دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۷:۲۱ - ۲۹ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۷۷۹
فیلم و سینمای ایران

کارگردان فیلم «درساژ»: ۲ سال معطل مجوز شورای پروانه ساخت بودیم

فیلم درساژ,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

برنده جایزه بهترین فیلم اول سی‌و‌ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر بالاخره اکران شده است. «درساژ» البته پیش از درخشش در جشنواره جهانی فیلم فجر توانسته بود جایزه بخش نسل جشنواره برلین ۲۰۱۸ را با خود به خانه بیاورد و حالا فارغ از این کارنامه قابل دفاع جشنواره‌ای، در معرض قضاوت تماشاگران است. البته از حدود یک‌ماه پیش بود که تبلیغات محیطی «درساژ» در سطح شهر به چشم آمد اما فیلم با کمی تأخیر از هفته گذشته اکران شده است و همین اکران هم بهانه گفت‌وگوی همشهری است با پویا بادکوبه کارگردان «درساژ».

 

بچه‌های مهرشهر بالاخره حریف «میلیونر میامی» شدند و فیلم به نمایش عمومی درآمد.

بله. بالاخره توانستیم در میان این‌همه فیلم کمدی فیلم خودمان در ژانر اجتماعی را اکران کنیم. قرارداد سرگروهی فیلم ما در پردیس زندگی بسته شده بود اما با تصمیم شورای صنفی، نمایش اکران فیلم ما عقب افتاد تا فیلم میلیونر میامی بدون سرگروه نباشد. حالا هم که فیلم اکران شده نمی‌شود از این موضوع غافل شد که یکی از بدترین ایام اکران سال را از سر می‌گذرانیم. فصل امتحانات مدارس و دانشگاه‌ها از یک سو و نزدیک شدن به روزهای جشنواره از سوی دیگر این روزها را تبدیل به روزهای بدی برای اکران فیلم ما کرده‌است اما با همه این تفاسیر از وضعیت استقبال ناراضی نیستیم.

 

چرا تبلیغات فیلم خیلی زودهنگام آغاز شد؟

ما تبلیغات را آغاز کردیم و قرار بود فیلم اکران شود اما فیلم مجوز نمایش نگرفت و اینگونه بود که بین تبلیغات فیلم و اکران کمی فاصله افتاد. به هر حال وقتی تبلیغی صورت می‌گیرد و محصولی عرضه نمی‌شود وضعیت ناخوشایندی به‌وجود می‌آید.

 

فارغ از اینکه فیلم شما را دوست داشته باشیم یا نه باید بپذیریم که «درساژ» از آن فیلم‌هایی است که با نگاه قالب و حاکم در اکران سینمای ما چندان همخوانی ندارد. برای انتخاب این مسیر فیلمسازی چقدر ریسک کردید؟

راستش من چه در زمان طراحی و چه در زمان ساخت فیلم درگیر ریسک نبودم چون من بلد نبوده و نیستم فیلم کمدی بسازم و چاره‌ای جز انتخاب این مسیر در فیلمسازی نداشتم. من باید فیلم با مضمون اجتماعی می‌ساختم. ریسک درباره درساژ برای تهیه‌کنندگان فیلم من بود. آقای برادری و دخترشان به‌عنوان تهیه‌کنندگا‌ن فیلم من تمام قد از درساژ دفاع کردند. ما ۲سال پشت در شورای پروانه ساخت معطل بودیم. از بخش‌هایی از فیلمنامه برداشت غلطی شده‌بود که برای مرتفع کردنش وقت و انرژی بسیاری صرف کردیم.

 

معمولا این فیلم‌ها سر از گروه هنر و تجربه درمی‌آورند اما ظاهرا شما افق‌های گسترده‌تری را مدنظر داشتید.

بله.  من می‌توانستم فیلمم را به‌راحتی و با پروانه ویدئویی بسازم اما من از همان لحظه ساخت می‌دانستم که می‌خواهم فیلمم اکران عمومی داشته باشد. هنر‌و‌تجربه بی‌تردید مشکلات جدی در اکران دارد و من اصرار داشتم که با اکران عمومی درساژ، فیلمی را به مردم عرضه کنم که درگیر مدرنیته هستند و فاصله بین نسل‌ها برای بسیاری‌شان یک بحران جدی است. قشر متوسط جامعه ایرانی واقعا درگیر مسائلی است که در درساژ به تصویر کشیده شده‌است.

 

درساژ روی لبه تیغی حرکت می‌کند که یک سمتش عاشقانه‌ای تین‌ایجری است و سوی دیگرش یک فیلم اجتماعی تلخ. چقدر با این تعبیر موافقید؟

نیت من ساخت یک فیلم عاشقانه نبوده اما به هر حال مسائل روانشناختی و جامعه‌شناسی با مسائل عاشقانه درهم تنیده‌اند. ممکن است مخاطب من از فیلم یک دریافت صرفا عاشقانه داشته باشد و من هم مخالف این موضوع نیستم اما فیلم من قصه مواجهه یک انسان است با یک جریان زورگو و قدرتمند.

 

درساژ در یک جبر جغرافیایی و حتی به تعبیری حاشیه‌نشین گرفتار است. علت انتخاب این فضا برای فیلم چه بود؟

مهرشهر منطقه‌ای است با انبوهی از ویلاهای اعیانی که در مجاورت‌شان خانه‌های سازمانی زیادی هم وجود دارد. این مجاورت دو قشر از خانواده‌ها با طبقات اجتماعی متفاوت برای من بسیار اهمیت داشت و به همین دلیل چنین مکانی را انتخاب کردم، ضمنا نیازمند دسترسی به یک باشگاه سوارکاری نزدیک هم بودیم.

 

چطور به انتخاب‌هایتان برای نقش گلسا و خانواده‌اش رسیدید؟ 

از ابتدا که حامد رجبی فیلمنامه کار را می‌نوشت من به خانم مقدمی و آقای مصفا فکر می‌کردم. به‌نظر من دوتا از باورپذیرترین بازیگران سینمای ما برای ایفای نقش زن و شوهری از قشر متوسط و شریف در درساژ کنار هم قرار گرفته‌اند. برای انتخاب بازیگر نقش گلسا هم از بیش از ۱۰۰۰بازیگر نوجوان و جوان تست گرفتم تا بالاخره به نگار مقدم رسیدم.

 

و بعد از درساژ؟

راستش این روزها حسابی گرفتار اکران هستم و البته کارهای ایده‌پردازی و هنری آژانس تبلیغاتی هم بر دوشم است اما مشغول نوشتن فیلمنامه دومین فیلمم هستم.

 

مسعود میر

 

 

newspaper.hamshahri.org
  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش