برنده جایزه بهترین فیلم اول سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر بالاخره اکران شده است. «درساژ» البته پیش از درخشش در جشنواره جهانی فیلم فجر توانسته بود جایزه بخش نسل جشنواره برلین ۲۰۱۸ را با خود به خانه بیاورد و حالا فارغ از این کارنامه قابل دفاع جشنوارهای، در معرض قضاوت تماشاگران است. البته از حدود یکماه پیش بود که تبلیغات محیطی «درساژ» در سطح شهر به چشم آمد اما فیلم با کمی تأخیر از هفته گذشته اکران شده است و همین اکران هم بهانه گفتوگوی همشهری است با پویا بادکوبه کارگردان «درساژ».
بچههای مهرشهر بالاخره حریف «میلیونر میامی» شدند و فیلم به نمایش عمومی درآمد.
بله. بالاخره توانستیم در میان اینهمه فیلم کمدی فیلم خودمان در ژانر اجتماعی را اکران کنیم. قرارداد سرگروهی فیلم ما در پردیس زندگی بسته شده بود اما با تصمیم شورای صنفی، نمایش اکران فیلم ما عقب افتاد تا فیلم میلیونر میامی بدون سرگروه نباشد. حالا هم که فیلم اکران شده نمیشود از این موضوع غافل شد که یکی از بدترین ایام اکران سال را از سر میگذرانیم. فصل امتحانات مدارس و دانشگاهها از یک سو و نزدیک شدن به روزهای جشنواره از سوی دیگر این روزها را تبدیل به روزهای بدی برای اکران فیلم ما کردهاست اما با همه این تفاسیر از وضعیت استقبال ناراضی نیستیم.
چرا تبلیغات فیلم خیلی زودهنگام آغاز شد؟
ما تبلیغات را آغاز کردیم و قرار بود فیلم اکران شود اما فیلم مجوز نمایش نگرفت و اینگونه بود که بین تبلیغات فیلم و اکران کمی فاصله افتاد. به هر حال وقتی تبلیغی صورت میگیرد و محصولی عرضه نمیشود وضعیت ناخوشایندی بهوجود میآید.
فارغ از اینکه فیلم شما را دوست داشته باشیم یا نه باید بپذیریم که «درساژ» از آن فیلمهایی است که با نگاه قالب و حاکم در اکران سینمای ما چندان همخوانی ندارد. برای انتخاب این مسیر فیلمسازی چقدر ریسک کردید؟
راستش من چه در زمان طراحی و چه در زمان ساخت فیلم درگیر ریسک نبودم چون من بلد نبوده و نیستم فیلم کمدی بسازم و چارهای جز انتخاب این مسیر در فیلمسازی نداشتم. من باید فیلم با مضمون اجتماعی میساختم. ریسک درباره درساژ برای تهیهکنندگان فیلم من بود. آقای برادری و دخترشان بهعنوان تهیهکنندگان فیلم من تمام قد از درساژ دفاع کردند. ما ۲سال پشت در شورای پروانه ساخت معطل بودیم. از بخشهایی از فیلمنامه برداشت غلطی شدهبود که برای مرتفع کردنش وقت و انرژی بسیاری صرف کردیم.
معمولا این فیلمها سر از گروه هنر و تجربه درمیآورند اما ظاهرا شما افقهای گستردهتری را مدنظر داشتید.
بله. من میتوانستم فیلمم را بهراحتی و با پروانه ویدئویی بسازم اما من از همان لحظه ساخت میدانستم که میخواهم فیلمم اکران عمومی داشته باشد. هنروتجربه بیتردید مشکلات جدی در اکران دارد و من اصرار داشتم که با اکران عمومی درساژ، فیلمی را به مردم عرضه کنم که درگیر مدرنیته هستند و فاصله بین نسلها برای بسیاریشان یک بحران جدی است. قشر متوسط جامعه ایرانی واقعا درگیر مسائلی است که در درساژ به تصویر کشیده شدهاست.
درساژ روی لبه تیغی حرکت میکند که یک سمتش عاشقانهای تینایجری است و سوی دیگرش یک فیلم اجتماعی تلخ. چقدر با این تعبیر موافقید؟
نیت من ساخت یک فیلم عاشقانه نبوده اما به هر حال مسائل روانشناختی و جامعهشناسی با مسائل عاشقانه درهم تنیدهاند. ممکن است مخاطب من از فیلم یک دریافت صرفا عاشقانه داشته باشد و من هم مخالف این موضوع نیستم اما فیلم من قصه مواجهه یک انسان است با یک جریان زورگو و قدرتمند.
درساژ در یک جبر جغرافیایی و حتی به تعبیری حاشیهنشین گرفتار است. علت انتخاب این فضا برای فیلم چه بود؟
مهرشهر منطقهای است با انبوهی از ویلاهای اعیانی که در مجاورتشان خانههای سازمانی زیادی هم وجود دارد. این مجاورت دو قشر از خانوادهها با طبقات اجتماعی متفاوت برای من بسیار اهمیت داشت و به همین دلیل چنین مکانی را انتخاب کردم، ضمنا نیازمند دسترسی به یک باشگاه سوارکاری نزدیک هم بودیم.
چطور به انتخابهایتان برای نقش گلسا و خانوادهاش رسیدید؟
از ابتدا که حامد رجبی فیلمنامه کار را مینوشت من به خانم مقدمی و آقای مصفا فکر میکردم. بهنظر من دوتا از باورپذیرترین بازیگران سینمای ما برای ایفای نقش زن و شوهری از قشر متوسط و شریف در درساژ کنار هم قرار گرفتهاند. برای انتخاب بازیگر نقش گلسا هم از بیش از ۱۰۰۰بازیگر نوجوان و جوان تست گرفتم تا بالاخره به نگار مقدم رسیدم.
و بعد از درساژ؟
راستش این روزها حسابی گرفتار اکران هستم و البته کارهای ایدهپردازی و هنری آژانس تبلیغاتی هم بر دوشم است اما مشغول نوشتن فیلمنامه دومین فیلمم هستم.
مسعود میر
- 15
- 3