چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۷:۴۹ - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۳۰۷۴
موسیقی

پیمان خازنی:

هنر بدون تجربه سروصدایی بیش نیست

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پیمان خازنی

«همهمه کاشی‌ها» عنوان آلبوم جدید پیمان خازنی است که به‌تازگی منتشر شده است؛ آلبومی که می‌توان آن را تلاشی برای رسیدن به نوعی آزادی در حوزه شنیداری توصیف کرد. همان‌طور که نادر مشایخی، آهنگ‌ساز و رهبر ارکستر در مراسم رونمایی از این اثر اشاره کرده، یکی از مهم‌ترین جنبه‌هایی که می‌توان درباره آلبوم همهمه کاشی‌ها در نظر گرفت، عادت شنیداری است که مخاطب در این اثر با آن همراه می‌شود. آثار خازنی دربرگیرنده طیف وسیعی است که فقط موسیقی سنتی نیست، موسیقی او انتخاب‌شده از انواع و اقسام موسیقی‌هایی است که مخاطب با توجه به سلیقه‌ خود می‌تواند تفسیر شخصی‌اش را از صدا دریافت و با آن ارتباط برقرار کند. خازني چند آلبوم باكلام همچون پريچهره، هفت پيكر و  هفت دستگاه را منتشر كرده است كه آنها را به عنوان ميهمان يونسكو در رم به صورت پرفورمنس اجرا كرد. پیمان خازنی در گفت‌وگو با «شرق» از جزئیات  آلبوم جديدش و مرزهاي نويي كه در تارنوازي آنها را درنورديده، گفت.

 

 همهمه کاشی‌ها عنوانی استعاری و درعین‌حال بسیار شاعرانه است. جدای از اینکه این عنوان از بخشی از یک شعر استاد شفیعی‌کدکنی انتخاب شده، چه دلایلی برای این گزینش داشتید؟

اصلا شاید همین استعاری‌بودن عنوان آلبوم است که موجب پرسش در ذهن مخاطب می‌شود و بحث به راه می‌اندازد. اساسا موجودیت فکری این اثر وابسته به جهان استعارات و امور انتزاعی است. همهمه و غوغایی که از تنیدن شعر و موسیقی به وجود می‌آید و کاشی‌هایی که نماد سنت یک فرهنگ اصیلند درواقع محصول جریانی‌اند که از شرایط مدرنیته حاکم بر روزگار به ستوه آمده‌اند. البته باز هم مخاطب می‌تواند تصاویر متعددی در ذهنش بسازد و تداعی کند چون خلق این آلبوم مبتنی‌بر آزادی درون و کنارگذاشتن کلیشه‌های رایج است و حتی در انتخاب نام این آلبوم به مخاطب اجازه رفتار خصوصی را داده‌ام چون شنونده ضلع سوم خلق این اثر است. همهمه کاشی‌ها صدایی است که از دل کاشی‌های تاریخ پرفرازونشیب ایران برخاسته و تا به امروز خودش را با سربلندی به امروز رسانده است. اگر آن شاهکار استاد شفیعی‌کدکنی (هزاره دوم آهوی کوهی) را بخوانید، متوجه یک سیر تاریخی درباره زیبایی و فرهنگ ایران خواهید شد که این سیر در شکلی انتزاعی و در قالب صدا در آلبوم من تجلی پیدا کرد و شاید محور این اثر شد. البته باقی قطعات هم در همین سیر قرار می‌گیرند، منتها با مضامین و محتواهایی دیگر. در طول زمانی که روی این اثر کار می‌کردم، بارهاوبارها به این عبارت در شعر جناب کدکنی برخورد کردم و شاید به‌جای اینکه من این نام را انتخاب کنم، این نام من را انتخاب کرد. اکنون معتقدم این نام می‌تواند نگاهی کلی و جامع به همه اتفاقات این مجموعه داشته باشد.

 

به‌عنوان یک نوازنده تار بین نخستین اثرتان در زمینه تک‌نوازی با دومین اثرتان فاصله زیادی افتاد. دلیل یا دلایل این انقطاع چیست؟

شما خوب می‌دانید که تولید موسیقی درحال‌حاضر با چه مشکلات و مرارت‌هایی روبه‌رو است؛ به‌خصوص تولید موسیقی بی‌کلام. وقتی من ٩ سال پیش آلبوم شوخی را منتشر کردم، متوجه شدم که برای ارائه اثری دیگر در این زمینه باید تجربیات بیشتری کسب کنم. کمااینکه در این میان چند اثر باکلام ساختم. در ساخت آثار باکلام، حضور دلالت‌هایی مانند خواننده و نوازنده‌های متعدد موجب می‌شود که فضایی متنوع در کلیت اثر به وجود بیاید و این تنوع مخاطب را از یکنواختی خارج می‌کند. پس اگر می‌خواستم در زمینه موسیقی تک‌نوازی نیم‌نگاهی به مخاطب داشته باشم، باید کاری می‌کردم که آنها را خسته نکنم و ایده‌هایی را پیشنهاد بدهم که احترام شنونده حفظ شود. معتقدم تا ایده و نگاهی جدید نباشد، انتشار آلبوم بی‌معناست. من از زمانی که شوخی را کار کردم، کارهای متعددی را تجربه کردم؛ ایده‌هایی که از شعر کلاسیک تا شعر نو را شامل می‌شد. با هر مجموعه‌ای دنیایی تازه را کشف کردم و البته تجربیات موسیقی نمایش، سینمایی، سریال و انیمیشن هم در طول این سال‌ها برایم اتفاق افتاد، ولی بعد از گذشت ٩ سال از انتشار شوخی، همهمه کاشی‌ها را منتشر کردم. فکر می‌کنم الان وقت مناسبی برای این ارائه بود.

 

 در میان این دو اثر چند آلبوم در عرصه موسیقی باکلام ارکسترال کار کردید، ولی تألیفات باکلام شما از بی‌کلام‌هایتان متمایز به نظر می‌رسد. به نظر می‌آید علاقه به ساده‌کردن خطوط ملودی دارید. آهنگ‌سازی که اثری چون همهمه کاشی‌ها را خلق کرده است چه نسبتی با دیدگاه آهنگ‌سازی باکلامش دارد؟

معمولا وقتی یک آهنگ‌ساز به سمت استفاده شعر در اثرش حرکت می‌کند یعنی علاقه‌مند است اثرش را کمی عمومی‌تر دنبال کند. به نظر من همان‌گونه که کلام، گزیده و مختصری از مفهوم است، موسیقی نیز باید به سمت ساده‌ترشدن و حذف غیر ضروریات حرکت کند و البته باید بگویم که این مرحله بسیار حساس و ظریف است. آثار بی‌کلامم کاملا شخصی است و مخاطب اصلی‌اش خودم هستم. حال اگر دیگران هم با آن همسو شدند خب چه بهتر. من کار بی‌کلام می‌کنم تا حالم خوب شود همین و بس، ولی خب کار باکلام، آن‌هم وقتی که حضور خواننده در آن رقم بخورد دیگر از احوال شخصی به عمومی تغییر ژانر داده است. همان‌گونه که کارکرد اجتماعی این دو ژانر (باکلام و بی‌کلام) متفاوت است پس طبیعی است که نگاه آهنگ‌سازی آن هم باید متفاوت و متمایز باشد. مسئله اصلی من در موردی که شما مطرح کردید، مسئله احوال من است. یک موزیسین برای همیشه باید به مخاطبش فکر کند، اما نه تا آن اندازه که خودش را فراموش کند. وقتی من مشغول ساخت آثاری هستم که خواننده دارد، مخاطب را بیشتر از حد معمول خودم در نظر می‌گیرم، اما در تک‌نوازی‌هایم به تیمار و نگهداری از دلم بیشتر اهتمام دارم.

 

 به نظر شما توجه به مخاطب در زمان خلق اثر نوعی خودسانسوری نیست؟

خیر. خودسانسوری یعنی در فضایی قرار بگیرید که خودتان را مجبور به نادیده‌گرفتن کنید، ولی در آهنگ‌سازی باکلام من به خودم احترام می‌گذارم و روی نت‌ها تصمیم‌گیری می‌کنم. شعر شاعر را هم لحاظ می‌کنم و همچنین توانایی‌های خواننده را. قاعدتا آهنگ‌سازی در این فضا قادر به کار خواهد بود که نگاهی کارگردان‌گونه داشته باشد چون اجزایی متعدد دارد. اگر نیم‌نگاهی به آثار ماندگار موسیقی ایرانی بیندازید، متوجه می‌شوید که در جذب مخاطب موفق بوده‌اند. این موفقیت میسر نمی‌شود، مگر اینکه آهنگ‌ساز گوشه‌چشمی به مخاطبانش داشته باشد. اساسا هنر با مخاطبانش است که معنا پیدا می‌کند. پس می‌بینید که این رفتار خودسانسوری نیست، بلکه نوعی دیگر از کارگردانی است که این‌بار هنگام نوشتن نت‌ها لحاظ می‌شود.

 

 شوخی یک اثر با گرایش‌های تکنیکال است؛ در‌حالی‌که همهمه کاشی‌ها چندان دنبال تکنیک نیست. این تفاوت از کجا نشئت می‌گیرد؟

تألیفات یک آهنگ‌ساز قسمتی از اتفاقات زندگی‌اش است و صفحه‌ای از صفحات تقویم زندگی‌اش محسوب می‌شود. شوخی تکنیکال است؛ چون از دوران نوجوانی‌ام و تمرینات آن روزها جاری شده است. طبیعی است که پر از هیجان و چابکی و چالاکی است. باید این ٩ سال سپری می‌شد تا آن شوخی و شنگی در وجود من ته‌نشین شود و به آرامشی برسم که نتیجه‌اش بشود همهمه کاشی‌ها. به نظرم این سیر خیلی طبیعی و عادی است که نوازنده‌ای با نگاه و تفکر من از شیطنت‌های شوخی به پیچیدگی‌های همهمه کاشی‌ها برسد. موضوع مهم در‌این‌بین رسیدن به فضاهایی است که دست نوازنده را برای تجربه‌کردن باز کند. من هم در این فاصله خیلی دیدم و شنیدم و خواندم. شاید لازم بود آن روزها با تکنیک ور بروم و در نتیجه شوخی از آن سال‌ها به یادگار بماند. حالا هم چیزهای دیگری ذهن و دلم را مشغول کرده است. شک نکنید که دیگر از من همهمه کاشی‌ها نخواهید شنید. تجربه بعدی‌ام یک تجربه متفاوت خواهد بود. ضمنا قرار نیست تمام ساخته‌هایم در راستا و امتداد یکدیگر باشند. هر نگاهی یک روز آغاز می‌شود و یک روز به پایان می‌رسد. مهم زمان مناسب برای ارائه آن است و بس.

 

 میل به تجربه در شما زیاد است؛ ولی در موسیقی‌های با‌کلام کمتر به دنبال تجربه رفته‌اید. آیا از تجربه‌کردن در آن زمینه هراس دارید؟

هنر بدون تجربه سروصدایی بیش نیست و انسان بدون میل به تجربه با یک آدم آهنی فرقی ندارد؛ ولی خب تجربه‌گرایی هم قوانین و ضوابط خودش را دارد. هر کانسپتی ظرفیتی برای پرداختن دارد و اگر مقدار آن ظرفیت را لحاظ نکنیم، ممکن است اشتباهی بزرگ مرتکب شویم. در موسیقی آوازی باید خیلی با ظرافت رفتار کرد؛ چون اکثر مخاطبان بر حسب عادات شنیداری‌شان به سمت اثر حرکت می‌کنند. ما در موسیقی آوازی صرفا با قشری خاص از جامعه طرف نیستیم؛ پس باید مخاطبان را ذره‌ذره درگیر کرد؛ ولی در موسیقی بی‌کلام که بیشتر مورد علاقه من است، با مخاطبان خاص‌تری درگیرم؛ مخاطبانی که ظرفیت میل به تجربه شنیداری جدید در آنها بالاست. خب طبیعی است که می‌توان با آنها جدی‌تر رفتار کرد. من با تفکیک این دو جنس مخاطب موافقم؛ چون واقعیت جامعه ما بر این دو قشر به لحاظ کلی استوار است.

 

 در شما و هم‌نسلان شما ایده‌پردازی مهم‌ترین عنصر به نظر می‌آید؛ به‌طوری‌که اگر آهنگ‌سازی در این زمینه ضعیف عمل کند، درخشش نخواهد داشت. با این نظر موافقید؟

 جهان امروز بدون ایده جدید نمی‌تواند مخاطب جذب کند. این اتفاق فقط مربوط به ایران نیست. جهان معناها امروز در حال تکثر است و از مفاهیم متنوع اشباع شده است. پس فقط ایده‌پردازی‌های جدی و چیدمان‌های متفاوت می‌تواند مخاطبان را به سالن‌های کنسرت بیاورد. به نظرم زمان دیدن یک آنسامبل یا ارکستر روی صحنه به شکل آنچه تاکنون دیده‌ایم، گذشته است. وقت آن رسیده است که ما هم روی صحنه دست به کارهایی بزنیم که به لحاظ بصری مخاطبان را تشویق کنیم تا به دیدن و شنیدن کنسرت‌هایمان بیایند. فراموش نکنیم مخاطب امروز باهوش است و یک گوشی موبایل دارد که از طریق آن به جهان بی‌پایان و بی‌زمان مجازی متصل است. پس قبل از آمدن به کنسرت و خریدن یک سی‌دی جدی به دنبال فلسفه آن است؛ چون نه وقت اضافه دارد، نه پول اضافه. پس گذشت، زمانی که مردم به سالن می‌آمدند تا هنرنمایی استادان را ببینند و دو ساعت بداهه‌نوازی‌شان را گوش بدهند. بازار موسیقی امروز واقعیت‌های خودش را دارد که نمی‌توان به بهانه‌های مختلف از آن گریخت.

 

 چهره‌هایی مانند نادر مشایخی و گروس عبدالملکیان در نقد آلبوم همهمه کاشی‌ها معتقدند که نگاه فلسفی متمایزی را در این اثر دنبال کرده‌اید. خودتان فکر می‌کنید که آثاری از این دست می‌تواند موجب بنیان‌های تازه‌ای برای موسیقی ایران شود؟

برخی نوآوری‌ها به دلیل انتخاب زمان و انجام‌شان در یک بازه زمانی مناسب تاریخی مقبولیت دارند که قسمتی را باید به هوش خالقش ربط داد و قسمتی را به خوش‌شانس‌بودنش. ایده‌پردازی من با محوریت شعر به دلیل بهره‌بردن هسته اصلی این آلبوم از شعر معاصر رنگ و بویی متمایز از دیگر تارنوازی‌های معاصر دارد. شعر معاصر من را به رفتاری متمایز دعوت کرده است. بیش‌از‌اين نمی‌توان خوش‌بین بود تا گذر زمان قضاوت کند. فقط می‌توانم بگویم که من از کليشه‌های رایج کمی خسته بودم و میلی به ارائه تک‌نوازی نداشتم تا اینکه این ایده من را به باور رساند که می‌توانم رفتاری متفاوت داشته باشم.

 

 قدم بعدی شما چیست؟ آیا در راستای تکمیل همین دیدگاه است؟

قصد دارم تا قسمتی از این آلبوم را در پرفورمنسی با عنوان «تار و دیوار» با کارگردانی رضا موسوی اجرا کنم که در این مدت روی صحنه‌های متعددی خوش درخشیده است. رپرتوار اصلی این مجموعه اجرائی ترکیبی از آلبوم‌های همهمه کاشی‌ها و شوخی است. البته قسمت‌هایی از این رپرتوار را هم همین روزها نوشته‌ام. موضوع سازبندی و نگاه به آهنگ‌سازی در این مجموعه موجب رفتاری متفاوت از ما شده که تا ندیدن آن اجرا، در توضیحات نخواهد گنجید. هدف من و شاید بهتر باشد بگویم ما، بر پایه احترام به مخاطب است، نه از نظر ساخت رپرتواری مردمی؛ بلکه از ساخت‌وسازها و اتفاقاتی که در هر لحظه از اين پرفورمنس برایش وقت و انرژی گذاشته شده است. ما کار خود را با سلیقه‌ای شخصی به روی صحنه خواهیم برد و اگر مخاطبان هم با ما همسو شدند، جای خوشحالی برایمان دارد.

 

 شما مدتی است که به برگزاری رونمایی از آثارتان روی آورده‌اید. دلیل آن را برایمان بفرمایید؟ جلساتی که تا به حال با حضور هنرمندان و علاقه‌مندان استقبال شده است؟

به نظرم ما دیدار و همنشینی کم داریم و شاید بهتر باشد بگویم نداریم. همیشه در نشست‌ها و دورهم‌بودن‌ها اتحاد‌ها و اتفاقات خوب رقم می‌خورد؛ چیزی که دنیای مجازی و شاید هم خودمان از خودمان گرفتیم. اولین دلیلش هم این است که متأسفانه موسیقی رسانه‌ای مستقل ندارد و اگر تلاش امثال بنده برای ایجاد رفاقت‌ها میان اهالی نباشد همین اندک دقایق زیبا هم به وجود نمی‌آید. هنرمندان در نسل‌های مختلف باید تبادل تجربه کنند. همان‌گونه که پیش‌تر گفتم، ما وامدار استادان هستیم. ارتباط جوانان با نسل استادان موجب رشد هنر خواهد شد. قدیمی‌ها دائما دور هم جمع می‌شدند و با هم شب‌نشینی می‌کردند. اگر آن شب‌نشینی‌ها نبود گل‌ها و... هم با این کیفیت نبود. به امید روزی که موسیقی صاحب رسانه بشود. آن وقت روابط میان هنرمندان و مخاطبان تحکیم می‌شود.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش