او و سر پاتریک استوارت که تاکنون در نقش چارلز اگزیویر در «ایکس من»ها حضور داشته اند درباره تجربه فیلم آخرشان «لوگان» با اسکرین صحبت می کنند.
خب هیو، این بزرگ ترین سوالی است که امروز از تو می پرسیم، «کیت و لیوپولد ۲»، آیا ساخته می شود.
- (می خندد) این فیلمی است که همسرم از من می خواهد در آن« بازی کنم. بله قطعا، با همان کارگردان.
در ۱۷ سال این نهمین بار بوده است که تو لوگان ولورین را به تصویر کشیدی، وقتی ابتدا با فاکس قرارداد می بستی، فکر می کردی ۱۷ سال بعد هنوز این شخصیت را بازی کنی؟
-اصلا نمی دانستم. به هیچ وجه. خیلی سده بودم رفیق. وقتی مدیر برنامه هایم زنگ زد که بگوید دارد برایم قرارداد را می بندد – راستی قرارداد را باید قبل از تست می بستم، چون آنها نمی خواستند بعد از انتخاب بازیگر تازه وارد مذاکره شوند – او به من زنگ زد و گفت: «سلام رفیق، خبرهای خوب، از یک قرارداد سه فیلمی برایت قرارداد دو فیلمش را می بندم.» و من گفتم: «چی؟ آنها می خواستند به من سه کار پیشنهاد دهند؟ سه کار رفیق! چرا تو... چرا؟» و او گفت: «خودت درستش می کنی.» من خیلی ساده بودم. اصلا نمی دانستم. فیلم های کامیک بوک آن موقع واقعا وجود نداشتند.
بله، «ایکس من» واقعا در همان زمان به وجود آمد و ما حالا اینجاییم. بهترین فسمت بازی نقش ولورین به نظر خودت کدام بود؟
- این فیلم، برای من بیشتر از همه شخصی بود. به نظرم سه یا چهار سال پیش نمی توانستم این فیلم را بازی کنم. عقیده دارم این به دلیل قسمتی از تکامل و رشد من است. درک کردن شخصیت، احساس اعتماد به نفس از این که که هستم و در این کار چه جایگاهی دارم. من در این فیلم از ابتدا دید بسیار واضحی داشتم.
یک روز من چهار صبح یک یادداشت در مورد این فیلم نوشتم. من با نیل بلامکمپ بیرون بودیم و شام می خوردیم و کمی نوشیدنی خوردیم و او گفت: «مرد، اگر می توانستی به عنوان لوگان هر کاری کنی، چه می کردی؟» و من در این باره با او صحبت کردم. چهار صبح بیدار شدم و به خودم گفتم من باید اینها را ثبت کنم و آن ایده ها را یادداشت کردم. متوجه شدم که تاریخ یادداشت آن ایده ها دقیقا دوم مارچ ۲۰۱۵ بوده است که می شود دقیقا دو سال قبل از روز اکران این فیلم.
چقدر جالب.
- بله. خیلی برایم احساس نزدیک و شخصی دارد. این بهترین قسمت بازی لوگان برای من است.
قطعا همین طور است. یک دنیای بی نقص را تصور کن، قوانین فیلم ها را نیز کنار بگذاریم. اگر به تو پیشنهاد بازی در یکی از فیلم های انتقام جویان می شد، قبول می کردی؟ به نظرت برایش هیجان زده می شدی؟
- اگر زمانی که تصمیمم را گرفتم پیشنهادش وجود داشت قطعا درنگ می کردم. قطعا همین طور است چون همیشه ایده ولورین در بین افراد و هیجان شان را دوست داشتم. برای مثال رابطه اش با هالک و آیرون من.
آیا این آخرین باری است که نقش لوگان را بازی می کنی؟
- بله.
مطمئنا؟
- همین طور است.
سلام به شما سر پاتریک استوارت. از دیدن تان خوشحالم.
- سر پاتریک استوارت: سلام راب.
فیلم فوق العاده است. باید بپرسم، ابتدا کی بود که متوجه شدید قرار است در این فیلم باشید و اولین واکنش تان به داستان و فیلمنامه چه بود؟
- کلمات به راحتی مرا مجذوب خود کردند و این را به تیم خوب ایکس من مدیونیم و البته باید بگویم من خود به بازی در این فیلم علاقه داشتم زیرا سری فیلم های ایکس من نقش مهمی در زندگی من داشتند، نه در حرفه بازیگری ام بلکه لذت خود فیلم برایم دوست داشتنی بود. خیلی زود فیلمنامه مجذوبم کرد. البته با خودم فکر کرم باید هر چه از فیلم های ایکس من در ذهنم به یاد دارم پاک کنم، زیرا این فیلم به سمت و سوی کاملا متفاوتی می رفت.
آیا بازی کردن نقش یک پروفسور چارلز اگزیویری که عصبانی و کمی دیوانه است و به لوگان فحش می دهد، برای تان جذاب بود؟
- اوه، بله! (می خندد) بسیار جالب بود. وجود تنوع و کنتراست برای من همیشه در کارم مهم بوده است. به این که یک کاری را بارها پشت سر هم تکرار کنم علاقه ای ندارم. اینکه همیشه یک نوع شخصیت را بازی کنم برایم جذاب نیست. داشتن تاریخچه ای با یک شخصید در پنج یا شاید شش فیلم از قبل و پس از آن تصویری متفاوت از چارلز اگزیویر در لوگان برایم هیجان انگیز بود.
همچنین می توان گفت کمی چالش برانگیز نیز بود. زیرا ما با جیمز منگولد زمان زیادی را روی شخصیت کار کردیم که ببینیم چگونه این تغییرات در چارلز اگزیویر مشخص و بدیهی می شود. تا چه اندازه می توانیم تغییر ایجاد کنیم. چه زمانی او به خودش باز می گردد و چه زمان هایی، حتی برای لحظه های کوتاهی، او به چارلز اگزیویری تبدیل می شود که ما می شناختیم و دوستش داشتیم.
آیا به شما داستان پیشین جدیدی برای شخصیت داده شد؟ زیرا فضای این فیلم بسیار متفاوت است. جهش یافته ها تقریبا نابود شده اند و اگزیویر متفاوت است...
- یک داستان پیشین قابل توجه به هر حال وجود دارد که نمی توان نادیده اش گرفت. اتفاق هایی پس از آخرین زمانی که ایکس من و لوگان را دیدیم اتفاق افتاده است که داستان این فیلم مربوط به همان زمان بود.
این فیلمی است که به تنهایی ایستاده است. در زمان و جهان خودش. آیا داستان های دیگری در مورد چارلز اگزیویر شما و مگنیتوی ایان مک کلن وجود دارد؟
- او، به او اشاره کردید ... (می خندد). من و ایان به تازگی تجربه شش ماه حضور روی صحنه تئاتر را تمام کردیم و به نظرم ایان از این که در این فیلم نبود، بسیار عصبی بود. من هم دلم برایش تنگ شده است. در یک فیلم چند قسمتی مثل این فیلم، به جز هیو جکمن که این را گرفته، به نظرم واقعا نمی شود هرگز گفت هیچ وقت دیگر در آن بازی نخواهم کرد. من دوست دارم در آینده باز نقش چارلز اگزیویر را بازی کنم.
سوال آخرم از شما، این فیلم سه گانه ولورین را به خوبی تمام می کند؛ اما فیلم های ایکس من دیگری نیز در دست تولید هستند. آیا هیچ کدام شان هست که شما به عنوان بیننده برای دیدنش هیجان زده باشید؟
- حقیقتش من هرگز به کامیک بوک ها علاقه نداشتم برای همین در رابطه با داستان های بعدی هر چه باشند من نسبت به آنها بی اطلاع خواهم بود. اما اگر اشاره ای به چارلز اگزیویر داشته باشند، به نظرم خیلی خوب است.
گزیدهی نقدهای «لوگان»
«لوگان» فیلمی است که هم توانسته مخاطب ها را به سمت خود جلب کند و هم منتقدان را. فروش بسیار خوب این فیلم تاکنون موجب شده است این فیلم جزو پرفروش ترین فیلم های ۲۰۱۷ شود. منتقدان شهامت کارگردان و متفاوت بودن فیلم را تحسین کردند. همچنین لازم به ذکر است فیلم لوگان جزو معدود فیلم های ابرقهرمانی است که تا این حد مورد ستایش منتقدان قرار گرفته است.
تلگراف: بهترین فیلم برای جهش یافته هیو جکمن
رابی کالینز
تعداد زیادی از فیلم های ابرقهرمانی که به عنوان «برای مخاطب بالغ» به فروش می رسند دقیقا برعکس آن هستند؟ دلیلش هر چه باشد با تاکید می توان گفت که در مورد لوگان این صدق نمی کند. سومین و با فاصله قابل توجه، بهترین فیلم برای جهش یافته هیوجکمن.
شاید فکر کنید که فیلم جیمز منگولد در ادامه دو تک فیلم دیگر ولورین می باشد. (یکی ساخته شده در سال ۲۰۰۹ با نام مبدأ ولورین و یکی در سال ۲۰۱۳ به نام ولورین) اما وقتی فیلم را می بینید این فکر به ذهن شما خطور می کند که این فیلم می تواند در دنیایی ساخته شده باشد که دو فیلم قبلی صرفا فیلم هستند این فیلم شدیدا خشن پارانوییدی وسترن، حقیقت اصلی و یک فیلم شات گانی و برنده واقعی است.
لوگان از جکمن استفاده بهتری از تمام فیلم های قبلی سری ایکس من می کند. اگرچه شخصیت واضحا پیر شده و این را خیلی خوب در گریمش می بینیم اما کاریزما و جذابیت جکمن سر جای خود است.
بازیگر ۱۱ ساله، که به تازگی آغاز به فعالیت در عرصه فیلم کرده است، بازی تاثربرانگیزی در نقش کم حرف خود (دختری کم حرف در عین حال دختری که از سکوت بسیار دور است.) ارائه می دهد. همچنین جکمن شانس این را که عمیق تر و بیشتر از تمام فیلم های قبلی وارد شخصیت ولورین شود، در این فیلم پیدا می کند.
اینکه طرفداران ایکس من چه واکنشی نشان خواهند داد مشخص نیست اما لوگان فیلمی است برای مردم، برای افرادی مثل من، که فکر می کنند تنها قسمت خوب فیلم ایکس من آخرزمان گریه کردن مایکل فسبندر در جنگل است و وقتی از سینما بیرون می آمدند آرزو داشتند کاش همان تکه تمام فیلم بود. این فیلم چیزی است که هیچ کس انتظارش را نداشت. یک فیلم ریسکی خلاقانه ابرقهرمانی و لیاقتش را دارد که موفق شود.
گاردین: سومین و آخرین فیلم ولورین مطالعه ای تلخ از سالخوردگی و ناتوانی
پیتر برادشاو
ابرقهرمان ها یک چیزاند اما هیچ وقت هیچ کس نگفت که آنها نامیرا هستند. وقتی ابرقهرمان ها پیر می شوند چه اتفاقی می افتد؟ در واقع، چه اتفاقی می افتد وقتی کسانی که ابرقهرمان هستند به اواخر سن میانسالی خود می رسند و هیچ همراهی ندارند و سلامت شان در خطر است و پدر یا مادری مریض احوال و پیر دارند که از او مراقبت کنند؟ یا کسی شبیه پدر و مادر. شما در حالی که این فیلم فوق العاده درگیر کننده، اما ناراحت کننده و به شدت خشن را می بینید، این سوال را از خود می پرسید.
این فیلم که از کمپانی مارول بیرون آمده است بیشتر شبیه یک فیلم تریلر نجات یافتنی است تا یک فیلم بارقهرمانی. همچنین اسم فیلم نیز بسیار خوب انتخاب شده و کشش خاصی به مخاطب می دهد. انگار فیلمی با اسم بنر، پارکر یا کنت ساخته شود. با نزدیک شدن مرگ به دنیای این ابرقهرمان ها و شخصیت ها، شاید ابرقهرمانی از میان می رود. قدرت های ابرقهرمانی به نظر در این فیلم کم کم کنار می روند و جای خود را به قدرت های «معمولی» می دهند.
قلب فیلم درباره رابطه دور از انتظار تلخ لوگان و پروفسور اگزیویر است. دوست دارم آنها را کشیش و پسر دنیای جهش یافته ها بدانم. لوگان فیلمی متفاوت و مردانه و وسترنی است که کمال گرایی هیجان انگیز و عجیب فیلم های ایکس من را نیز در خود دارد.
نیویورک تایمز: تبدیل یک فیلم ابرقهرمانی کامیک بوکی به وسترن
مانولا دارگیس
لوگان آنقدر خوب است که شما ممکن است فراموش کنید که یک فیلم کامیک بوکی می بینید. فیلم دیگری است از سری فیلم های ایکس من اما به نظر تکراری نمی آید و مثل تبلیغی برای فیلم های بعدی اش نیست. به جای آن کاملا مثل یک فیلم عمل می کند. قدیمی و جدید با هم برخوردارند و در آن نشانه های واضحی از مرگ و میرا بودن و همچنین خشونت خام و خشک وجود دارد. یک بار دیگر هیو جکمن خودش را برای بازی در نقش ولورین آماده کرده است.
جهش یافته ای که به نام لوگان او را می خوانند و همیشه راضی کننده ترین شخصیت در فیلم های ایکس من بوده است. بازی خوب و جذاب آقای جکمن مثل نوری است که تاریکی فیلم را کمی روشن می کند اما برای کسانی که کامیک بوک دوست ندارند جاذبه اصلی فیلم عدم تمایل لوگان برای درگیر شدن است که می تواند برای تماشاگرانی که از جنگیدن در همین راه بسیار خسته اند قابل درک و همذات پنداری باشد.
این نهمین باری است که آقای جکمن در نقش لوگان ظاهر می شود. در حالی که پنجه های شخصیت ولورین مثل همیشه دوباره بیرون می آید، فیلم تغییر بزرگی در روایت و سبک در دنیای مجموعه های ایکس من داشته است. فیلم توسط جیمز منگولد کارگردانی و فیلمنامه همراه با اسکات فرانک و مایکل گرین نوشته شده است.
فیلم لوگان همانند یک فیلم ژانر خوب ساخته شده است. قسمتی وسترن و قسمتی نئونوار است. از آن دسته فیلم هایی است که یک غریبه از سایه ها بیرون می آید و تنهایی اش را کنار می زند. این غریبه زمان زیادی سختی ها و مشکلات را تحمل کرده است و حالا می خواهد تمام خطاهایی که لازم است درست شوند را درست کند.
لوگان فیلمی است که به سینمای تخیلی پیشنهاد می دهد فیلم های ابرقهرمانی می توانند کمی به حالت معمول نزدیک شوند. در فیلمنامه داستانی رئالیستی می بینیم که از قدرت زیادی برخوردار است و فیلم از جلوه های ویژه فوق العاده گران و تکان دهنده برای جذب مخاطب استفاده نمی کند. در این فیلم، مخصوصا وقت هایی که لوگان و لارا را می بینید، شما را متوجه می سازد که این جهش یافته ها هرگز کمتر از انسان نیستند.
تایم اوت لندن: ورودی عمیق تر و تاریک تر به درون این فیلم ابرقهرمانی آخرزمانی
تام هادلستون
جکمن تاکنون چند بار خاطر نشان کرده است که لوگان خداحافظی او با شخصیتی است که ۱۷ سال در هفت فیلم به ایفای نقشش پرداخته. نقشی که به زندگی او گره خورده است. به نظر انتخاب این فیلم برای وداع بسیار قابل قبول و شایسته می آید. برخلاف فیلمی که سال پیش از سری ایکس من اکران شد و به نظرم فیلم بیهوده ای بود (ایکس من آخرزمان) در فیلم لوگان رنگ ها مرده اند و به سمت قهوه ای و خاکستری می روند.
درونمایه فیلم پر از اندوه است: از دست دادن، کهولت، تاسف عمیق و غیرقابل تحمل. فیلم هرگز تصویری کامل از این که چگونه دنیا اینقدر آشفته شده به ما نمی دهد، فقط ریزنگاه هایی به قدرت ظالمانه و مردم عادی است که تحت نظر سیستمی که هیچ چیز برایش مهم نیست زندگی می کنند.
با این که فیلم تولید قبل از حوادث نوامبر ۲۰۱۶ شروع به ساخت کرد به نظر بسیار هولناک و بسیار شبیه همان وقایع ناخوشایند می آید. همچنین به استثنای واچمن، یکی از خشن ترین فیلم های ابرقهرمانی است که تا به حال ساخته شده: گلوهایی که بریده می شوند و جمجمه هایی که خورد می شوند و دست و پاهایی که شکسته می شوند و خونریزی هایی که توسط لوگان و لارا در قلب آمریکا انجام می پذیرد.
زد و خوردها تا جایی حتی کمی غیر منطقی می شود. در واقع چیزی که تا به حال ندیدیم را به ما نشان نمی دهند. فیلمنامه هم شاید اشکالاتی دارد. بسیار سعی می کند شبیه فیلم شینآلن لد که فیلمی وسترن است که در سال ۱۹۵۰ ساخته شده باشد.
اما به صورت کلی لوگان فیلمی متفاوت و خاص است با داستانی تاثربرانگیز از سوگواری در طول زندگی و مرگ در آخر خط.
- 12
- 6