جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۴۷ - ۰۴ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۰۷۷۸
موسیقی

خاستگاه‌ موسیقی راک کجاست؟

موسیقی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
سیر اجتماعی و خاستگاه‌های موسیقی راک و تطبیق آن با شرایط و شمایل این گونه موسیقی در ایران .

خبر گزارصبا/بیش از چند دهه است موسیقی راک و ژانرهای مختلف و مسائل مبتلابه‌اش وارد فضای موسیقی ایران شده است بی‌آن که تحقیق، تفسیر و تدبر خاص و جامعی درباره آن شده باشد و در سال‌های اخیر و پس از فترتی که نزدیک به ۳۰ سال شامل حال این سیاق از موسیقی در ایران شده بود، شاهد هستیم که اقبال اهالی موسیقی ایران به موسیقی راک و گونه‌های مختلف روز‌به‌روز بیشتر شده و حتی این اقبال به جریان اصلی و موسیقی پاپ ایران هم سرایت کرده است.

 

اگرچه نمی‌توان انتظار داشت موسیقی راک به‌همراه دلالت‌ها و خرده‌فرهنگ‌های اجتماعی و تاریخی خاص خودش به فرهنگ‌های دیگر غیر از فرهنگ نوجوانان آمریکایی و انگلیسی دهه‌های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی نفوذ کند اما تجربه دیگر کشورها در اخذ معیارها و مولفه‌های موسیقی راک و جذب و ادغام آن‌ها به نفع فرهنگ خودشان، به‌اندازه کافی وضع را برایمان روشن می‌کند که خلاف دیگر تجربیات در سایر نقاط دنیا، هیچ‌گاه موسیقی راک در ایران به یک جریان اصیل تبدیل نشد در‌حالی‌که می‌توان برای مثال به کشورهایی مثل ترکیه و کشورهای اسکاندیناوی نگاه کرد که جریان راک خاص خودشان و ملهم از تجربیات خودشان را به‌وجود آوردند.

 

در ادامه قصد داریم به بررسی خاستگاه‌های موسیقی راک در آمریکا و انگلستان و تطبیقش با شرایط اجتماعی و همچنین شمایل رواج موسیقی راک بپردازیم و در این رهگذر به مصادیق توفیق‌یافته یا احیانا توفیق‌نایافته و ظرفیت‌های فعال یا هنوز غیرفعال موسیقی راک در ایران هم اشاره‌هایی مجمل یا مفصل کنیم و امیدواریم بتوانیم نه تصویری جامع و فراگیر که دستکم تفسیرهایی پراکنده اما منطبق با واقعیتی از موسیقی راک فارسی ارائه کنیم و خواننده این سطور در انتهای این سلسله یادداشت‌ها بتواند به استنباطی شخصی اما بهره‌مند از حقیقت، از این جریان تاثیرگذار موسیقی در ایران و جهان دست پیدا کند.

 

جادوی گروه یا خلوص عشق ورزیدن؟

به‌راستی چه جادویی در پس موسیقی راک وجود دارد که این‌گونه نسل‌ها از پس نسل‌ها را به تناوب شیفته خودش کرده است تا آن‌جا که زندگی‌ها تحت‌تاثیر این موسیقی قرار گرفته و وقت‌ها و هزینه‌ها صرفش شده است؛ بسیاری از شخصیت‌ها را از فرش به عرش رسانده و استودیو‌های کوچک محلی را در کمتر از یکی‌دو سال تبدیل به کمپانی‌های بزرگ چندملیتی کرده است؟

 

پیتر ویک در کتاب «سرگذشت موسیقی راک» با اشاره به قطعه مهم «مرا حتما دوست بدار» بیتل‌ها می‌نویسد: «نخستین طغیانی که علیه معیارهای سنتی زیباشناسی و الگوهای ارتباطی موسیقی پاپ پدید آمد این بود که شنوندگان و مشتریان کنسرت‌ها دیگر به تک‌خوان اعتنا نکردند بلکه گروه را مورد توجه خود قرار دادند. آنچه در راک‌اند‌رول به‌صورت پنهان مانده بود - ظاهرا همان قواعد قراردادی و سنتی پاپ بود که اینک در قالب نوینی جای می‌گرفت - آشکار شد. ترانه بیتل‌ها که می‌گفت:«دوستم بدار/ مرا حتما دوست بدار/ می‌دانی که دوستت دارم.»

 

دیگر بر قاعده پنهان سوار نبود، بلکه آشکارا از عشق و محبت سخن می‌گفت و شنونده را در یک واقعه نمایشی دو سویه شریک می‌کرد. دیگر به‌نظر علاقه‌مندان تفاوتی میان عاشق و معشوق وجود نداشت، هرچه بود عشق بود و محبت که در سال‌های شگفت‌انگیز و خطرناک و تهدیدکننده دهه ۱۹۶۰ میلادی چون دارویی شفابخش جلوه کرد. دیگر آواز تک‌خوان مورد علاقه جوانان و نوجوانان نبود و احساسی در آن‌ها به‌وجود نمی‌آورد. به این ترتیب این نوع آواز و این آواز بخصوص (مرا حتما دوست بدار)، جنبه‌های تئاتری و نمایشی خود را آشکار کرد. کاری که موسیقی پاپ هم با ریشه عمیقی که دوانده بود پیش‌تر و در قرن نوزدهم انجام داده بود (اپرت، سالن موسیقی و چندی بعد فیلم ناطق) با چنین روندی تردید نبود که جنبه‌های زیبایی موجود در موسیقی به‌کلی تغییر خواهد کرد.»

 

دو نکته در سخنان پیتر ویک وجود دارد که علاقه‌مندان راک در ایران بهتر است توجه کافی به آن داشته باشند. نخست وجه تمایز جریان موسیقی راک با «راک – اند – رول» بود که پیش‌تر توسط الویس پریسلی پایه‌گذاری شده بود و هرگز نباید این دو را یکی تصور کرد. اما نکته مهم‌تر اولویت قرار گرفتن مفهوم «گروه» و موسیقی گروهی در موسیقی راک است که معمولا در ایران کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و از قضا همین نکته تبدیل می‌شود به پاشنه آشیل موسیقی راک در ایران. اغلب ستاره‌هایی که در موسیقی ایران ظهور کرده‌اند و موسیقی مورد ارائه‌شان نزدیک به آنچه راک مراد می‌کنیم بوده است، شهرتشان مدیون صدا و فردیتشان بوده و نه مفهوم روح گروهی موسیقی راک که بدان پایبند بوده باشند.

 

 

وقتی قلب‌ها تسخیر می‌شوند

اما بیتل‌ها چگونه توانستند قلب جوانان و نوجوانان آن سال‌ها را با وجود پروپاگاندای قدرتمند بازار موسیقی پاپ، تسخیر کرده و خلاف جریان آب شنا کنند؟ آیا ابتدا به ساکن سرمایه کلانی پشت‌سر آن‌ها قرار گرفت؟ آیا برخاسته از یک جریان حمایت شده و مصنوعی بودند؟ پاسخ این دو سوال منفی می‌شود. وقتی نگاهی به یادداشت‌های بیل هری؛ دوست نزدیک و صمیمی جان لنون در کالج هنرهای زیبای لیورپول و ناشر مجله «مرسی بیت» بیندازیم:

 

«وقتی به گذشته می‌نگریم، به آن زمانی که راک برای خودش بروبیایی داشت و ریشه‌های محکمی یافته بود، سخت است باور کنیم یک گروه گمنام، اهل یکی از ولایات انگلستان ناگهان قد علم کند و موفق شود و موفقیت خود را حفظ کند. عرصه موسیقی در لندن توسط چند آدم کله‌گنده و مقتدر اداره می‌شد و موسیقی پاپ واقعا بازار را قبضه کرده بود. بیتل‌ها نه‌تنها موسیقی خود را به جهانیان عرضه کردند بلکه سدها را شکستند و سیل راه انداختند و عده زیادی را هم به‌دنبال خود کشاندند.»

 

 

پرسش‌های کلیدی

دیگر عوامل موفقیت بیتل‌ها و درخشیدنشان در بازارهای بین‌المللی موسیقی چه بود؟ چه فاکتورهایی در شرایط اجتماعی آن روزگار کاتالیزور فراگیر شدن قطعات موسیقی آن‌ها و همچنین سبک زندگی بیتلی در میان جوانان آن نسل شد؟ آیا شرایط اجتماعی در ایران تاکنون به‌گونه‌ای بوده است که گروه‌های موسیقی ایرانی بتوانند روی نسل خودشان تاثیرات فرهنگی، خرده‌فرهنگی و سبک زندگی داشته باشند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که قصد داریم در ادامه برای یافتن پاسخشان تلاش و پژوهش کنیم.

 

نخستین پاسخ روشن به پرسش‌های کلیدی

یکی از ویژگی‌های مهمی که منتقدان موسیقی در همان سال‌های نخست ظهور بیتل‌ها به آن پی بردند و آن را از اصلی‌ترین عوامل موفقیت و فراگیری سبک زندگی و موسیقی آن‌ها در میان جوانان و نوجوانان دانستند، صراحت، واقعی‌بودن و بی‌غل‌و‌غشی بیان موسیقایی و زبانی آنان بود.

 

پیتر ویک در کتاب «سرگذشت موسیقی راک» می‌نویسد:‌ «ملودی بزرگ، ارکستر بزرگ طلب می‌کرد و ارکستر بزرگ، ارکستراسیون بزرگ و شیوه بزرگ غنایی می‌طلبید درحالی‌که بیتل‌ها خود را درگیر این «بزرگ‌ها» نکردند و چنین بود که در این ساختار ساده موفق شدند عوال و عناصر ارگانیک را با هم جمع کنند. حتی بخش‌های آوازی دارای ملودی مفصل یا حتی مختصر نبود و درواقع شکل ملودیک مجرد و منتزع نداشت. درحالی‌که خود عنصری از یک کلیت جامع و ریتمیک به‌شمار می‌رفت، گوش کردن به این آهنگ (مرا حتما دوست بدار) با توسعه حرکت ریتمیک هم‌خوانی داشت.» (سرگذشت موسیقی راک، پیتر ویک، ترجمه پرتو اشراق، انتشارات ناهید، صفحه ۱۰۶)

 

این نکته‌ای است که شاید کمتر موزیسین راک ایرانی تاکنون به آن توجه کرده باشد. درحالی‌که یکی از مهم‌ترین دلایل و اسباب فراگیر شدن و با آغوش باز پذیرفته‌شدن موسیقی راک از سوی جوانان، این بی‌غل‌و‌غشی و درگیر بزرگ نشدن‌ها بود، ما در ایران چه از همان دهه ۱۳۴۰ شمسی و چه در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی که دوباره موسیقی راک توانست نفس‌های ضعیفی بکشد و خرده‌جانی بگیرد، تنها به رولایه‌ها و پوسته بیرونی موسیقی راک یعنی سازبندی، تکرار برخی ریتم‌ها و تولید صداهای بعضا خش‌دار و مثلا در بهترین شرایط ریف‌های دیستورشن توجه کردیم

 

و نه لایه‌های عمیقی که باعث شرح و بسط موسیقی راک در بطن طبقات اجتماعی آن روزگار در انگلستان و آمریکا شد. از آن گذشته جزئیات موسیقایی، خصوصیات هارمونیک و دیگر اجزای تکنیکی موسیقی راک ممکن است در بسترهایی مانند ایران بسیار کمتر از دیگر نقاط جهان با زبان و شعر فارسی قابلیت تلفیق داشته باشد و زمانی که سادگی را هم از آن کم کنیم، چیزی شبیه داستان قوز بالای قوز می‌شود. یعنی در واقعیت امر، اصل را رها کرده و فرع را چسبیدیم.

 

موسیقی کالت جنوب؛ ابراهیم منصفی بزرگ

با این همه اما این‌گونه هم نبوده که هیچ‌کس و هیچ گروهی در ایران به مولفه مذکور توجهی نکرده باشد و هیچ نمونه موفقی در این زمینه نداشته باشیم. شاید امروز دیگر بسیاری از ما ابراهیم منصفی را بشناسیم. شاعر، آهنگساز و نوازنده‌ای که سرتاسر جغرافیای جنوب ایران او را تحسین کرده و به سرزمینشان به خاطر داشتن چنین هنرمند ارزشمندی افتخار می‌کنند و شاید در دیگر نقاط ایران منصفی دیگر تبدیل به یک پدیده کالت شده باشد.

 

آنقدر شاگردان مستقیم یا معنوی او در این سال‌ها در آثارشان نام او را برده، از آثار او اقتباس کرده و یا به او ارجاع داده‌اند که ابراهیم منصفی دیگر آن هنرمند گمنام روزگار زنده بودنش نیست. از سهیل نفیسی و پویا محمودی (باراد) که پیشگام بودند بگیرید تا گروه‌هایی مثل پالت، داماهی، ماکان اشکواری، کماکان (مهدی ساکی) و دیگر موزیسین‌های جوان علاقه‌مند به زندگی و آثار منصفی همه و همه در شناساندن زندگی منصفی و قطعات و شعرهایی که از او به جا مانده است، نقش مهمی داشته‌اند.

 

در معرفی منصفی آمده است: «منصفی که درواقع از هنرمندان جامع‌الاطراف هرمزگان محسوب می‌شود، در زمینه سرودن و موسیقی پرتوان به فعالیت پرداخت. او که با موسیقی وقت و گذشته جهان آشنایی داشت و در این زمینه مطالعات ارزشمندی را انجام داده بود با علاقه‌ای که به موسیقی فلامینگوی اسپانیا و موسیقی هند و... از خود نشان داد، توانست آثار در خور تحسینی را خلق کند. منصفی در عرصه سرودن ترانه‌های بومی با اقبال به سمت ترانه‌هایی که رنگ‌و‌بوی اجتماعی داشت در این حوزه تحول اساسی را به وجود آورد، اجرای ساده و بی‌شیله‌پیله او با آکورد‌های گیتار هنوز مخاطبان فراوانی دارد و نگاه‌های بسیاری را به خود جلب کرده است.»

 

بی‌شیله‌پیلگی؛ حلقه مفقوده راک ایرانی

مشخصا حلقه مفقوده راک ایرانی می‌تواند همین بی‌شیله‌پیلگی باشد که سال‌ها قبل ابراهیم منصفی به آن دست پیدا کرده بود. اگر به قطعه «نهنگ» یا همچنین «لبخند» یا «اولین» ابراهیم منصفی گوش کنید، از درک عمق این سادگی و صراحت بیان و زیبایی و صیقل‌یافتگی موسیقی او در عین این‌که هیچ کار خارق‌العاده‌ای نمی‌‌کند و تنها با چند آکورد ساده چند خط ملودی شعرش را بر موسیقی سوار می‌کند، شگفت‌زده می‌شوید.

 

چه بسا اگر ابراهیم منصفی اکنون می‌زیست و با امکانات و گستردگی رسانه‌های شخصی در شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی مواجه می‌شد، سرنوشتی شیرین‌تر را در زمان حیاتش تجربه می‌کرد و البته موسیقی مردمی و مردم‌پسند در ایران هم مسیر بهتری را می‌پیمود و بسیاری تجربه‌ها که باید سال‌ها پیش به آن‌ها دست می‌یافتیم، بسیار زودتر تجربه می‌کردیم.

 

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش