پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۵۹ - ۰۶ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۱۵۲۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان «دارکوب»: در فيلمسازی به سود خودم فکر نمی‌کنم

بهروز شعيبي,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

بهروز شعيبي از هنرمندان جوان سينماي ايران است كه اول از همه به واسطه بازي‌هاي خوب و روان در فيلم‌هاي ماندگاري همچون «آژانس شيشه‌اي» ابراهيم حاتمي‌كيا يا «طلا ومس» همايون اسعديان و سريال‌هايي نظير «تنهايي ليلا» محمدحسين لطيفي براي مخاطب عام شناخته مي‌شود؛ اما سواي از اين او در بخش كارگرداني هم توانايي و خلاقيت خود را به خوبي بروز داده به طوري كه جايزه بهترين فيلم جشنواره سي‌ويك به فيلم «دهليز» اولين ساخته سينمايي او تعلق گرفت. شعيبي دستي بر سياست هم دارد. او در جريان انتخابات مهم رياست‌جمهوري سال ٩٢ فيلم تبليغاتي محمدباقر قاليباف را كارگرداني كرد.

 

با همه اينها او كارگردان بي‌حاشيه‌اي است؛ زمان اكران فيلم سيانور؛ او با انواع و اقسام اظهارنظرها مواجه شد؛ به خاطر همكاري با محمود رضوي قضاوت‌هاي مختلفي شد، اما خودش را درگير اين حاشيه‌ها نكرد و كار خودش را ادامه داد؛ خودش معتقد است كه به سود خودش در فيلمسازي فكر نمي‌كند. نقشه راه براي خود ترسيم نمي‌كند دغدغه‌ها و فضايي كه در آن قرار مي‌گيرد قصه، الزامات سينما و مخاطبان برايش مهم هستند.فيلم «داركوب» به كارگرداني او از امروز در سينماها نمايش داده مي‌شود؛ فيلمي با مضمون اجتماعي كه معضل امروز جامعه ما را روايت مي‌كند. اعتياد زنان اگرچه بحث اصلي اين فيلم نيست اما ناهنجاري بزرگي را بيان مي‌كند كه صدمات جبران‌ناپذيري در پي خواهد داشت. با او گفت‌وگويي انجام داديم كه از نظر مي‌گذرانيد:

 

با توجه به شرايطي كه جامعه ما دارد بد نيست آغاز بحث‌مان موضوع سياسي باشد.

آخر من آدم سياسي نيستم.

 

آدم سياسي نيستيد؟ شما فيلم تبليغاتي سياسي ساختيد؛ حتي يكي از فيلم‌هاي شما به برشي از تاريخ معاصر ايران مي‌پردازد «سيانور» كه از زمان نمايش در جشنواره تا اكران عمومي مباحث سياسي زيادي را پشت سر گذاشت.

بله، اما معتقدم ما به لحاظ فردي نبايد اظهارنظر سياسي زيادي داشته باشيم؛ بيشتر منظور خودم هستم كه سعي مي‌كنم نظر سياسي كمتري داشته باشم و همواره كوشيده‌ام دغدغه و مساله‌ام را به زبان فيلم نشان دهم. زبان فيلم هم احتياج به تحقيق و فكر و پژوهش دارد كه اين پژوهش توسط من به تنهايي انجام نمي‌شود، گروهي همواره مسووليت پژوهش را به عهده مي‌گيرند. ضمن اينكه در مورد فيلم‌هاي تبليغاتي بايد بگويم اول اينكه من براي آقاي قاليباف احترام زيادي قائلم در كنار آن به اين نكته توجه كنيم كه ساخت فيلم تبليغاتي رياست‌جمهوري براي خيلي از كارگردانان ما دغدغه بوده؛ آقاي درويش آقاي مجيدي يا مرحوم سيف‌الله داد. اين يك روند حرفه‌اي است كه در كارنامه كارگردان ديده مي‌شود.

 

جداي اين به نظر مي‌رسد اين روزها همه خود را محق مي‌دانند راجع به مسائل سياسي تحليل ارايه دهند.

موافقم اين روزها همه نگرش سياسي داريم چون مردم ما نگاه‌شان به اتفاقات زياد سياسي است.

 

بپردازيم به فيلم داركوب؛ زوم كردن روي مسائل و زيرلايه‌هاي اجتماعي از نكات قابل‌توجه فيلم‌هاي شماست. در وهله اول مي‌خواهم بدانم انتخاب موضوعات براي شما چگونه حاصل مي‌شود، سوژه را چگونه انتخاب مي‌كنيد؟ چگونه مي‌شود كه موضوع يك فيلم شما تاريخي است و فيلم‌هاي ديگر به مشكلات موجود در اجتماع مي‌پردازد.

بخشي از مسائل و موضوعات روز ناشي مي‌شود و به دغدغه‌هايي كه دارم و دوست دارم اين دغدغه‌ها بازتاب فراگير داشته باشد؛ اما نكته مهم ديگر ماجراي خانواده زياد درگيرم مي‌كند، نقش پدر و مادر در زندگي كودك برايم به‌شدت حائز اهميت است.

 

در فيلم «سيانور» هم كه فيلم تاريخي بود اين نگاه جريان داشت.

بله؛ براي من خانواده فارغ از بحث جغرافيايي و همچنين نگاهي كه به لحاظ فرهنگي داريم به عنوان جامعه و موقعيت انساني مدنظر است. معتقدم اگر امنيت هركدام از اعضاي خانواده به خطر بيفتد تاثيرش در آينده جامعه ما خواهد بود. براي جلوگيري از معضلات اجتماع اولين جايي كه مي‌توان جلوي صدمات بعدي را گرفت خانواده‌ها هستند. اگر امروز مي‌خواهيم اعتياد را در جامعه ريشه‌كن كنيم بايد روي نسل بعدي برنامه‌ريزي كنيم، براي من قاعدتا اين موضوعات دغدغه است؛ ضمن اينكه به نظرم اعتياد زنان معضل بسيار بزرگي است؛ اعتياد در مردان شامل يك مجموعه ناهنجاري فردي مي‌شود كه بعضا صدمات اجتماعي در پي دارد.

 

اما اعتياد در زنان صدمات جبران‌ناپذيري دارد خصوصا كانون خانواده را متلاشي مي‌كند.

اعتياد در زنان صددرصد صدمات اجتماعي دارد؛ يك خانم معتاد فقط معتاد به‌حساب نمي‌آيد معضلات جبران‌ناپذيري در ادامه دارد. اين صدمات فقط از جانب اعتياد به آنها نمي‌رسد بلكه معضلات هولناك ديگري با اعتياد خواهند داشت.

 

بحث اعتياد خانم‌ها موضوع به‌شدت خطرناكي است كه به‌سادگي نمي‌توان از آن گذشت و زنگ خطر آن از مدت‌ها قبل نواخته شده. اينكه به‌سادگي اين روزها خانم‌ها در خيابان سيگار مي‌كشند و قبح اين ماجرا ريخته شده از موضوعات مهم جامعه امروز است. اما در فيلم «داركوب» ما با شخصيت‌ها همذا‌ت‌پنداري نمي‌كنيم. به اين معني كه حد وسط در فيلم شما وجود ندارد. يا قشر پايين و كارتن‌خواب‌ها را با مشكلات‌شان مي‌بينيم يا طبقه متوسط رو به بالا كه شسته‌رفته هستند.

واقعيت اين است كه درام ما احتياج به حد وسط نداشت. ما نزول شخصيت‌ها را بايد در فيلم شاهد مي‌بوديم. تحقيقات به ما نشان داده بود كه رسيدن آدم‌ها به مرز كارتن‌خوابي خيلي سريع اتفاق مي‌افتد. خصوصا در خانم‌ها اين نزول شخصيت زودتر اتفاق مي‌افتد. آنها به‌راحتي شغل‌شان را از دست مي‌دهند، اطرافيان و حمايت‌كنندگان‌شان آنها را پس مي‌زنند و خيلي زود به كارتن‌خوابي دچار مي‌شوند. البته در آقايان ممكن است به همين‌جا برسند اما به دلايل مختلف اين روند شكلي متفاوت دارد.

 

به تعبير ديگر خانم‌ها آسيب‌پذيرتر هستند.

به‌غيراز آسيب‌پذير بودن؛ آنها وقتي به دام اعتياد بيفتند معمولا حمايت‌ها از آنها گرفته مي‌شود ضمن اينكه تعادل روحي و توانايي جسمي خود را هم به‌سادگي از دست مي‌دهند در تحقيقات‌مان خانم‌هاي آرايشگر كارمند يا كارگر داشتيم كه به‌واسطه اعتياد از شغل‌شان اخراج شدند. اينها موضوعاتي است كه نمي‌توان كتمان كرد. قطعا اگر حد وسط در فيلم رعايت مي‌شد داستان جذاب‌تر از كار درمي‌آمد اما موضوع فيلم براي ما جدي بود.

 

اين جدي بودن بر تلخي آن ‌هم تاثير مي‌گذارد.

اين مقدار تلخي موضوع فيلم لازمه آن بود. اميدوارم بيننده تحمل كند و خودش را سانسور نكند. ما با موضوعي همراه بوديم كه تعارف‌بردار نيست. ببينيد وقتي ما قصه‌اي را براي پردازش انتخاب مي‌كنيم يك وظيفه حرفه‌اي داريم كه فيلم را براي پرده سينما مي‌سازيم. نكته مهم ديگر وظيفه اجتماعي است كه در قبال فيلم داريم. به همين جهت آن پايان‌بندي را براي فيلم انتخاب كرديم. در فيلم« دهليز»ماجرا بااينكه براي ما جدي بود اما به خاطر كودك در فيلم كمي موضوع را تلطيف كرديم اما در فيلم «داركوب» آنقدر موضوع نگران‌كننده بود كه نمي‌توانستيم از تلخي موضوع بگذريم. نكته مهم ديگر همان طور كه اشاره كرديد داركوب مساله اجتماعي و مهم روز است كه متاسفانه رسانه‌ها به آن كمتر مي‌پردازند يا نمي‌توانند به آن بپردازند.

 

اگرچه داستان فيلم داركوب تقابل بين دو مادر است. اما چرا ما از گذشته بعضي كاراكترها چيزي نمي‌بينيم.

اتفاقا وقتي داستان نوشته مي‌شد در بخش‌هايي با نويسندگان تاكيد برگذشته كاراكترها داشتيم. اما در ادامه به خاطر روند داستان و چالش‌هايي كه در قصه با آن روبه‌رو مي‌شويم گذشته را حذف كرديم.

 

وقتي فيلم داركوب را مي‌بينم يكي ديگر از نكاتي كه به ذهن مي‌رسد اينكه كاراكترها دل‌شوره بيش‌ازحد در مواجهه با شخصيتي دارند كه مشكل اعتياد دارد. وضعيت شخص معتاد آن‌هم كارتن‌خواب براي همه مسجل است.

بحث فيلم داركوب امنيت رواني كودك است اينكه اين امنيت دچار خلل نشود.

 

اما كودك در حاشيه قرار دارد.

به جهت اينكه كودك نبايد وارد داستان شود و پدر و مادر تمام تلاش‌شان را مي‌كنند تا سپر بلاي كودك باشند؛ تنها مهسا است كه مي‌خواهد با كودك ارتباط بگيرد.

 

جناب شعيبي در فيلم شما چرا نقش پليس كمرنگ است و شخصيت‌ها خودشان اقدام مي‌كنند .

وقتي پليس وارد درام مي‌شود، بيشتر شكل ماجراجويي به خود مي‌گيرد تا ارتباط بين شخصيت‌ها اگر مرور كنيد متوجه مي‌شويد گره داستان‌هاي مهم تاريخ سينما با پليس حل مي‌شود و شايد هم احتياج به پرداختن به روابط و كنش‌هاي شخصيت‌ها نداشتند. در فيلم داركوب هم روابط بين آدم‌ها درام و ماجراي فيلم را شكل مي‌دهد.

 

يعني بحث كمرنگ بودن پليس در داستان تعمدي بوده؟

بله. تعمدي بوده. با وجود اينكه معتقدم در فيلم اجتماعي پليس قطعا مي‌تواند امنيت به وجود بياورد اما شكل امنيت رواني و اجتماعي مشخصا در اين فيلم مدنظر ما نيست. ما معضل اجتماعي را مطرح مي‌كنيم كه اگر يكسري افراد به پليس دسترسي ندارند چه بايد كنند. در بحث اعتياد قاعدتا ما مي‌خواستيم به روابط خانواده‌ها بپردازيم. خيلي از خانواده‌ها در حال حاضر درگير اعتياد هستند. يا فرزندان يا والدين يا خويشاوندان. ما تلاش كرديم به روابط بين آدم‌ها و معضل اعتياد نگاه داشته باشيم.

 

از بازي امين حيايي هم در فيلم صحبت كنيم. در بخش‌هايي از فيلم بازي دروني خوبي ارايه مي‌دهد اما در بخش‌هايي از فيلم ما همان امين حيايي هميشگي را مي‌بينيم. احساس مي‌كنم بعضي كارگردان‌ها در رودربايستي بازيگران حرفه‌اي ما قرار مي‌گيرند و دست‌شان در هدايت بازيگران تراز اول بسته است.

اتفاقا ازآنجايي‌كه خودم بازيگر هستم بحث بازيگري برايم مهم است و در اكثر كارهايم بازيگردان دارم و در اين فيلم هم همين‌طور. معتقدم آقاي حيايي از بازيگران درجه‌يكي هستند كه من تابه‌حال با ايشان كاركردم. اما نكته‌اي كه وجود دارد ازآنجايي‌كه ايشان حجم بالايي پرسوناژ را بازي كردند ما ابعاد مختلف بازي ايشان را ديده‌ايم. اين به معناي اين نيست كه بازي متفاوتي ما از او نمي‌بينيم. اما در اين فيلم قرارمان اين بود كه زندگي معمولي را به ساده‌ترين شكل روايت كنيم كه به نظر من امين حيايي شخصيت چندوجهي خوبي را بازي كردند. ضمن اينكه معتقدم گنجايش بازيگري در سينماي ايران بسيار گسترده است اما از ابعاد بازي آنها به‌خوبي استفاده‌نشده است.

 

به اين نكته بايد توجه كرد كه سادگي نبايد باعث شود كه به ورطه تكرار بيفتيم.

آن صورتي كه شما مي‌گوييد احتياج به فضاسازي متفاوت دارد؛ يك خانواده معمولي ساده را نمي‌توانستيم با شخصيت‌هاي تيپ‌سازي شده ارايه دهيم.

 

چرا خودتان نقش را بر عهده نگرفتيد؟ توانايي بازي بهروز شعيبي را نبايد ناديده گرفت.

هم‌زماني كارگرداني و بازيگري، كار به‌شدت سختي است.

 

ولي شما در سيانور بازي داشتيد.

مجبور شدم آنجا بازي كردم.

 

راستي چرا در بستر تاريخ معاصر فيلم نساختيد.

نمي‌خواستم اين تلقي به وجود بيايد كه كار سفارشي مي‌سازم. بعد از سيانور پيشنهاد فيلم تاريخ معاصر زياد داشتم نپذيرفتم.

 

چون كار سختي پيش روداريد.

تلاش ما روايت بي‌غرض بود اما زياد مورد قضاوت قرار گرفتيم و درصورتي‌كه دوباره بخواهم فيلم تاريخي بسازم بازهم تلاش مي‌كنم عادلانه تاريخ را روايت كنم.

 

از قضاوت شدن هراس داريد؟

من اصولا زياد قضاوت مي‌شوم «مي‌خندد».

 

نكته ديگر توجهي بود كه جشنواره فيلم فجر سال گذشته به بازيگران زن فيلم داركوب داشت.

به اعتقاد من كانديدا شدن مهناز و سارا بسيار هوشمندانه و جسورانه بود چون داستان فيلم درباره دو مادر بود كه به نظر من اين اتفاق بي‌نظير و بي‌سابقه‌اي در تاريخ جشنواره فجر بود. هر دو نقش پيچيدگي داشتند. سارا بهرامي نقشش با پيچيدگي بيروني همراه بود و مهناز افشار بار رواني دروني زيادي داشت. از نظر من كه كارگردان كار هستم هر دو بازيگران بازي خوبي ارايه دادند هر دو تلاش كردند و نتيجه تلاش‌شان را گرفتند.

 

بازيگران تحقيقات ميداني هم در رابطه با نقش شان داشتند؟

كار چندماهه داشتيم. سارا بهرامي و شادي كرم‌رودي به همراه آقاي علي صلاحي بازيگردان به كمپ‌ها مي‌رفتند. خود بازيگران هم تحقيقات بيروني داشتند. ضمن اينكه هردوي آنها سعي كردند لاغر كنند.

 

گريم بر عهده خانم شما بود؛ فاطمه كمالي.

هم ايشان و هم خانم زهرا كمالي خواهرخانمم. در گريم ما كارهاي چندمرحله‌اي اساسي داشتيم از كار روي دندان‌ها و دندانپزشكي بگيريد تا بخش‌هاي مربوط به فرم صورت و مو... درهرصورت نقش معتاد با سختي‌هاي زيادي همراه است.

 

سوالي كه دوست داشتم اينجا بپرسم مهناز افشار به لحاظ سابقه‌اي كه در بازيگري دارد تمايل نداشت نقش مهسا را بر عهده بگيرد؟

قطعا چنين نقش‌هايي براي بازيگران وسوسه‌برانگيز است.

 

هنگام نگارش فيلمنامه به چه كساني فكر مي‌كرديد؟

راستش معدود فيلمنامه‌هايي بود كه ما به كسي فكر نمي‌كرديم. وقتي فيلمنامه كامل شد من با آدم‌هاي مختلف براي نقش‌ها مشورت كردم. اما به خاطر اينكه ما دو مقطع پيش‌توليد داشتيم سارا بهرامي در ابتدا انتخاب شد. ما تجربه سريال پرده‌نشين را باهم داشتيم. مهناز در پيش‌توليد اوليه درگير كار بود اما وقتي دوباره شروع به كاركرديم خوشبختانه مهناز افشار به ما ملحق شد جلسه‌اي باهم برگزار كرديم و درآن جلسه مهناز دغدغه‌هاي اجتماعي خود را با ما در ميان گذاشت و به نظر من خانم افشار با هوشمندي بالا نقش نيلوفر را انتخاب كرد و بسيار هم توانمند ظاهر شد.

 

بهروز شعيبي با وجود اينكه ساختار و فرم در كارهايش به‌خوبي ديده مي‌شود اما در زمره كارگردانان فرم گرا قرار نمي‌گيرد.

چون به سود خودم در ساخت فيلم فكر نمي‌كنم. نقشه راه براي خودم ترسيم نمي‌كنم. دغدغه‌ها و فضايي كه در آن قرارمي گيرم و قصه‌اي كه انتخاب مي‌كنم برايم مهم است. خيلي استراتژيك فكر و عمل نمي‌كنم. سعي مي‌كنم به الزامات سينما و مخاطبان توجه داشته باشم.

 

شما در مقطعي با رخشان بني اعتماد همكاري داشتيد و از طرفي الان با محمود رضوي همكاري مي‌كنيد؛ نگران بعضي صحبت‌ها نيستيد ؟

اشكال ندارد بگويند. تمام صحبت‌ها را مي‌شنوم. اما معتقدم سينما خانواده است كه درصورتي‌كه بخواهيم تقسيم‌بندي كنيم چيزي از بدنه آن باقي نمي‌ماند. معتقدم در مراحل مختلف نبايد خودمان را قضاوت كنيم. به خانم بني اعتماد ارادت دارم و از راهنمايي ايشان استفاده مي‌كنم. خانم بني‌اعتماد از كارگرداناني هستند كه هيچ‌وقت در سينما بيكار نيست و ايشان الگوي خوبي براي من هستند. من يك فيلم با ايشان كه در سمت تهيه‌كننده بودند كاركردم ولي خيلي تحت تاثير ايشان هستم. اما از طرف ديگر وقتي تهيه‌كننده حرفه‌اي وجود دارد مثل آقاي رضوي چرا با او كار نكنم. به همين جهت نگران قضاوت‌ها نيستم معتقدم همه در سينمايي كار مي‌كنيم كه ممكن است در هر كاري دوباره كنار هم قرار بگيريم. نگران اين حرف‌ها نيستم فقط تلاش مي‌كنم دروغ نگويم و كسي را از خودم ناراحت نكنم.

 

تينا جلالي

 

etemadnewspaper.ir
  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش