دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۴۶ - ۲۸ فروردین ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۱۰۳۴۰۸
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به فیلم «آمدیم، نبودید» ساخته کن لوچ؛ باتلاق بوروکراسی

فیلم آمدیم نبودید,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کن لوچ، فیلم‌ساز ایدئولوژیک انگلیسی، با فیلم‌نامه درخشان پل لاورتی، این بار هم در راستای مبارزات متعهدانه و ژرفش علیه کاپیتالیسم و نابرابری اجتماعی، به سراغ هیولای آدم‌خوار دیگری به نام اقتصادِ گیگ رفته است و تصویر هولناکی از سیستم سرمایه‌داری انگلستان متأخر را به تصویر می‌کشد.

ریکی ترنر (کریس هیچن) که سرپرست خانواده‌ای چهار‌نفره در نیوکاسل و از طبقه کارگر است، بعد از رکود اقتصادی ۲۰۰۸ انگلستان که به از‌دست‌دادن خانه و شغلش منجر می‌شود، به کارگری در مشاغل مختلف روی می‌آورد و در پایان با دست‌آویختن به شعار پوشالی رئیس شرکت مبنی بر «رئیس خودت باش» و داشتن مزایای مالی مستقل در قالب یک فریلنسر، وارد شرکت حمل‌ونقل پستی PDF می‌شود.

ریکی با ۱۴ ساعت کار مداوم روزانه تا پایان هفته، بدون قرارداد، مرخصی، مزایا و بیمه، ناچار است بسته‌های پستی را در مدت‌زمان محدود و کوتاهی به دست مشتریان برساند و در تمام مدت با دستگاهی که بی‌شباهت به اسلحه‌ای مرگ‌بار نیست، ردیابی می‌شود و عملکرد روزانه‌اش ثبت و بررسی می‌شود. او ناچار است به ازای هر روز مرخصی و هرگونه تخطی از قوانین صعب و ظالمانه مالونی (رئیس شرکت) خسارات مالی درخور‌توجهی بپردازد و تا خرخره در قرض و بدهی فرو رود.

همسرش آبی (دبی هانیوود) نیز که یک پرستار روزمزد سالمندان است، وضع بهتری از ریکی ندارد و به‌ناچار اتومبیلش را فروخته است تا ریکی بتواند ون مورد نیاز شرکت استثمارگر را بخرد و اکنون برای ملاقات‌های روزانه‌اش از وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کند و تحت فشار است. ریکی و آبی که در سایه سیستم اقتصادی الکن و معیوب گیگ، حالا وارد مسائل حاد خانوادگی‌شان شده‌اند، رفته‌رفته در‌می‌یابند که وارد باتلاق تاریکی شده‌اند که با هر دست‌و‌پا‌زدن و تکان کوچکی، بیشتر در آن فرو می‌روند و راه‌های رهایی از این سیستم بسته و مخوف محال و غیر‌ممکن است. پیشرفت نظام معیوب بوروکراسی حتی در سیستم‌های اداری، بهداشتی و دانشگاهی نیز جریان دارد و تبدیل به یک اپیدمی شده است.

فیلم که فرمی داستان‌محور و به تبعیت از داستان، شخصیت‌محور دارد، با به‌کارگیری ترکیبی درخشان از بازیگران و نابازیگران، در مدت‌زمان کوتاهی مخاطب را آن‌چنان از نظر مفهومی و سرنوشت فلاکت‌بار شخصیت‌ها گرفتار می‌کند که اشکالات احتمالی فرمیک و تکنیکی فیلم ناخواسته پنهان می‌ماند. دوربین خشن، عاصی و افشاگر لوچ با وارد‌شدن در جزئیاتِ تأثیرات ویران‌کننده اقتصاد تیلوریسم بر خانواده‌ای معمولی از طبقه کارگر، با فرمی ناتورالیستی و واقع‌گرایانه که با قاب‌های اغلب بسته از زوایای مختلف خانه اجاره‌ای ریکی ترنر همراه می‌شود، گویی تجاوز بی‌رحمانه سرمایه‌داری به حریم خانواده را نشانه می‌رود و سویه‌های تاریک کاپیتالیسم و فروپاشی ساختار خانواده را در ارتباطاتی سرد و الکن به تصویر می‌کشد.

تنهایی افراد خانواده که هر‌کدام در کشاکش زندگی اجباری‌شان که فرسنگ‌ها از تمایلات آرمانی‌شان فاصله دارد، با رنگ قالب تصاویر که در رنگ مایه‌های خاکستری و اکر تیره فرو می‌رود، آمیخته می‌شود. تنها نقطه روشن در تصویرسازی شخصیت‌پردازانه کارگردان، لایزا جین دختر کوچک خانواده است که باهوش، آرام و زیبا است و رابطه مقبولی با تمام اعضای خانواده دارد و از بزه، جهالت و ناآرامی تهی است. نقطه‌ای روشن در آن‌همه تاریکی که آرام‌آرام در آینده‌ای مجهول و ناامن به خاکستری می‌گراید. لوچ، جهان بیرون از خانواده ریکی را نیز که بر پایه سه رأسِ مثلث رئیس، کارگر و مشتری بنا شده است، برخلاف نظریه تیلور که رأس مثلث را بر مشتری، رضایت و به سود او بنا می‌کند، جهانی تاریک، بی‌رحم و آکنده از ظلم بوروکراتیک به تصویر می‌کشد.

اغلبِ مشتریانی که در فیلم احضار می‌شوند، افرادی متوقع، ناراضی و متکبر هستند که مستقیم یا غیر‌مستقیم، پنهان یا آشکار، ریکی را مورد خشونت و توهین خود قرار می‌دهند. به‌این‌ترتیب لوچ، هجوم متهورانه و بی‌امان خود را به سیستم معیوب گیگ و دو رأس اساسی این مثلث (رئیس و ارباب‌رجوع) نشانه می‌رود و در کنار طبقه مورد بحث همیشگی‌اش (طبقه کارگر) می‌ماند. در ادامه، خشونت بی‌شائبه و دردناکی که در صحنه سرقت بر ریکی روا می‌شود، نه‌فقط تصویر ریکی را به‌عنوان پدری از طبقه کارگر و فرودست نمی‌شکند و تنزل نمی‌دهد؛ بلکه تصویر انسانی او را در شمایل (Father Figure) و طبقه‌ای زحمتکش و بی‌ادعا ارتقا می‌دهد و التیام می‌بخشد.

بعد از این واقعه، سب، پسر بزهکار خانواده که از مدرسه گریزان است و وقتش را به نقاشی‌های دیواری خیابانی می‌گذراند، عاقبت، نوعی بلوغ فکری و رفتاری را تجربه می‌کند و تغییراتی در شیوه برخوردش با مسائل پیش می‌آید که امیدوارانه است. ترفندی دیالکتیک که از خشونت می‌آید و پیروزمندانه است. با وجود همه آلام و تاریکی‌ها در جهان فیلم، کن لوچ خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که در قعر نظام فرسوده و آدم‌خوار اقتصاد انگلیس (که اقتصادی نمونه‌ای و جهان‌شمول است)، کماکان زنده است و می‌توان به آن امیدوار بود و از آن درس گرفت.

در پایان با دیالوگ پایانی ریکی زخم‌خورده و درب و داغان که در عملی جنون‌آمیز باید به دور باطلی که در منجلاب منفورش گرفتار شده، ادامه دهد: «باید برم سر کار»، به یک پایان‌بندی سیزیف‌وار با عدم قطعیتی درخشان که از شاخصه‌های بکر سینمای پست‌مدرن است، دست می‌یابیم که جولانگاه غم‌انگیز عقده کاساندرا است؛ رویدادی فاجعه‌بار که زندگی شخصیت‌های فیلم را دگرگون مي‌كند و در خود فرو می‌برد و آنها ناچارند واقعه فوق را بدون هیچ سؤالی بپذیرند و آن را ادامه دهند.

تارا استادآقا

sharghdaily.com
  • 21
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش