سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۰۸:۵۷ - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۵۸۰۵
موسیقی

گفت‌وگو با گروه بمرانی

بمرانی برايمان يك كارگاه است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,گروه بمرانی

سبک‌هایی در موسیقی ایران است که نه آن‌قدرها روی آن کار شده و نه ما می‌شناسیم‌شان؛ اما سال‌هاست در دنیا روی آنها کار می‌شود، برای خودشان جشنواره دارند، کلی آدم‌ روی موسیقی‌شان کار می‌کنند، آلبوم منتشر می‌کنند، خاطره  و دلخوشی‌های مخاطبانشان را می‌سازند. ما اما این طرف نشسته‌ایم و موسیقی‌ها به‌خصوص در سالیان گذشته، دیر و دیرتر به دستمان رسیده، سبک‌ها ورافتاده و آن‌ وقت تازه ما در حال تجربه کردنشان هستیم. این وسط این معادله‌ها را نسل‌های جدید به هم زده‌اند؛ اینترنت آمده و همه‌چیز را در دسترس کرده و اجازه درجازدن و دوری نداده. هرکه دوست داشته، دنبال علائقش رفته، گروه تأسیس کرده، تمرین کرده، منتظر اسپانسر نمانده، از پول توجیبی‌هایش زده، آلبوم منتشر کرده و بعد درها به رویش گشوده شده. بعدها روزی رسیده کارهایش شنیده شده، سراغش آمده‌اند، روی استیج رفته و تمام!

 

این قصه موسیقی است؛ قصه‌ای که سال‌هاست هنر- صنعت شده و به ایران با فاصله رسیده. بااین‌حال، گروه‌ها و افرادی به‌ویژه در سال‌های اخیر، سعی کرده‌اند این فاصله را کم کنند. صدا و موسیقی آن طرف را با کلام و مود ایرانی همراه کنند و آثارشان را جذاب تولید کنند. یکی از جذاب‌ترین‌ها، بمرانی‌ها هستند؛ یک گروه موسیقی سرحال، خلاق و از آن مهم‌تر، پیگیر و بی‌ادعا. پله‌پله آمده‌اند جلو، موسیقی تئاتر کار کرده‌اند، برای برنامه‌های تلویزیونی موسیقی ساخته‌اند، در همین حین آلبوم‌هایشان را روانه دست مردم کرده‌اند و بی‌شتاب مدام کار کرده‌اند و حضور مؤثر داشته‌اند تا ماه‌های آخر سال گذشته که آلبوم «گذشتن و رفتن پیوسته» را در خیل عظیم مخاطبانشان رونمایی کردند؛ آلبومی که خودشان هم انتظار نداشتند تا این اندازه شنیده شود؛ اما شد. با آنها به گفت‌وگو نشسته‌ایم که حال خوش و انرژی‌شان از لابه‌لای کلمات بیرون می‌زند.

 

   آلبوم جدیدتان با استقبال چشمگیری در میان اقشار و سنین مختلف مواجه شده است. خودتان چنین انتظاری داشتید؟

کیارش عمرانی: نه چنین انتظاری نداشتیم.

بهزاد عمرانی: انتظار داشتیم بهتر باشد؛ ولی اینکه این‌طوری ارتباط برقرار کند نه.

جهانیار قربانی: بهتر نسبت به آلبوم قبلی.

 

 آلبوم قبلی به نام مخرج مشترک و حتی تک‌آهنگ‌هایی که منتشر کرده بودید، هیچ‌کدام به اندازه آهنگ‌های این آلبوم با اقبال روبه‌رو نشده بودند. در این آلبوم چند قطعه برجسته داشتید.

مانی مزکی: شاید هم به این خاطر است که در این کار وسواس‌مان کمی بیشتر بود. برای آلبوم قبلی، بعد از اینکه پروسه مجوزش یک سال طی شد، انگار خودمان هم دیگر زیاد دوستش نداشتیم؛ ولی برای این آلبوم خیلی ذوق داشتیم که بیرون بیاید و ببینیم چه می‌شود. بااین‌حال واکنش‌هایی از آدم‌های زیادی دیدیم که خیلی خوشایند نبود.

 

 رونمایی‌اش هم خیلی عجیب‌وغریب برگزار شد؛ چون حضور آن همه طرفدار و صف‌کشیدن و... دور از انتظار بود.

بهزاد عمرانی: بله سر این آلبوم سورپرایز شدیم. به شانس هم مربوط است. یک‌ دفعه آلبومی این‌جوری می‌شود.

 

 البته همین مسئله کارتان را در آلبوم‌ها و کنسرت‌های آینده سخت کرد.

بهزاد عمرانی: هیچ‌وقت خیلی به این چیزها فکر نمی‌کنیم. این کار را خودمان خیلی دوست داشتیم و خیلی دلی بود. تا ببینیم برای آلبوم‌های آینده حال و هوایمان چطور خواهد بود.

 

 اما از‌آنجا که یک شالوده و سبک و سیاق کلی در آلبوم هست، نمی‌شود گفت همه‌چیز فقط به حال و هوا برمی‌گردد؛ یعنی بیشتر از اینها روی این قطعات کار شده است.

مانی مزکی: در این آلبوم، با تجربه مخرج مشترک، هم در ساززدن و تنظیم‌کردن مهارت بیشتری پیدا کرده بودیم و هم تهیه‌کننده اضافه شده بود و جلسات بیشتری با هم داشتیم و وسواس بیشتری به خرج دادیم.

 

 یعنی حالا که یک گروه مجوزدار بودید و تهیه‌کننده حرفه‌ای داشتید، کار را خیلی حرفه‌ای‌تر پیش بردید و برنامه‌ریزی دقیق‌تری داشتید.

جهانیار قربانی: دقیقا. قبل از این هم برنامه‌ریزی می‌کردیم؛ اما در عمل هیچ‌کدام اتفاق نمی‌افتاد؛ اما این بار طوری برنامه‌ریزی کردیم که در تاریخ از قبل معلوم‌شده، هر اتفاقی که باید می‌افتاد افتاد.

بهزاد عمرانی: فکر کنم یک کمی کمتر عقده‌ای ساز زدیم! قبلش دلمان می‌خواست تا می‌توانیم با تمام قدرت ساز بزنیم و خود من دلم می‌خواست تا می‌توانم نعره و فریاد بزنم. این کار را در مخرج مشترک انجام دادم و خیالم راحت شد.

 

 پس از کامنت‌هایی که آن آلبوم دریافت کرده بود، استفاده کردید.

بهزاد عمرانی: یک کامنت بامزه‌ای که گرفتیم، این بود که کاش به‌جای مخرج مشترک، این آلبوم را می‌دادید. انگار ما یک‌سری آلبوم داریم که انتخاب می‌کنیم کدام را امسال بیرون بدهیم و کدام را سال دیگر! اما به‌طور کل مخرج مشترک باعث و بانی آمدن این آلبوم شد. یک‌سری هیجاناتمان تخلیه شد، از یک فصل رد شدیم و حالا این آلبوم یک مرحله دیگر است.

 در این آلبوم می‌شود یک صدای واحد را از گروه شنید و به اصطلاح صاحب سبک شده‌اید. کسب این نتیجه به زمان زیادی نیاز دارد.

کیارش عمرانی: اگر این‌طور است، مایه خوشحالی است. پروسه تولید ترک‌ها یک کار جمعی است و ما با ساززدن با هم آنها را تولید می‌کنیم؛ بنابراین سلیقه همه‌مان در آن تأثیر دارد. یک نفر تنظیم‌کننده نیست.

 

 همه‌تان پخته‌تر شده‌اید.

مانی مزکی: همین‌طور است. واقعیت این است که بخش مهمی از ساززدن‌مان را هم در بمرانی یاد گرفتیم. آن اوایل حداقل من و جهان، آن‌قدرها نوازنده نبودیم. در هر آلبومی چیزهای جدیدی هست که خودمان هم یاد می‌گیریم.

 

 یکی از نکات جذاب بمرانی این است که شعرها را به صورت گروهی می‌گویید. چطور این اتفاق می‌افتد؟

جهانیار قربانی: معمولا یک نفر محتوایی می‌آورد که خودش می‌داند ایرادهایی دارد یا نصفه است. بعد پای تخته ایده‌پردازی می‌کنیم و فکر می‌کنیم که به کدام سمت باید برود. بعد به جزئیات بیشتری می‌پردازیم.

بهزاد عمرانی: البته همیشه بیشترین جواب را وقتی می‌گیریم که کسی یک ملودی شعر را شروع کرده، در بمرانی ادامه‌اش می‌دهیم یا غلط‌گیری و جراحی روی آن انجام می‌دهیم.

جهانیار قربانی: این‌طوری هم داشته‌ایم که بعضی از چیزها را از صفر با هم شروع کنیم، اما ممکن است ابیات کمی از هم دور شوند.

بهزاد عمرانی: فضای عاشقانه هرچه شخصی‌تر باشد ملموس‌تر و بهتر می‌شود تا این که بخواهیم مثلا گروهی یک شعر عاشقانه بنویسیم. شعر اجتماعی برای این کار مناسب‌تر است. شعرهایی که تم عاشقانه داشته‌اند مثل «به من بخند»، «دوری» و «پپرونی» یک نفر شعر را گفته و بعد با هم تغییراتی در آن ایجاد می‌کنیم.

 

 پس همه هم در آهنگ‌سازی و هم در شعر دخیل هستید.

بهزاد عمرانی: در ساززدن و خواندن همدیگر هم دخالت می‌کنیم.

کیارش عمرانی: بیشتر در ساززدن همديگر دخالت می‌کنیم تا ساززدن خودمان!

 

 جالب است که برایتان تهیه‌کننده پیدا شد. مایه مباهات است که تهیه‌کنندگان موسیقی به این بینش رسیده‌اند که از گروه‌های مستقلی مثل شما با یک سبک و سیاق متفاوت و مخاطب‌های خاص حمایت کنند. از طرف تهیه‌کننده چقدر با مخالفت مواجهید؟

مانی مزکی: خیلی خوش‌شانس بودیم که داریم با این تهیه‌کننده کار می‌کنیم.

بهزاد عمرانی: ایشان نسبت به بقیه دید دیگری دارند.

مانی مزکی: خودشان هم آن جریان اصلی پاپ را خیلی نمی‌پسندند. ایشان تهیه‌کننده پالت و داماهی و کماکان هستند. با هم نقاط مشترک زیادی داشتیم و تبدیل به یک تیم شدیم. تا جایی که دوست داشتیم در جلساتی که داریم شرکت کنند. در این پروسه یک‌ساله اصطکاک زیادی نداشتیم. اگر هم مخالف چیزی بودیم بعد می‌فهمیدیم که چندان هم بیراه نگفته‌اند.

بهزاد عمرانی: بحث و جدل هم خیلی کردیم، اما همین که می‌شود دیالوگ برقرار کرد و قانع شد، خیلی خوب است.

آرش عمرانی: وقتی ایشان سر شعر و تنظیم نظر می‌دهد، یکی از اعضا می‌شود و فقط یک رأی دارد. این‌طوری نیست که نظری را بر دیگران تحمیل کند.

بهزاد عمرانی: برخلاف تهیه کننده‌های دیگر این‌طوری نیست که در زمان کم بخواهد به سود هنگفتی برسد. داستان را هنری‌تر و درازمدت‌تر می‌بیند.

 

 با وجود اين در مسیر سوددهی هم هستید. هم کنسرت و تئاتر در دست دارید و هم انگار از خاص بودن صرف درآمده‌اید و کمی معروف‌تر شده‌اید. شاید هم مخاطبانتان خودشان را به شما نزدیک‌تر کرده‌اند.

مانی مزکی: به‌خاطر زیادشدن و همه‌گیرشدن فضای مجازی، مخاطبان چیزهای بیشتری شنیده‌اند و پذیرش‌شان بیشتر شده. جریانی که شکل گرفته این‌طور است که توجه و استقبال از موسیقی تلفیقی بیشتر شده است. این به گروه‌ها ربطی ندارد. جامعه می‌خواهد چیز دیگری بشنود.

 

 عامدانه فکر نکردید که چه قشر یا گروه سنی یا طبقه اجتماعی کارهایتان را گوش کنند؟

جهانیار قربانی: آدم به این چیزها فکر نمی‌کند.

مانی مزکی: این چیزها فاکتورهای مشخص ندارد. یعنی مثلا مگر یک آدم

٣٠ ساله چه شکلی است که برایش یک موسیقی بسازم که او گوش کند؟ آدم هر چیزی دلش بخواهد می‌سازد، بالاخره مخاطبش را هم پیدا می‌کند.

 

 الان هم فضا خیلی باز شده که مردم این سبک موسیقی را گوش می‌کنند، وگرنه تا سال‌های گذشته خیلی عجیب بود مردم این سبک را گوش کنند... .

مانی مزکی: طبیعی است؛ چون موسیقی‌اي که از تلویزیون پخش می‌شود، پاپ است. حتی موسیقی کلاسیک ارکسترال هم نمی‌شنوند. بنابراین هر چیزی غیر از آن می‌تواند عجیب باشد. اما این فضا به‌واسطه فضای مجازی در حال عوض‌شدن است. فضای مجازی خوراک بیشتری به آدم‌ها می‌دهد و آنها را با فضاهای دیگر آشنا می‌کند.

بهزاد عمرانی: چیزی که می‌بینیم این است که در دولت فعلی هم اتفاقات فرهنگی گسترده‌ای افتاده. همین‌ که به جشنواره فجر بخش تلفیقی اضافه شده، نشان می‌دهد که یک جریان شروع شده است. آلبوم «گذشتن و رفتن» پیوسته سرعت قابل‌توجهی در پروسه گرفتن مجوز طی کرد. قدیم‌ها این‌طوری بود که یک آلبوم یک ماه در ارشاد می‌ماند؛ ولی ما با کمترین اصطکاک از لحاظ گرفتن مجوز، دو ماه درگیر آن بودیم. همین‌طور برای کنسرت‌هایی که دادیم به مشکل خاصی برنخوردیم. همکاری بیشتر شده و اهمیت بیشتری به ساخت برنامه‌هایی راجع به موسیقی، به‌تصویرکشیدن موسیقی و رساندن آن به گوش مردم داده شده است. در فروشگاه‌های موسیقی گزینه‌ها و دسته‌بندی‌ها بیشتر شده و مردم می‌توانند موسیقی‌های متنوع‌تری گوش کنند و سلیقه‌شان گسترده‌تر شود و انتخاب‌های بیشتری داشته باشند. اینکه نسبت به قبل آدم‌های بیشتری بمرانی گوش می‌کنند، به خاطر این است که در فروشگاه‌ها وجود دارد و می‌توانند انتخاب کنند؛ یعنی تصمیم‌هایی که در سه، چهار سال اخیر گرفته شده، تأثیرات خیلی زیادی داشته.

 

 همین‌طور جریان موسیقی تلفیقی که انگار الان ژانر محبوب است و همپای موسیقی پاپ شده، در جذب مخاطب تأثیر داشته. راجع به تلویزیون صحبت کردید. «خندوانه» در معرفی شما چقدر مؤثر بود؟

بهزاد عمرانی: هنوز خیلی از مردم راجع به خندوانه می‌پرسند و به حضور ما اشاره می‌کنند یا می‌پرسند فلان قسمت کی پخش می‌شود. انگار ما آنجا کار می‌کنیم؛ یعنی از این طریق خیلی دیده شدیم، اما یک‌سری مشکلات وجود دارد مثل اینکه اسم گروه را نمی‌شود برد، همین‌طور باید در شکل ظاهری تغییر ایجاد کنیم. به‌همین‌خاطر تلویزیون‌رفتن سخت است. البته در این سال‌ها فضا بازتر شده و همین حضورمان در خندوانه و ساززدن با تبلت، اتفاق نویی بود که باعث شد آدم‌ها موسیقی را بیشتر بشنوند.

 

 چطور شد که تصمیم گرفتید در نوروز کنسرت بدهید؟

مانی مزکی: دو، سه‌سالی است که کنسرت‌های نوروزی شروع شده و رواج پیدا کرده. از طرف تهیه‌کننده پیشنهاد این کار شد و ما هم قبول کردیم. اصولا عیدها خیلی‌ها تهران را بیشتر دوست دارند و می‌مانند.

بهزاد عمرانی: در سینما هم یک زمانی می‌ترسیدند سانس نوروزی داشته باشند، ولی الان سر اکران نوروز دعواست.

 

 برنامه‌تان برای کنسرت چه بود؟

آرش عمرانی: برای آدرس یک نکته را بگویم. تا سه، چهار سال پیش خودم هم نمی‌دانستم کجاست. زیر برج آزادی یک سالن خیلی خوب است که آنسامبلی مثل ما خیلی خوب صدا می‌دهد.

 

 چه قطعاتی را اجرا کردید؟

بهزاد عمرانی: قطعات آلبوم جدید را زدیم، از آلبوم‌های قبلی هم آنهایی که مردم دوست داشتند را زدیم.

 

 بعد از سال‌ها همکاری، فکر می‌کنید بمرانی کجا ایستاده؟

بهزاد عمرانی: دقیقا نمی‌دانم، اما آرزو می‌کنم که ادامه‌دار باشد؛ یعنی همین‌جا پیروپیرتر شویم و بمانیم. در این حد که یک‌سری از کنسرت‌هایمان به خاطر کهولت سن کنسل شود!

مانی مزکی: این گروه برایمان مثل یک کارگاه است. خیلی چیزها یاد گرفتیم. یاد گرفتیم که اگر سر کار کسی غر می‌زند یا مخالفت می‌کند، به خاطر کار است، نه چیز دیگری. ساز یاد گرفتیم، تجربه‌های متفاوتی داشتیم و هرروز هم این‌طوری است که انگار از پلکانی در حال بالارفتن هستیم و خیلی دوست داریم این اتفاق پایدار باشد.

 

 دوست دارید غیر از کنسرت و آلبوم، فضاهای دیگری را هم تجربه کنید. ماجرای این تئاتر چه بود؟

بهزاد عمرانی: اساسا تئاتر در شناخته‌شدن‌مان خیلی کمک کرد. داستان این است که قبل از اینکه تبدیل به گروه شویم، تئاتر تماشا می‌کردیم و دوست داشتیم. بعضی از تئاترها موسیقی زنده داشتند. همیشه می‌گفتیم چقدر خوب است که اینها ٣٠شب اجرا می‌کنند. حدود شش سال پیش در یکی از کنسرت‌هایمان سجاد افشاریان آمده بود، گفت تئاتری به نام صد سال پیش از تنهایی ما را در تئاتر شهر داریم، کارگردانش آقای جودکی است و سیامک صفری هم در آن بازی می‌کند، خود آقای افشاریان هم نویسنده‌اش بودند. ما را برای این کار که خیلی پیچیده هم نبود، دعوت کردند. از همان‌جا شروع شد و چون مجوز نداشتیم، نمی‌توانستیم در سالن‌ها بزنیم، در تئاتر ساززدن خیلی کیف می‌داد. بعد برای نمایش‌های مختلف رفتیم و یک ‌دفعه در سال ٩١ پرکارترین موسیقی تئاتر شدیم. بعد رفتیم سراغ مجوز و آلبوم و از کار تئاتر کمی دور افتادیم.

کیارش عمرانی: ولی خیلی دلمان می‌خواست ادامه پیدا کند.

بهزاد عمرانی: دقیقا. خلاصه چهار سال از تئاتر دور بودیم. پیشنهادهایی هم داشتیم، اما وقت نکرده بودیم برویم. تا اینکه آقای کوشکی تماس گرفتند و پروژه‌ای را پیشنهاد کردند که خیلی جذاب به نظر می‌رسید، اما چون سفری داشتیم که باید می‌رفتیم، نتوانستیم قبول کنیم. خیلی دلمان می‌خواست کار را ببینیم، اما یک ماه سفر بودیم، یک ماه درگیر رونمایی از آلبوم بودیم، بعد توانستیم کار را ببینیم و در کمال تعجب دوباره ایشان زنگ زدند و گفتند سر کار نمی‌آیید؟! برایمان خیلی تعجب‌آور بود که هنوز در حال اجراست. این‌طوری شد که در یک‌ماه‌ونیم پایانی کار به گروه اضافه شدیم. آقای کوشکی سعی کردند کار را به ایده اولیه نزدیک کنند. گرچه همان نمی‌شود، به‌هرحال خیلی خوب است.

 

 برنامه‌هایتان برای سال ٩٦ چیست؟

مانی مزکی: از همان اول با کنسرت در برج آزادی شروع کردیم. دوست داریم شرایط مهیا شود برای اینکه در تابستان در یک سالن بزرگ‌تر کنسرت بگذاریم. برای شهرهای دیگر مثل شیراز و اصفهان و رشت هم فکرهایی داریم که برنامه اجرا کنیم. کم‌کم باید قدم‌های اول برای آلبوم بعدی‌مان را هم برداریم.

 

 الان که در حال ساختن قطعات تکی هستید.

مانی مزکی: اصولا یک‌سری پروژه‌هایی در کنار آلبوم اصلی هست. هرکسی یک‌سری ایده دارد که کم‌کم روی آنها کار می‌کنیم.

 

 به کنسرت‌های خارج از ایران هم فکر می‌کنید؟

مانی مزکی: خودمان دوست داریم که تجربه‌‌اش کنیم و امیدواریم این اتفاق بیفتد.

 

  چقدر از گروه‌ها و خواننده‌ها و موسیقی آن طرف آب ایده گرفتید؟ خصوصا در زمینه ترانه؟

کیارش عمرانی: در ژانر خودمان گروهی در داخل ایران نبود که کارشان را دنبال کنیم.

مانی مزکی: ما یک‌سری موزیک گوش می‌کردیم که در این سال‌ها تغییر کرده‌اند. دوست داشتیم کارهایی در آن زمینه‌ها انجام دهیم. صدای بهزاد هم شاید اینجا عجیب باشد، ولی خیلی شبیه خواننده‌های کانتری و جیپسی می‌تواند باشد؛ یعنی در جاهای دیگری صدای متداولی است. دوست داشتیم شبیه به آنهایی که شنیده‌ایم کار کنیم و آن حال‌وهوا را در کارهایمان داشته باشیم.

 

 گروه خاصی هست که دنبالش کنید؟

مانی مزکی: تایگر ليلیز را خیلی زیاد دوست داریم، همین‌طور سونتين هيپيز یا گوگول بوردلو.

جهانیار قربانی: اینها مشترک هستند و هرکسی هم برای خودش چیزهای دیگری را دوست دارد.

 

 قطعا در آهنگ‌سازی و نوازندگی‌تان هم تأثیر داشته است؟

جهانیار قربانی: طبیعی است که چنین تأثیری غیرقابل‌انکار باشد.

 

نسیم قاضی‌زاده

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش