استاد همایون خرم الگویی ویژه برای هنرجویان جوان است این را میگوید و به سالها قبل بازمیگردد. موضوعاتی از سالها قبل که بیشتر جنبه تاریخی دارند: «استاد خرم سالهای متمادی نزد یکی از مفاخر موسیقی ایران یعنی استاد صبا شاگردی کرده و همین موضوع او را بهعنوان یکی از دانشآموختگان خوب و موفق موسیقی ایرانی و البته یکی از بهترین معلمان این عرصه مبدل کرده است.
کیفیت بالای کارهای او نیز، موید همین موضوع است. بعید است کسی مخالف این بحث باشد که خرم، بهترین ملودیساز و آهنگساز ارکسترال است. حتی اگر نظر شخصی ملاک باشد، من او را بهترین آهنگساز قرن در ایران میدانم. آثار او را ببینید. در آثاری که برای تکنوازی ویلن نوشت یا در آهنگهایی که برای ارکستر بزرگ نوشت، واقعا عالی عمل کرد». اینها بخشی از سخنان «سامان احتشامی» هنرمند و نوازنده پیانو درباره استاد همایون خرم است.
نوازندهای که مطابق گفتههای خودش با واسطه با آثار همایون خرم آشنا شده است: «من به این دلیل که ساز تخصصیام پیانوست، شاگرد مرحوم استاد جواد معروفی بودم و با همین واسطه و آشنایی با یکی از شاگردان استاد خرم یعنی بابک شهرکی، با کارهای او آشنا شدم».
احتشامی بزرگترین آرزوی خود را که تأکید میکند، آرزوی هنری اوست، اجرای تمام آثار استاد خرم را با ساز پیانو میداند و معتقد است: «به نظر من نمیشود طرفدار موسیقی ایرانی باشید اما از ملودیهای همایون خرم بهره شنیداری نبرده باشد و خاطراهای لذتبخش از آن نداشته باشید».
سامان احتشامی که از برگزیدگان جشنواره موسیقی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان است، میگوید: «آقای خرم معلم بسیار خوبی بودند و بر این امر هم که کار تعلیم را وانگذارند، تأکید داشتند. به همین دلیل کلاسهای ایشان تا روزهای پایانی عمرشان، دایر بود.
آنطور که من میدانم، حدودا بعد از ١٠ یا ١٥روز از آخرین کلاسشان، دار فانی را وداع گفتند». او کمتر از یکماه پیش آلبوم موسیقیای روانه بازار کرد که «همایونهای همایون» نام داشت. آلبوم «همایونهای همایون» به مناسبت سالروز زندهیاد «همایون خرم» موسیقیدان و آهنگساز بزرگ ایرانی منتشر شد. این آلبوم شامل ١١ قطعه از آثار استاد همایون خرم است.
در مقدمه این آلبوم آمده؛ «اجرای این آثار از پیانیستی است که تواناییهایش بر عام و خاص پوشیده نیست. «سامان احتشامی» علاوه بر علاقه عمیق به این ساختهها، بارها کنار همایون خرم همنوازی کرده و ژرفای این آثار را میشناسد. اجرای او هم وفادارانه (در ارایه متنهای استاد) و هم آزادانه (در ارایه جملهها و سلیقه شخصی) است. اجراهای سامان احتشامی بینیاز از هر صدای دیگری است و میتوان آنها را بارها شنید.». با احتشامی درباره «همایونهای همایون» گفتوگو کردهایم:
شما قبلا بارها از علاقهتان به همایون خرم گفتهاید اما سوال اینجاست که آشناییتان با زندهیاد همایون خرم چطور شکل گرفت که بعد از مدتی توانستید با او همکاری کنید؟
من در سن ١٤سالگی یک آلبوم موسیقی با نام «باغبهباغ» جمعآوری کردم که برخی از قطعات آن باز اجرای آثار استاد فرامز پایور و آقای همایون خرم با پیانو و تنبک بود. برای کسب مجوز از آقای خرم، به منزل ایشان رفتم و اجازه نواختن قطعه «طاقتم ده» را از ایشان أخذ کردم.
همان زمان باب آشنایی من با آقای خرم ایجاد شد و من افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کردم. من شاگرد استاد جواد معروفی بودم که ایشان همراه همیشگی استاد خرم در نوازندگی بود و قطعات ماندگار استاد همچون قطعه «توای پری کجایی؟» را تنظیم کرد. در سال ٧٢ که استاد معروفی فوت کردند، آقای خرم برای اجراهایشان به دنبال یک نوازنده پیانو بودند که طبق خاطراتی که از من داشتند، با من تماس گرفتند و من در سن ١٧سالگی، همراه استاد خرم شدم. این درحالی بود که آقای خرم حدودا ٥٠سال از من بزرگتر بودند.
ما با هم یکسری اجراها انجام دادیم و من تمام آن مدت خوشحال بودم که در کنار آقای خرم نفس میکشم و مطالبی را از ایشان یاد میگیرم که فیالواقع آن مطالب را در هیچ دانشگاهی نمیشود آموخت.
مثلا چه مطالبی؟
یکی از این درسها رابطه بسیار خوب آقای خرم با خانوادهشان بود. آقای خرم تا آخر عمر زندگی خانوادگی خودش را نگه داشت. ایشان جزو معدود هنرمندانی است که قبل از انقلاب هم کار کرده بود و زندگی سالمی داشت. آقای خرم اهل هیچ چیزی نبود. سیگار نمیکشید و نمازش هم ترک نمیشد. آهنگسازی آقای خرم در تاریخ موسیقی ایران نمونه نداشته و نخواهد داشت. گرچه بهتر است مردم شیوه زندگیکردن آقای خرم را یاد بگیرند تا شیوه آهنگسازی ایشان را. من به جرأت میتوانم بگویم که آهنگهای آقای خرم را حتی خودش هم به اندازه من بلد نبود.
ایشان بارها و بارها هم گفت که بعد از یکسری موزیسینهای قدیمی، الان تنها کسی که میتواند موسیقی ایرانی را برای ارکستر تنظیم کند، سامان احتشامی است. این جمله را دارم از زبان خود آقای خرم میگویم. ایشان گفته بود که در آینده اتفاق بزرگی در زندگی من خواهد افتاد. من بابت وجود چنین نعمتی در تاریخ موسیقی ایرانی بسیار خوشحالم و همراهی با ایشان برگ سبزی از افتخارات من محسوب میشود.
چگونه شد که تصمیم گرفتید یک روایت پیانویی تحت عنوان «همایونهای همایون» از آثار آقای همایون خرم به بازار موسیقی عرضه کنید؟
من یک روز با آقای بابک چمنآرا که از فرزندان نسلی است که نشریه بتهوون را به وجود آورده، در دفتر خودم مشغول خوردن غذا بودم که آقای چمنآرا تصویری از زندهیاد خرم را روی دیوار دفترم دید و گفت، عاشق همایون خرم است. بعد از من پرسید که میشود آهنگهای آقای خرم را نواخت؟ این سوال یک جرقهای در ذهن من ایجاد کرد و باعث شد که من به این موضوع فکر کنم.
این ماجرا پیش از نوروز ٩٦ اتفاق افتاد و من پس از نوروز، قطعات استاد خرم در دستگاه همایون را به صورت پیوسته اجرا کردم و یک آلبوم ٤٤دقیقهای را تحت عنوان «همایونهای همایون» به مناسبت تولید این استاد موسیقی و با همت موسسه بتهوون منتشر کردم.
زندهیاد همایون خرم آثار ماندگاری را با صدای خوانندههای مختلف ضبط کرده که خیلی از این آثار در سنوات اخیر هم توسط بعضی از خوانندگان علاقهمند به موسیقی ایرانی بازخوانی شدهاند. رمز ماندگاری آثار آقای خرم چیست و به نظرتان چه ویژگیای باعث تمایز آهنگسازی آقای خرم از سایر آهنگسازها میشود؟
تفاوت اصلی موسیقی آقای خرم با بقیه موسیقیها این است که آقای خرم اول موسیقی را میساخت و بعد شعر روی آن گذاشته میشد. در واقع یک ترانهسرا روی نغمات همایون خرم شعر میگفت. دلیل اصلی ماندگاری آن آثار هم همین است.
الان یک شعری را برمیدارند و روی آن شعر آهنگ میسازند و درنهایت اسمش را هم میگذارند ترانه! این شیوه اشتباه تولید موسیقی است و به آن سروده هم نمیشود گفت ترانه. آن سرودهای را میتوان ترانه نامید که روی ملودی گفته و سوار شود؛ نه سرودهای که بدون موسیقی گفته میشود و بعد روی آن موسیقی میگذارند. ترانه اسمش رویش است و بیش از این نیازی به توضیح نیست.
درحال حاضر با وجود پیشرفت امکانات ضبط موسیقی و افزایش تعداد فعالان این حوزه، به نظر میرسد کیفیت آثار نسبت به سالهای دهههای ٣٠، ٤٠ و ٥٠ پیشرفتی نداشته است. فکر میکنید دلیل این اتفاق چیست؟
در آن سالها عوامل متعددی دستبهدست هم میداد که آثار ماندگاری در موسیقی ایرانی تولید شود. در گذشته وقتی یک گروه از هنرمندان موسیقی میخواست یک پروژه مشترک انجام بدهد، همه اعضای آن گرو دور هم جمع میشدند و با هم اینور و آنور میرفتند.
درنهایت با همدلی و همراهی همدیگر آثاری را تولید و عرضه میکردند که این قطعه مورد حمایت رادیو، تلویزیون و حتی وزارت فرهنگ و هنر وقت قرار میگرفت و این نهادها بودجهای را در اختیار عوامل آن موسیقی قرار میدادند که آنها میتوانستند تا سالها با درآمد آن اثر زندگی کنند. حتی زمانی که مردم اثر آن موزیسینها را چندینبار از رادیو درخواست میکردند، حقوق بسیار زیادی به آهنگسازها و نوازندهها تحت عنوان تشویقی میدادند که خودش خیلی دلگرمکننده بود.
حتی کمدرآمدترین و ضعیفترین آهنگسازها و نوازندههای آنموقع هم خانه، خودرو و درآمد کافی برای اداره زندگی خود را داشتند. وضع طوری بود که خیلی از آن موزیسینهایی که پس از انقلاب مجوز فعالیت نگرفتند، ٣٠ و چندسال از عمرشان را با دستمزدهای حاصله از موسیقی در سالهای قبل از انقلاب گذراندند. آنها در چنین شرایطی فعالیت میکردند اما امروز موزیسینهایی که قصد همکاری با همدیگر را دارند، فایلهای مدنظر را از طریق ایمیل برای همدیگر ارسال میکنند و هر کس کار خودش را میکند، چون همه گرفتار زندگی شخصی خودشان شدهاند.
به نظر بسیاری، آقای خرم با وجود تسلط ویژهای که به لحاظ فنی به موسیقی ایرانی داشت، آهنگهای سادهای ساخت که میخواهم به سادگی آن آثار بپردازید، البته اگر با این مفهوم موافقید. اساسا چه اتفاقی میافتد که همایون خرم به جای به رخکشیدن دانش خود در موسیقی ایرانی، یکسری آهنگهای ساده و زمزمهشونده و درعین حال ماندگار میسازد؟
من سادهبودن آثار آقای خرم را قبول ندارم و به نظرم این سلیقه شخصی شماست. در واقع ممکن است آنچه شما بهعنوان سادگی میشناسید، از نظر یک نفر دیگر دشوار باشد. موسیقی سالهای قبل از انقلاب شرایط خودش را میطلبید و موسیقی امروز هم فضاهای جدید خودش را دارد. یک زمانی ساختمانها را با کاهگل میساختند اما الان به واسطه پیشرفت صنعتهای سنگبری، سیمان و... دیگر کسی با کاهگل خانه نمیسازد و ساختمانسازی از سادگی درآمده است.
من معتقدم، زیباییشناسی سلیقهای است و ملاکی برای سنجش زیباییشناسی فنی وجود ندارد. برج پیزا یک برج کج در ایتالیا است که هیچ صنعت و معماری در آن به کار نرفته اما همه معمارها تحتتأثیر آن قرار دارند. در ضمن باید توجه کرد که موسیقی افرادی چون همایون خرم، پرویز یاحقی یا علی تجویدی که در دهههای ٢٠ و ٣٠ ساخته میشد، نخستین موسیقیهایی بود که ضبط شد و به دست نسلهای بعدی رسید. بنابراین نخستین و قدیمی بودن این موسیقیها لزوما به معنای خوب بودنشان نیست.
عدهای از آهنگسازها و نوازندهها که موسیقیهای قدیمی را بازنوازی کرده و دوباره اجرا میکنند، مدعی میشوند از تکنیکهایی استفاده میکنند که قطعات باز نواخته شده را مال خود و به یک اثر جدید تبدیل میکنند. شما چرا در آلبوم «همایونهای همایون» نخواستید قطعات آقای خرم را جوری بنوازید که بیان آثار با بیان نخستین آهنگساز تفاوت داشته باشد؟
من این کار را نکردم چون دلم میخواست همان چیزی که در لحظه به ذهنم میرسد را اجرا کنم. درواقع من آلبوم «همایونهای همایون» را بیشتر دلی نواختم تا منطقی.
چرا برای ضبط قطعات این آلبوم که پیشتر آقای خرم آنها را به صورت باکلام ضبط کرده بود، از یک خواننده استفاده نکردید؟
آثار من کلا خواننده ندارد، چون من از خوانندهها بدم میآید. دلیلش هم این است که خوانندهها همیشه یک پولی به آهنگسازها میدهند تا آهنگسازها به خاطر آن پول اجازه بدهند که خوانندهها خودشان را مطرح کنند و آهنگسازها اصلا دیده نشوند. من از بچگی به خاطر این قضیه زجر میکشیدم و همیشه دوست داشتم کارهایم را بدون کلام ضبط کنم. اگر اثری را هم با صدای یک خواننده ضبط کردهام، پولش را گرفتهام.
بین سلیقه شخصی خودتان و بازار، کدام را ترجیح میدهید؟
مطمئنا سلیقه خودم. موسیقی ایران اصلا بازار ندارد. من آلبوم «همایونهای همایون» را برای دل خودم اجرا کردم. دوست داشتم برای تولد آقای خرم این کار را انجام بدهم و انجام دادم. خواستم ادای دین کنم. مردم میتوانند دل مرا بپذیرند و میتوانند نپذیرند.
- 14
- 1