در سالها و ماههای گذشته هر وقت بحث تعیین تکلیف فیلمهای توقیفی مطرح میشد خیلیها منتظر بودند تا در وضعیت «خانه پدری» هم تغییری ایجاد شود. تغییری که اگر چه دیر اتفاق افتاد و انتظار برای تماشای فیلم تحسین شده کیانوش عیاری را به ۱۰ سال رساند، اما بار دیگر هم به مدیران سینمایی و هم فیلمسازان این واقعیت را یادآوری کرد که مانعتراشی برای نمایش این فیلمهای توقیفی صرفاً ناشی از سوءتفاهمی بوده است حاصل تنگنظریها؛ تنگنظریهایی که شکستن آن به ارادهای از سوی مدیریت سینمایی نیاز دارد تا در نتیجه آن سوء تفاهمها کنار گذاشته شود و دریچههایی برای گفتوگو ایجاد شود.
تجربه اکران فیلمهای «عصبانی نیستم» و «آشغالهای دوست داشتنی» شاهد مثال دیگری بر این مدعاست. فیلمهایی که اکران بدون دردسر آنها بار دیگر ثابت کرد بر خلاف فضاسازیها، نمایش چنین فیلمهایی نه تنها دردسر و آشوبی ایجاد نمیکند، بلکه در شکلگیری یک فضای همدلیبرانگیز در جامعه گام مؤثری برمیدارد.
در یک دهه گذشته که فیلم «خانه پدری» امکان نمایش نداشت بخش زیادی از اهالی سینما تمام قد پشت فیلم ایستادند. شاید به همین دلیل با شنیدن خبر رفع توقیف آن یک شادی جمعی بین سینمادوستان، بهخصوص علاقهمندان سینمای کیانوش عیاری شکل گرفت. اگر چه توقیف برای شما تازگی ندارد و تعداد دیگری از فیلمهایتان هم این روند را برای نمایش عمومی پشت سر گذاشتهاند، اما برایمان جالب است بدانیم حس کارگردان «خانه پدری» از نمایش فیلمش بعد این همه سال چیست؟
یک دهه توقیف میتواند باعث یک دلشکستگی عمیق و طولانی شود. ولی به هر حال نتیجهاش به اتفاق مثبتی منجر شده است. البته امیدوارم فیلم «خانه پدری» مشمول گذر زمان نشده باشد؛ واقعاً امیدوارم! حس امروز من ترکیبی است از خوشحالی، نگرانی و طبیعتاً افسوس؛ افسوس از سوءتفاهمی که فیلم را یک دهه گرفتار توقیف کرد.
در یکی دو سال گذشته که خبر نمایش چند فیلم بحثبرانگیز مثل «عصبانی نیستم» و «آشغالهای دوست داشتنی» شنیده شد برای خیلیها سؤال پیش آمد چه منطقی پشت عدم نمایش چنین فیلمهایی بوده، و چرا این همه سال نمایششان به تعویق افتاده است؟ به نظر میرسد بیش از اینکه چنین فیلمهایی مسألهساز باشند، تصمیم برخی مدیران سینمایی زمینه بروز چنین مشکلاتی شده است.
این روندی بود که به آن عادت داشتیم. مثلاً وقتی که شهردار عوض میشد و شهردار جدیدی میآمد، اگر به بخشی از کارهایی که مدیر قبلی انجام داده بود، علاقهای نداشت، آنها را از بین میبرد و سلیقه دیگری حاکم میکرد. گاهی حتی برخی از آثار خوب برچیده میشد. این اتفاق در شهر اهواز در سالهای پیش از انقلاب برای من که جوان بودم همیشه عجیب بود و آن را درک نمیکردم.
نمیفهمیدم چرا یک شهردار به خاطر این که رنگ کرکره مغازها را دوست ندارد، صرفاً براساس سلیقه خودش هزینه سنگینی برای تغییر ایجاد میکند تا مثلاً رنگ کرکره مغازهها و دکانها عوض شود. حدس میزدم این قاعده در همه جا اتفاق بیفتد و محدود به حوزه شهرداری نباشد. اما نوبت به صدور حکم توقیف برای فیلمها که میرسد میبینیم با تغییر دولت و وزیر ارشاد و جابهجایی مدیریت سینمایی همه آن تصمیمها همچنان ثابت و پابرجا میماند.
برخی مدیران سینمایی مثل شهرداران سابق رفتار نمیکنند و همان دستور مربوط به ۱۰ سال پیش را پی میگیرند. خوشبختانه در مدیریت فعلی تصمیم گرفته شد مسیر دیگری پی گرفته شود و «خانه پدری» - که با تأکید، توقیف آن را حاصل سوءتفاهم میدانم – به نمایش عمومی دربیاید. اما الآن این تصمیم را دیگر یک تصمیم شجاعانه تعبیر نمیکنم. اسمش را میگذارم کنار گذاشتن تنگنظریها و امیدوارم محدود به «خانه پدری» و چند فیلم قبل از آن نباشد و در آینده هم شاهد توقیف هیچ فیلمی نباشیم. تجربه بدون استثنا ثابت کرده هر فیلم توقیفشدهای، چه کوتاه و چه بلند، وقتی به نمایش عمومی درمیآید آب از آب تکان نمیخورد؛ نه ایجاد دلواپسی میکند و نه این توان و قدرت را دارد که مثلاً بخواهد علیه کشور عمل کند.
اندکی دقت روی این مسأله کافی است تا مطمئن شویم دیگر هیچ فیلمی نباید توقیف شود. باز شدن این حصار نه تنها برای فیلمساز، بلکه برای کل جامعه، ایجاد دلخوشی میکند. این گشایش و باز کردن فضا برای مردم هم جذابیت دارد. درست برعکس، اگر دائماً در خبرها بشنویم که فلان فیلم توقیف شد یا اجرای فلان تئاتر متوقف شد، یا ارکستری که قرار بود اجرا داشته باشد کنسل شد نتیجهای یأسآور خواهد داشت. در چنین وضعیتی علاقهمندان به هنر تکلیف خود را نمیدانند؛ چرا که ممکن است روی هر چیزی دست بگذارند ببینند دچار مشکل شده است. به همین دلیل اتفاقی که برای «خانه پدری» افتاده را به فال نیک میگیرم و انکار نمیکنم بابت آن خوشحالم. به مسئولان سینمایی هم تبریک میگویم. مطمئن باشید منافع این تصمیم خیلی زود خودش را نشان خواهد داد.
گرچه اغلب منتقدان از «خانه پدری» به عنوان یکی از فیلمهای خوب شما یاد میکنند، اما شما باز هم نگرانید که فیلمتان مشمول گذر زمان شده باشد. اما فارغ از خود فیلم، توقیف چه تأثیری روی سازنده فیلم میگذارد. برخی معتقدند فیلمی که به نمایش عمومی درنیامده حکم بچهای را دارد که به دنیا نیامده و فرآیند خلاقیت و زایش هنری فیلمساز را مختل میکند. برای شما هم اینطور بوده است؟
این اتفاق به خودی خود فیلمساز را دچار رخوت میکند. احساس میکند نمیتواند کار کند و خودسانسوری قد علم میکند. خودسانسوری از سانسور بدتر است. سانسور اتفاقی است که گاهی اوقات باعث شهرت فیلم هم میشود ولی خودسانسوری منش و شخصیت فیلمساز را دچار کپکزدگی میکند.
در این یکی، دو روز که بحث نمایش فیلم «خانه پدری» داغ شده، خیلیها کنجکاوند ببینند صحنه مناقشهبرانگیزی که دلیل اصلی اکران نشدن فیلم در این سالها بوده چه سرنوشتی پیدا کرده. پیش از این اعلام کرده بودید حذف برخی صحنهها ماهیت این فیلم را زیر سؤال میبرد. برای اعمال تغییرات جزئی تا به اصطلاح زهر برخی صحنههای فیلم گرفته شود چگونه با مدیران سینمایی به تعامل رسیدید؟
حاصل این تعامل ناامیدکننده نبود. سازش الزاماً به معنای مقاومت و استقامت نیست. گاهی اوقات سازش میتواند یک تصمیم عقلانی باشد. تلاش کردیم بدون اینکه لطمهای به فیلم وارد شود، با تغییرات جزئی زهر آن صحنه مناقشهبرانگیز را بگیریم. راستش بعد از سالها، حالا که به فیلم نگاه میکنم ترجیحم این است این صحنه به همین گونهای باشد که الآن در فیلم است و نه شکل قبلیاش.
این تغییر نگاه به خاطر تغییر شرایط جامعه امروز است که آستانه تحملش پایین آمده یا تغییر نگاه فیلمساز؟
میتواند حاصل تغییری باشد که به دلیل افزایش سن در من ایجاد شده است. الآن برای من شکل فعلی فیلم جذابتر است.
خبر رفع توقیف «خانه پدری» همزمان شده است با روزهای پایانی ساخت سریال تازهتان «۸۷ متر» و ایامی که زمزمههایی درباره شروع فیلم جدیدتان با بازی رضا عطاران شنیده میشود. میتوان امیدوار بود که همزمانی این اتفاقها در نیمه دوم سال ۹۸ شروع فصل تازهای برای فعالیتتان باشد؟
راستش هنوز هیچ چیز قطعی نشده است. ولی همین مسأله تمام شدن سریال به خودی خود یک گشایش است. نمایش «خانه پدری» هم گشایشی است که نمیتواند روی من تأثیر نداشته باشد. مسلماً با خودش انرژی میآورد...
و دلگرمتان میکند به اینکه چنین گشایشی برای فیلم «کاناپه» هم اتفاق بیفتد؟
امیدوارم. تغییر وضعیت تمام فیلمهای توقیفشده، حتی برای آنهایی که با تنگنظریشان باعث توقیف شدهاند هم بیتأثیر نیست. همیشه برایشان حیرتانگیز است که پس چرا پیشبینیهایی که میکردیم اتفاق نیفتاد؟ چرا ویرانی به بار نیاورد و برعکس رضایتی هرچند اندک در جامعه ایجاد کرد؟ برای ایجاد این رضایت هر چند اندک باید هزینههایی بیش از این بپردازیم؛ هزینه در تمامی سطوح.
از اولین روز اکران «خانه پدری» استقبال خوبی شده است و بلیتهای اغلب سانسها به فروش رفته. چنین استقبالی را پیشبینی میکردید؟
طبیعی است. فیلمی که یک دهه توقیف بوده و جلب توجه کرده، خواهناخواه مردم را کنجکاو میکند. همه فیلمهای توقیف شده در کنار همه این دلشکستگیها، با استقبال مردم مواجه میشوند.
فارغ از ساختار و درونمایه «خانه پدری» که در آینده مفصلتر به آن خواهیم پرداخت، حرف ناگفتهای خطاب به علاقهمندانی دارید که این روزها کنجکاو تماشای فیلمتان هستند؟
فقط میتوانم از یک آرزو بگویم. امیدوارم که عامل فروش این فیلم صرفاً کنجکاوی ناشی از یک دهه توقف و صحبتهایی که جسته و گریخته درباره فیلم شنیدهاند نباشد. امیدوارم «خانه پدری» بر اساس ویژگیهای خودش تماشاگران را جذب کند و البته به فروش خوبی هم برسد. فروش بالای چنین فیلمی در کنار فضایی که متأسفانه بر سینمای ایران حاکم است امیدوارکننده خواهد بود.
همین که هر از گاهی یک فیلم جامعهنگر به اکران درمیآید و فروش خوبی میکند و علاقهمندان به سینما - نه فقط کسانی که سینما را بهانهای برای پرکردن اوقات خود یا دور شدن از مشکلاتشان میبینند - را راضی نگه میدارد امیدوارکننده است؛ تماشاگران مشتاقی که گاهی اوقات از سالن سینماها فاصله میگیرند و ترجیح میدهند به صورت خصوصی فیلمهای عمدتاً خارجی را پیدا کنند و با دیدن آنها خودشان را راضی نگه دارند. امیدوارم «خانه پدری» این نقش مهم را در کنار دیگر فیلمهایی که طی این سالها ساخته شده ایفا کند.
- 11
- 2