پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۰۵ - ۲۴ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۶۷۰۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان مستند «برسد به‎دست آقای بنان»: شهرداری از آن بنرها به ما هم بدهد

برسد به‎دست آقای بنان,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

این روزها‍ مستند «برسد به‎دست آقای بنان» (۱۳۹۲) در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شده است. در این مستند ۸۷ دقیقه‌ای، زندگی خصوصی و هنری زنده‌یاد غلامحسین بنان، استاد آواز ایرانی، به واسطه نامه‌ای که به او نوشته می‌شود، مورد توجه قرار می‌گیرد و افرادی مانند پریدخت آور (همسر بنان)، هومن صدر (پسرخوانده بنان)، کاوه دیلمی (از تنها شاگردان بنان)، ایرج خواجه امیری، مزدا انصاری و حریر شریعت‌زاده درباره زندگی و آثار بنان صحبت می‌کنند.

 

همچنین تصاویری از صحبت‌های خود بنان، محمدرضا شجریان و دیگر موسیقیدان‌ها هم نمایش داده می‌شود. زهره محقق، مستندهایی مانند «سوت» درباره ناداوری‌های ورزشی، «پوئن ۲۵» پیرامون تاریخ والیبال ملی ایران و مستند نیمه بلند «عاشقانه‌ها» درباره زندگی میلاد کیایی، استاد سنتور را هم در کارنامه کاری خود دارد. به مناسبت اکران مستند «برسد به‎دست آقای بنان» پای صحبت‌های زهره محقق نشسته‌ایم. 

 

فیلم شما پس از پنج سال که از ساختش می‌گذرد اکران شده است؛ آیا به تازگی آن ضربه‌ای وارد شده است؟

به نظرم مستند «برسد به‎ دست آقای بنان» تاریخ گذشته نیست؛ ولی شاید کارهایی باید در فیلم انجام می‌دادم که الان جای‌شان در فیلم خالی است. 

 

مستند شما از داستان نامه‌نگارانه، بستر موسیقایی‌ شخصیت برجسته‌ای به نام زنده‌یاد بنان و شکل و شمایل مستند گفت‌و‌گومحور بهره می‌برد. ترکیب این موارد کار شما را سخت نکرده است؟

در زندگی روزمره خودم با این سه مدیوم در ارتباط هستم. جالب است که همین الان هم از نوشته‌های مکتوب استفاده می‌کنم. آنچنان درگیر فضای مجازی نیستم. 

 

علاقه اصلی شما سینمای مستند است یا سینمای داستانی؟

سینمای داستانی را هم دوست دارم ولی شرایط کار کردنش را نداشتم. در دانشگاه رشته سینما خوانده‌ام بنابراین این رشته را هم دوست دارم.

 

در فضای مستندسازی چه چیزی برای شما بیشتر اهمیت دارد؟

اینگونه نیستم که بگویم فقط به موسیقی علاقه دارم و می‌خواهم فیلم‌های مستندی درباره موسیقی بسازم. در زمینه ورزش هم سه فیلم مستند ساخته‌ام. مستند اجتماعی را هم دوست دارم. در مستندسازی دنبال علاقه‌ها و پرسش‌های شخصی خودم هستم. اگر این پرسش‌ها که در زندگی خودم شکل می‌گیرد ظرفیت ساخت یک فیلم مستند را داشته باشد آن را جلوی دوربین می‌برم؛ مانند مستند «برسد به‎دست آقای بنان». مستندی هم به نام «پوئن ۲۵» درباره تاریخ والیبال ملی ایران ساخته‌ام که برایم پرسش ایجاد کرده بود. دیگر مستندها هم این روند را طی کرده‌اند.

 

چطور به سوژه‌های‌تان نزدیک می‌شوید؟ فکر می‌کنم کلید اصلی مستندسازی در کنار پژوهش همین موضوع باشد.

سعی می‌کنم که خیلی شلوغ‌کاری نکنم. وقتی سر فیلمبرداری می‌روم همه چیز ساده، خلوت و جمع و جور کار می‌شود. اگر یک فیلمبردار داشته باشیم خیلی بهتر است.

 

تلاشم این است که فضای صمیمی را ایجاد کنم. دست سوژه‌ها را باز می‌گذارم که هر چیزی که دوست دارند، بگویند؛ بعدش در زمان تدوین تصمیم می‌گیرم که چطور از حرف‌های آنها استفاده کنم. پیش از فیلمبرداری هم یک طرح کلی می‌زنم. می‌دانم از کجا می‌خواهم به کجا برسم. سوال‌هایی که از سوژه‌ها می‌پرسم هم بیشتر کلی است، وارد جزئیات نمی‌شوم. گفت‌وگوها را هم همیشه دوستانه پیش می‌برم. 

 

اتفاق عجیبی در زمان فیلمبرداری و اکران فیلم نیفتاد؟

چرا. یک اتفاقی افتاد که به نظرم به جای اینکه عجیب باشد بیشتر چالش‌برانگیز است. مستند «برسد به‎دست آقای بنان» را زمانی ساختم که دانشجو بودم. ۲۲ سال بیشتر نداشتم. به اساتید مختلف موسیقی زنگ می‌زدم و درباره فیلم توضیح می‌دادم و تقریبا تمام آنها تحویلم نگرفتند! خیلی برایم سوال ایجاد کرده است. تصورم این بود که در این فیلم نام بنان و پری خانم می‌آید و اساتید موسیقی هم استقبال می‌کنند ولی اینگونه نشد! آخرش به من می‌گفتند که: «برایت آرزوی موفقیت می‌کنم دختر گلم؛ من نمی‌توانم در خدمت شما باشم». این موضوع خیلی آزارم داد.

 

چه مستندهایی را بیشتر از همه دوست دارید؟

فیلم مستند «رزم بزم» (۱۳۹۵) را خیلی دوست داشتم. مستندی که درباره موسیقی هم است. مستندهای زیادی را دوست دارم ولی مستند «شگفتی‌های جهان» را که تولید شبکه «BBC» و مستند «باراکا» (۱۹۹۲) به کارگردانی «ران فلیک» را بیشتر از همه نگاه می‌کنم.

 

گروه هنر و تجربه را چطور می‌بینید؟ راضی هستید فیلم شما در این گروه سینمایی اکران شده است؟

بله راضی هستم. نسبت به کل فیلم‌هایی که در این گروه سینمایی اکران می‌شود بعضی از آنها خیلی خوب از کار در می‌آید. اگر می‌خواهید میزان رضایت را به طور کامل بدانید باید این گروه سینمایی را با گروه‌های دیگر مقایسه کرد. ما در ایران جایگاه دیگری برای اکران فیلم‌های تجربی و مستند به جز گروه هنر و تجربه نداریم. بنابراین نمی‌شود این گروه را با جای دیگری مقایسه کرد. به نظرم هنر و تجربه می‌تواند عملکرد بهتری هم داشته باشد. 

 

به نظرتان مهمترین مشکل گروه هنر و تجربه در چه بخشی است؟

نا‌منظم بودن سانس نمایش‌ فیلم‌ها خیلی آزاردهنده است. گویا وضعیت نمایش فیلم‌ها بر اساس فروش فیلم‌ها و نوع قراردادها هم فرق دارد. دقیقا نمی‌دانم. مخاطب اگر بخواهد فیلمی را در گروه سینمایی هنر و تجربه تماشا کند باید برود، بگردد تا سینما و سانسی را پیدا کند. مثلا فیلمی در یک سینمای خاص در ساعت ۱۶ اکران می‌شود ولی همان سینما فردایش آن فیلم را نمایش نمی‌دهد. ساعت‌های عجیب و غریبی هم برای نمایش فیلم‌ها داریم که فایده‌ای ندارد. مثلا در تابستان فیلمی را ساعت دو بعد از ظهر نمایش می‌دهند! نمی‌دانم این مساله را چطور باید رفع کنند، شاید بتوانند ساعت‌های بهتری هم به فیلم‌ها بدهند. نکته دیگری هم وجود دارد که نمی‌خواهم اسمش را بی‌عدالتی بگذارم.

 

خیلی مواقع یک فیلم مستند یا یک فیلم مستقل خیلی خوب پخش می‌شود و به مرور در حال جذب مخاطب‌های خودش هم است ولی به یک باره یک فیلمی که کارگردانش یا بازیگرهایش سلبریتی هستند می‌آید و جای آن فیلم را می‌گیرد. درست است که خیلی از فیلم‌های مستند و داستانی کارگردان چهره‌ای ندارند ولی آثار خوبی هستند و مخاطب خوبی هم نسبت به فیلم‌های دیگر هنر و تجربه دارند ولی باز این فیلم‌ها از چرخه اکران حذف می‌شوند. معمولا فیلم‌هایی که جایگزین می‌شوند کارگردان‌های شناخته‌شده‌ دارند. گروه هنر و تجربه هم به راحتی این کار را می‌کند. در این مواقع یک توضیحاتی هم مبنی بر اینکه هنر و تجربه باید فروش و درآمد هم داشته باشد، در جریان است.

 

به نظرم اولویت سینمای هنر و تجربه باید حمایت از فیلم‌های مستند و مستقل باشد نه کارگردان‌های چهره و فروش آنها! بقیه سینماها هم فروش دارند و اصلا هدف‌شان هم همین است. به نظرم اگر سانس دو بعدازظهر را به کارگردانی که سلبریتی است بدهند شاید بتواند سالنش را هم پر کند ولی یک کارگردان جوان و ناشناخته در آن ساعت کاری نمی‌تواند بکند. به نظرم ساعت هشت و ده شب سالن‌های خوب را باید به سینماگران کمتر شناخته‌شده بدهند. 

 

سانس فیلم‌های مستند در گروه هنر و تجربه خیلی بدتر از فیلم‌های دیگر است. گاهی آزاردهنده هم می‌شود.

وقتی ساعت اکران فیلم‌های مستند را نگاه کردم دیدم که بهترین ساعت‌‌‌شان شش بعدازظهر است و شاید آنها دو هفته یک بار در روز جمعه هم اکران شوند!

 

به فیلم‌تان و شیوه کارگردانی خودتان نقد دارید؟ اشکالاتی را پیدا کرده‌اید که باید رفع‌شان کنید؟

بله. نقد دارم. اگر فیلم ‍ مستند «برسد به‎دست آقای بنان» به جای سال ۱۳۹۲ در سال ۱۳۹۷ ساخته می‌شد قطعا به شکل دیگری آن را می‌ساختم. طبیعی هم هست. در آن زمان سنم کمتر بود و الان نگاهم گسترده‌تر و اطلاعاتم هم از زنده‌یاد بنان خیلی بیشتر شده است. به نظرم این فیلم در زمان خودش بد درنیامده است. از کلیت آن رضایت دارم. یکسری از افرادی که در مصاحبه‌های مستند هستند، باید حذف می‌شدند و شخصیت‌های دیگری باید به فیلم اضافه می‌شدند. همچنین باید با تمرکز بیشتری به زندگی بنان می‌پرداختم. 

 

شاید اگر به جای پریدخت آور (همسر بنان) روی خود بنان تمرکز بیشتری داشتید فضای روایت مستند بهتر می‌شد.

بله دقیقا. برای برخی این تصور شکل گرفته که فیلم بیشتر درباره پری بنان است. 

 

تبلیغات و پخش فیلم‌تان را چطور می‌بینید؟

از مردم می‌خواهم مستند «برسد به‎دست آقای بنان» و فیلم‌های دیگر گروه هنر و تجربه را ببینند و حمایت‌شان کنند. ولی یک مسئله‌ای برایم خیلی جالب است. محمدصادق حسنی، سرپرست سازمان ورزش شهرداری تهران٢٠ بیلبورد تبلیغاتی را به مناسبت تولد بهاره افشاری به او هدیه داده است که شش میلیارد تومان می‌ارزد. کاری با کارگردان و فیلم مستندش ندارم.

 

به هر حال فرصتی در اختیارشان قرار گرفته است و نوش جان‌شان باشد. اما مسئول سازمان ورزش شهرداری مصاحبه کرده و گفته است که تصمیم دارند تا از هنر و ورزش حمایت کنند. یک خواهشی از آقای حسنی دارم. لطفا یک دانه از آن بنرهای ویژه به ما هم بدهید. لطفا از بقیه فیلم‌ها و مخصوصا مستندها هم حمایت کنید. الان زمان خوبی است که از فیلم مستند «برسد به ‎دست آقای بنان» و دیگر فیلم‌های فرهنگی و هنری حمایت کنید.

 

سیدحسین رسولی

 

ebtekarnews.com
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش