شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۴۱ - ۲۷ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۱۳۶۸
فیلم و سینمای جهان

وقتی نابغه ها سینمایی می شوند

 اگر نابغه نباشيم يا نشويم دليلي ندارد که نوابغ را دوست نداشته باشيم. نوابغ در هر زمينه‌اي که باشند جذابند. گاهي اين جذابيت بيشتر از آنکه کاري باشد، زندگي شخصي و مسيري را که آنها براي بروز نبوغ خود طي کرده اند شامل مي‌شود. اين که آدمي ‌با تمام خصوصيات ظاهري ما وجود دارد و توانسته مسيرهاي جديدي را در علم يا هنر در مقابل دنياي بعد خود باز کند به تنهايي مي‌تواند دليلي براي جذابيت زندگي نوابغ باشد.

 

سينما كه خود ثمره نبوغ انسان‌هايي چون توماس اديسون، برادران لومير و تخيل‌پردازي هنرمنداني چون ژرژ مليس است، در طول حيات خود بارها به سراغ زندگي نوابغ رفته است. گاهي اين نوابغ دست‌پرورده ذهن نويسنده‌هاي خلاق هستند و در دنياي بيروني ما به ازاي واقعي ندارند مثل «ويل‌هانتينگ نابغه» به کارگرداني گاس ون سن يا «تات مرد کوچک» به کارگرداني جودي فاستر. گاهي هم کارگردانان و نويسندگان بخشي از زندگي نوابغ واقعي تاريخ را به تصوير كشيده‌اند.

 

البته در سينما آنچه مهم است بحث درام و داستان است. نويسنده و کارگردان بايد بتوانند از دل زندگي يک نابغه، داستان جذابي را بيرون بکشند که قابليت سرگرم کردن و حتي تحت تاثير قرار دادن مخاطب را داشته باشد. به همين دليل ساخت فيلم در مورد نوابغ واقعي گاه آنقدر سخت مي‌شود که خيلي‌ها عطايش را به لقايش مي‌بخشند و گاه نويسنده و سازنده فيلم آنقدر نسبت به جذابيت داستان بي تفاوت مي‌شوند و تحت تاثير نام يا زندگي آن نابغه قرار مي‌گيرند که محصول نهايي بد و غير قابل تحمل در مي‌آيد . به عنوان نمونه اين دسته از فيلم‌ها مي‌شود از فيلم «موديلياني» محصول سال ۲۰۰۴ نام برد که به زندگي آمادئو موديلياني نقاش نابغه ايتاليايي مي‌پردازد. فيلمي‌که آن را يکي از بدترين فيلم‌هاي ساخته شده تاريخ سينما در خصوص نوابغ مي‌دانند.

 

Social Network / شبکه اجتماعی

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,سینمایی شدن نابغه ها<

ترکيب ديويد فينچر به عنوان کارگردان و آرون سورکين به عنوان فيلم‌نامه‌نويس نتيجه‌اش يکي از فيلم‌هاي خوب هزاره جديد است؛ فيلمي‌که به زندگي مارک زوکربرگ خالق شبکه اجتماعي «فيس‌بوک» مي‌پردازد. زوکربرگ که شخصيت سال جهان در۲۰۱۰ معرفي شد برنامه ريز نابغه‌اي است که ابتدا «فيس بوک» را به عنوان شبکه‌اي براي برقراري ارتباط دوستانش با هم در دانشگاه تاسيس مي‌کند. مدتي بعد او با همراهي اندرو مک‌کالم، داستين موسکويتز و کريس‌هاگز برنامه اين شبکه را براي استفاده عمومي مي‌نويسد و بلافاصله فيس‌بوک تبديل به مهم‌ترين شبکه اجتماعي مجازي تا به امروز مي‌شود. از آن پس صدها ميليون نفر از سراسر جهان در آن عضو مي‌شوند و زوکربرگ را در ۲۴سالگي به يک و نيم ميليارد دلار ثروت مي‌رساند تا او در تاريخ به عنوان ميلياردر جواني که ثروت خود را شخصا کسب کرده شناخته شود.

 

خيلي‌ها اين فيلم را بهترين اثر فينچر مي‌دانند و برخي حتي آن را به دليل نگرشي که در به تصوير کشيدن يک نابغه رسانه‌اي دارد «همشهري کين» دوران جديد مي‌نامند. فيلم فروش بالايي داشت و به موازات آن ۱۶۸ جايزه به دست آورد و براي ۱۳۸ جايزه هم نامزد دريافت جايزه شد . سه اسکار و چهار جايزه گلدن گلاب جوايز مهمي هستند كه اين فيلم به دست آورده است. نکته جالب اين است که زوکربرگ اعلام کرده بود تا زماني که زنده است دوست ندارد فيلمي‌ از زندگي او ساخته شود به همين دليل هيچ گونه مشارکتي در ساخت فيلم نکرد و حتي در خيلي از محافل از فيلم ساخته شده احساس نارضايتي کرد؛ چرا که فيلم نقاط ضعف کاري و شخصيتي او را بدون هيچ گونه رحم و اغماضي به تصوير کشيده است. جسي آيزنبرگ در اين فيلم نقش مارک زوکربرگ را بازي مي‌کند.

A Beautiful Mind / يك ذهن زيبا

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,سینمایی شدن نابغه ها

مردي صداهايي غيرواقعي مي‌شنود که به او در مورد خطراتي هشدار مي‌دهند و وادارش مي‌‌كنند کارهايي برخلاف خواسته‌اش انجام بدهد. رفته رفته توهمات او بيشتر و بيشتر مي‌شود و زندگي‌اش در آستانه فروپاشي قرار مي‌گيرد. اين موقعيت مي‌تواند داستان يکي از فيلم‌هايي باشد که کارگرداني مثل ديويد لينچ به خوبي از عهده ساختنش بر مي‌آيد اما صبر کنيد. اين چند خط داستان زندگي يکي از نوابغ رياضي در قرن بيستم است؛ مردي که به دليل بيماري اسکيزوفرني آن هم از نوع پارانوئيدش کرسي استادي خود را در دانشگاه از دست داد و بالاخره در بيمارستان بستري شد. نام اين مرد کسي نبود جز: جان (فوربز) نش رياضيدان نابغه‌اي که برنده جايزه نوبل اقتصادي هم شده بود. همه اين اتفاقات در دوران جواني و ميانسالي نش گريبان او را مي‌گيرد و ۳۰سال از زندگي او را بر باد فنا مي‌دهد.

 

در سال ۱۹۹۹ سيليويا ناسار براساس زندگي نش و اتفاقاتي که براي او رخ داد کتابي مي‌نويسد به نام «ذهن زيبا» که هم نامزد دريافت جايزه پوليتزر شد و هم جزو کتاب‌هاي پرفروش زمان خودش. دو سال بعد ران‌هاوارد کارگردان مطرح آمريکايي با بهره گيري از هنرنمايي راسل کرو فيلم «ذهن زيبا» را ساخت. فيلمي‌که کرو براي بازي در نقش جان نش نامزد دريافت اسکار و ‌هاوارد براي کارگرداني آن برنده اسکار شد. اد هريس، جنيفر کانلي، کريستوفر پلامر و پل بتاني ديگر بازيگران اين فيلم بودند. البته فيلم نسبت به واقعيت زندگي نش تفاوت‌هاي عمده اي داشت ولي خود او جدا از برخي از دلخوري‌هاي کوچک خوشحالي خود را از ساخت چنين فيلمي‌در مورد زندگي‌اش ابراز كرد. نش سال پيش به همراه همسرش بر اثر تصادف با خودرويي ديگر در ۸۶ سالگي از دنيا مي‌رود. او يکي از نظريه پردازان بزرگ نظريه بازي بود؛ نظريه‌اي که سعي مي‌کرد با علم رياضيات ثابت کند که نتيجه تصميماتي هر فرد به شکل خرد و کلان وابسته به نتيجه تصميماتي است که افراد ديگر مي‌گيرند.

 

Pollock / پولاک

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,سینمایی شدن نابغه ها

در قرن بيستم مکاتب ادبي و هنري متعددي در سراسر جهان به وجود آمدند که هر کدام مسير تاريخ هنر و ادبيات را عوض کردند. يکي از اين مکاتب که در عرصه نقاشي ظهور کرد اکسپرسيونيسم آبستره بود؛ مکتبي که بر مبناي آن نقاش تلاش مي‌کند از به تصوير کشيدن و بازنمايي عيني و سنتي آنچه مي‌بيند خودداري کند و فضايي جديد براي به تصوير کشيدن آنچه در ذهن دارد و در واقعيت مي‌بيند ترسيم کند. در اين مکاتب چهره‌هاي سرشناسي چون ‌هانري ماتيس، مارک توبي، آرشيل گورکي، ويلم دکونينگ و مارک روتکو به دنياي هنر معرفي شدند، اما از ميان آنها بدون شک جکسون پولاک سرشناس‌تر است. 

 

پولاک را با تابلو‌هاي نقاشي عجيبش مي‌شناسند، تابلوهايي که در نگاه اول چيزي جز مخلوطي از رنگ‌هاي پاشيده شده به بوم نشان نمي‌دهند، اما سال‌ها طول کشيد تا برخي فيزيکدانان و رياضيدانان توانستند اين جمله او که مي‌گفت:«من مي‌توانم جريان رنگ را روي بوم مهار کنم. طرح‌هاي من تصادفي نيستند.» را اثبات کنند.

 

اد هريس بازيگر سرشناس فيلم‌هايي چون «ذهن زيبا»، «نمايش ترومن»، «آپولو ۱۳»، «ساعت‌ها»، «نيکسون» و «صخره» از علاقه‌مندان پولاک است. به همين دليل در سال ۱۹۹۹ تصميم ‌مي‌گيرد براي ساخت فيلمي ‌در خصوص اين نقاش نابغه پشت دوربين کارگرداني قرار بگيرد و نتيجه اين تصميم فيلم «پولاک» شد. اين علاقه آنقدر زياد بود که اد هريس نه تنها نقش پولاک را خودش بازي کرد بلکه تمام نقاشي‌هايي را که در طول فيلم، شخصيت پولاک مي‌کشد خود هريس کشيده است. فيلم در سال ۲۰۰۰ اکران و اد هريس نامزد دريافت اسکار بهترين بازيگر نقش اول مرد شد. مارسيا گي‌هاردن بازيگر زن اين فيلم هم توانست اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل زن را به دست آورد. پولاک در زندگي شخصي‌اش انسان پرمشکلي بوده و نقطه مهم قوت فيلم تصوير دقيق کارگردان از اين مشکلات است. پولاک در سن ۴۴ سالگي بر اساس حادثه رانندگي درگذشت.

 

اشتياق براي زندگي ‎/ Lust for Life - وينسنت و تئو ‎/ Vincent & Theo

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,سینمایی شدن نابغه ها

يكي از دردهاي تلخي که يک نابغه مي‌تواند گرفتارش باشد اين است که در دوران زندگي‌اش انسان گمنامي ‌بماند و به دليل اين گمنامي‌دچار افسردگي‌هاي فراواني شود. وينسنت ون گوگ از نقاشان بزرگ تاريخ از آن دست نابغه‌هايي بود که در دوران حياتش تحويل گرفته نشد. او که امروز تابلوهايش ميليون‌ها دلار مي‌ارزد در طول حيات کوتاهش (۱۸۹۰—۱۸۵۳) تنها توانست يکي از تابلوهاي خود را بفروشد. برادر او تئو حامي ‌هميشگي وينسنت بود. تئو که تابلوهاي نقاشي مي‌فروخت حامي‌‌وينسنت بود.

 

او معمولا تمام هزينه‌هاي زندگي وينسنت را مي‌پرداخت و وينسنت هم تابلوهايي را که مي‌کشيد براي او مي‌فرستاد تا از طريق فروش آنها جبران هزينه‌هايش را بکند، اتفاقي که هيچ گاه در زمان عمر کوتاه هر دو نفر رخ نداد. داستان علاقه اين دو برادر آن قدر جذابيت دراماتيک دارد که در سال‌هاي ۱۹۵۶ و ۱۹۹۰ دو فيلم با محوريت آنها ساخته مي‌شود. اولي «اشتياق براي زندگي» به کارگرداني وينسنت مينه لي است که کرک داگلاس در نقش وينسنت ون گوگ و جيمز دونالد در نقش تئو ظاهر شدند و جالب است که آنتوني کوئين فقيد به خاطر بازي در نقش نقاش مطرح ديگري به نام پل گوگن در اين فيلم برنده اسکار بهترين بازيگر مکمل مرد شد.

 

فيلم بعدي را هم رابرت آلتمن در سال ۱۹۹۰ ساخته و تيم راث در نقش وينسنت و پل رايس در نقش تئو به ايفاي نقش پرداختند. هر دو فيلم بيشتر به روابط دو برادر و نامه نگاري وينسنت به تئو مي‌پردازند. وينسنت در ۳۷ سالگي بر اثر شليک دو گلوله به شکمش از دنيا مي‌رود و تئو هم شش ماه بعد به او مي‌پيوندد.

 

The Imitation Game / بازي تقليد

آلن تورينگ را يکي از نوابغ رياضي و رايانه و پدر محاسبه نوين و هوش مصنوعي مي‌دانند. او يكي از معدود دانشمنداني است که توانست با بهره‌گيري از هوش خود پيام‌هاي نظامي کدگذاري شده ارتش نازي آلمان را در طول جنگ جهاني دوم با ماشين رمزگذاري انگيما رمزگشايي کند و به همين دليل او را يکي از قهرمانان جنگ جهاني دوم مي‌دانند.

 

از دستاوردهاي مهم او ارايه ماشين تورينگ است که خيلي‌ها آن را از جمله ماشين‌هاي پيچيده اختراع شده براي محاسبات مي‌دانند. تورينگ در زندگي شخصي‌اش با مشکلات فراواني دست و پنجه نرم مي‌کرد و اختلافات شديدي هم با دولت انگلستان داشت و در نهايت به علت افسردگي خودکشي کرد. سال گذشته فيلمي ‌به نام «بازي تقليد» به کارگرداني مورتن تيلدام ساخته شد که به داستان رمزگشايي‌هاي تورينگ از پيام‌هاي نظامي‌ارتش نازي اختصاص دارد‌؛ رمزگشايي‌هايي که جان هزاران نفر را نجات داد و آن را مقدمه‌اي براي پايان جنگ جهاني مي‌دانند.

 

اين فيلم تحسين منتقدان و مخاطبان را در پي داشت. بنديکت کمبربچ که با بازي در نقش شرلوک هولمز شهرتي جهاني براي خود به دست آورده‌ در نقش آلن تورين خوش درخشيد و نامزد جوايز معتبري چون بفتا، گلدن گلاب و اسکار شد. تورينگ آنقدر شخصيت مهمي ‌در جهان به شمار مي‌رود که در سال ۲۰۱۲ به مناسبت يکصدمين سال تولد او مراسم و کنفرانس‌هاي مختلفي در نقاط مختلف جهان و شهرهاي انگلستان برگزار شد. در سوم‌تير ۱۳۹۱ هم در موسسه پژوهشي حکمت و فلسفه ايران نشست يک روزه‌اي با عنوان ذهن، منطق و محاسبه به اين مناسبت برگزار شد. ارثيه مشهور تورينگ براي علم مقاله معروف او به نام «آزمايش تورينگ» است. مقاله‌اي که آن را يکي از مقالات تاثيرگذار علمي‌ تاريخ مي‌دانند که سبب تحولات مهمي‌ در صنعت هوش مصنوعي و رايانه‌ها شد.

 

Amadeus / آمادئوس

 

ولفگانگ آمادئوس موتزارت يکي از مخلوقات عجيب بشري است. او که متولد ۱۷۵۶ ميلادي بود از سه سالگي شروع به آهنگ‌سازي کرد و تا پايان عمر کوتاهش در ۳۵ سالگي بيش از ۶۰۰ قطعه موسيقي نوشت. او تنها کودک تاريخ است که در پنج سالگي لقب کودک نابغه را به دست آورد. موتزارت در هفت سالگي اولين سمفوني‌ و در ۱۲سالگي اولين اپراي کامل خود را نوشت. پدر موتزارت هم ويولنيست مشهوري بود و به همين علت به سرعت استعداد پسرش را کشف کرد. موتزارت اتريشي در ۲۵ سال تقريبا تمام شهرهاي مهم اروپا را گشت و در بيشتر کاخ‌هاي پادشاهي مهم تاريخ اروپا به اجراي قطعه پرداخت. خيلي‌ها دقيقا نمي‌دانند چرا عمر او اين اندازه کوتاه بود اما مهم ترين نظريه بر مرگ او به علت بيماري سل دلالت دارد. چنين شخصيت مهمي ‌در تاريخ که خيلي‌ها او را آهنگساز برتر تمام دوران مي‌دانند و اصلا موسيقي را به قبل و بعد او تقسيم مي‌کنند، نيازمند ساخته شدن فيلمي‌در خور شخصيت و اعتبارش بود؛ کاري که ميلوش فورمن کارگردان مطرح چک تبار به زيبايي هر چه تمام تر از پس آن برآمده است.

 

«آمادئوس» بهترين فيلمي‌است که تا کنون بر اساس زندگي يک نابغه ساخته شده‌ است. درام پخته فيلم که مديون فيلم نامه پيتر شفر است، اصل داستان را به رويارويي موتزارت با آهنگساز نابغه ولي بدطينت زمان خودش؛يعني آنتونيو ساليري اختصاص داده است. گفته مي‌شود موتزارت با اينکه نابغه بزرگي بوده اما از لحاظ اخلاقي و رفتاري هيچ گاه به بلوغ کافي نرسيد و هميشه رفتارها و برخوردهاي بچگانه‌اي از او سر مي‌زده که گاهي موجب دردسرهايي براي او مي‌شده‌است. فيلم «آمادئوس» در به تصوير کشيدن اين خلق و خوي موفق عمل کرده است. در اين فيلم تام‌هالس در نقش موتزارت و اف موراي آبراهام در نقش ساليري به ايفاي نقش پرداخته‌اند. هشت جايزه اسکار، چهار جايزه گلدن گلاب و چهار جايزه بفتا تنها بخشي از انبوه جوايزي است که اين فيلم به دست آورده است.

 

The Theory of Everything / تئوري همه چيز

 

آدمي ‌را تصور کنيد که به بيماري عجيب و غريبي به نام اسکلروز جانبي آميوتروفيک دچار است. اين بيماري باعث شده كه او از هر گونه تحرکي عاجز باشد. نه مي‌تواند بنشيند، نه از جاي خود بلند شود و نه راه برود. نمي‌تواند دست و پايش را تکان بدهد يا بدنش را خم و راست کند و حتي توانايي سخن گفتن هم ندارد. ممکن است خيلي‌ها با خودشان بگويند؛ اين آدم با اين وضعيت بميرد بهتر است! اما اين آدم حرف آن خيلي‌ها را گوش نداد تا تبديل به يکي از چهره‌هاي مطرح علمي‌تاريخ شود: استيون ويليام‌هاوکينگ. او را بيشتر به خاطر نظريه‌هاي جنجالي‌اش در زمينه کيهان شناسي مي‌شناسد. قدرت تاثيرگذاري مقالات و کتاب‌هاي او به اندازه اي است که مي‌گويند او تنها ويلچر نشين تاريخ است که به تنهايي توانسته جهان را چند قدم به جلو حرکت دهد. زن سابق ‌هاوکينگ به نام جين که سال‌هاي سال با وجود بيماري و ناتواني‌اش در کنار او زندگي کرد، کتابي نوشته به نام «سفر به بي نهايت: زندگي من با استيون» و در آن شرح تمام سال‌هايي را که با‌هاوکينگ بوده از ابتداي آشنايي تا جدايي‌شان روايت مي‌کند.

اين کتاب منبع اصلي ساخت فيلم « تئوري همه چيز» است. فيلمي با بازي بي نظير ادي ردمين در نقش هاوکينگ باعث شد او تقريبا تمام جوايز مهم بازيگري سال را به دست آورد. مي‌گويند پرستار‌ هاوکينگ پس از پايان اولين نمايش فيلم در جشنواره تورنتو اشک‌هاي صورت‌ هاوکينگ را پاک کرده است.‌ هاوکينگ با اين که در عمل محدوديت‌هاي فراواني دارد اما در بسياري از موارد موضع گيري‌هاي خاص خود را دارد از جمله مواضع جنجال برانگيزش در پيوستن به کمپين تحريم علمي ‌رژيم صهيونيستي و ابراز انزجارش از کشته شدگان جنگ سوريه .

 

Catch Me if You Can / اگه مي‌توني منو بگير

 

هميشه که نبايد در مورد نابغه‌هاي مثبت، فيلم ساخت. استيون اسپيلبرگ در سال ۲۰۰۲ «اگه مي‌توني منو بگير» را براساس زندگي فرانک آبيگنل جونيور يکي از نوابغ کلاهبرداري تاريخ ساخت. فرانک آبيگنل در حالي که فقط ۱۶ سال داشت شروع کرد به جعل چک و جا زدن خودش در مشاغل گوناگون. او طي تنها پنج، شش سال نزديک به چهار ميليون دلار کلاهبرداري کرد. آبيگنل خودش را به عنوان عضو شرکت خطوط هوايي آمريکا جا زد و تا سال‌ها هزينه تمام مسافرت‌ها و خورد و خوراک‌هايش را به حساب اين شرکت مي‌گذاشت. او حتي چند بار خودش را به عنوان وکيل جا زد و در دادگاه حضور داشت. آبيگنل در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگير شد و جمله معروفش اين است که تنها به خاطر اين که به ساعتي نگاه کرده که ۱۰ دقيقه عقب بوده گير افتاده است.

 

روش‌هاي فرار او عجيب و غريب بوده و در مورد او مي‌گويند تا به حال از مقابل چندين و چند افسر که در پي دستگيري او بودند نه تنها عبور کرده بلکه در برخي موارد ايستاده و با آن‌ها خوش و بش و احوالپرسي کرده است. آبيگنل پس از دستگيري به ۱۲ سال زندان محکوم شد، اما پس از چند سال دولت آمريکا تصميم گرفت او را به استخدام «اف بي آي» درآورد و از نبوغ او در جهت به دام انداختن کلاهبرداران و جاعلان استفاده کند.

 

به بركت اين تصميم او هم اکنون يک شرکت بزرگ مشاوره امنيتي دارد و سال‌هاست به عنوان يک شهروند درجه يک زندگي مي‌کند. در فيلم جذاب و تماشايي «اگه مي‌توني منو بگير» لئوناردو دي کاپريو در نقش آبيگنل بازي مي‌کند و تام هنکس هم نقش پليسي را دارد که در به در از اين کشور به آن کشور در جست‌وجوي اوست. فيلم با بودجه‌اي ۵۰ ميليوني فروشي حدود ۳۵۰ ميليون دلار را تجربه کرد و به يکي از آثار پرفروش اسپيلبرگ تبديل شد. کريستوفر واکن و مارتين شين ديگر بازيگران اين فيلم هستند.

 

 

 

۶o7.hamshahrilinks.org
  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش