سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۱:۰۰ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۴۷۳۳
فیلم و سینمای جهان

وودی هارلسون از تجربیات ساختن «گمشده در لندن» می‌گوید

وودی هارلسون,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

وودی هارلسون بازیگر معروف و ۵۷ ساله متولد شهر میدلند در ایالت تگزاس امریکا پس از ۴۰ سال بازیگری سرانجام کار در پشت دوربین را هم آزموده است و «گمشده در لندن» محصول چنین تجربه‌ای است و آن را می‌توان و باید تصویری از رویدادی دانست که واقعاً در زندگی هارلسون رخ داده است.

 

افرادی مانند هارلسون که برای نخستین‌بار کارگردانی را می‌آزمایند، معمولاً با پرهیز از هرگونه ریسکی موضوعات مشخص و محکم را دستمایه کار خود قرار می‌دهند ولی هارلسون با رجوع به لوکیشن‌های سخت و گرفتن صحنه‌هایی دشوار و حرکت مستمر در سطح لندن دردسرهای زیادی را برای خودش خریده‌ است.

 

ریتم اتفاقات و شدت و حدت کارها به‌گونه‌ای است که بینندگان هرگز آرام نمی‌گیرند و در این سفر جانکاه با وی همراه می‌شوند و البته او به‌عنوان بازیگری که ۳ بار کاندیدای اسکار شده، نباید هم‌ چیزی بجز تخصص را در کارش بروز بدهد. مردی که سال پیش در قالب یک رئیس پلیس سرسخت دوئل بزرگی با کاراکتر فرانسیس مک دورماند در فیلم تحسین‌شده «سه بیلبورد بیرون ابینگ میسوری» داشت و کاندیدایی اسکار نقش دوم را به‌همین خاطر برای خود فراهم آورد، می‌گوید در جریان فیلمبرداری گمشده در لندن حتی با مشکل پیدا شدن یک بمب زمان جنگ جهانی دوم در یکی از محل‌های فیلمبرداری در شهرلندن هم مواجه شد! هارلسون پاسخ‌های دیگری هم بر سؤالات موجود دارد.

 

‌ آقای هارلسون، کی و چگونه به‌این نتیجه رسیدید که باید این فیلم را بسازید؟

در سال ۲۰۰۲ اتفاقی در لندن برای من افتاد که بسیار تلخ و سخت بود و به لطف ساخت و ارائه این فیلم حالا همه می‌دانند که چگونه رویدادی بوده است. از دو سه سال پس از آن واقعه به این صرافت افتادم که چیزی درباره آن بسازم و با خودم فکر کردم کدام دیدگاه‌ها و زوایا را برای این مهم برگزینم. حتی در یک مقطع فکر می‌کردم اگر با تم یک کمدی تلخ این فیلم را بسازم چیز بدی نخواهد شد اما پس از افکار زیاد در روزهای اولیه روی چیزی که می‌بینید، به جمع‌بندی و اتخاذ تصمیم نهایی‌ رسیدم.

 

‌ اینکه همه‌چیز را در زمان کنونی و بسیار واقع‌گرایانه ساخته‌اید، تا چه میزان از خواسته‌های شما را برآورده کرده است؟

کار سختی بود زیرا ما برخی اتفاقات و صحنه‌ها را هم در طول فیلم داریم که اتفاقات در دنیای خیال روی می‌دهد و یکی از آنها صحنه خیال‌پردازی و رؤیایی است که کاراکتر اول می‌بیند. با این حال داشتن همکارانی قوی نیز کمک کرد تا به آنچه می‌خواهم برسم. در همه حال من مصمم بودم تصویری مستقیم و صریح از آنچه اتفاق افتاد، به بینندگان ارائه بدهم و از هیچ چیز فروگذار نکنم. گاهی در پایان روز آنقدر خسته بودم که اگر گوشه‌ای نمی‌نشستم قطعاً زمین می‌خوردم.

 

‌ پروسه تمرین کردن بازیگران چگونه گذشت؟ هرچه باشد تعداد بازیگران نوجوان و تازه‌کار در فیلم شما اندک نیست.

البته موضوع سخت و مهمی بود زیرا بعضی از آنها استرس زیادی هم داشتند و از ناکامی می‌ترسیدند و بخشی از نیروی ما صرف آرام ساختن آنها می‌شد. گاهی اوقات کار ما به پنج تا شش برداشت می‌رسید تا سرانجام صحنه‌ای از آب در آید که منظور نظر ما بود. انواع امتیازات و مجال‌ها را هم به آن بچه‌ها دادیم تا خود را با شرایط وفق بدهند و کم نیاورند ولی آن‌کار و شکل‌گیری فیلم ما منوط به یک پروسه و مهلت زمانی بود که تحت هر شرایطی باید سپری می‌شد.

 

‌ برخی صحنه‌های فیلم واقعاً تکان‌دهنده‌اند. مثل سکانسی که نوجوان اصلی حاضر در بطن ماجراها در یک ون متعلق به نیروی پلیس نشسته و به سوی نقطه‌ای نامعلوم می‌رود.

 

این یکی از سخت‌ترین سکانس‌های فیلم بود و در ابتدا نمی‌دانستیم با این نوجوان و مکان و روالی که او باید احساس ترسش را بروز بدهد، چه‌کنیم. ابتدا به این نتیجه رسیدیم که در لحظه‌ای از مسیر حرکت او را از ون پایین بیاوریم و سپس روی خطوط چهره‌اش احساس و طرز فکر او را پیرامون مشکلی که دچارش شده، بیان کنیم اما بعداً دیدیم که صحنه آن طور که ما می‌خواهیم از آب در نمی‌آید و سپس با زوم کردن روی چهره هراسان وی در پشت شیشه ون منظور‌رسانی کردیم ولی من هنوز هم از آن روش و آنچه ارائه شده راضی نیستم.

 

‌ به‌نظر شما بدترین دشمن یک کارگردان تازه‌کار از قماش خودتان چیست؟

بدتر و سخت‌تر از هرچیزی برای ما همان‌طور که پیشتر هم گفتم، بازی گرفتن از نوجوانان است، هر طور هم که به آنها ایده بدهید، براساس احساس و نگاه و برداشت خودشان اقدام می‌کنند و حرف‌های شما به دیوار می‌خورد و برمی‌گردد.

 

‌ از حق نباید گذشت که کارتان با انتخاب لوکیشن‌های مختلف و نابازیگران کم سن و سال، کم از یک خودزنی نبوده است.

 

کارم سخت بود اما ارزشش را داشت. برای آنچه ما می‌خواستیم در سطح شهر لندن به تصویر بکشیم، چاره‌ای جز آنچه انجام دادیم، نداشتیم. از طرف دیگر فراموش نکنید که اصل سناریوی ما و آنچه روی آن کار کردیم و خمیرمایه داستان، چیز خوب و استوار و ریشه‌داری بود و این طور نبود که همه چیز از درون دست‌های من‌ زاده شده باشد.

‌ شما در پروژه جدید‌ «ونوم» هم شرکت داشته‌اید تا رسماً در کارهای کمیک بوکی نیز شریک شوید. درباره این طرح جدید سینمایی هم بگویید.

 

روبن فله چر که «سرزمین زامبی‌ها» را ساخته، مسئول تهیه «ونوم» هم بود و اگر من جذب این پروژه شدم یکی از دلایلش همین امر بود. از طرف دیگر حضور تام هاردی در این فیلم نیز کمک کرد تا با اشتیاق بیشتری به سمت این فیلم بروم. او از قوی‌ترین هنرپیشه‌های نسل جدید است و کارش را واقعاً خوب می‌شناسد.

 

‌ از فیلم‌های روز در «سولو: یک داستان استاروارزی» هم شرکت دارید. نظرتان درباره این فیلم چیست؟

از حضور در آن لذت بردم و فکر می‌کنم ران‌هاوارد و همکارانش روی این فیلم بسیار خوب کار و تلاش کرده‌اند و خوشحالم که من نیز سهم خود را ادا کردم. موضوع فیلم و اینکه دیگر هریسون فورد نقش اصلی (هان سولو) را بازی نمی‌کند و این کار به یک جوان (الدن ارن ریچ) سپرده شده، این فیلم را به یک کار بسیار ریسکی تبدیل کرده اما عکس‌العمل مردم در سطح جهان نشان می‌دهد که این کار جواب داده و هاوارد و بواقع شرکت‌های والت‌دیسنی و لوکاس فیلمز به‌عنوان مجریان طرح به اهداف خویش رسیده‌اند.

 

iran-newspaper.com
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش