سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۸:۰۰ - ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۵۵۳۱
موسیقی

 محمد تقدسی خواننده بین‌المللی اپرا:

«اپرا» صدایی خاموش و فراموش شده

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,محمد تقدسی

آرزویش این بود زمانی که تحصیلاتش به پایان رسید تمام تجربیاتی را که از هنر«اپرا» آموخته است به جوانان با استعداد سرزمینش بیاموزد. اما افسوس که یک دست صدا ندارد؛ او از هنری سخن می‌گوید که سال  ها در فرهنگ و هنر کشورمان در انزوا به سرمی برد و آنچه امروز روی صحنه شاهد آن هستیم کالبدی بی‌روح از اپرا است؛ هنری که آمیزه‌ای از موسیقی و نمایش است و تصویر را با مجموعه‌ای شامل ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی روی صحنه به نمایش می‌گذارد.

  

هنری که شاخصه آواز کلاسیک است و قدمتش درایران به دوران قاجار بازمی‌گردد و در دنیا هم هنری ارزنده و انکارناشدنی به شمار می‌آید. محمد تقدسی با نام هنری «ماریو» در خانواده‎ای اهل موسیقی متولد شد و با سعی و تلاش توانست از برجسته‌ترین افراد اپرای آلمان و وین باشد. او مفتخر است که یکی از شاگردان لوچیانو پاوارتی بوده و مدتی درمحضر ایشان تلمذ کرده است. اگرچه هنوزهم براین باور است که آموختن هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و همیشه باید به‌دنبال علم و دانش بود و بر همین اساس هم مستر کلاس‌هایی را  برای آموزش جوانان علاقه مند در ایران برگزارکرده است. اجرای کنسرت اردیبهشت ماه تقدسی بهانه‌ای شد تا گفت‌و‌گویی درباره هنر اپرا و جایگاهش در ایران داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید:

 

تعریف شما از اپرا و مهم‌ترین ویژگی‌های آن چیست؟

به عقیده من اپرا یکی از سخت‌ترین هنرهای دنیا است چرا که پنج هنر بزرگ دنیا در یک هنر تجمیع شده است. در اپرا نه تنها باید یک خواننده خیلی خوب بود بلکه باید بازیگر، موزیسین و رقصنده بسیارخوبی هم باشیم؛ همچنین هنرمند این حوزه علاوه براین بهتر است بر زبان‌های مختلف دنیا تسلط داشته باشد، به این علت که بیشتر اپراها به زبان ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی نوشته شده است. من در حدود ۳۵ سالی که خارج از ایران به صورت حرفه‌ای کار می‌کردم ۴۰ نقش اپرا به ۱۰ زبان خوانده‌ام که اغلب آنها به زبان ایتالیایی است. البته بیشتر اپراها به زبان ایتالیایی است؛ درواقع شروع اپرا درایتالیا بوده و بعد ازآن به اروپا و اتریش کشیده شد. ناگفته نماند بعد از ایتالیا در آلمان نیز اپرا رونق خوبی دارد و در حال حاضر بسیاری از قطعات به انگلیسی هم نوشته شده است. اما چون زبان فرانسوی زبانی رمانتیک است چندان کاربردی برای اپرا ندارد.

 

اشاره داشتید اپرا به هنرهایی چون موسیقی، نمایش، ادبیات، طراحی صحنه دکور و... آمیخته است اما آنچه امروز درایران شاهد آن هستیم بیشتر بخش موسیقی آن است. در واقع به یک تئاتر موزیکال شباهت دارد تا اپرا و دیگر بخش‌های آن حذف شده است. به نظر شما اپرا در کشور ما چه تعریفی دارد؟

بله. البته اپراها پیش از انقلاب درکشور ما اجرا می‌شد و امروزه هم می‌تواند اجرا شود و هیچ مانعی ندارد. این اپراها دقیقاً همان تئاترهایی است که درحال حاضر روی صحنه‌ها پیاده می‌شود. حالا شاید به‌صورت کمدی یا غمگین. تقاضای من ازمسئولان فرهنگی دولت این است که حمایت‌های لازم را ازاین هنرداشته باشند تا بتوانیم برای این تئاترها، موسیقی ایجادکنیم و با هنر خوانندگی به روی صحنه بروند؛ مانند اپراهایی چون «بیژن ومنیژه» یا «رستم وسهراب» از ساخته‌های لوریس چکناواریان که تئاترعروسکی آن روی صحنه رفت و حتی قراربود اپرای آن اجرا شود و نقش رستم را من بخوانم اما متأسفانه اطلاع دادند که به خاطر نقش تهمینه و تک خوانی زن این کار صورت نخواهد گرفت.

 

در حالی که به عقیده من اگر تک خوانی زن مشکل دارد، روی صحنه اپرا، دیگر صدای یک زن و خصوصی نیست بلکه نقش تهمینه است. اگر فردی نقش اپرایی را می‌خواند خود آن شخص نیست پس بنابراین باید تفاوتی دراین بین قائل شوند.اپرا هنرزیبایی است. من فکر می‌کنم این هنر می‌تواند مسیرخوب و مثبتی برای جوانان مملکت ما باشد و سبب گرایش آنها به سمت موسیقی‌های فاخر و جذاب شود.

 

آیا سالن و فضای استاندارد و حتی یک ارکستر خوب برای این کار در کشور ما وجود دارد؟

بله البته ایجاد چنین شرایطی هم به حمایت دولت نیاز دارد. ما ارکستر سمفونیک و حتی خوانندگان بسیاری خوبی داریم که می‌توانند دراین زمینه همکاری داشته باشند.درسیزده دوره مستر کلاس‌های آوازکلاسیک و پاپ کلاسیک که در تهران و شهرستان‌هایی چون شیراز، اصفهان، تبریز، گیلان برگزار کرده بودم متوجه شدم جوانان بسیاربا استعدادی هستند که به این هنرعلاقه مندند و باید پرورش پیدا کنند و حتی در رقابت‌های جهانی حضور یابند. ما می‌توانیم یک تور اروپایی برگزار کنیم و به دنیا ثابت کنیم جوانان ایرانی قادرهستند درعرصه بین‌الملل بدرخشند؛ این یک عِرق و تعصب ملی است که باید به آن توجه داشت. می‌توانم با تک تک این خواننده‌ها ونقش هایشان کار کنم و با کمک کارگردان‌های خوبمان اپرا‌ها را روی صحنه ببریم. هنری که پیش از انقلاب به‌صورت فعال و حتی به زبان فارسی درکشورما روی صحنه می‌رفت.

 

با اینکه حدود ۳۸ سال است که این هنر در کشور ما اجرا نمی شود چه اصراری به برگزاری مستر کلاس‌های آواز و آموزش اپرا دارید؟ آیا استقبال هم می‌شود؟

بله بسیارزیاد. حتی بانوان بسیاری علاقه‌مند به آواز کلاسیک در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند و آنقدر پیشرفت کرده‌اند که کنسرت‌های بانوان برگزار می‌کنند؛ پس می‌بینید که این کار در حال انجام شدن است البته کافی نیست و با آنکه پایه و اساس آن شکل گرفته است بازهم نیازمند حمایت دولت و وزارت ارشاد است. جوانان ما دوست دارند پیشرفت کنند وبه روز باشند و خود من به شخصه این پیشرفت‌ها را دیده‌ام حتی به خارج از کشور رفتند ودراین زمینه ادامه تحصیل داده‌اند و در کنسرواتوارهای مختلفی شرکت داشتند؛ آنها راه خود را پیدا کرده‌اند پس چه بهتر که در مملکت خودمان از آنها نگهداری کنیم و از هنرشان بهره ببریم. وزارت ارشاد می‌تواند این امکان و لطف را در حق این جوانان داشته باشد و آنها در کشور خود بمانند و در کنار خانواده هایشان پرورش یابند نه خارج از کشور!

 

با وجود این اما و اگرها بازهم تصمیم دارید اپرا را در ایران راه‌اندازی کنید؟

 بله و دقیقاً از خواسته‌های من است و باید به صورت ریشه‌ای این کار صورت بگیرد. متأسفانه در مملکت ما کسی این هنر را به‌صورت حرفه‌ای یاد نگرفته است و براین نظرم تا با گوشت و پوستمان صحنه را حس نکرده باشیم امکان ندارد بتوانیم بخوبی تدریس داشته باشیم و این حس را به جوانان انتقال بدهیم. و جای تأسف است که مشکل زبان، تکنیک آواز و روی صحنه کار کردن وهنرپیشگی همچنان وجود دارد؛ اینها درس‌هایی بود که ۴۰ سال در دانشگاه پشت سرگذاشتم واین دوران را گذراندم. در دانشگاه UCLA لس آنجلس از نخستین سال تا آخرین روز تحصیل یک اپرا یاد می‌گرفتیم وزمانی که فارغ‌التحصیل شدیم هشت نقش را به‌صورت حرفه‌ای خوانده بودم. حالا وظیفه خودم می‌دانم بعد از ۳۸ سال به کشورم بازگردم و با وجود مشغله کاری زیاد، این هنررا به جوانان کشورم آموزش بدهم.موسیقی درمان روح انسان است و باعث شادابی انسان می‌شود. بنابراین با موسیقی می‌توانیم جوانان را سرزنده‌تر و شاداب‌تر کنیم تا مسیرصحیح زندگی را بدرستی انتخاب کنند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,محمد تقدسی

در هنر اپرا موسیقی در خدمت نمایش است یا نمایش در خدمت موسیقی؟

بیشتر هنر بازیگری در گرو موسیقی است؛ به این علت که موسیقی اصل اول اپرا است. ما خواننده‌های بسیار خوبی داریم که چندان بازیگرخوبی نیستند. زمانی که افتخار آشنایی با مایسترو لوچانو پاواروتی را داشتم، درسه سالی که در اپرای وین مشغول فعالیت بودم برایم یکی ازبهترین روزهای زندگی بود.ایشان می‌گفت چون وزن بالایی دارد نمی‌تواند در بازیگری چندان فعالیت کند اما چون موسیقی حرف اول را می‌زند و صدای بسیار فوق‌العاده‌ای داشت کسی چندان به این مسأله توجه نداشت.

 

در اپرا تقسیم ‌بندی‌هایی چون مذهبی، ادبی و... وجود دارد یا آنکه ما این گونه تقسیم‌بندی می‌کنیم؟

خیر. این تقسیم ‌بندی‌ها از زمان‌های گذشته وجود داشته است. به‌عنوان مثال از زمان باروک تا اپراهایی که امروزه شاهد آن هستیم به پنج قسمت تقسیم شده است. البته آنچه در حال حاضر در ایران می‌بینیم یک ئتاتر موزیکال است؛ یک ویلون با تنبک که بر روی آن شعری گذاشته شده است مانند یک تئاتر کمدی.اما در گذشته به این صورت نبوده و اپراهای بسیار سنگین و فاخری اجرا شده است و بیشتر پذیرای این موضوع بودند و بی‌تردید دلیل اینکه در مملکت ما موسیقی اپرا جایگاه کمتری دارد به این سبب است که موسیقی آن فاخر و بسیار سنگین است.در گذشته وقتی کسی به تماشای یک اپرا می‌رفت چون زبان آن را متوجه نمی‌شد و مشکل بود خیلی زود سالن را ترک می‌کرد اما امروزه بسیارآسان ترشده است.

 

 

کتابچه‌ای در اختیار حاضران در سالن قرار می‌دهند که داستان اپرا در آن بیان شده و معنای تمامی شعرهایی که به زبان آلمانی و ایتالیایی اجرای می‌شود در کتابچه وجود دارد بنابراین بیشترمی‌توانیم ارتباط برقرار کنیم و می‌بینیم که هرچه رو به جلو حرکت می‌کنیم درک اپراها برای مردم سبک ترمی شود.آن دوران وقتی متوجه شدند مردم چنان اپراهایی را نمی‌پذیرند تبدیل به اپرت می‌کردند؛ اپرت اجرای یک داستان است که خواننده آن را بیان می‌کند منتهی با یک موسیقی لایت ترو البته در کنار آن رقص نیزوجود دارد.

 

در اپرت خواننده باید مانند یک هنرپیشه تئاتر دیالوگی را بیان کند اما به‌صورت خواندن؛ درواقع مانند موسیقی پاپ؛ به‌عنوان مثال موسیقی زیبای «بینوایان» که با تکنیک و آکادمیک خوانده شده است. البته این سبک برای مردم قابل تحمل‌تر است. اما خیلی‌ها دوست دارند خواننده را بدون میکروفون و با یک ارکستر ۷۰-۸۰ نفره روی صحنه ببینند که برای ۱۸۰۰ نفر می‌خواند و این کار یک جذابیت خاص دارد؛ به همین دلیل است که شما تمام گروه‌بندی را از مخاطب تقاضا می‌کنید و اوست که انتخاب می‌کند اپرا ببیند یا خیر!

 

بسیاری از شاگردان من علاقه‌مند هستند موزیکال بخوانند یا فقط اپرا یا پاپ. شاید باورتان نشود درمدتی که ایران هستم چه تعداد خواننده‌های اصیل ایرانی نزد من آمدند و با چه علاقه‌ای در جهت پیشرفت صدایشان تلاش می‌کردند؛ البته پیش از آموزش صدای آنها را ضبط می‌کردیم و بعد از گذراندن یک دوره آموزشی ۱۲ جلسه‌ای همان آهنگ مورد علاقه‌شان  در استودیو ضبط می‌شد و با حالتی حیرت انگیز می‌دیدند که حجم صدایشان چقدر تغییر کرده و ارتعاشات و وسعت صدایشان افزایش یافته است.اینها آموزش‌هایی است که باید به‌صورت تکنیکی از رها کردن فک و تنفس و دیافراگم و... آموزش داده شود.

 

بنابراین جدای از اینکه اپرا یک هنر مجزا و علم محسوب می‌شود ضرورت دارد هنرمندان ما چون موسیقی سنتی ودیگرهنرها آن را آموزش ببینند.

بله این پیشنهاد من به تمام جوانان ایرانی و خوانندگان است. درواقع باید به دنبال آن باشیم که تکنیک آواز را بدرستی آموزش ببینیم. امکان ندارد شما یک خواننده پاپ معرفی کنید که بتواند اپرا بخواند اما من هزاران خواننده کلاسیک و اپرا به شما معرفی می‌کنم که می‌توانند پاپ بخوانند.

 

اجرای اپرا برای هنرمندان ما شاید خیلی قابل درک نباشد و ذهنیت خوبی از آن نداشته باشند اما اگر این آموزش در راستای تقویت حجم صدای خواننده باشد قطعاً بسیار مؤثر خواهد بود.

بله دقیقاً و به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. هدف ما نیز همین است که خواننده‌هایی تربیت کنیم که بتوانند موسیقی فاخر بخوانند واین یک نوآوری جدید حتی در موسیقی اصیل ایرانی است. بسیار جای تأسف است که زبان فارسی حتی در موسیقی اصیل ایرانی نیز مورد بی‌توجهی قرار گرفته است به این علت که شما به‌صورت سلیس و روان متوجه ادای کلام نمی‌شوید و نمی‌دانید خواننده چه می‌خواند چون کلام برای آنها ارزشی ندارد این درحالی است که زبان یکی از مهم‌ترین اصول‌ها است و من بسیارعلاقه‌مند هستم این قطعه اصیل را با جوانان کارکنم و خود این کارمی تواند یک پرده اپرا باشد.

 

شما کارهای خواننده‌های ایرانی را هم رصد می‌کنید؟

بله با آنکه همیشه و در همه جا گفته‌ام در ایران استعدادهای بسیار خوبی وجود دارد اما متأسفانه تعدادی از خواننده‌ها بسیار فالش می‌خوانند. به عقیده من در حال حاضر یکی از بهترین خواننده‌های اصیل ایرانی آقای همایون شجریان است آن هم به این علت که پدرشان استاد شجریان در خارج از ایران با تکنیک‌های آوازی آشنا شدند و آموزش دیدند و همایون نیز از ایشان آموختند و بسیار جای تأسف دارد که چرا همایون شجریان به جوانان این مملکت آموزش موسیقی و آواز نمی‌دهد!من طی ۳۵ سال تجربه تصمیم گرفتم هرچه را آموخته‌ام به نسل امروز انتقال بدهم و بر این نظرم. هنوز هم برای گفتن حرف دارم و هیچ هراسی ندارم که اطلاعاتم را در اختیار مردم علاقه‌مند قرار بدهم این دانش‌ها بی‌انتها است وهنوز هم باید بیاموزیم.

 

به نظر شما روش تدریس همایون شجریان همان تکرار و تقلید راه استاد شجریان نیست؟

خیر ما نمی‌خواهیم تقلید را بیاموزیم بلکه تکنیک آوازی مهم است.من از شاگردانم تقاضا می‌کنم خودتان باشید، اگر سعی نمی کنید صدای خودتان را بخوانید حداقل تکنیک فاخروآکادمی را انجام دهید و برای خودتان ارزش قائل باشید و شخصیت خودتان را تقویت کنید. تقلید از دیگران کاری بسیارغیرحرفه‌ای است که نباید ادامه یابد. اگر ماریو تقدسی تکنیکی را آموزش دیده است و به شخص دیگری یاد می‌دهد آن فرد باید با یک تکنیک درست‌تر این کار را بخواند. متأسفانه باید بگویم توهم وخود برتربینی درکشور ما غوغا می‌کند و این کار خود به نوعی پسرفت به جای پیشرفت درهنراست.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,محمد تقدسی

مثلاً یکی از شاگردانم پس از گذراندن ۱۲ جلسه آموزش و یادگیری، کتابی منتشر کرده بود و در مقدمه آن نوشته بود شاگرد غیر مستقیم لوچیانو پاواراتی.این گونه کارها بسیارزشت و دور از نزاکت است درحالی که هنوز هم جا دارد آموزش ببینیم.ما نباید یک شبه  ره صد سال را طی کنیم و این امکان پذیر نیست.

 

تعداد استادان و خوانندگان موسیقی آوازی انگشت شمارهستند و این تعداد اندک نیز برای این تعداد علاقه‌مند بسیار کم است چه برسد که آموزش اپرا هم بیاموزند.

بله دقیقا.دردورانی که آموزش موسیقی را در ایران تدریس می‌کردم تعدادی از هنرمندان که برای آموزش می‌آمدند از شاگردان استاد شجریان و استاد ناظری بودند. به آنها گفتم بخوانید و روی صحنه حرکت کنید تا بتوانید برای ۵۰سال آینده نیز خواننده باشید و بتوانید در آینده نیز همین روش را آموزش بدهید نه اینکه به تارهای صوتی خود فشار بیاورید و به زور قرص و دارو خود را از بین ببرید. علاقه مندان به آوازکلاسیک در ابتدا باید سلفژ  و نت خوانی را بیاموزند، گوش خود را برای یک موسیقی خوب آماده کنند و بعد از آن به صورت حرفه‌ای آن هم نه برای مدت زمانی کوتاه بلکه طولانی فعالیت کنند.  با وجود این تعداد اندک استادان موسیقی آوازی، نباید مانع پیشرفت یکدیگر شویم وبرای هم بزنیم بلکه همراه هم باشیم. این مملکت با این تعداد جمعیت جایگاه دو میلیون خواننده خوب و آکادمیک دارد و کسی جای دیگری را نمی‌گیرد. رقابت‌ها باید سازنده و کمک و حرکتی رو به جلو باشد اما متأسفانه هنرمندان چوب لای چرخ یکدیگر می‌گذارند.

 

در بحث آموزشی آیا نیاز است اپرا یا آموزش تخصصی آواز در هنرستان‌های موسیقی و مراکز آموزشی تدریس شود؟

بله اتفاقاً دراین باره خانه موسیقی از من دعوت کرد که یک مستر کلاس برگزار کنم من نیز به آقای نوربخش گفتم به این شرط این کار را می‌پذیرم که تمامی مدرسینی که در این خانه عضو هستند آموزش ببینند اما تنها سه نفر در این کلاس‌ها شرکت کردند. این دوستان نمی‌خواستند جلوی همدیگر بخوانند تا مشکلات آوازی‌شان برطرف شود، در صورتی که خود من هر ۶ماه یکبار نزد معلم خود می‌روم تا صدایم را کنترل کند.

 

متأسفانه در ایران آموختن را ضعف می‌پندارند و به خاطر غرور بی‌جهت آموزش خود را تمام و کمال فرض می‌کنند.وقتی هنرجویانم با شوق و ذوق تلاش می‌کنند آموزش ببینند و بیان می‌کنند که بیش از ۵سال زیر نظر یک استاد آموزش دیده‌اند با خود می‌گویم آنها با شما چه چیزی را کارکرده اند؟ استادان وقتی از زیر کار در می‌روند باعث می‌شود مفید کار نکنند. دریکی از کنسرت‌های موسیقی پاپ که دعوت شده بودم با تعجب متوجه شدم این فرد تمامی اوج‌های یک خواننده را به طرف جمعیت می‌گیرد و مردم می‌خوانند یعنی راحت‌ترین نوع خواندن آن هم در دوسانس اجرا و کلاهبرداری از این جمعیت!

 

مردم ما چقدر با اپرا آشنایی دارند و آیا به این هنر علاقه‌مند هستند؟

جوانان بسیار علاقه‌مند به این هنرهستند، به هر حال یکی از اتفاق های  مثبت فضاهای مجازی نمایش و آشنا شدن با این گونه کارها است.در گذشته که چنین امکاناتی وجود نداشت کمتر این اتفاقات صورت می‌گرفت؛ حتی در دوران ۳۸ سال به فراموشی سپرده شد اما هنوز هم می‌شود روی این مسأله کار کرد.

 

اگرازاین کار استقبال شود می‌توان در تالاروحدت یا سالن رودکی اجرایش کرد؟

بله حتما.پیش از این با آقای علی رهبری در این مورد صحبت کرده بودم اما متوجه شدم ایشان از ایران رفته‌اند البته در حال حاضرهم اگر مجوز آن صادر شود می‌توان این کار را اجرا کرد و به‌صورت آرام آرام آن را به مردم معرفی کرد.

 

آلبومی از این آثار در ایران وجود دارد؟

خیر نمی‌دانم. در خارج از کشور ۵ سی‌دی منتشر کردم که بیشتر آنها ایتالیایی و آلمانی بود و دوست دارم بهترین‌های آن در قالب یک آلبوم برای مردم کشورم انتشار یابد.

 

موسیقی‌های محلی را به چه صورت با اپرا اجرا می‌کنید؟

تقریباً سعی می‌کنم به‌صورت میکس باشد و به علت اینکه یک عرق ملی دارد حس و رنگ و بوی آن منتقل شود یعنی استایل خواندن آن را باید بدانیم. البته در ایران همه با یک استایل می‌خوانند و حسی درخواندنشان وجود ندارد. به همین علت بعد از کنسرتی که به رهبری دکتر سریر و به یاد استاد محمد نوری برگزار کردیم چندین روزنامه نوشتند سبکی جدید از ماریو تقدسی. خب من عادت داشتم با حرکات دست بخوانم اما مردم چندان آشنایی با این نوع سبک خواندن نداشتند.

 

اپرا در ایران حداقل استانداردهای جهانی را دارد؟

درحال حاضر خیر وباید روی آن اصولی کار شود. به‌عنوان مثال مسأله زبان که به آن اشاره کردم بسیار تأثیر‌گذار است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است.

 

سالن چطور؟

سالن تالار رودکی یک سالن اپرا و آکوستیک است که از سالن اپرای وین اقتباس شده است و قبل انقلاب اجراهای بسیاری در آن انجام گرفته است.

 

بانوان ایرانی هم در اپرا فعالیت می‌کنند؟

زمانی که در فرانکفورت بودم با پری ثمرآشنا شدم و با ایشان درارتباط بودیم.او یکی ازبهترین خواننده‌های متروسوپرانو است وهمچنین بانو پری زنگنه؛ بعد از این دوستان کس دیگری قدم به عرصه اپرا نگذاشت.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,محمد تقدسی

در خصوص کنسرت پیش رو چه برنامه‌هایی دارید؟

این کنسرت ۱۹ اردیبهشت ماه در تالاروحدت برگزار می شود. البته پیش از این کنسرت «عاشقانه ها» را در برج میلاد تهران به ۱۰ زبان برگزار کرده بودم.در این برنامه نیز قرار است قطعات ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، فولکلوریک ایرانی وهمچنین آثاری ازدکترمحمد سریروزنده یاد محمد نوری را با ارکستر سمفونیک فرهنگ و هنر به رهبری علی اکبر قربانی و شهرام توکلی روی صحنه ببرم. دراین برنامه رشید وطن دوست نیز حضور دارد و قطعاتی را اجرا خواهد کرد.

 

حرف آخر...

همیشه آرزویم این بوده که به جوانان سرزمینم کمک کنم وصداهای خوب را به آنها آموزش دهم، حتی به دنبال این هستم یک آکادمی تخصصی آوازوصدا را درایران راه‌اندازی کنم و صداهای خوب را زیر نظر خودم و به‌صورت تخصصی پرورش دهم.

 

 

 

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش