بری جنکینز بهغیر از «مهتاب» در کارنامهاش تنها یک فیلم بلند سینمایی دیگر دارد، اثری با نام «دارویی برای مالیخولیا» محصول سال ۲۰۰۸. اثری متوسط که حتی برای سالها جنکینز را از جریان سینمای اصلی دور کرد.
جنکینز با نگارش و ساختن فیلمهای کوتاه، هشت سال میان این دو فیلم را پشت سر گذاشت و در نهایت با ارائه فیلمنامهای اقتباسی نهتنها خود را برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه در این رشته کرد بلکه موفق شد «مهتاب» را به بهترین فیلم سال تبدیل کند. درحقیقت بری جنکینز با ارائه فیلم «مهتاب» از یک تازهکار به نامی معتبر در سینما تبدیل شد.
او نمایشنامه تارل مککارنی را با همکاری خودش مبدل به یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از روی یک نمایشنامه کرد. وجوه تصویری که جنکینز در برابر سطرهای دشوار نمایشنامه ارائه میدهد حتی گاهی از منبع اصلی اثر پیشی گرفته و ذهن را سوی خود میکشاند. درحقیقت سینمای سیاهپوستان آمریکا تا به امروز چنین تصویر دقیقی از جامعه رنگینپوستی ندیده است. فیلم با دقت مشکلات سیاهپوستانی را که با فقر دستوپنجه نرم میکنند بررسی و پیامدهای آن را بازگو میکند.
فیلم «مهتاب» در مورد سه مقطع مختلف زندگی سیاهپوستی خلافکار است. شخصی که در آیندهای نهچندان دور به فروش مواد مخدر رو میآورد و برای خود تشکیلاتی گرد میآورد اما دوران کودکی و نوجوانی بسیار سختی را باتوجه به زورگوییهای مادر و سایر افراد جامعه پشت سر گذاشته است. زندگی این فرد با سه اسمی که روی تصویر نوشته میشود از هم متمایز شده و به قسمتهای کوچک (الکس هیبرت)، شرون (اشتون سندرز) و درنهایت بلک (تروانت رودز) تقسیم میشود.
فیلم مانند اکثر آثار برجسته امسال حالوهوایی غمگین دارد و در همان ابتدای کار از دهان یکی از شخصیتهای محوری داستان با نام جوان (با نقشآفرینی ماهرشالا علی که برای این نقش برنده جایزه اسکار بهترین نقش مکمل شد) پیام خود را اینگونه بیان میکند؛ پسرهای سیاه زیر نور مهتاب آبیرنگ هستند. آبی که نشانه اندوه در رنگشناسی است به این سادگی در همان ابتدای کار به یکی از مهمترین رکنهای فیلم تبدیل میشود. با این پیشزمینه با اشرافی کاملتر میتوان به استقبال مصاحبه فیلم میکر مگزین با بری جنکینز خالق «مهتاب» رفت.
- 10
- 1