به گزارش ایسنا، فیلم «فارغالتحصیلی» ساخته «کریستین مونجیو» کارگردان سرشناس رومانیایی که امسال در بخش نمایشهای ویژه سیوپنجمین جشنواره جهانی فجر حضور دارد و نمایش آن با استقبال بسیار خوبی همراه شده است، اولین نمایش خود را سال گذشته در بخش رقابتی جشنواره کن تجربه کرد و در آن جا نیز مورد تحسین منتقدین قرار گرفت و در نهایت جایزه بهترین کارگردانی کن را از آن خود کرد.
این کارگردان رومانیایی که یکی از فیلمسازان مولف حال حاضر سینمای جهان محسوب میشود، در سال ۲۰۰۷ موفق شد با دیگر ساخته خود با عنوان «۴ ماه، ۳ هفته و ۲ روز » جایزه نخل طلای کن را از آن خود کند و در سال ۲۰۱۲ نیز با فیلم «آنسوی تپهها» نیز مجددا تحسینها را در کن برانگیخت و دو بازیگر زن این فیلم به صورت مشترک بهترین بازیگر زن جشنواره شدند و «مونجیو» نیز به جایزه بهترین فیلمنامه رسید.
«مونجیو» به همراه «کورنلیو پورومبوی» و «کریستی پویو» دیگر سینماگران مطرح رومانیایی هستند که در چند سال اخیر توجهات بینالمللی زیادی را به سمت سینمای رومانی معطوف کردهاند.
«فارغالتحصیلی» روایتگر داستان پزشکی با بازی «آدریان تیتینی» است که در یک شهر کوچک زندگی میکند و قصد دارد دخترش (با بازی ماریا ویکتوریادراگوس) را برای ادامه تحصیل به خارج بفرستد اما پیش از اعزام او مشکلاتی برای آنها بوجود میآید و او با ارتباطلاتی که دارد در تلاش است، شرایط را بر اعزام دخترش به خارج از رومانی فراهم کند.
در این فیلم نیز مساله تجاوز بخش مهمی از داستان فیلم را به خود اختصاص میدهد و از این حیث میتوان آن را با فیلمهای موفقی چون «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی و «او» به کارگردانی «پل ورهوفن» مقایسه کرد که هر دوی آنها نیز در کن ۲۰۱۶ رونمایی شدند.
«کریستین مونجیو» که امسال ریاست بخش سینهفونداسیون و فیلم کوتاه هفتادمین جشنواره کن را بر عهده دارد در گفتگویی با سایت آمریکایی «وُکس» درباره جدیدترین ساختهاش «فارغالتحصیلی» و چگونگی به تصویر کشیدن پیچیدگیهای زندگی در این فیلم صحبت کرده است:
* شما در نمایش فیلم در جشنواره تورنتو عنوان کردید که این «فارغالتحصیلی» درباره خیلی چیزهاست و نه صرفا رومانی. در این باره توضیح بیشتری میدهید، آیا این فیلم در واقع بیانگر شرایط در رومانی است؟
من نمیگویم که این فیلم درباره رومانی نیست اما فقط به موضع رومانی نمیپردازد. در درجه اول مهمترین مضمون فیلم فساد است و نه مصلحتاندیشی. من بین این دو تمایز قائل میشوم و فکر میکنم فساد یک پدیده اجتماعی است در حالی که مصلحت اندیشی در واقع تصمیمی شخصی است که شما میگیرید تا مسائل را راحتتر حل کنید، حتی اگر بدانید این تصمیم کاملا اخلاقی نیست.
معتقدم این فیلم بیشتر درباره ماهیت انسانی و تصمیمگیری، سالخوردگی و والدین و همچنین دشواری در تشخیص تصمیم درست درباره فرزندان است. از نظر من این فیلم پیچیدهتر از یک نقد اجتماعی از رومانی است. انچه در فیلم رخ میدهد میتواند در بسیاری از جاهای دیگر نیز رخ دهد. متاسفانه این حقایق تلخ جهانی هستند. زمانی که ساخت فیلم آغاز شد به این فکر کردم هر فرد در چه لحظهای از زندگی برای اولین بار لغزش داشته است.
این خیلی خوب هست که همه افراد هر از گاهی به این مساله فکر کنند و این درست زمانی است که شما به تدریج قدرتتان را برای مبارزه با چیزهایی که کاملا اخلاقی و صحیح نیستند از دست میدهید. میخواستم این داستان را درباره پدری بسازم که متوجه میشود زمانی که در این مسیر قدم برمیدارد کار خاصی نمیتواند انجام دهد. تنها کاری که او میتواند در فیلم انجام دهد این است که اولین لغزش خود را که برای دخترش انجام داده را تا حد ممکن به تعویق بیاندازد.
* در فیلم «فارغالتحصیلی» نیز چون همیشه شخصیتهای فیلم را در شرایط دشوار و دوراهی اخلاقی قرار میدهید که این امر موجب میشود، مخاطب در چگونگی واکنش نشان دادن به آن کمی دچار تردید شود.
همیشه ابهامات و پیچیدگیهایی در زندگی وجود دارد و من همیشه سعی دارم این شرایط پیچیده را بدون قضاوت کردن کاراکترها و بدون نظر شخصی خودم به تصویر بکشم. در عین حال تلاش نمیکنم که کاراکترهای داستان لزوما این مسائل اخلاقی را حل و فصل کنند و فکر میکنم این جایی است که سینما میتواند مفید باشد و آن نشان دادن پیچیدگیهای زندگی بدون دخالت دادن نظرات شخصی است. احساس نمیکنم نظر و عقیده من از نظر و عقیده تماشگرانی که فیلم را تماشا میکنند، ارزشمندتر است.
آنچه اهمیت دارد این است که من چیزی را به مخاطبان فیلمهایم ارائه میدهم که در مقایسه با سینمای جریان اصلی به زندگی آنها نزدیکتر است. سینما حدود ۱۰۰ سال پیش تنها برای سرگرمی اختراع نشد، گرچه سرگمی یکی از جنبههای آن است اما ما باید تنوع را در فیلمسازی حفظ کنیم و برای کسانی که میخواهند فکر کنند نیز فیلم بسازیم. سینما دارای چنین جایگاه عجیبی است و هم به هنر و هم به صنعت متعلق است. اگر من هنوز به وجه هنری سینما تعلق دارم باید درک کنم که چه چیزی خاص این سینماست.
به همین دلیل است که من همچنان به ساخت چنین فیلمهایی ادامه میدهم، چرا که من کشف کردم چیزی در ارتباط با نحوه گذر زمان و ظرفیت سینما برای آشکار کردن یک واقعیت در این گستره زمانی وجود دارد. به همین دلیل شروع به ساخت فیلم با الهام از واقعیات در زندگی خودم کردم. من روش پیچیدهای برای کاوش در احساسات درونی کاراکترها و انچه به آن فکر میکنند دارم اما این کار را با استفاده از موسیقی و تدوین انجام نمیدهم بلکه از برداشتهای بسیار بسیار طولانی استفاده میکنم. فیلمبرداری هر صحنه تنها یک برداشت است که بسیار پیچیده است و حرفهای زیادی درباره فلسفه پشت آن میزند.
* در میان تکنیکهای موثر، شما اغلب از قابهای متراکم و شلوغ استفاده میکنید که پر از شخصیتهای متفاوت است که هر کدام از آنها در یک لحظه به هم واکنش نشان میدهند و مخاطب ناگزیر است در این زمان چشمانش را به سرعت در کل قاب حرکت دهد، چرا که افراد مختلف هر کدام در حال نشان دادن واکنشی به یک موضوع هستند.
همه اینها برآمده از تلاش ما برای نشان دادن همه چیز در یک شات است. شما استفاده از دو چیز را یاد میگیرید: عمق زمینه و حرکت دوربین. یک قانون دیگری که من برای خودم تعریف کردهام این است که من هرگز دوربین را حرکت نمیدهم مگر این که حرکت برآمده از حرکت در آن شات باشد.
شما باید تنها موقعیت دوربین که از همه موقعیتهای دیگر بهتر است را پیدا کنید. برخی مواقع حدود نصف روز را در صحنه قدم میزنم و فکر میکنم اگر به صورت یا به آن صورت کار کنم چطور میشود؟ اما همه این کارها را پیش از فیلمبرداری انجام می دهم. اگر فیلمبرداری را بدون این که بدانید چطور میخواهید آن را انجام دهید، آغاز کنید فاجعه خواهد شد. پیش از آغاز فیلمبردای یک بررسی فنی انجام میدهیم و من به همراه همه عوامل طی دو تا سه روز از همه لوکیشنها دیدن میکنیم و دقیقا به انها میگویم که چه چیزی میخواهم. چیزهای زیادی را در هنگام ساخت فیلم «۴ ماه، سه هفته و ۲ روز» یاد گرفتم و بویژه متوجه شدم که باید انتخاب کنید و باید جسارت لازم برای به چالش کشیدن تمام تصمیمهایتان را به عنوان کارگردان داشته باشید.
* متوجه شدم در فیلمهایتان هر گاه گفتگویی میان دو نفر وجود دارد، اغلب بر روی شنونده متمرکز میشوید و ما به همین دلیل واقعا واکنش آنها در فیلم را میببنیم.
این خیلی مهم است چون آن چه در فیلم گغته میشود جالب نیست بلکه تاثیر آن بر دیگری است که اهمیت دارد. از من میپرسند چرا در فیلم «۴ ماه، سه هفته و ۲ روز» آن دختر دیگر نقش اصلی است؟ چون بازیگر اصلی عمدتا شخصی است که آن چه روی میدهد را کمی درک میکند و از آن یاد بگیرد و نه کسی که رنج میکشد، حتی اگر در مرکز داستان فیلم قرار گرفته باشد. در فیلم «فارغالتحصیلی» نیز فکر کردم که داستان را از دیدگاه کدام شخصیت روایت کنم؟ این یکی از موارد مهمی است که وقتی میخواهم فیلمی از سینمای واقعگرا بسازم باید درباره آن تصمیمگیری کنم و من زاویه دید شخصی یکی از کاراکترها را دنبال میکنم.
*پس از چند موفقیت پیاپی در جشنواره کن، نام خود را به عنوان یکی از مهمترین کارگردانان اروپا مطرح کردید و به جلب توجه جهانی به سینمای رومانی کمک کردید. میدانم که شما تنها نیستید و کارگردانان بزرگ و مستعد دیگری نیز در کشورتان وجود دارند اما همچنان احساس میشود این موضوع بار سنگینی بر دوش شما قرار داده است. آیا این مسئولیت بر فیلمها و انتخابهای شما تاثیر میگذارد و یا این که شما فقط فیلمهای خودتان را میسازید و بقیه را به منتقدان میسپارید؟
من تنها نیستم و گروهی از کارگردانان رومانیایی وجود دارند اما من فقط خوششانس بودهام که با کسب جایزه نخل طلای کن دیده شدم، اما در مجموع این یک نسل از سینماگران رومانی با سن و سال تقریبا یکسان بودند که در یک دوره شروع به ساخت فیلمهایی از جنس متفاوت کردند و مورد توجه جشنواره کن قرار گرفتند. این یک شایستگی و موفقیت جمعی است.
در مورد دیگر باید بگویم که بار مسئولیت و انتظارات بالا از ساختههایم را احساس میکنم اما این خیلی شخصی است و فکر میکنم هر فیلمسازی آن را تجربه میکند. مردم انتظار دارند که ساخته جدید شما از فیلم قبلیتان بهتر باشد، چیزی جدید که زبان سینما را تغییر میدهد اما این کار ساده نیست.
برخی مواقع شما تمام چیزهایی که به عنوان یک فیلمساز باید در زندگی کشف میکردید را پیش از آن کشف کردهاید اما باید ادامه دهید. نمیدانم، من از ۱۰ سال پیش باهوشتر نیستم و چیز جدیدی کشف نکردهام. تلاش میکنم به این حس مسئولیت بویژه در کشورم رومانی پاسخ دهم تا سینماگران نسل بعدی شرایط و فرصتی را داشته باشند که ما تجربه کردیم.
- 14
- 2