دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۰۱ - ۰۷ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۴۷۸
موسیقی

علی لهراسبی: کار از آنچه فکرش را می‌کنید سخت‌تر است

علی لهراسبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

تعداد خواننده‌هایی که نام‌شان در تیتراژ سریال‌های تلویزیونی به چشم می‌خورد، محدود است. این چهره‌ها آن‌قدر در این سریال و آن سریال دیده می‌شوند که خیلی‌ها گمان می‌کنند سفارشی در کار است؛ سفارشی که باعث می‌شود خیلی از چهره‌های جوان و بعضا مستعد نتوانند در مدیومی تا این حد تاثیرگذار خودشان را معرفی کنند، اما خواننده‌هایی که احتمالا تعدادشان از انگشتان یک دست بیشتر نیست، همه سریال‌ها را قرق کرده‌اند. این سکه اما روی دیگری هم دارد: موفقیت یک سریال در برخی از موارد با نام خواننده تیراژش بی‌ارتباط نیست.

 

در بسیاری از موارد دیده شده در روزهای نخست پخش یک سریال شنیدن صدای خواننده‌ای نام‌آشنا و محبوب برخی از مردم و خاصه مخاطب جوان را به پیگیری این تولیدات ترغیب کرده است. با این توضیح به نظر می‌رسد فارغ از شائبه‌هایی که درباره حمایت از برخی خوانندگان خاص در تلویزیون به چشم می‌خورد، فاکتورهای فنی و موثر دیگری در این امر موثر هستند.

 

این‌که خواننده‌ای چون علی لهراسبی می‌تواند با خواندن تیتراژ یک سریال بخشی از مخاطبانش را پای این سریال بکشاند یا احسان خواجه‌امیری یکی از موفق‌ترین خواننده‌ها در این زمینه است را باید بررسی کرد. به راستی چه معیارهای کیفی هستند که راه را برای حضور یک خواننده در سریال‌های تلویزیونی هموار می‌کنند؟ کسانی که در این زمینه به‌عنوان چهره‌های موفق معرفی می‌شوند، از چه ویژگی‌هایی برخوردارند و چرا این موفقیت‌ها چندین و چند ‌سال ادامه پیدا می‌کند؟

 

گفت‌وگو با علی لهراسبی و نظرخواهی از آریا عظیمی‌نژاد و حمید عسگری تلاشی است برای پاسخ دادن به برخی از این سوالات.

 

علی لهراسبی خواننده‌ای است که بسیاری او را در حوزه تیتراژ موفق می‌دانند، آریا عظیمی‌نژاد جزو معدود آهنگسازانی است که در مدیوم تلویزیون مردم ایران را با برداشتی که از موسیقی نواحی دارد، آشنا کرد و حمید عسگری خواننده شناخته‌شده موسیقی پاپ که خودش را در مدیوم تلویزیون خواننده چندان موفقی نمی‌داند. در ادامه گفت‌وگو با علی لهراسبی و نظرات آریا عظیمی‌نژاد و حمید عسگری را بخوانید:

 

 آقای لهراسبی چه اتفاقی باید بیفتد تا موسیقی تیتراژ کسی مثل شما در تلویزیون مخاطبان پروپا قرصی داشته باشد و توسط مردم شنیده شود؟

به نظر من این مسأله نیاز به اصولی دارد و در اصطلاح مبتنی‌بر فوت و فنی خاصی است. کارهای من و دوستانی که تیتراژهایشان از اصولی که باید، پیروی می‌کند، کم ریسک است و مورد توجه مردم قرار می‌گیرد. این اصول را در چند ‌سال فعالیت مستمر و آزمون و خطا به دست آورده‌ایم و هر کدام اساسی برای خواندن تیتراژ داشته‌ایم که همیشه به آن احترام گذاشته‌ایم.

 

  روش علی لهراسبی برای خواندن یک تیتراژ چگونه است؟

نکته ابتدایی که باید در خواندن یک تیتراژ تلویزیونی در نظر گرفته شود این است که با یک تیتراژ سینمایی متفاوت باشد. قرار نیست تیتراژ در همان قسمت نخست همه را درگیر کند. اصولا یک تیتراژ موفق آن است که هم بتواند به سریال کمک کند و هم با همراهی با یک سریال موفق بتواند از آن استفاده کند.

علی لهراسبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

این موزیک باید به‌تدریج مورد توجه قرار بگیرد. وقتی این اتفاق افتاد، مخاطب به موسیقی تیتراژ سریال علاقه‌مند می‌شود و موزیک ماندگار خواهد شد. نکته دیگری که به نظر من اهمیت دارد این است که موسیقی تیتراژ هویت مستقل داشته باشد.

منظور از هویت مستقل در مورد تیتراژ این است که درعین‌حالی‌که به داستان سریال مربوط است با اتمام سریال به‌عنوان تک‌آهنگ موفق توسط مخاطب پذیرفته شود و مردم بخواهند خارج از سریال هم آن را گوش دهند.

 

خیلی‌ها به این نکته توجه نمی‌کنند، یعنی به محض پیشنهاد یک تیتراژ با خواندن فیلمنامه می‌خواهند تمام قصه را در تیتراژ بیاورند. در چنین شرایطی مردم موزیک را در همراهی با سریال دوست دارند و گوش می‌دهند، اما هرگز بدون سریال آن را گوش نخواهند داد. مخاطبان در مواجهه با چنین تیراژهایی به این ذهنیت می‌رسند که سریال و موزیک در یک مجموعه جدایی‌ناپذیر قرار دارند.

 

حالت عکس این قضیه هم وجود دارد. برخی از دوستان که خودشان معتقدند در کار تیتراژخوانی چندان موفق نبوده‌اند، این ماجرا را تجربه کرده‌اند که بهترین کاری که خوانده‌اند و منتشر نشده است را برمی‌دارند و روی سریال می‌گذارند.

 

در این شرایط هیچ تضمینی وجود ندارد که این کار شنیده شود، چون این کار هیچ ارتباطی با سریال ندارد. در نتیجه ممکن است به شکل جداگانه مورد توجه قرار گیرد، اما به‌عنوان یک جزء همراهی‌کننده با سریال شنیده نخواهد شد. ماجرای تیتراژخوانی کمی عجیب است.

 

 از نظر شما چه تیتراژی را می‌توان موفق نامید؟

تیتراژی می‌تواند موفق باشد که مخاطب هر وقت سریال پخش می‌شود، منتظر شنیدنش باشد. این وضع در صورتی پیش می‌آید که موزیک پایانی با فضای سریال پیوند داشته باشد. مثلا بعد از اتمام یک سریال پلیسی مردم دوست دارند یک موزیک با ریتم تند و صدای فریاد خواننده را بشنوند، درحالی‌که با اتمام یک سریال عاشقانه ترجیح می‌دهند در فضای آرام سریال بمانند و موزیکی آرام و عاشقانه بشنوند.

 

همزادپنداری اصلی است که در گذر زمان برای خواننده تیتراژ پیش می‌آید و می‌تواند به موفقیت تیراژ کمک کند، به همین دلیل نوشتن تیتراژ موفق برای آهنگساز و خوانش کار برای خواننده کار سختی است. این‌طور نیست که علی لهراسبی برای خواندن تیتراژ «فاصله‌ها» فیلمنامه را خوانده باشد و شعری را مطابق با آن سفارش بدهد، آهنگی هم بسازد و با قرار دادن ترانه روی آن، یک تیتراژ ماندگار ساخته شود.

 

من برای «فاصله‌ها» چهارآهنگ ساختم و ترانه را بارها و بارها ادیت کردم. چند بار با آقای سهیلی‌زاده در مورد کار صحبت کردیم تا به خروجی کار رسیدیم. من به‌عنوان یک خواننده احساسی در خوانش سریال به دنبال رگه‌های عشقی هستم. رگه‌های عشقی خطی است که تاریخ مصرف ندارد. در آن سریال سه خط عشقی وجود داشت.

 

علی لهراسبی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

رگه عشقی نخست که عشق پسر و دختری را نشان می‌داد و کاملا غلط بود. عشق دیگری در داستان دیده می‌شد که پدر قصه به خانمی احساس می‌کرد که مدت‌ها قبل با او نامزد بود و او را دوست داشت. عشق سوم ماجرا علاقه پدر به پسر بود. نکته جالب این است که احتمالا بیشتر دوستان اگر بنا بود آهنگ کار را بسازند، ابتدا سراغ آن عشق غلط می‌رفتند و منفی می‌نوشتند.

 

در صورتی که ما این کار را انجام ندادیم. عشق کهنه هم از ذهن ما خارج شد، چون کمتر کسی می‌توانست با آن همزادپنداری کند. درنتیجه بیشتر مخاطبان‌مان را از دست می‌دادیم. ما عشق پدر به پسر را که احتمالا هیچ‌کس به سراغش نمی‌رفت، انتخاب کردیم. درست است که این تکه از داستان علاقه پدر به پسر بود، اما نباید فراموش کرد که عشق، عشق است.

 

از طرف دیگر، این کار فارغ از ماجرای سریال این امکان را ایجاد می‌کرد که شنونده بتواند با آن همزادپنداری کند و به یاد عشقش که می‌توانست هر کسی باشد، آن را گوش دهد. اگر عشق غلط قرار بود سوژه قرار بگیرد، نهایتش در سریال سیاهی بود.

 

در نتیجه موسیقی تیتراژ قرار بود پند بدهد. هر چند ممکن بود کار خیلی هم جالب از آب دربیاید، اما چون بنایش به پند و اندرز بود، خیلی زود تاریخ مصرفش می‌گذشت و مردم کنارش می‌گذاشتند. پروسه شعر در این میان بسیار مشکل است که تازه بعد از آن به آهنگ می‌رسیم.

 

 نکته مهمی در این بین وجود دارد، آن هم این است که با وجود استفاده از گام بالا و پخش تیتراژ در انتهای یک سریال چند ١٠ قسمتی، تکرارش برای مخاطب ملال‌آور نشد...

 

 همه آیتم‌ها برای خواندن تیتراژ باید اهمیت داشته باشد. هرچند بالا خواندن من آزاردهنده نیست، اما اگر احساس می‌کردم این طرز خواندن به درد چند قسمت ابتدایی می‌خورد و پس از آن کارکردش را از دست می‌دهد، قطعا آن را تغییر می‌دادم. فضای خوانش بستگی به سریال دارد.

 

من «همه چیز آنجاست» را هم خواندم. اما آن سریال اجازه نمی‌داد کار از بالا شروع شود، چون لحظات تند و احساسی‌اش هم بسیار ملو و آرام بود. داستان این بود که دو پسر داستان، مشکلات خانوادگی داشتند، اما محبت بین‌شان بود. کسی در طول داستان کشته نمی‌شد.

 

داستان متشکل از چند ماجرای تودرتو بود و به کلی با «فاصله‌ها» فرق می‌کرد. سریال فاصله‌ها لحظات اضطراب زیادی داشت و چند نفر آدم در خطر ازدست‌رفتن بودند. درد «فاصله‌ها» بیشتر بود.

 

به همین دلیل مجبور بودم کار را دردناک شروع کنم. آن آهنگ اعتراض‌آمیز بود. «پیله‌های پرواز» هم درست همین شرایط را داشت. پسری که در آن سریال عاشق یک دختر بود، در داستان به وضعش اعتراض می‌کرد. بهروز صفاییان و روزبه بمانی در موفقیت این کار تاثیر زیادی داشتند و به این خاطر از آنها ممنونم.

 

 نام تیتراژهای تلویزیونی که خواندید را به خاطر دارید؟

من تیتراژ سریال‌های دریایی‌ها، عبور شیشه‌ای، فاصله‌ها، شیدایی، پیله‌های پرواز، هویت، سه پنج دو، دلنوازان، شیدایی، رهایی و همه چیز آنجاست را خواندم.

 

شخصا سعی می‌کنم هر دو‌سال یک بار تیتراژ بخوانم، چون معتقدم کاری که قرار است بخوانم باید متفاوت باشد و اصلا نباید خودم را تکرار کنم. یک تیتراژ به اندازه یک آلبوم آدم را اذیت می‌کند. ممکن است برخی از بیرون با شنیدن این‌که به علی لهراسبی یک تیتراژ پیشنهاد شده، بگویند چقدر خوب، سریال هم یک کار قوی است، پس خوش‌به‌حال لهراسبی. درحالی‌که دردسرها درست از همان زمانی که تیتراژ پیشنهاد می‌شود، آغاز خواهد شد.

 

من در چنین شرایطی این استرس را دارم که باید چه کنم که هم تیتراژ بگیرد و هم مورد نقد واقع نشود. باور کنید کار از آنچه به نظر می‌رسد، سخت‌تر است. برای خواندن سریال «سه پنج دو» که مبتنی‌بر موضوعی فوتبالی بود، به همراهی یکی از دوستانم تمامی موزیک‌هایی را که برای فوتبال خوانده شده بود، مانیتور کردم و آکوردها و فضایی را که در این کارها وجود داشت، مورد بررسی قرار دادم. این‌طور نبود که یک شعر معمولی را روی یک ملودی قرار دهم و تیتراژ «سه پنج دو» شکل بگیرد.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش