سال ۱۹۹۳، ديويد گيلمور (David Gilmour) و نيک ميسون(Nick Mason) به همراه ريک رايت (Rick Wright) هم زمان با آلبوم ديويژن بِل (Dividion Bell) مجموعه اي بي کلام ضبط کردند. آن ها با وجود کيفيت چيزي که شنيدند، تصميم گرفتند تا متريال را مورد بازبيني قرارداده و قسمت هاي گيتار و درامز را دوباره ضبط کنند.
«در اين روند کاري، ذهن هايمان روي موضوع بازنگشتن ريک متمرکزتر مي شد. ما هيچ شانس دوباره اي براي کارکردن با او نداشتيم. اين آخرين ضبطي بود که با اما انجام داده بود. خيلي غم انگيز بود». نتيجه کارشان آلبوم دِ اندلس ريور(The Endless River) شد. آلبومي از پينک فلويد که بيشتر قطعاتش بي کلام هستند و ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴ منتشر شد. با گيلمور درباره ضبط آلبوم، عدم حضور راجر وارتز (Roger Waters) در آن، برنامه آينده کاري انفرادي او و اين که چرا اين آلبوم حکم آخرين کار پينک فلويد را دارد صحبت کرديم.
چه چيزي باعث شد تصميم بگيريد بعد اين همه وقت به اين متريال برگرديد؟
از زمان انتشار ديويژن بل ۲۰ سال مي گذرد. تا چندين سال بنا به دلايل مختلفي آلبوم را نساختيم. بعد از آن به نظر مي رسيد زمانش رسيده تا به کارهايمان نگاهي بيندازيم و آن ها را کنار هم قرار دهيم. ما از پيدا کردن اين متريال ها در انبار، هيجان زده و خوشحال بوديم. چيزهايي بود که به سختي يادمان مي آمد ضبط کرده ايم.
در اصل البوم ديويژن بل را آلبومي دوبل مي ديديد. درست است؟
درباره آن بايد بحث کرد. اما اين آلبوم واقعا نيمه ديگر ديويژن بل نيست. اين چيزي جدا از آن است. وقتي آن آلبوم را شروع کرديم من، ريک و نيک زماني را گذاشتيم تا دوباره از طريق موسيقي با هم ارتباط برقرار کنيم. براي مدت هاي زيادي آزادانه و بدون هيچ قصدي با هم ساز نزده بوديم. قبل ترها براي ساختن آلبوم، يکي دو نفر آهنگ ها را مي نوشتند و بقيه گروه آن ها را به هم مي چسباندند. روش ساخت شان بيشتر ارگانيک بود. به نظرم مي توانيد بگوييد ما بيشتر تمايل داشتيم به روش قديمي (مانند زماني که ديويژن بل را مي ساختيم) آلبوم را بسازيم.
الان مي توانم ببينم که روش هاي مختلفي براي ساخت آلبوم ديويژن بل وجود داشت اما آلبوم چيزي شد که بايد و عالي شد. مي توانيد بگوييد اين آلبوم در راستاي آلبوم قبلي است.
وقتي اين آهنگ ها را پيدا کرديد در چه مرحله اي بودند؟
چيزهاي متفاوتي وجود داشت. بيشتر چيزهايي که پيدا کرديم متعلق به روزهاي اولي بود که در استوديوي بريتانيا رُو (Britannia Row) که متعلق به نيک بود جمع مي شديم و با هم مي نواختيم. ما حتي مولتي ترَک هم نداشتيم. کار ميکروفون ها از طريق ميز کنترل انجام و بعد به پخش کننده (DAT) سپرده مي شود. اگر همه چيز خوب به نظر مي آمد آن وقت دکمه کرورد را مي زدم. هيچ وقت به درستي متوازن نمي شد. تنها کاري که مي شد انجام داد اضافه کردن چيزهايي به آن قطعه بود. نه مي توانستيم تصحيحش کنيم و نه مي توانستيم قسمتي از قطعه را برداريم.
قطعات ديگري بودند که روي خانه قايقي من ضبط شدند. آن ها تبديل به مولتي ترک شدند. بعدتر روي بعضي از آن ها درامز، گيتار و کلام اضافه کرده ايم. اما تنها يک قطعه باکلام- لودر دن ووردز (Louder Than Words)- وجود دارد که پُلي سَمپسون (Polly Sampson) [همسرم] آن را نوشته است. او بيشتر ترانه هاي آلبوم ديويژن بل و آلبوم انفرادي ام آن اَن آيلند (On An Island) را هم نوشته است. وقتي دوباره به همه آن ها گوش مي دهيم متوجه مي شويم چيزي عالي وجود دارد که مي توانيم به چيزي ديگر تبديلشان کنيم.
با گوش کردن به آلبوم، متوجه شدم صدايي که ريک توليد مي کند براي گروه بسيار حياتي است.
کاملا. من و راجر هميشه چه در ضبط ها و چه در مطبوعات سر و صداي زيادي توليد مي کنيم ولي ريک تمايل دارد اندکي عقب تر بايستد. اما ريک همان قدر براي گروه ضروري است که هر کس ديگري در اين گروه. تمام فضاي صوتي در تمام کارهايي که انجام مي دهيم حاصل تلاش او است. هيچ جاي ديگري نمي توانيد بازتوليدش کنيد. هيچ کس مثل ريک نمي تواند.
آيا هيچ وقت تصميم گرفتيد روي قطعات ديگر هم کلام بگذاريد؟
به نظرم قطعه آخر خيلي خوب شده است. ترانه پلي واقعا از گروه مي گويد مخصوصا از من و ريک. ما حرف مان را با سازهاي مان بهتر مي زنيم. فکر کرديم اگر تنها در قطعه آخر از کلام استفاده شود و آلبوم با کلام تمام شود بسيار دوست داشتني خواهدبود. ممکن است بگوييد بايد روي قطعات ديگري هم کلام مي گذاشتيم اما من اين گونه بيشتر مي پسندم.
همه قطعات خيلي خوب در کنار يکديگر نشسته اند و واقعا حس بيانيه پايانيِ منسجمي را به شنونده مي دهند.
درست است. اين آلبوم، خداحافظي کردن با همه چيز است. اين من نيستم که خداحافظي مي کند. من هنوز هستم. سال ديگر قرار است آلبوم انفرادي ام را منتشر کنم. هنوز آماده نيستم که براي هميشه خداحافظي کنم.
بعضي از قطعات واقعا شبيه به کارهايي است که در زمان آلبوم هاي دارک سايد آو دِ مون (Dark Side of the Moon) يا اکوز (Echoes) ساخته شده اند.
بله، از بعضي جهات شبيه به کارهاي پينک فلويد دهه ۶۰ است. آن قطعات از هم نوازي من، ريک و نيک ساخته شده اند. مي توانيد صداي آلبوم اکوز دهه ۶۰ پينک فلويد را در اين ضبط بشنويد.
وقتي تور ديويژن بل در سال ۱۹۹۴ تمام شد آيا تمايل داشتيد براي مدت طولاني کار نکنيد يا روند طبيعي گروه بود؟
از جواب اين سوال خيلي مطمئن نيستم. منظورم اين است که بعد از آن ما هيچ وقت دور هم جمع نشديم تا کار کنيم. فکر کنم آن زمان کاري را که مي خواستيم انجام داده بوديم.
شما فقط ۴۸ سال داشتيد و بزرگ ترين تور تمام اين سال ها را اجرا کرده بودي. هر کسي جاي شما بود دوست داشت اين کار را ادامه دهد اما شما لزوم آن را احساس نکرديد.
بزرگ تر شدن چيزي است که من قطعا از آن فرار مي کنم. آن تورها را برگزار کردم. ازشان لذت بردم. دوست شان داشتم. اما براي من تمام اتفاقات داشت بزرگ تر از چيزي مي شد که دوست داشتم. ابعادش و ارتباط نداشتن با کساني که در اجرا از تو خيلي دور هستند را آن قدرها دوست نداشتم. من بيشتر دوست داشتم جاهاي کوچکتري بروم و براي کساني که مي توانم ببينم بنوازم. کمابيش مي خواهم هر کسي را که آن جا حضور دارد ببينم. حس کردم کارم را به عنوان هنرمندي انفرادي بهتر مي توانم انجام دهم تا يکي از اعضاي پينک فلويد.
چرا ۱۲ سال صبر کرديد تا آلبوم انفرادي خودتان را منتشر کنيد؟
بزرگ کردن بچه ها. صبح ها به مدرسه مي بردمشان و دوست داشتم وقت بيشتري را با آن ها بگذرانم. بعد از برگزاري آن تور بزرگ احساس نمي کردم بايد عجله اي براي شروع کاري جديد داشته باشم.
بسياري از همکاران تان اين پشيماني را دارند که چرا زماني که جوان بودند وقت بيشتري را با فرزندان شان نگذرانده اند.
زماني که در دهه سوم زندگي تان هستيد و تازه شروع کرده ايد، با دنيا مي جنگيد تا شغل تان را مشخص و خودتان را اثبات کنيد. بايد انتخاب کنيد چه مي خواهيد. وقتي پيرتر شديد و آن موفقيتي را که مي خواستيد تا حدودي داشتيد مي توانيد چشم انداز متفاوتي را انتخاب کنيد و اولويت هاي زندگي تان را تغيير دهيد. اين کاري است که من کردم.
گروه بعد از آخرين تور چقدر مي توانست بزرگ تر شود؟ تقريبا در بيشتر استادويم هاي دنيا براي چندين بار اجرا داشته ايد.
اين ايده که آيا تور ما بزرگ تراز تور رولينگ استونز (Rolling Stones) يا تور يوتو (U2) بوده است به من مربوط نيست. اين ها ارزش هاي من نيستند. لذت بخش است که براي آدم هاي زيادي بنوازم و موسيقي ام را به گوش همه برسانم اما ارقامي که مديريت و رسانه با آن سر و کار دارد اين است که چند دلار به دست آمده و چند نفر اجرا را ديده اند... و اين چيزي نيست که در بالاي ليست ارزش هاي من باشد.
در آلبوم انفرادي جديدتان تا کجا پيش رفته ايد؟
در حقيقت آلبوم تا جاي بسيار خوبي پيش رفته است. طرح هاي اوليه زيادي هستند که هنوز نهايي نشده اند. بعضي از آن ها بايد دوباره انجام شوند. هنوز به چند ماهي کار احتياج دارد. اميدوارم سال آينده وارد بازار شود.
آيا صدا و انرژي آن شبيه به کار آخر است؟
نه، (مي خندد) در بعضي قسمت ها کمي منحرف شده است.
يعني چه؟
بيشتر از اين چيزي نمي گويم!
آيا بعد از انتشار آلبوم، تور برگزار خواهيدکرد؟
بله، دوست دارم کمي تور برگزار کنم، تور مردي پير، نه تور ۲۰۰ روزه.
در چه سالن هايي مي خواهيد اجرا داشته باشيد؟ با آخر در رِديو سيتي ميوزيک هال (Radio City Music Hall) اجرا داشتيد، در صورتي که به راحتي مي توانستيد در ميسون اسکوئر (Madison Square) کنسرت برگزار کنيد.
اين چيزي است که قبلا گفتم. اندازه عظيم پينک فلويد چيزي بود که مي خواستم به آرامي از آن فرار کنم. دوست دارم اين چيزها را کمي شخصي تر و قابل کنترل تر کنم. اين بار، صادقانه بگويم، هنوز به موضوع اصلي بحث نرسيده ام. اما تمايلي به اجرا در فضاهاي وسيع ندارم، اگرچه مطمئنم مردم سعي خواهندکرد مرا ترغيب کنند تا برعکس آن را انجام دهم. اما رديو سيتي ميوزيک هال با انرژي من هماهنگ تر است.
به آلبوم برگرديم. گفتيد اين آخرين آۀبوم پينک فلويد است. آيا مطئنيد؟
نمي دانم چطور مي تواند نباشد. ارتباط مان با تمام آن چيزها تمام شده است. هيچ چيز به دردبخوري ديگر وجود ندارد. اگر بخواهيم دوباره کار کنيم، بايد از چيزهاي دسته دوم استفاده کنيم که برايم آن قدرها خوشايند نيست. پس با اطمينان مي گويم که چنان چيزي اتفاق نخواهدافتاد. بديهي است هيچ اجراي ديگري از پينک فلويد نياز نخواهدبود. بدون ريک تقريبا غيرممکن است.
پس هيچ سناريويي مبني بر اين که شما خودتان را به عنوان عضوي از گروه پينک فلويد و در حال اجراي کنسرت ببينيد وجود ندارد؟
نه.
بعضي از طرفداران تان اميدوار بودند در اين آلبوم راجر هم حضور داشته باشد. شايد در يک يا نهايتا دو قطعه. آيا اين هم مورد بررسي قرار گرفته بود؟
راجر ۳۰ سال پيش، از اينکه در گروهي پاپ حضور داشته باشد خسته شده بود. براي من هنوز هم سوال است چگونه است کسي فکر کند هر کاري که ما انجام مي دهيم بايد به نوعي با او هم در ارتباط باشد. به او خوش مي گذرد. تورهاي جهاني اش را اجرا مي کند که عالي هستند. ما هم کار خودمان را انجام مي دهيم. حتما فکر کرده ايد مردم بعد از ۳۰ سال ممکن است فکر کنند چرا ما هر بار به او اشاره نکرده ايم.
فکر مي کنم مردم شما را در لايو ايت (Live 8)، اجراي خيريه و يکي از گيگ هاي د وال، ديده اند که با او همراهي کرديد و شايد با خودشان فکر کرده اند که او دوباره به گروه برگشته است.
به نظرم راجر در حرفه اش به قدرتمندبودن عادت کرده است. به اين که تنها قدرتِ جمع باشد. اين برايش عالي است اما به نظرم ايده بازگشت او به جايي که دموکراسي وجود دارد چيزي نيست که بتواند از پسش بربيايد. زمان زيادي گذشته است. همانطور که گفتيد زماني که آخرين اجراي فلويد را برگزار کرديم من در دهه پنجم زندگي ام و زماني که راجر گروه را ترک کرد من در دهه چهارم زندگي ام بودم. الان من ۶۸ ساله هستم. نزديک به پنجاه سال از آن زمان گذشته است.
ديگر آن قدرها چيز مشترک بين مان وجود ندارد. اين به آن معني نيست که زماني که با هم بوديم کارهاي بسيار عالي و بزرگ انجام نداده ايم. ما فقط ۱۷ سال با هم همکاري کرديم. تعداد سال هايي که گروه را ترک کرده ايم، خيلي بيشتر از تعداد سال هاي همکاري مان است.
آيا شما با او در يک يا دو قطعه، براي اجراي خيريه يا چيزي در آينده همکاري خواهيدکرد؟
من هيچ چيزي را رد نمي کنم. نمي خواهم تصميمات سخت و سريعي بگيرم. هر چيزي که درباره اين چيزها بگويم فقط نظرم در اين زمانِ به خصوص از زندگي ام است. هر چيزي ممکن است تغيير کند اما به نظرم احتمالش بسيار کم است.
گفتيد هر چيزي ممکن است تغيير کند اما به نظر مي رسد از پايان پينک فلويد مطمئنيد.
فقط سعي مي کنم تصور کنم چطور مي شود و فکرکردن به آن باعث مي شود عرق سرد به تنم بنشيند. من مردي پيرم. از زندگيم لذت مي برم. واقعا از موسقي اي که مي سازم لذت مي برم و هيچ جايي براي پينک فلويد نمي بينم.
ماهنامه تجربه
- 20
- 1