شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۹:۲۲ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۱۷۵۲
فیلم و سینمای جهان

گفت و گو با استیو کارل،

پرکارترین کمدین ۲۰۱۷

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

استیو کارل در این چند ساله به‌خوبی نشان داده است که نمی‌توان حرکت بعدی‌اش را پیش‌بینی کرد. او در آثار کمدی و جدی با همان انرژی که کار خود را آغاز کرد حضور یافته و موفقیت‌های چشمگیری را کسب کرده است. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد شخصی که در فیلم «بروس قدرتمند» نقش کوتاهی در برابر جیم کری بازی کرد تنها با فاصله چند سال به کمدینی مشهور مبدل شده و سپس برای حضور در نقشی جدی و چالش برانگیز در «فاکس کچر» نامزد جایزه اسکار شود.

 

کارل با همین رویکرد کارنامه قابل ملاحظه‌ای برای خود ساخته است و در سال‌های پیش رو نیز با حضور در آثاری چون «آخرین پرچم افراخته»، «مبارزه با تبعیض جنسیتی» و «ماینکرافت: فیلم سینمایی» راه پرفراز و نشیبش را ادامه خواهد داد.

 

 او سال آرامی را پشت سر گذاشت و تقریبا اکثر ماه‌های گذشته را به استراحت پرداخت. تنها اثری که در ابتدای سال ۲۰۱۶ از وی شاهد بودیم «کافه سوسایتی» اثر وودی آلن بود. این استراحت کوتاه با توجه به پرکاری سال‌های گذشته‌اش سوال‌های زیادی را برای طرفداران وی به‌وجود آورد که تاکز در مصاحبه اخیرش با کارل سعی در برطرف کردن این ابهامات دارد.

 

استیو کارل جزو مطرح‌ترین کمدین‌های قرن اخیر محسوب می‌شود و در کنار آن با حضور در آثاری بی‌نهایت جدی و چالش‌برانگیز چون «خانم سان‌شاین کوچک»، «بیگ شورت» و «فاکس کچر» آوازه خوبی برای خود در آثار غیر کمدی به‌وجود آورده است.

 

این نشان می‌دهد کارل از هر چالش بزرگ و کوچکی در مسیر زندگی‌اش استقبال می‌کند و حتی در سال ۲۰۱۴ و درحالی که نامزد اسکار بود در فیلم کوتاهی نقش مردی که روی نیمکت است را ایفا کرد، به عبارتی دیگر؛ یعنی در زمانی که به اوج کارنامه‌اش رسید در نقشی کوتاه در فیلمی کوتاه نیز نقش‌آفرینی کرد. این خصیصه‌ها جذابیت لازم را برای خواندن مصاحبه‌ای که پیش رو دارید در اختیار شما می‌گذارد.

 

آیا هرگز نگران بوده‌اید که شما را تنها به‌عنوان یک کمدین بشناسند و این امر باعث شود در بازیگری خود محدود شوید؟

علاقه‌ای ندارم نظر کسی را در مورد کاری که می‌کنم یا توانایی که دارم عوض کنم. فکر می‌کنم کاری که آدم می‌کند و آنچه انتخاب می‌کند شخصیت هنری او را شکل می‌دهد. می‌دانید اگر در صدد این برآیید که چیزی را به کسی ثابت کنید هیچ سودی به حال خودتان ندارد. بنابراین اگر مردم مرا به‌عنوان بازیگر کمدی،یا بازیگر رمانتیک یا هر مورد دیگری در نظر دارند خوب این به خودشان مربوط است! من در مورد شغل و حرفه‌ام حس خوشبختی دارم، بنابراین مردم می‌توانند هر فکری که می‌خواهند داشته باشند.

 

به‌نظر نمی‌رسد بخواهید خود را به کسی ثابت کنید؟

حتی خیلی بیشتر از این. اهمیتی نمی‌دهم که مردم من و کارم را پیش‌بینی کنند. در این مورد که چه اتفاقی قرار است در مشاهدات افراد رخ بدهد و این‌که مردم به‌عنوان یک بازیگر چطور من را تفسیر می‌کنند نمی‌توانم انتخابی داشته باشم که کمکی به من بکند و دلم هم نمی‌خواهد که خودم را در این مورد دخیل کنم.

 

منظورتان موضعی است که در انتخاب کاراکترهایتان می‌گیرند ؟

درست است، در بیشتر داستان‌های جدی که بازی کردم کاراکترها دارای نواقصی بودند. نمی‌خواهم بگویم که این کمی‌ها و کاستی‌ها وجود نداشتند ولی موقع انتخاب فقط به این فکر می‌کردم که فیلمنامه‌های جالبی داشتند و آدم‌های جالبی برای به تصویر کشیده‌شدن بودند. بعضی وقت‌ها به تصویر کشیدن پرتره‌ای از زندگی واقعی شخصی و رویداد تاریخی همزمان با هم قابل وصول است و شکلی از مسئولیت در ساخت آن به‌وجود می‌آید که من آن را دوست دارم.

  

چطور می‌شود که بین مسئولیت صداقت داستانی و مسئولیت داستانگویی توازن ایجاد کرد؟

هر فیلمی که براساس داستان واقعی ساخته می‌شود بازیگر تمام تلاشش را می‌کند زندگی آن شخص را به‌خوبی تشریح کند. اما درنهایت پژواکی و تخمینی از فرد در بازی ارائه‌ می‌شد و نه خود اصلی‌ آن شخص. شما سعی می‌کنید که آن را صادقانه و تا آن‌جایی که امکانات اجرایی اجازه می‌دهد درست در بیاورید. در واقعیت احتیاجی نیست که زیاد بر واقعیت شخصیتتان وقت صرف کنید چرا که واقعیت بیرونی از اول وجود دارد.

 

این امر چقدر بر آماده‌سازی نقشتان تاثیر می‌گذارد؟ و در این مورد کار را راحت‌تر می‌کند؟

همیشه سعی می‌کنم که خیلی بهتر از آن باشم که در فیلم‌های قبلی‌ام بوده‌ام. وقتی که قرار است تصویر یک شخصیت واقعی را بازی کنم، اگر بتوانم حتما با شخص واقعی ملاقات می‌کنم. به نوارهایی از او گوش می‌کنم تا دریابم که به چه شیوه‌ای سخن می‌گوید و می‌گردم ببینم در مورد او فیلمی ساخته شده است یا نه و اگر کتابی در این باره نوشته شده باشد حتما می‌خرم و می‌خوانم. به‌طور کلی همیشه سعی می‌کنم که درک و فهم درستی از کاراکترهایم داشته باشم و همه این‌ها را با خودم سر فیلمبرداری می‌برم.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

این امر در سریالی مثل «دفتر کار» جایی که شما نقشی را بازی می‌کنید که شوی اصلی‌اش به‌نام ریکی گروایس است، چگونه تحقق پیدا کرد؟

می‌دانید قبل این‌که بخواهم برای «دفتر کار» تست بدهم تقریبا پنچ دقیقه از نسخه بریتانیایی آن را تماشا کردم فقط برای این‌که با حال‌وهوای او ارتباط برقرار کنم. اما وقتی دیدم که ریکی چه می‌کند و چه شخصیت ویژه و بزرگی دارد... مردم عاشق او هستند، مردم فکر می‌کنند او بمب خنده است! می‌دانستم اگر بیشتر نگاه کنم مبتلا به بیماری جعل هویت خواهم شد و فقط سعی می‌کنم بیشتر ادا باشم تا بازی و فکر کردم که نمی‌توانم چنین چیزی را با خود به‌همراه ببرم. اما آن‌جا دریافتم که آن‌ها دنبال یک نسخه جدید هستند؛ نسخه آمریکایی‌اش. آن‌ها دنبال کاربن کپی نسخه اصلی نبودند. به‌هر حال من عاشق کاوش و عاشق کار کردن با کارگردان‌ها برای توسعه دادن کاراکتر هستم. شما فیلم «ترومن شو» را دیده‌اید؟بله؛ البته.

صحنه‌ای دارد که در آن او سوار بر قایق پیش می‌راند و به سمت افق می‌رود آن‌قدر می‌رود و می‌رود تا ناگهان به ته آسمان یا آنچه که انتهای مرز استودیو یا آخر شهرقصه اوست برخورد می‌کند و با خود می‌گوید؛ یعنی دیگر بیشتر از این نیست؟ این حرف خیلی جالبی است. به این عبارت در مغز خود فکر کنید. من همیشه به آن فکر می‌کنم. برای وقتی‌هایی خوب است که موانع محدودیت، انتهای توانمندی‌هایتان را برای شما تعیین کرده است.

 

کارگردان است که به شما این مجوز را می‌دهد تا به مکان‌های دیگر بروید که شاید اصلا برای شما ساخته نشده باشد و اجازه می‌دهد یک جورهایی ساختارشکنی کنید و محدودیت‌هایی که می‌تواند حرفه شما را مختل ‌سازد از بین ببرید. فکر می‌کنم با یک کارگردان درست است که می‌توان فکر و توانمندی‌ها را گسترش داد.

 

چه کارگردانی را به طور اخص مد نظر خود دارید؟

در هر زمان متفاوت است. آدام مک‌کی که هم «اخبارگو» و هم «بیگ شورت» را کارگردانی کرد یکی از آن‌هاست. او واقعا فضایی را خلق کرد که افراد در آن‌جا برای امتحان کردن چیزهای جدید و تجربه‌های مشابه کاملا احساس آزادی می‌کردند. راهی که به‌عنوان مثال در فیلم «بیگ شورت» در پیش گرفت از شیوه کاری فیلم دیگرش کاملا متفاوت بود. در فیلم «اخبارگو» شما به‌دنبال چیزهای خنده‌دار هستید، حرف‌های خنده‌داری که گفته می‌شود، بی‌منطقی‌ها... ولی در «بیگ شورت»، رویکرد کاملا متفاوتی در کاراکترها و اشارات و همین‌طور بخش داستانی وجود دارد و وجه خنده‌دارش الزامی پیش‌بینی‌شده و مورد توقع نیست.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,استیو کارل

این دو فیلم فصل مشترک زیادی ندارند یکی از آن‌ها کمدی عجیب و غریبی است و دیگری در مورد بحران مالی ۲۰۰۸. آیا آدام مک کی در دومین فیلم کارگردان متفاوتی بود؟

خیر؛ آدام همان آدام همیشگی بود. اشکالی نداشت که خراب می‌کردید، دچار اشتباه می‌شدید، البته با او واقعا هیچ اشتباهی در کار او نبود. او اعتقاد دارد که وقتی افراد توسط قرارداد‌ها موجود منع نشوند می‌توانند به بهترین وجه کار می‌کنند و به‌شدت هم از این عقیده‌اش حمایت می‌کند. او محیط بسیار امنی را برای کارش درست می‌کند. من اخیرا با وودی آلن هم کار کردم... اوکارگردانی است که انتظار دارد که بازیگر بیاید، آماده شود و کارش را به‌عنوان یک بازیگر انجام دهد و برود. جالب بود. از این هم لذت بردم.

 

به‌نظر غافلگیر‌کننده می‌آید.

(می‌خندد) نمی‌دانم که چه انتظاری داشتم... او خیلی دوست‌داشتنی و باهوش است ولی در عین حال اغلب هم ساکت است. آدم خیلی زیاد اجتماعی نیست ولی بسیار روشمند است و واقعا به بازیگران احترام می‌گذارد. از آن کارگردان‌هایی است که سوالی ازش نمی‌پرسید ولی در عین حال آدمی است که دستتان را باز می‌گذارد. او به ما اجازه می‌داد که کاری را که می‌خواهیم با نقش‌هایمان بکنیم انجام دهیم و این خیلی جذاب است و برای من غنیمت که فرصتی پیش بیابید و با کسی شبیه به او کار کنم. آدم باید قدر زمانی را که با او می‌گذارند به اندازه یک جواهر پربها بداند. 

 

 

 

 

rooznamehsaba.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش