دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۴۰ - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۰۰۱۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان فیلم مصادره از این فیلم می‌گوید

نام: مهران احمدی اتهام: ساخت فیلم کمدی!!!

مهران احمدی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مهران احمدی یکی از آچار فرانسه‌های سینمای ایران است. بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که در سینما و تلویزیون در سمت‌های دیگری چون برنامه‌ریزی، دستیاری کارگردان، کارگردانی و مدیریت تولید هم فعالیت کرده است.

 

ورود مهران احمدی به دنیای سینما به‌ سال ۱۳۸۵ بازمی‌گردد؛ سالی که او با بازی در فیلم آدم ساخته رضا کاهانی خیلی‌ها را متوجه استعداد عجیب‌وغریبش در واقع‌نمایی جلوی دوربین کرد. بعدتر همکاری این بازیگر با کاهانی به دستاوردهای مهمتری چون بیست، هیچ و اسب حیوان نجیبی است ختم شد که اگر اینها را در کنار بازی‌هایش در فیلم‌هایی مثل یک خانواده محترم، بغض و ماحی قرار دهیم، سیمای یک بازیگر درجه یک ترسیم می‌شود که می‌داند از سینما چه می‌خواهد.

 

با چنین پیش‌زمینه‌ای وقتی مهران احمدی ساخت فیلم مصادره را آغاز کرد، از همان ابتدا مشخص بود نمی‌شود با معیارهای یک فیلم اولی به انتظار این فیلم نشست. چنین هم البته شد. نخستین فیلم بلند سینمایی مهران احمدی، فیلم خوش‌سروشکلی بود که معلوم بود به سودای ارتباط وسیع و گسترده با تماشاگر ساخته شده است و به نظر می‌رسید مهران احمدی در این فیلم خواسته در عرصه کارگردانی هم از آن ابتدا میخش را محکم بکوبد.

 

مصادره با نویسندگی علی فرقانی و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی یک کمدی قصه‌گو درباره یک ساواکی با بازی رضا عطاران است که درگیر ماجراهایی درباره مصادره دارایی‌هایش در ایران بعد از انقلاب می‌شود. او که مسئول خرید اداره ساواک بوده و چندان اطلاعی از فعالیت‌های مخفی این سازمان نداشته، پس از وقوع انقلاب دستگیر می‌شود و در این بین با کمک دوستی که نقشش را بابک حمیدیان بازی کرده و آشکارا یادآور خاوری پناهنده به کاناداست، موفق به خروج از کشور می‌شود، اما...

 

این نخستین حضور مهران احمدی به‌عنوان کارگردان سینما با آن داستان ظاهرا ملتهب کمیک، زمانی که اخبار تولید فیلم در مطبوعات و رسانه‌ها منتشر می‌شد، این بارقه امید را در دل علاقه‌مندان به سینما ایجاد کرده بود که مصادره می‌تواند یک کمدی ناب از یک کارگردان تازه‌نفس باشد. درنهایت هم با این‌که مصادره نتوانست به آن انتظارات پاسخ گوید، اما هنوز هم یک سروگردن از بسیاری از تولیدات این سینما بالاتر است و حداقل این‌که در ساخت و تولید احترام تماشاگرش را نگه داشته و به قولی کم‌فروشی نکرده است...

 

مصادره در گیشه بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت و حالا در پنجمین هفته اکران حدود ١٢‌میلیارد تومان فروخته است که برای یک فیلم اول بسیار بالاتر از حد انتظار به نظر می‌رسد. این فروش درحالی اتفاق افتاده که به‌خصوص در نخستین روزها و هفته‌های اکران تبلیغات کم‌شمار و تبعیض‌آمیز صداوسیما که همه چیز را در خدمت فیلم‌های به وقت شام و لاتاری چیده بود، صدای مهران احمدی را درآورد و او در مورد نحوه پخش تیزر فیلم مصادره و تبعیض بین فیلم‌ها، از مسئولان این سازمان انتقاد کرد و در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: «من این‌جا در صفحه شخصی خودم فیلم مصادره را تبلیغ می‌کنم، چون جای دیگری برای تبلیغ به من نمی‌دهند. چون من ایرانی نیستم لابد. چون فیلم من ایرانی نیست لابد. چون من اجنبی هستم شاید. چون من خدا ندارم انگار. چرا من یک ایرانی هستم. فیلم ایرانی ساختم. من دشمن نیستم و خدا دارم. خدایی که در این نزدیکی. نزدیک‌تر از رگ گردن به شما. مراقب باشید، مراقب خدای من باشید که خودش گفت وای از آه مظلوم...»

 

در گفت‌وگوی پیش‌رو مهران احمدی درباره فیلم مصادره صحبت کرده است.

 

  آقای احمدی عزیز؛ می‌توانید بگویید از روند اکران فیلم مصادره راضی هستید؟

به‌ هرحال فیلم مصادره که در زمان خوبی اکران شد، مورد استقبال مردم قرار گرفته و شاهد این مدعا هم آمار فروش این فیلم است که در اکران عید امسال پرفروش‌ترین فیلم روی پرده بوده است.

 

  از همان ابتدا چنین استقبالی از مصادره را پیش‌بینی می‌کردید؟

خب این‌جور چیزها را چندان نمی‌شود پیش‌بینی کرد. در واقع عوامل متعددی باید دست به دست هم بدهند تا یک فیلم موفق شود و مورد استقبال مردم و سینمادوستان قرار بگیرد.

 

  مثلا چه عواملی؟

مثلا زمان اکران، حس‌وحال جامعه، حال‌وهوای فیلم و تناسب آن با وضع اجتماعی، شرایط اقتصادی کشور، کمدی‌بودن فیلم، بازیگرانش، فیلم‌هایی که همزمان با فیلم شما اکران شده‌اند و خیلی عوامل دیگر. اینها همه پیش‌بینی موفقیت یک فیلم را کاری دشوار می‌کند.

 

  درست است، اما یک‌سری چیزها هم به سهولت قابل ‌پیش‌بینی است؛ مثلا پرفروش‌بودن یک فیلم. در مورد مصادره از زمان جشنواره هم روشن بود این فیلم پرفروش خواهد شد.

درست است، اما باز هم می‌شود مثال‌هایی زد که فیلم‌های خوبی ساخته شده‌اند اما در اکران جز شکست چیزی نصیب‌شان نشد.

 

  بگذارید سوال را جور دیگری طرح کنم. درحالی ‌که تقریبا همه می‌دانستند مصادره پرفروش خواهد شد، آیا شما هم ته دل‌تان این امید را داشتید؟

به هرحال هیچ‌کس با این هدف سراغ ساخت یک فیلم نمی‌رود که یک فیلم بد یا نفروش و شکست‌خورده بسازد. پس این امید را هر فیلمسازی دارد، اما در مورد مصادره، من فقط می‌توانم در این حد بگویم که زمان ساخت این فیلم، ما تمام تلاش‌مان را کرده بودیم تا یک فیلم خوب بسازیم. فیلمی که استاندارد بالایی داشته باشد و چه در تعریف داستان و چه در زبان سینمایی و البته رنگ و شکل و نور فیلم واجد جذابیت‌هایی برای تماشاگران باشد.

 

  کمدی‌بودنش هم به این دلیل بود؟

(به شوخی) جوری می‌گویید کمدی‌بودن که انگار در مورد یک اتهام حرف می‌زنید، اما من به ‌هرحال تا حدی از خانواده و قبیله کمدی بودم و چندان هم از این فضا دور نبودم که کمدی‌ساختنم تعجب‌انگیز باشد.

 

  اما متاسفانه در سینمای ایران منتقدان و جشنواره‌ها سینمای کمدی را جدی نمی‌گیرند و این باعث شده که نوعی تقسیم‌بندی سینمای هنری و جدی و البته کمدی رواج یابد که باعث می‌شود فیلم اولی‌ها کمتر دلشان بخواهد آغاز کارشان با فیلم کمدی باشد.

این را که قبول دارم، اما این نکته را هم نباید نادیده گرفت که به هر شکل کمدی با کمدی فرق دارد و نمی‌شود همه را با یک چوب راند. ما در مصادره تلاش کردیم یک کمدی آبرومند بسازیم که هم برای تماشاگر جذاب باشد و هم این‌که چیزهایی هم برای لذت‌بردن و ارتباط برقرارکردن تماشاگران جدی‌تر هم داشته باشد.

 

  یعنی نگران نیستید به این دلیل کمتر از حق فیلم تحویل گرفته شوید؟

نه. دلیلش هم این است که در تاریخ سینما می‌بینیم فیلم‌های کمدی هم اگر خوب ساخته شوند، درنهایت پذیرفته خواهند شد.

 

  مثلا؟

مثلا مهمان مامان و اجاره‌نشین‌ها؛ داریوش مهرجویی یا لیلی با من است؛ کمال تبریزی. موفقیت این فیلم‌ها ثابت می‌کند که یک فیلم کمدی درست و صحیح درنهایت راهش را باز خواهد کرد و موفق خواهد شد.

 

  حالا که این فیلم موفق شده؛ وسوسه نشده‌اید از این به بعد بیشتر تمرکزتان را روی کارگردانی بگذارید تا روی بازیگری؟

وسوسه کارگردانی که از خیلی وقت پیش با من بوده و اصلا به این دلیل هم هست که مصادره را ساختم. تئاتری‌ها این را خوب می‌دانند که در تئاتر حداقل چندبار تجربه کارگردانی دارم. در سینما هم سال‌ها به‌عنوان دستیار و برنامه‌ریز فعالیت کرده‌ام که می‌تواند شاهدی باشد بر وسوسه و علاقه به کارگردانی که درنهایت باعث شد در سینما هم کارگردانی کنم.

 

  این را که همه می‌دانند از همان ابتدا در زمان بازیگری هم رابطه نزدیکی با کارگردانان آثارتان داشتید و در آن زمینه‌ها هم صاحبنظر بودید. با این پیش‌زمینه‌ می‌توانم بپرسم چرا آغار فعالیت کارگردانی در سینما این همه طول کشید؟

نمی‌خواستم به اصطلاح بی‌گدار به آب بزنم و در تمام این سال‌ها حس می‌کردم باید به یک بلوغی رسیده باشم تا بتوانم فیلم بسازم. می‌دانید؛ فیلمسازی کار بسیار دشواری است.

 

  این دشواری ممکن است موجب شود دوباره پشت دوربیننروید؟

فعلا در این حد می‌توانم به پرسش‌تان پاسخ دهم که درحال حاضر عجله‌ای ندارم که به این زودی‌ها فیلم دیگری بسازم. فیلم‌ساختن یک روند طولانی و دشوار است که در آن همه‌ چیز هم در اختیار آدم نیست.

 

  یعنی از این جنبه مشکل دارید؟

فعلا نه؛ آن هم به این دلیل که هنوز این روند را برای دومین‌بار آغاز نکرده‌ام. دشواری‌هایی را هم که گفتم، دشواری‌های کلی است. چیزهایی مثل مسائل مالی و سرمایه‌گذاری فیلم، درگیری با ارشاد و سانسور و مجوز و... درگیری‌های دیگر که همه بهتر می‌دانند.

 

  برویم سراغ خود مصادره؛ می‌توانید در این مورد حرف بزنید که اصلا ایده اولیه فیلمنامه مصادره از کجا آمد؟

داستان از جایی آغاز شد که تصمیم گرفته بودم یک فیلم بسازم و من چند طرح مختلف هم داشتم که با حسین قاسمی تهیه‌کننده فیلم مطرح‌شان کردم. بعد که یکی از آن طرح‌ها تأیید شد؛ مهدی فرقانی بعد از چندماه کار سخت براساس طرح تأییدشده فیلمنامه مصادره را نوشت که وقتی آن را خواندم، دیدم می‌شود یک فیلم خوب و استاندارد با آن ساخت. این نقطه آغاز فیلمی بود که درحال حاضر روی پرده است.

 

  از همان اول دلتان می‌خواست بار کمدی فیلم‌تان روی یک‌سری شوخی‌های سیاسی استوار شود؟

سوال شما بوی این را می‌دهد که انگار مصادره یک فیلم سیاسی است، درحالی‌ که همین اول باید این را توضیح دهم که از ابتدای ساخت فیلم هرگز دلم نمی‌خواست صرفا یک فیلم سیاسی بسازم؛ بلکه هدف ما در این فیلم بیشتر ساخت یک کمدی انسانی بود. اما این را هم نمی‌شود کتمان کرد که به ‌هرحال بیشتر این شوخی‌ها از همان اول در فیلمنامه پیش‌بینی شده بود؛ با این‌که مثل هر فیلم دیگری در زمان فیلمبرداری بعضی‌شان کم و زیاد شدند.

 

  ولی به ‌هرحال مصادره مایه‌های سیاسی آشکاری دارد.

شاید در ظاهر. اما من به‌عنوان کارگردان این فیلم به تأکید می‌گویم که تمام سعی‌ام را کرده‌ام که بی‌طرف باشم. در واقع مصادره یک فیلم سیاسی نیست، بلکه سیاست در این فیلم بستری است برای تعریف‌کردن قصه و وقایع و آدم‌های دسته‌ها، گروه‌ها و جناح‌های مختلف. آدم‌هایی که البته هر که مصادره را دیده می‌داند که در وهله اول نه به‌عنوان آدم‌های سیاسی بلکه به‌عنوان آدم‌های معمولی بهشان نگاه شده است.

 

  هدف‌تان ساخت فیلم سیاسی نبود، قبول. پس چه بود؟

ماجرا خیلی ساده‌تر از این حرف‌هاست. من می‌خواستم فیلمی داشته باشم که مضمون و حرف خوبی بزند و فقط خلق لحظه‌های خنده‌دار و کمیک در آن مطرح نباشد. فیلمی که از سر سبک‌سری ساخته نشده باشد و هدف اول و آخرش گرفتن خنده از تماشاگران نباشد. در حقیقت به این فکر می‌کردم که چقدر جای فیلم‌هایی که درست طراحی شده‌اند، کم است.

 

  مجوز فیلم را راحت گرفتید؟

راحت راحت هم که نه. فیلمنامه مصادره برای بار اول پروانه نگرفت. بالاخره نمی‌شود که فیلمنامه‌ای بی‌ایراد باشد و همان اول به آن پروانه بدهند، اما آقای قاسمی و من هم در مواقعی آن‌قدر رفتیم و آمدیم که درنهایت چیزهایی را به ما گفتند که آنها را اصلاح کردیم.

 

  دلیلش این نبود که به قول برخی از رسانه‌های خاص فیلم‌تان در مورد ضدانقلاب بود؟

آخر این فیلم که در مورد ضدانقلاب نیست. آخر شخصیت اصلی فیلم ما چه کاری ضد انقلاب می‌کند؟ در این مورد هوشنگ گلمکانی حرف قشنگی می‌زند و می‌گوید که این شخص نه انقلابی است، نه ضدانقلاب؛ بلکه او غیرانقلابی است. این تعبیر را من خیلی دوست دارم. ما انقلابی‌ها را دیده‌ایم. ضدانقلاب را هم. ولی در این میان یک عده‌ای هم بودند که اصلا به این کارها کاری نداشتند. فیلم مصادره درباره این‌هاست.

 

  ولی به ‌هرحال طرف در ساواک کار می‌کرده دیگر؛ که پس از انقلاب مجبور به ترک ایران می‌شود.

این را همین یکی دو روزه یک جای دیگر هم گفتم و باز تکرارش می‌کنم. یک جایی خواندم که اوایل انقلاب یک عده کارمند اداره ساواک رفته بودند دم وزارت کشور تظاهرات؛ که چرا حقوق‌های ما را قطع کرده‌اید. این صددرصد واقعیت دارد. امام خمینی(ره) هم یادمان است که گفته بود فقط شکنجه‌گرها و رؤسای اصلی را محاکمه کنید. یک نکته‌ای بگذار بگویم که جالب است. می‌گویند حتی همین الان و امروز هم عده‌ای حقوق بازنشستگی ساواک را می‌گیرند.

 

  درباره سرمایه‌گذار فیلم، شایعات زیادی در فضای مجازی وجود داشت و خیلی‌ها هم دل می‌سوزاندند که طفلکی مهران احمدی که تاکنون تلاش کرده بود سالم کار کند، به دام سفارش‌بگیری افتاد.

من درباره این‌جور شایعات نمی‌خواهم حرف بزنم. اصلا این‌جور مسائل در حد سینما نیست. فقط برای راحتی خیال‌تان این را باید بگویم که در مورد مصادره سرم را با افتخار بالا می‌گیرم، چون به فیلمی که ساخته‌ام و کاری که کرده‌ام، اعتقاد و باور دارم.

 

  به چه جنبه‌ای از فیلم؟

به کل مصادره. وقتی می‌خواستم مصادره را شروع کنم، در ذهنم این بود که فیلمی بسازم که در آن به مسأله هویت انسانی توجه شده باشد. فیلمی که نشان دهد یک‌نفر به اجبار وطنش را ترک کرده و چگونه در کشور دیگر تمام سعی‌اش را می‌کند که یک هویت جدید برای خود به دست آورد؛ اما موفق نمی‌شود.

 

  نکته‌ای که در فیلم مصادره خیلی توی چشم می‌زند، خودداری فیلم است. یعنی به ‌نظر می‌رسد سازندگان فیلم، هم سناریست و هم کارگردان تمام تلاش‌شان را کرده‌اند که به هر قیمتی مخاطب را نخندانند و به اصطلاح اندازه نگه داشته‌اند. درست است؟

دقیقا. ما در مصادره این امکان را داشتیم که تماشاگر از لحظه اول تا آخر فیلم درحال قهقهه‌زدن باشد. راستش تمام ابزارها برای رسیدن به این هدف را هم داشتیم، اما آنچه از همان ابتدای مسیر الزام کرده بودیم، این بود که نباید به راهی برویم که در نتیجه آن راه حرف اصلی فیلم در زیر سنگینی صحنه‌های کمیک پنهان شود.

 

  می‌توانید به این سوال جواب دهید که آیا تمام بازیگرانی را که در ذهن داشتید، توانستید مجاب به بازی در مصادره کنید؟

این پرسش را در مورد تک‌تک بازیگران نمی‌شود پاسخ داد. به ‌هرحال هر فیلمسازی برای هر نقشی ممکن است چند گزینه در ذهنش داشته باشد که به ترتیب سراغ‌شان برود. ما هم در مورد بازیگران این فیلم درنهایت با گزینه اول‌مان به توافق رسیدیم یا هم درنهایت با دومین گزینه‌ای که داشتیم.

 

  رضا عطاران چه؟ او که گزینه دوم‌تان نبود؟ بود؟

نه؛ خوشبختانه رضا عطاران گزینه اول ما برای حضور در این نقش بود.

 

  چرا؟ نقش را مناسبش می‌دیدید یا به او به‌عنوان تضمینی برای موفقیت اقتصادی فیلم نگاه می‌کردید؟

 من خوشبختانه بازیگری هم کرده‌ام و شمای بازیگر وقتی در کنار رضا عطاران قرار می‌گیرید، تازه می‌فهمید او چه قابلیت‌ها و توانایی‌هایی دارد. از طرف دیگر، همان‌گونه در تمام مصاحبه‌هایم گفته‌ام، وجوه اخلاقی رضا عطاران هم برایم مهم بود. او یک بازیگر حرفه‌ای، خوش‌اخلاق، باانرژی و منعطف است که نه‌تنها ایده‌های خوبی می‌دهد، بلکه مردم هم دوستش دارند و مگر یک کارگردان از بازیگر فیلمش بیش از اینها چه انتظاری دارد؟

 

  فکر نمی‌کنید او در این فیلم هم مثل تمام فیلم‌های اخیرش دارد یک نقش را بازی می‌کند؟ نقش رضا عطاران را در موقعیت‌های مختلف؟

نمی‌دانم این ایراد است یا نه، اما در تمام سال‌هایی که عاشق سینما بوده‌ام، دیده و فهمیده‌ام که اصولا در تمام دنیا کمدین‌ها در بیشتر کارهایشان یک نقش را بازی می‌کنند. مگر مثلا چاپلین یا باستر کیتون فیلم به فیلم تفاوت دارد بازی‌شان؟ معلوم است که نه. اصلا قطعا می‌دانید که برای بازیگرانی در این حد براساس ویژگی‌هایشان فیلمنامه نوشته می‌شود؛ این از این، اما بیایید از جنبه دیگری هم نگاه کنیم.

 

آن بخش‌های پیری عطاران کجایش تکراری است؟ کجا آن‌بخش از بازیگری رضا عطاران را که در سن بالا رخ می‌دهد، در فیلم‌های دیگر دیده‌اید؟ عطاران یکی از بهترین کمدین‌های‌ ایران است و در این فیلم هم یکی از بازی‌های خوبش را شاهدیم. او در این فیلم، یک پروسه ۴۰ساله را در بازی‌اش طی می‌کند. یعنی که در ۴۵روز، ۴۰‌سال پیر می‌شود. این‌که درنهایت مخاطب باور می‌کند که درحال تماشای یک آدم ۷۰ساله است، به این دلیل است که عطاران با تمام فیزیک و روح و روانش در اختیار نقش بوده.

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش