شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۷:۵۴ - ۱۲ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۲۶۶۰
فیلم و سینمای جهان

«دانکرک»؛ تحریف سینمایی باشکوه تاریخ

دانکرک,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
آنچه کریستوفر نولان در مقام کارگردان در مورد وقایع «دانکرک» به تصویر کشیده است، تحریف محض تاریخ با استفاده از جابجایی عناصر فرمی سینماست، اما در محتوا مصداق واقعیت است.

به گزارش تسنیم: انگلیسی‌ها از آنچه در«دانکرک» حین جنگ جهانی دوم رخ داد، حماسه ساخته‌اند و با خودستایی «تاریخی – ملیِ» کاملا انحرافی، از یک شکست بزرگ، منظومه پیروزی سروده‌اند. در جنگ جهانی دوم، چهارصد هزار سرباز انگلیسی و فرانسوی در ساحل دانکرک توسط نیروهای آلمان نازی محاصره شدند. «دانکرک» شهری در شمال فرانسه گرفته است که در اوایل جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان، نیروهای متفقین را تا این شهر ساحلی به عقب ‌راند و حدود چهارصد هزارنفر از نیروهای متفقین در این منطقه گرفتار شدند.

 

کشتی‌‌ها و قایق‌های فراوانی از بریتانیا برای نجات این جمعیت سربازان به ساحل دانکرک گسیل شدند، مورد حمله هوایی نازی‌ها قرار گرفتند. پشت سر نیروهای متفقین، آلمان‌ها با تمام تجهیزات در حال پیشروی، و در مقابل آنها دریا بود. به فاصله زمانی کوتاهی یا باید تسلیم دشمن می‌شدند یا تا نابودی کامل پیش می‌رفتند. بر اساس یک تصمیم تاریخی و آنی هیتلر، جنگ دوم جهانی در«دانکرک» به پایان نرسید و امپراطوری استعمارگر بریتانیا نابود نشد. اما همین موضوع پتانسیل فراوانی برای فیلم سینمایی دیگری است. برای عدم سرکوب نیروهای بریتانیایی، علامت سئوال‌های فراوانی وجود دارد که هیچگاه تاریخ پاسخ روشنی برایش نیافته است. بریتانیا در آستانه نابودی سیصد هزار نیروی نظامی خویش قرار گرفت، اما چرچیل از این عقب نشینی حقارت بار، بارها و بارها به عنوان یکی از معجزه‌های جنگ جهانی دوم یاد کرد و مسیر جنگ پس از گریز نیروهای بریتانیایی تغییر کرد.

 

فیلم کریستوفر نولان با عنوان «دانکرک» بازتابی بصری، از رویدادهای اواخر مه و اوایل ژوئن ۱۹۴۰ (خرداد ۱۳۱۹) است. زمانیکه قوای فرانسوی و انگلیسی در ساحل «دانکرک» توسط نیروی‌های آلمان محاصره شدند و نازی‌ها با عقب نشینی تعجب برانگیز هیتلر، طلسم شکست ناپذیر بودن استعمار کبیر را حل نشده باقی گذاشتند. هنر «نولان» در فیلم دانکرک این است که با اتکا به فرم ساختگی‌اش، مخاطب را در شرایط مشابه سربازان قرار می‌دهد که نمی‌دانند که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست و دائما مرگ را به چشم می‌بینند. طبق استنادات تاریخی، دولت بریتانیا نقشه‌ای برای خارج کردن سربازانش از شهر دانکرک نداشت و لحظه به لحظه تقلا و تلاش می‌کرد، تا ارتش بریتانیا در ساحل دانکرک دفن نشود. بر خلاف فیلم‌های دیگر که تمرکزشان روی قهرمان اصلی است تا زنده بماند و هیجان تماشاگر به آرامش منتهی شود، مخاطب در هر صحنه از دانکرک، در مصیبت جنگ شریک می‌شود. هیچ کس بهتر از نولان که از پدری انگلیسی و مادری آمریکایی متولد شده، ‌نمی‌توانست داستانی از جنگ دوم را که آمریکایی‌ها در آن حضور ندارند، بدین صورت در یک فیلم سینمایی تعریف کند. برای نولان انگلیسی – آمریکایی، تفاوت مهم دانکرک با سایر رویدادهای جنگ دوم این است که بخشی از جنگ دوم را بدون حضور نظامی ایالت متحده تصویر می‌کند، تا سند حقارت انگلیسی، مستقل از حضور آمریکا در جنگ، به یک برگ برنده ملی – تاریخی بدل شود.

 

زمانی‌که فرانسه در سال ۱۹۴۰ سقوط کرد، آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود. سربازانیکه در دانکرک محاصره شدند، استرالیایی، فرانسوی، بلژیکی ،کانادایی و بیشتر انگلیسی بودند. در این فیلم ۱۰۶ دقیقه‌ای (کوتاهترین فیلم نولان )، تیری به قلب و ذهن تماشاگر شلیک می‌شود. نولان «نئوفرمالیست» حقه‌باز سینما، توانایی خاصی را در بازی با فضا - زمان در فیلم‌هایش نشان داده است و با استفاده از همان شگرد، نفس تماشاگر را می‌گیرد و تاریخ را به روشنی تحریف می‌کند.

 

پرش‌های خطی او در فیلم چنان است که تماشاگر یک واقعه را از دیدگاه‌های مختلف دنبال می‌کند. در این فیلم نولان دنبال واکنشی از سوی تماشاگر است که مخاطبان آنرا، بهت و حیرت تفسیر می‌کنند. فیلم لبریز از پراکندگی و سرخوردگی سربازان انگلیسی است، اما خاصیت نئوفرمالیست انگلیسی – آمریکایی سینما این است که از سرخوردگی و وحشت، هیجان زیستن خلق می‌کند. صحنه نخستین فیلم که هواپیمای آلمانی به سوی سربازان محاصره شده، شلیک می‌کند، حقارت سربازان انگلیسی در میزانسن عجیبی متجلی می‌شود، اما چطور می‌شود که از نمایش مجموعه این حقارت‌ها، تماشاگر احساس پیروزی در جبهه انگلیسی را برداشت می‌کند و میزانسن حقارت بدل به میزانسن حماسه و پیروزی آنگلوساکسونی می‌شود؟!

 

چگونه با تغییر پارامترهای فرم در سینما تاریخ را تحریف کنیم؟!

آنچه کریستوفر نولان در مقام کارگردان در مورد وقایع «دانکرک» به تصویر کشیده است، تحریف محض تاریخ با استفاده از جابجایی عناصر فرمی سینماست، اما در محتوا مصداق واقعیت است. چطور فیلمنامه بر اساس رخدادهای تاریخی به نگارش درآمده، اما ماحصل اثر سینمایی تحریفی باشکوه از تاریخ است! چطور شکست بزرگ سربازهای بریتانیایی لحنی حماسی به خود گرفته و مخاطب فیلم دانکرک تصور می‌کند گریختن از دانکرک مصداق پیروزی است؟! این تحریف آشکار تاریخی- سینمایی با جذابیت‌های فراوانی روایی در قالب فرم ارائه می‌شود. در واقع نولان همان حقارت شکست را در فیلمش نشان می‌دهد، اما مخاطب برداشتی حماسی توام با پیروزی را تجربه می‌کند. این مسئله ریشه در جادوی فرم دارد.

 

مسعود فراستی و محمد تقی فهیم، دو منتقد سرشناس سینما در دو برنامه مبسوط سینمایی تلویزیونی(هفت) ساعت‌ها از آنتن زنده تلویزیون را تصرف کردند تا بگویند فرم در سینما چیست اما نگفتند. هر دو که به عنوان استاد برجسته حوزه نقد شناخته می‌شوند، سخن از نوعی فرم به میان آوردند که گاهی مضمونش به دکوپاژ و میزانسن شباهت داشت، گاهی به فیلم جشنواره‌ای و تعریف اصلی فرم مغفول ماند. وقتی سینمای ایران، تعالی اسکاریش در فیلم‌های فرهادی به مدیوم شات و مواجه دو به دو پرسوناژها، خلاصه می‌شود و منتقدانش از ‌تمیز دادن مفهوم میزانسن، دکوپاژ و فرم عاجز هستند، فقر تئوریک داخلی در حوزه سینما نمود پیدا می‌کند.

 

فرم در سینما، تعریف بسیار گسترده ای دارد که در یک جمله، در یک صفحه کاغذ، در چندین جلد کتاب نمی‌توان آنرا تشریح کرد. فرم را در هنر نقاشی می‌توان به سبک‌های مختلف ارجاع داد اما فرم در سینما از جزئیات و متغیرهای گوناگونی تشکیل شده است. در تحلیل فیلم «دانکرک» کریستوفر نولان تحریف تاریخی را از جابجایی عناصر تشکیل دهنده فرم می‌توان کشف کرد.

 

مهمترین عنصر وابسته فرم سینمایی، «زمان منظور» در فیلم است که برخی آنرا «دایره زمانی دراماتیک» تفسیر کرده‌اند.«زمان» در آثار نولان نقش مهمی در ارائه فرم اثر را از سوی فیلمساز دارد. خالق «دانکرک» در مهمترین تالیفات خود به مقوله تغییر و جابجایی زمانی در آثارش خیلی اهمیت می‌دهد. در واقع «بازی با زمان» و گاهی «جابجایی زمانی» بخشی از تالیف خاص نولان به شمار می‌رود. مثلا فیلم «تعقیب» که نخستین فیلم نولان است در یک بازه زمانی شش ماهه و در روزهای آخر هفته می‌گذرد. کارگردان یک دایره زمانی ۶ ماه را تعریف می‌کند که مرکزیت این دایره روزهای آخر هفته در برگرفته است. فیلم «تعقیب» بی آلایش‌ترین اثر نولان با دو پیرنگ موازی عناصر سرآمدروایی خاصی ندارد اما فرم اثر با اتکا به زمابندی روایی ساختار فیلم را منتقدپسند می‌کند.

 

در فیلم «حافظه» که با عنوان یادگاری نیز شناخته می‌شود، نولان به درهم ریختن زمان روایی دست می‌زند. قالبی که شکل تقلیدی آن در آثار آلخاندرو گوانزالس ایناریتو، شخصیت پردازی را تحت الشعاع قرار می‌دهد. در فیلم «حیثیت»، عطف دراماتیک با استفاده جامپ زمانی و گم شدن پازل‌های زمانی اتفاق می‌افتد. در بتمن آغاز می‌کند، شناخت دقیق این ابر قهرمان با رجعت زمانی به گذشته و حال، در طول مدت زمان فیلم اتفاق می‌افتد. شعبده نولان در معادل شناسی زمانی، میان جهان پس از سیاه چاله‌ها در بعد چهارم و زمان جاری در روی کره زمین، در فیلم میان ستاره‌ای رخ می‌دهد و در نهایت درخواهیم یافت یکساعت آنسوی ابرسیاه چاله معادل هفت سال روی کره زمین است.

 

کریستوفر نولان در دانکرک به تجربه آمیختگی زمانی در فرم به شیوه دیگری دست می‌زند. حتی جغرافیای رویدادها را به سه مکان مختلف تقسیم می‌کند. این سه موقعیت جغرافیایی عبارتند از «موج شکن» . «دریا» ، «هوا». روایت موج شکن، به وقایع دیواره ساحلی در دانکرک که با چوب پوشیده شده می‌پردازد. بخش موج شکن با تکمیل شدن محاصره آلمان نازی در ساحل پادُکَله دانکرک آغاز می‌شود. رویدادهای مرتبط با دریا به یک کشتی کوچک غیر نظامی می‌پردازد که به دعوت عمومی دولت بریتانیا، برای مشارکت در عملیات نجات نظامیان راهی دانکرک می‌شود. در «هوا» نیز داستان خلبانان جنگنده‌هایی با شخصیت محوری فاریِر (تام هاردی) را می‌بینیم که وظیفه مراقبت از نیروهای در محاصره متفقین را بر عهده دارد. اما در بخش «موج شکن» حوادث در طول یکهفته، رویدادهای محافظتی دریا در یک روز، و حوادث «هوا» در یک ساعت اتفاق می‌افتد. یک هفته «موج شکن» و «دریا» یک هفته و «هوا» دریک ساعت زمانی با استفاده از همان ترفندهای زمانی نولان در هم تنیده شده‌اند.

 

نولان این سه موقعیت را چنان برش زده که سه رویداد کاملا مرتبط با یکدیگر و به طور موازی و در یک زبازه زمانی تصور شوند. پیچیدگی بغرنج زمانی در متن فیلم دانکرک از حقیقت، افسانه می‌سازد، شکست را پیروزی جلوه می‌دهد و تاریخ با ابزار زمان در سینما، تحریف می‌شود. به همین دلیل است که دوربین نولان جبهه متحدین و آلمان نازی را رسما نادیده می‌گیرد و در پایان ‌بندی فیلم با نمایش رهایی سربازان در انگلستان، پرونده حقارت در جنگ دوم جهانی را با یک ترفندی فرمی زیبا می‌بندد. شاید در متون ادبی، نتوان زمان‌ سه رویداد را همچون فیلم دانکرک توصیف کرد، اما ابزار تصویر این فرصت را برای نولان فراهم می‌آورد که در مورد وقایع دانکرک مخاطب فعل ماضی، مضارع و هر گونه فعل استمراری را به یک شکل ببیند؛ پیروزی یعنی رهایی و رهایی یعنی پیروزی، شعار فیلم می‌شود.

 

به همین دلیل کریستوفر نولان در مقام کارگردانی در جوامع سینمایی و غیر سینمایی همچون یک ستاره سینمای کلاسیک ظاهر می شود و علاقمندان سینما در سراسر جهان به خاطر نام کارگردان دانکرک، به استقبال این اثر سینمایی رفته‌اند. نولان فیلمنامه دانکرک را بر خلاف رسم معمول هالیوودی خودش به نگارش درآورده و برای اینکه تلخی شکست بریتانیا لحن حماسی به خود بگیرد جبهه دشمن و افراد منتسب به دشمن را تصویر نکرده است. در واقع نولان بازهم دست به ساختار شکنی در فرم زده و از تصویر کردن آنتاگونیست روایی، پرهیز کرده است. بازهم اگر متهم به توهم توطئه نشویم، در نمایش ندادن جبهه دشمن، تعمد خاصی وجود دارد. فیلم در مورد وقایع دانکرک ساخته شده اما رویدادهای «جبهه غرب» قابل تعمیم به مشکلات جنگی – نظامی جهانی غرب است. «جبهه غرب» بارها و بارها در طول تاریخ در «دانکرک»های فراوانی گرفتار شده است؛ جبهه سوم(somme)در جنگ جهانی اول، ساحل نورماندی فرانسه در جنگ جهانی دوم، خلیج تونکین جنگ ویتنام، رود یالو در جنگ کره، فلوجه در عراق و .... . تاریخ جنگ‌های آنگلوساکسونی، از جنگ‌های صلیبی تا جنگ عراق، آکنده از موقعیت‌هایی است که سربازان غربی در مردابش گرفتار شده‌اند و نولان با نشان ندادن اتاق فرمان جنگ و حتی اتاق هدایت جنگ توسط چرچیل، عملا سیاستمداران را از شکست‌های تاریخی – سیاسی مصون کرده و دست به دامان سه روایت انسانی شده، از جهنمی در ساحل، دریا و آسمان. و این سه را با شکست زمان به یکدیگر متصل می‌کند.

 

نولان در ساخت این فیلم بسیار تحت تاثیر جیمز جونز است. نویسنده رمان «از اینجا تا ابدیت». جونز در جنگ جهانی دوم سرباز بود و برای بسیاری از فیلم‌های جنگی درباره جنگ دوم نقد می‌نوشت. نولان تحت تاثیر آثار جونز، فیلمی جنگی ساخته که جنگی نیست و بیش از هرچیزی درباره انسان است و مفهوم بقاء. به همین خاطر فیلم کم دیالوگ است، شخصیت‌ها به شکل عجیبی ناپخته هستند، ناپختگی که تماشاگر بتواند لحظات آنان را درک کند. برای نولان در این فیلم فرد مهم نیست فقط بقای جمع مهم است. به همین دلیل فیلم فاقد دیالوگ‌های زیاد، شخصیت پردازی، روایت مدون دراماتیک مبتنی بر تعلیق است. در فیلم‌های نولان مثل آثار کوبریک، چگونگی روایت قصه اصالت دارد و چرایی قصه اصالت ندارد. نولان مثل مکانیک و ساعت ساز، با پیچ و مهره فرم سینمایی بازی می‌کند و کشف و شهودش منجر به گریز بریتانیا از مهلکه‌ای تاریخی می‌شود.

 

 

 

 

 

  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
بهتره كمي راجع به تاريخ مطالعه كنين :)))
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش