اثری با نام «دستان» که در چهارگاه و با صدای جادویی محمدرضا شجریان در سال ۱۳۶۷ خلق گردید. به جرات می توان این اثر را از ماندگارترین آثار موسیقی منتشرشده در حوزه موسیقی ایرانی دانست که شاید هیچ گاه دیگر نمونه مشابه آن را نبینیم. گزاف نگفته ایم اگر دستان را اثر برتر نیم قرن اخیر موسیقی ایران بنامیم.
نبوغ ذاتی مشکاتیان به همراه دستان هنرمند نوازندگان چیره دست این اثر که جملگی از بزرگان موسیقی این دیار محسوب می شوند موجب پدیدآمدن اثری شده است که پس از گذشت قریب به ۳۰ سال از تولید آن می توان از آن به عنوان اتفاق هنری پس از انقلاب اسلامی نام برد.
قطعه بی نظیر چِکاد که در ابتدا قرار بود مقدمه ای بر شعر دماوند ملک الشعرای بهار باشد بدل به قطعه مستقل بیکلامی شد که مقدمه دستان را تشکیل داد، مضراب های پرقدرت و تکنیک سرشار مشکاتیان به همراه تنظیم فوق العاده او در این آلبوم مثال زدنیست. آنچه موسیقی مشکاتیان را متفاوت تر از بسیار هنرمندان دیگر کرده است، نوع نگاه وی به موسیقی است که با اتفاقات تاریخی و کهن این مرز و بوم آمیخته شده است، برای او جدای از احساس و عواطف موجود در یک اثر هنری نگاه تاریخی، سیاسی و اجتماعی به موضوع هنر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
نگاهی به سیر آلبوم های وی موید این سخنان نگارنده است. اما در نگاهی دیگر به آثار مشکاتیان، آنچه موسیقی اش را متفاوت تر از سایر هنرمندان می کند، شیوه آهنگسازی و نوع دیدگاهش در این مقوله است. ریتم در موسیقی مشکاتیان دائما در حال تغییر است. مضراب ها آشفته ترند و در حین آشفتگی از نظم و قاعده خاصی پیوری می کنند،شیدایی و شور در موسیقی مشکاتیان موج می زند، چابک در نواختن مضراب ها و دولاچنگ های روان و نیز علاقه وی به استفاده از ریتم های شش ضربی را می توان در اکثر تصانیفش مشاهده نمود.
بررسی ۱۲ تصنیف ماندگار مشکاتیان نشان می دهد که او علاقه بیشتری به استفاده از ریتم های ضربی علی الخصوص ۶.۸ دارد. صبح است ساقیا، گلعذار، طالع اگر مدد دهد، شُکر و شکایت، بر آستان جانان، نفس باد صبا، سرو بلند، سمن بویان از جمله تصانیفی هستند که در آنها از ریتم های شش ضربی استفاده شده است. جالب آنکه اما در تمام این تصانیف الگوهای ریتمیک بکار رفته در قطعات با وجود شباهت ریتم ها به یکدیگر و حتی شباهت اوزان عروضی اشعار (در برخی موارد) متفاوت است و همین امر باعث شده تا هر یک از تصنیف های مورد اشاره رنگ و بویی نو به خود بگیرند.
به عنوان نمونه بررسی دو مصرع اول از تصنیف های دو آلبوم «مقام صبر» و «دستان» با مطلع «ترسم که اشک در غم ما پرده در شود» و «صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن» که اوزان عروضی هر دوی آنها «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» است نشان می دهد که الگوهای ریتمیک این دو شعر با وجود برابری زیتم های ضربی آنها تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارد. (فیروزیان، ۱۳۸۹، ص ۴)
ناگفته نماند آواز پرقدرت و مسلط شجریان می تواند یکی از دلایل برتر بودن این آلبوم در میان آثار ماندگار سالیان اخیر باشد. ویژگی های فراوان صدای شجریان باعث شده تا او را در میان خوانندگان هم عصر خود و پس از آن بدل به برترین هنرمند و خواننده ای یگانه نماید، سونوریته شخصی و موزیکالیته صدای او، دانش بالایی که نسبت به آواز قدما دارد، شناخت بسیار عالی از ریتم و قدرت صداسازی بالا و مهارت بسیار در شناخت و تسلط بر ادبیات ایران مواردیست که برایند آنها می تواند رمز یگانگی این «هنرمند بی همتا» باشد.
خوانندگان بسیاری در عرصه موسیقی ایرانی وجود دارند ه به دلیل نقص در موارد فوق آواز خود را به گونه ای بیان می کنند که باعث آزار مخاطب شده و مفهوم اصلی شعر را نمی توانند به مخاطب برسانند. وسعت صدای یک خواننده از موارد مهمیست که می تواند وی را با سایر هنرمندان دیگر متمایز نماید، مباحث بسیاری در این زمینه وجود دارند اما به جرات می توان گفت شجریان جزو معدود خوانندگانیست که قادر است آوازهای نزدیک به ۳ اکتا و یا شش دانگ اجرا کند. نیز باید در نظر داشت که صدای یک انسان می تواند به طور کلی یک دانگ یا کمی بیشتر محسوب شود. دستان نیز از جمله آلبوم هایی ست که خواننده آوازهای خود را با قدرت هرچه تمام تر و با وسعت بالااجرا کرده است.
در این بین دستگاه چهارگاه که شباهت بسیاری به سه گاه و همایون دارد از ظرائف بسیاری برخوردار است که هنرمند بایستی با رعایت اصول آن، به اشتباه وارد دو دستگاه ذکر شده دیگر نشود، شباهت این دستگاه با ماهور و سه گاه از آنجاست که اگر از نت دوم و ششم ماهور، ربع پرده بکاهیم به چهارگاه می رسیم.
این دستگاه را می توان یکی از اصیل ترین و مهم ترین دستگاه های موسیقی ایرانی نامید، چرا که دارای گامی کاملا ایرانی و خالص است. این گام با گام بزرگ (ماژور) ارتباط دارد زیرا مانند گام بزرگ بالارونده است. با این حال اجرای برخی گوشه های این دستگاه همچون «حصار» برای نوازندگان سازهایی چون سنتور که از لحاظ کوک سختی خاص خود را دارد در عین زیبایی بسیار مشکل است. چرا که بایستی ساز را در «فا دیز» کوک کرد. (فخرالدینی، ۱۳۹۲)
مجید کیانی دروصف چهارگاه این دستگاه را چونان برآمدن آفتاب، سرآغاز زندگی، دیدن و شناختن و معرفت می داند قدما نیز توصیه کرده اند بهترین آواز و ترانه در ابتدای صبح قطعه ای در دستگاه چهارگاه است. دستان نیز اثری در چهارگاه بوده و تمام خصایص حس شناسی این دستگاه را داراست. تصنیف انتهای این آلبوم با عنوان «صبح است ساقیا» نیز همخوانی عجیبی با تصویفات این دستگاه و حسن و حال چهارگاه دارد. قطعات معروف دخترک ژولیده و سلام صبحگاهی نیز در این دستگاه ساخته شده اند.
قدرت بیان جملات آوازی، شیوه اداری صحیح شعر، انتخاب شعر قدرتب یان جملات آوازی، شیوه ادای صحیح شعر، انتخاب شعر مناسب و تنظیم فوق العاده ماهرانه مشکاتیان، از نکات بارز آلبوم است. خواننده در تک تک بخش های این آلبوم نهایت دقت و ظرافت خود را به خرج داده و هنرش را در بهترین حالت ممکن به مخاطب خویش عرضه کرده است. اوج آواز شجریان را می توان از آواز نخستین این آلبوم دید، در بخش نخستین ساز و آواز این آلبوم، خواننده پس از درآمد چهارگاه با همراهی سنتور مشکاتیان وارد گوشه های زابل و حصار می شود، چهارگاه در گوشه زابل کمی به اوج می رسد و مقدمه ایست برای ورود خواننده به مقامات دیگر این دستگاه.
شجریان نیز با بتحر تمام بیت «چون شبنم اوفتاده بُدم پیش آفتاب، مِهرم به جان رسید و به عیوق در شدم» در زابل اجرا کرده و آماده اجرای نغمه حصار یا چهارگاه سُل با بیت «دستم نداد قوّت به پیش یار، چندی به پای رفتم و چندی به سرم شد» سعی می شود.
همان گونه که بیان شد، حصار یکی از مشکل ترین گوشه های موسیقی ایرانی علی الخصوص برای نوازندگان سنتور است چرا که در ح ین زیبایی، تبحر بالای مجری را می طلبد. آنچنان که از معنایش نیز (دیوار) هویداست، این گوشه محدودیت هایی را برای خواننده بوجود آورده و پلی می شود برای اجرای پس حصار و پس از آن فرود به چهارگاه. شچریان پس از اجرای پس حصار در بیت «تا رفتن اش ببینم و گفتنش بشنوم، از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم» یکی از یباترین گوشه های این دستگاه را که مخالف چهارگاه نام دارد در دو بیت:
«من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت، کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم»
«او را خود التفات نبودش به صید من، من خویشتن اسیر کمند نظر شدم»
با مهارت تمام با تار پیرنیاکان اجرا می کند، مخالف چهارگاه از دشتوراترین گوشه های موسیقی ارانیست که اجرای آن نیاز به تکنیک و محدوده صدای بالا دارد و کار را برای خوانندگان، سخت می کند اما شجریان آن را به راحتی، در دو و نیم اکتا و در گام پنجم دو دیِز اجرا می کند. صدای شجریان، در محدوده های صدایی تعریف شده همانند تاج اصفهانی درباره «تِنور» قرار می گیرد، تنور از پراهمیت ترین محدوده های تعریف شده صوتی برای مردان است که با وجود آنکه بسیاری از هنرمندان فعال موسیقی دارای صدایی در این محدوده هستند اما شجریان در نوع استفاده و قدرت بهره گیری از این محدوده صدایی درمیان هنرمندان معاصر، یگانه است.
مشکاتیان نبوغ خود را جدای از آهنگسازی بارها در تنظیم قطعات نیز نشان داده است، در تنظیم های وی تمام سازها نقش دارند و صدای تمام آنها شنیده می شود، از تمبک تا نی و این خصوصیت متفاوت موسیقی مشکاتیان باعث شده تا قطعات قدیمی که بارها نیز آنها را شنیده ایم با تنظیم او شنیدنی تر شوند.
دخترک ژولیده از جمله این قطعات است که در چهارگاه ساخته شده و متناسب با حال و هوای این آلبوم نیز هست، این قطعه که توسط علینقی وزیری ساخته شده، قبل ترها توسط هنرمندان دیگری نیز اجرا شده است، اما سازبندی و ارکستراسیون این اثر از زمان تولدش تاکنون از بهترین هاست. در ادامه و پس از پایان این قطعه شجریان بار دگر آواز خود را با مثنوی مخالف چهارگاه و شعر «دوش دور از رویت ای جان...» با همراهی نی عندلیبی آغاز و در اوج ادامه می دهد او در بیت «سعدی این ره مشکل افتاده ست...» با بهره گیری از گوشه منصوری، درآمد اول چهارگاه را با اجرای مجدد بیت نخست شعر برای پایان دادن این بخش آواز و ورود به آوازی دیگر انتخاب می کند. آخرین آواز این بخش شعری دیگرست از سعدی با بیت آغازین:
ـ«می برزند ز مشرق شمع فلک زبانه/ ایساقی صبوحی در ده می شبانه».
شجریان برای اجرای این شعر از گوشه «اورجوزه» یا «رَجَز» استفاده کرده است. استاد روح الله خالقی این نغمه را مناسب برای اشعار حماسی دانسته و اینچنین بیان می کنند که داستان سرایان، ابیاتی از شاهنامه را با این آهنگ می خوانند.از همین رو وزن شعری آن نیز بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعول) است همانند مصرع: «که رستم یلی بود در سیستان...» (خالقی، ۱۳۸۴) اما شجریان شعر فوق را با وجودی که وزن شعری آن مارع مُثَمَّن اَخرَب (مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن) بوده و شیوه سرایش آن نیز حماسی نیست۱، در این گوشه به زیبایی هرچه تمام تر با همراهی استادانه کمانچه اردشیر کامکار اجرا نموده است.
واکاوی تصانیف خلق شده توسط مشکاتیان نشان می دهد او تمایلی به نامگذاری تصانیف نداشته و سعی نموده برای برقراری ارتباط بیشتر شعر و موسیقی نام تصنیف را از ابیات نخستین شعر وام گیرد.
تصانیف صبح است ساقیا (دستان، ۱۳۶۷)، نفس باد صبا (افشاری مرکب، ۱۳۶)، طالع اگر مدد دهد (مژده بهار، ۱۳۷۰)، مرا عاشق (لاله بهار، ۱۳۶۲) نمونه های قابل اشاره ای هستند که جملات نخستین بیت اول شعر با نام عنوان تصنیف در آثار وی ذکر شده است.
همین نشانه ها دلایل خوبی برای اثبات این ادعاست که مشکاتیان جدای از آنکه سعی نموده به سنت های زیبایی شناختی موسیقی قدما نزدیک تر باشد (سرایی، ۱۳۹۵، ص ۲۸) ذهن خود را بر روی محتوای آثار ارائه شده اش متمرکز کرده و سعی نموده تا ارتباطش با مخاطب به واسطه محتوای موسیقی تولید شده اش برقرار گردد.
تصنیف «صبح است ساقیا» نیز از جمله تصانیفیست که مُصنّف با بهره گیری از امکانات ارکستر موسیقی و سازهای ایرانی طلوع خورشید، آغاز صبح دم، و حتی قطرات شبنم صبحگاهی را برای مخاطب خویش تصویرسازی می کند.
در آغاز این قطعه که در مایه حصار تصنیف شده است، ارکستر موسیقی طرف انگیزی را در ریتم «شش هشتم» که نشانه آغازی دوباره و زندگی نوست آغاز می کند. دلاچنگ های ریز که توسط سنتور قبل از اضافه شدن خواننده به ارکستر و در میانه های گروه نوازی شنیده می شود تداعی گر قطرات آب و شبنم صحبگاهی ست، با اضافه شدن خواننده به ارکستر و اجرای پرابهت ابیات آغازین:
«صبح است ساقیا، قدحی پرشراب کن، دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیش تر که عالم فانی شود خراب، ما را ز جام باده گلگون خراب کن»
می توان نشانه هایی از پند و نصیحت را در شیوه بیان شجریان دید، این نشانه ها از خصایص دستگاه چهارگاه بوده بااستفاده از نغمات و الحان این دستگاه می توان آوازی پندآمیز و نصیحت گر را برای مخاطب اجرا نمود.
اوج خلاقیت کار آهنگساز تصنیف زمانیست که خواننده بیتی با مضمون: «خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد...» را اجرا می کند.
به محض خواندن این بیت و طرح موضوع طلوع خورشید از مشرق «ساز نی» در محدوده زیر صدایی خود، ملودی مدل بنیادین چهارگاه را می نوازد، انگاره ای که از آن به جز طلوع و تشعشع خورشید تعبیر نمی شود. علی الخصوص آنکه این واقعه با کارکرد ارجاعی کاملا صریح به مقولاتی چون طلوع، آغزا و... توسط تنها ساز بادی موجود در آنسامبِل موسیقی دستگاهی ایران یعنی «نِی» نواخته می شود و به طور یقی محاکاتی (مشابه کسی یا چیزی شدن) از آغازگری توسط سازی چون شیپور در عموم فرهنگ هاست، بدین ترتیب مضمون شعر در موسیقی کاملا رعایت شده است (سرایی، ۱۳۹۵، ص ۲۸)
کند شدن ریتم موسیقی در میانه ها را نیز می توان به خودگی و کسالت بعد از بیداری تعبیر کرد که به سرعت این حالت خودگی با تغییر ریتم به پویایی و نشاط صبح بدل می شود. تغییر مکرر ریتم در تصنیف، اجرای شجریان در بالاترین وسعت صدایی ممکن در کل آلبوم، انتخاب بجای اشعار برای اجرا در چهارگاه و تصویرسازی از ملودی در ذهن مخاطب را می توان از شگفتی های آلبوم دستان دانست که باعث شده این اثر به غایت زیبا در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شود.
شجریان در مصاحبه ای که سال های قبل انجام داده بود به تمجید از این اثر پرداخته و بیان می کند: «کاش جوان بودم و دستان را دوباره اجرا می کردم». به جرات می توان تک تک قطعات این اثر جاودانه را شاهکاری تکرار ناپذیر در موسیقی ایران دانست که به واسطه ذهن خلاق مشکاتیان در مقام آهنگساز و نوازنده سنتور، آواز پرصلابت یگانه موسیقی ایران محمدرضا شجریان، هنرنمایی بزرگانی چون پیرنیاکان، سینَکی، مظهری، بیژن، اردشیر و ارژنگ کامکار، فرجپوری، فهیمی، عندلیبی و محمد فیروزی دانست که با همنشینی در کنار یکدیگر گروه عارف راتشکیل داده و اتفاقات بزرگی در عرصه موسیقی ایران را رقم زدند. طراحی کاور این آلبوم نیز همچون نوا بر عهده هوشنگ امیراردلاناست.
به جرات می توان بیان کرد که دستگاه چهارگاه همانند آلبوم دستان به روی خود نخواهد دید، گرچه مشکاتیان بزرگ خالق نغمه های ماندگار از میان مان رفته و شجریانِ جان نیز در بستر بیماری است و این روزها دیگر نوای خوش آهنگی همانند دستان و بیداد و نوار و بیاد عارف به گوش نمی رسد اما خدمات ارزنده شان به هنر این مرز و بوم هیچگاه از یاد هنرشناسان و قدردانان هنر فاخر ایرانی محو نخواهدشد و همواره در سپهر موسیقی ایران جاودان و ماناست.
محمدجواد صحافی
- 13
- 5