها بحث گعدههای مختلف کشور در حوزه سیاست، اجتماع و فرهنگ را به خود اختصاص میدهد.
حاتمیکیا؛ سیاستورزی عیان
ابراهیم حاتمیکیا از جمله کارگردانان سیاسی است که فیلمهایش فروش خوبی داشتهاند. حاتمیکیا بیمحابا نقد میکند و برای او اصلاحطلب و اصولگرا معنای مشخصی ندارد چنانکه در بهمن ۹۴ جمعی از چهرههای سیاسی و اصلاحطلب در اکران خصوصی فیلم بادیگارد با حضور ابراهیم حاتمیکیا به تماشای تازهترین ساخته این کارگردان شناخته شده سینمای ایران مینشینند و روز دیگر کارگردان فیلم سینمایی «چ» خطاب به اساتید و نخبگان جبهه متفکران سینمای انقلاب اسلامی میگوید: «تا میتوانید این بحثها را باز کنید چون تیرهای زهرآگینی که به افراد فعال در این حوزه زده میشود نیاز به اهل قلم دارد.»
اما رأی او در انتخاباتهای ۸۸ و پس از آن به کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان بود. بنابراین علقه سیاسی او اگرچه در اظهارات نوسان داشت اما تصمیم نهایی او جز به تفکر اصلاحطلبی نبود. حاتمیکیا علقهای به ورود سیاسی به فیلمها نداشت چنانکه بیشتر فیلمهای سیاسی او درباره دفاع مقدس، شهدا، مبارزه با منافقین و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه است. آخرین فیلم او «به وقت شام» بود.
این فیلم او هم مانند برخی دیگر از فیلمهایی که کارگردانی کرده بود به محل چالش و بحث تبدیل شد که هنوز هم این چالش ادامه دارد. نکته قابل تامل این است که اصولگرایان و رسانههای آنان در تلاش هستند تا بهنوعی حاتمیکیا را مصادره کنند که در این راه سیاست دایه مهربانتر از مادر را اجرا میکنند. چنانکه در گزارشهای خود تاکید بر آن دارند که برخی مخالف شهدای حرم هستند و به این سبب است که موجبات نارضایتی حاتمیکیا را فراهم کردند.
حاتمیکیا در مراسم اهدای جوایز جشنواره فجر تاکید کرد: «من وابستهام»، بله، او وابسته است مانند بسیاری از اصلاحطلبان و اصولگرایانی که منافع ملی برای آنها در صدر قرار دارد و به کشور خودشان وابستهاند اما این جمله حاتمیکیا از سوی اصولگرایان مصادره شد و در صفحات مجازی با هشتگ «من وابستهام» سعی کردند او را از طیف حامیان اصلاحطلبش جدا کنند اما حاتمیکیا جدا نشد و سکوت او پس از آن روز نشان داد اهمیتی به سوءاستفاده انقلابینماها نداده و نخواهد داد. حاتمیکیا انقلابی بود و انقلابی و آزاده خواهد ماند.
کیمیایی؛ سیاستورزی پنهان
مسعود کیمیایی کارگردان دیگر کشور است که مشی وطندوستی او بر سیاستورزیاش غلبه دارد چنانکه بارها انگهای سیاسی زیادی از سوی دلواپسان به او زده شد اما کیمیایی کارگردانی نبود که عرصه را خالی کند بلکه با قوه بیشتری به مسیر خود ادامه داد و پولاد را بهنحوی تربیت کرد که در صورت غیبت خودش جای خالی نماینده قشر مظلوم جامعه در سینمای ایران فراموش نشود.
فریدون جیرانی از فیلمسازان باسابقه کشور درباره این موضوع که پس از انقلاب مسعود کیمیایی توانست جایگاه خود را حفظ کند، توضیح داد: «جریان انقلاب و مقابله با شاه طوری بود که حتی کارگردانهایی که تفکر و عقبه چپ در آنها قوی بود هم موضعگیریشان علیه شبه مدرنیسم شاه یا زندگی مدرن موضع بهشدت تندی بود و از حرکت انقلاب و نگاه سنتی حمایت میکردند. البته هر کدام به شیوه خودشان رفتار میکردند. بنابراین در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ چپ غیرمذهبی و چپ مذهبی و نیروهای مذهبی در تقابل با استکبار و امپریالیسم در کنار هم قرار گرفتند.»
رمز موفقت سیاسی استقلال او است و حاضر نیست زیر چتر گروه سیاسی تعریف شود. به همین دلیل بود که وقتی خبرنگار یکی از نشریات پرسید «درست است که قاتل اهلی به خاطر فضا و داستانش اشارات تند و صریح سیاسی دارد»، پاسخ داد: «نه؛ سیاسی نیست. من فیلم خودم را ساختهام. البته من خودم هم این چیزها را شنیدهام. خودم شنیدهام که میگویند کیمیایی در این فیلم تند رفته و به بسیاری از شخصیتهای سیاسی پرداخته است؛ در صورتی که اینطور نیست.» آخرین ساخته او قاتل اهلی است.
فیلمی که مافیای اقتصادی و فساد قدرت سیاسی در جامعه را افشا میکند و نشان میدهد که برخی آقازادهها و سرمایهداران نوکیسه که با استفاده از رانتهای مالی رشد کردند، چگونه بر سر سفره انقلاب نشستند.» کیمیایی تاکید دارد «انتخاب است که از یکی قهرمان میسازد و از یکی یک آدم خنثی» حالا او سیاست را انتخاب کرده اما سیاست پنهان! سیاستی که دهان دلواپسان را سالهاست که بسته و کلام سیاستدانان را به تحسین باز کرده است.
نمیشود از کیمیایی انتظار داشت سیاسی نباشد چنانکه خودش هم گفته است: «ما در دل تمام ماجراهای ملی سی و دو را زندگی کردیم که همه چیز سیاسی بود. ما توده را دیدیم و سومکا را و ملیها و ملی مذهبیها را دیدیم. نه که ببینیم، زندگی کردیم.»
مطهره شفیعی
- 16
- 1