یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳
۱۸:۴۹ - ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۱۲۵
موسیقی

گفت‌و‌گو با احسان کرمی

نیامده‌ام که یک آلبوم منتشر کنم و بروم / با موسیقی نینوا می‌توانم دنیا را فتح کنم

احسان کرمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
خواننده گروه "نوشه" می‌گوید در فلش مموری او همه نوع موسیقی پیدا می‌شود اما اگر بخواهد روی یک خواننده دست بگذارد، آن خواننده قطعاً استاد شجریان است.

به گزارش هنرآنلاین، احسان کرمی آدم همه‌فن‌حریفی است و تقریباً در تمام عرصه‌های هنری پرسه زده است، نه غیرحرفه‌ای و دم‌دستی بلکه با تمام توان انرژی گذاشته است تا درست و خوب به چشم بیاید.

 

یکی از این هنرها خوانندگی است. شنبه یازدهم شهریورماه او با گروه "نوشه" اجرای موفقی را پشت سر گذاشت. با این هنرمند به بهانه نزدیک شدن به انتشار اولین آلبوم رسمی و کنسرت‌هایش گفت‌وگو کردیم:

 

پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را چه کسی با شما مطرح کرد و چگونه راضی شدید این پیشنهاد را بپذیرید؟

پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را دو سال خانم نیوشا بریمانی مطرح کردند. من پیش از آن پیشنهادهای دیگری هم برای اجرای موسیقی داشتم و حتی یک بار با آقای حمید صدری یک سری کارها هم انجام دادم که به علت مشغله فراوان، آن‌ کارها به هیچ نتیجه‌ای نرسید. من پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را پذیرفتم چون فعالیت گروهی این حسن را دارد که انرژی زیادی از من نگیرد. در گروه "نوشه" من به عنوان خواننده فعالیت می‌کنم و مسئولیت گروه بر عهده خانم بریمانی است. خانم بریمانی موزیسین شناخته شده‌ای هستند و پیشنهادی که مطرح کردند هم خوب بود و من به همین خاطر با گروه ایشان همکاری کردم.

 

 

این‌که اکثریت اعضای گروه موسیقی "نوشه" بانوان نوازنده هستند این حس را ایجاد می‌کند که با همکاری با این گروه خواسته‌اید از موسیقی بانوان حمایت کنید. آیا واقعاً اینطور بود یا گروه اصلاً به چنین مسائلی فکر نکردید؟

من اساساً خیلی علاقه‌ای به تفکیک جنسیتی هنرمندان ندارم و قطعاً اگر به جای "نوشه" یک گروه خوب با نوازندگان آقا به من پیشنهاد همکاری می‌داد، آن گروه را انتخاب می‌کردم. خوشبختانه شرایط گروه "نوشه" خوب است و نوازندگان این گروه آنقدر حرفه‌ای هستند که لازم نباشد یک نگاه جنسیتی به هنر آن‌ها داشت. من آلبوم "نیوش" را گوش کردم و خیلی لذت بردم. به طور ویژه به ساز کمانچه و غالب بودن آن در ارکستر علاقه دارم و این موضوع علاقه من به همکاری با گروه "نوشه" را تشدید کرد. بعد از آن با خانم بریمانی صحبت کردم و دیدم که ایشان هم هنرمند با شخصیت و معقولی هستند. ضمن آن‌که همه نوازندگان این گروه جزو نوازندگان حرفه‌ای کشور هستند و همه این دلایل کافی است که گروه "نوشه" فارغ از یک گروه زنانه موسیقی دیده شود و در مورد آن تفکیک جنسیتی صورت نگیرد.

 

همکاری‌تان با گروه موسیقی "نوشه" ادامه پیدا خواهد کرد؟

در آینده هر اتفاقی ممکن است بیفتد اما من فعلاً یک قرارداد ۴ ساله با گروه "نوشه" دارم و اگر همه چیز مثل الآن باشد، لزومی نمی‌بینم این همکاری تداوم ادامه پیدا نکند. گروه "نوشه" یک گروه حرفه‌ای است و همه چیزش سر جایش است. اعضای گروه‌های حرفه‌ای در همه جای دنیا تغییر می‌کند و در این گروه‌ها جابجایی صورت می‌گیرد و این یک چیز طبیعی است. فعلاً که همکاری من با گروه "نوشه" ادامه دارد و من از این همکاری راضی‌ام.

 

اجرای‌تان در روز ۱۱ شهریور در تالار وحدت چطور بود؟

اجرای خوبی بود. سال گذشته گروه "نوشه" یک اجرایی را در برج آزادی روی صحنه برد که کنسرت ۱۱ شهریور امسال تکرار همان کنسرت بود. منتها این‌بار این کنسرت در تالار وحدت که سالن بزرگتر و شکیل‌تری است برگزار شد. در این کنسرت دقیقاً همان قطعات کنسرت سال گذشته اجرا شد. اجرا در تالار وحدت برای هر هنرمندی می‌تواند جذاب باشد و خوشحالیم که این فرصت به ما داده شد تا در تالار وحدت روی صحنه برویم.

 

 

تصمیم ندارید یک آلبوم استودیویی منتشر کنید تا مخاطبان گسترده‌تری صدای شما را بشنوند؟

با همراهی گروه "نوشه" یک آلبوم ضبط کرده‌ام که انشاءالله پس از ایام سوگواری محرم و صفر منتشر می‌شود. این آلبوم در فضای موسیقی پاپ ضبط شده و کاملاً متفاوت از آن چیزی که است که من تا کنون با گروه "نوشه" اجرا کرده‌ام. امیرمیلاد نیکزاد به عنوان آهنگساز و خانم بریمانی به عنوان سرپرست و نوازنده کمانچه از رکن‌های اصلی این آلبوم هستند و من هم به عنوان خواننده در آن حضور دارم.

 

احسان کرمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

قصد دارید در موسیقی ماندگار شوید یا ممکن است پس از انتشار آلبوم اول‌تان با گروه "نوشه"، تا مدت‌ها خبری از احسان کرمی در عرصه موسیقی نباشد؟

بعد از انتشار آلبوم اول، بازخوردهای این آلبوم را بررسی می‌کنم تا ببینم چه باید کرد. مطمئناً نیامده‌ام که یک آلبوم منتشر کنم و بروم. گاهی اوقات می‌گویند فلانی می‌خواهد موسیقی کار کند تا شهرت کسب کند اما من برای کسب شهرت نیازی به موسیقی ندارم. موسیقی برای من یک  حس درونی است که آمده‌ام تا در این عرصه موفق شوم. باید ببینم آلبوم اولم چه بازخوردی دارد و بعد برای ادامه مسیرم در عرصه موسیقی تصمیم بگیرم.

 

بعضی از هنرمندان کشور در چند مدیوم مختلف هنری فعالیت می‌کنند که به این هنرمندان انتقادهای زیادی می‌شود. شما به عنوان یکی از این معدود هنرمندان چند شغله، فکر می‌کنید که این انتقادات تا چه اندازه وارد است و تا چه اندازه نیست؟

این انتقادات بستگی به این دارد که یک همچین هنرمندی می‌تواند قواعد چند حرفه هنری مختلف را رعایت کند یا خیر. اگر بتواند این کار را انجام بدهد، به نظرم اشکالی ندارد که بخواهد در حوزه‌های مختلف کار کند. من می‌دانم که تا به حال این قواعد را رعایت کرده‌ام. در هر شاخه هنری با بهترین‌های آن شاخه کار کرده‌ام و هر کدام از همکارانم در حوزه‌های مختلف به من گفته‌اند که از این فضا دور نشو. این نشان می‌دهد که به این فضاها تعلق دارم. من هیچ کدام از این کارها را هم به طور آزمایشی انجام نداده‌ام و همه آن‌ها را جدی گرفته‌ام. تا به این‌جا بد جلو نیامده‌ام و از این‌جا به بعد هم امیدوارم درست پیش بروم. من همیشه برای همه چیز، فکر و برنامه‌ریزی دارم. خواننده بودن برای من یک مقوله جدی است. اصولاً هنر موسیقی را کامل‌ترین هنر می‌دانم و به این باور دارم که هیچ چیزی به اندازه موسیقی نمی‌تواند روی من تأثیر بگذارد. علاقه من نسبت به موسیقی متفاوت است. من خیلی شب‌ها دو اجرای تئاتر دارم و بعد از ساعت ۱۲ شب به استودیو موسیقی می‌روم و مشغول تمرین آواز می‌شوم.  این کارها را با اشتیاق انجام می‌دهم و به همین خاطر همه می‌گویند کودک درون احسان خاموش نمی‌شود! همه هنرها مرا تحریک و تهییج می‌کنند اما تأثیرگذاری هنر موسیقی در من بیشتر است.

 

از چه زمانی به موسیقی علاقه‌مند شدید و از چه زمانی فکر کردید می‌توانید موسیقی را به طور جدی ادامه بدهید؟

من از بچگی به موسیقی علاقه‌مند بودم. موسیقی را با قرائت قرآن آغاز کردم و در مسابقات قرآن شرکت می‌کردم. در مدرسه هم تک‌خوان گروه سرود بودم و موسیقی از بچگی برایم جدی و مهم بود. اصولاً موسیقی در خانواده ما جدی بود و هست و اهالی خانواده ما احترام زیادی برای موسیقی قائل هستند. من الآن متعجب می‌شوم که در برخی از محافل موسیقی را پخش می‌کنند و همزمان با آن چای می‌نوشند و گپ و گفت می‌کنند. وقتی موسیقی آقای شجریان پخش می‌شود، درستش این است که همه روی موسیقی متمرکز شوند و گوش‌های‌شان را برای موسیقی تیز کنند. در کنسرت‌ها هم خیلی وقت‌ها خوانندگان و نوازندگان مطرح کشور مشغول هنرنمایی هستند و مردم با همدیگر حرف می‌زنند. این اتفاقات برای من خیلی عجیب است چون در خانواده ما این چیزها وجود نداشت.

 

 

به نام آقای محمدرضا شجریان اشاره کردید. شما دو بار با ایشان دیدار داشته‌اید. در آن دیدارها چه صحبت‌هایی میان شما رد و بدل شد؟

بله من دو بار ایشان را دیدم. یک بار در خانه موسیقی و یک بار هم متأسفانه در مراسم ترحیم دایی عزیزم زنده‌یاد بیژن ترقی. بار اول از این‌که استاد شجریان را به شکل چهره در چهره دیده‌ام و سؤال‌هایم را از ایشان پرسیده‌ام، خیلی خوشحال و ذوق‌زده بودم. من در خانه موسیقی از استاد شجریان راجع به آواز خواندن پرسیدم که ایشان فرمودند اگر نمی‌خواهی خواننده‌ حرفه‌ای سنتی بشوی و فقط می‌خواهی روی صدایت کار کنی، نوارهای مرا پخش کند و درست عین آن را تقلید کن. من ذهنم را روی این کار متمرکز کردم و در نتیجه در سالن ۲۱-۲۲ سالگی اتفاق عجیب و غریبی برایم افتاد. از آن به بعد بیشتر به موسیقی علاقه‌مند شدم و روی این حرفه تمرکز کردم. فکر می‌کنم من هم مثل اکثر موزیسین‌های ایران تحت تأثیر موسیقی آقای شجریان باشم.

 

با توجه به این‌که کار من در حوزه هنر است و در شاخه‌های مختلف هنری فعالیت می‌کنم، هیچ هنرمندی حداقل در عرصه سینما نیست که با آن آشنایی نداشته باشم. همه این هنرمندان هم برایم بزرگ هستند و قابل احترام. اما تنها هنرمندی که اگر هنوز هم ایشان را ببینم، مبهوت می‌مانم و وارد یک فضای دیگری می‌شوم، آقای شجریان است. به نظرم در عرصه‌های مختلف، تعریف استاد تعریف آن شخصی است که شما اگر او را از آن عرصه بگیرید، آن عرصه یک چیزی کم دارد. ورای استاد هم کسی است که اگر او را از یک عرصه بگیرید، باقی عرصه‌ها و اجتماع یک چیزی کم دارند. قطعاً آقای شجریان هم مثل حافظ، سعدی، مولانا و برخی دیگر از بزرگان جزو آدم‌هایی است که اگر ایشان را از هنر بگیرید، کل اجتماع یک چیزی کم دارد و یک خلأ عظیم فرهنگی ایجاد می‌شود.

 

شما در خانواده‌ای هنری بزرگ شده‌اید و مرحوم بیژن ترقی که از شاعران و ترانه‌سراهای برجسته کشور بودند هم دایی شما بودند. از زنده‌یاد بیژن ترقی چه چیزهایی آموختید؟

مرحوم بیژن ترقی دایی مادر من بودند، منتها رابطه‌ای که من با ایشان داشتم، خیلی بیشتر از رابطه‌ای بود که ایشان با خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های‌شان داشتند. من خیلی به ایشان نزدیک بودم. ما با همدیگر حرف می‌زدیم و گریه می‌کردیم و می‌خندیدیم. هر چقدر که به سال‌های پایانی عمر ایشان نزدیک‌تر شدیم، رابطه میان ما عمیق‌تر و صمیمی‌تر شد. ایشان روی همه اقوام ما تأثیر می‌گذاشتند و تحت تأثیر از حضور مرحوم ترقی، در میان فامیل مادری من هیچ پسری نیست که یک ساز بلد نباشد. من به لحاظ منش و شخصیت هنری خیلی از ایشان آموختم. شخصیت هنری را باید از سایر وجوه زندگی یک هنرمند جدا کرد.

 

البته برای مرحوم ترقی اخلاقیات حتی از شخصیت هنری هم مهم‌تر بود و خیلی روی اخلاقیات تأکید می‌کردند. من یک بار در یک محفلی تصنیف "شانه" را در حضور مرحوم بیژن ترقی اجرا می‌کردم که ایشان در پایان اجرا یک جمله به من گفتند و آن یک جمله بیشترین اعتماد به نفس را برای خواننده شدن به من داد. تصنیف "شانه" یک مصرعی با عبارت "یک شب بیا منزل ما" دارد که در اوج اجرا می‌شود. پس از اجرا مرحوم ترقی با یک لبخندی که نشانه رضایت ایشان از اجرای من بود به من نگاه کردند و گفتند: "یک شب بیا خانه ما". ایشان آدمی نبود که خیلی از دیگران تعریف کند و همین یک جمله برای من انگیزه ایجاد کرد تا در حضور بزرگانی چون خود ایشان آواز بخوانم. من بابت نبودن مرحوم بیژن ترقی خیلی متأسفم چون حضورشان برایم یک کمک و پشتوانه جدی بود.

 

احسان کرمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

گفته می‌شود که نوازندگی هم انجام می‌دهید. به ساز خاصی تسلط دارید؟

خیر. به ساز خاصی تسلط ندارم اما می‌توانم سازهای گیتار، هارمونیکا، کاخن، سنتور و سه‌تار را به صدا در بیاورم. من اصلاً نمی‌توانم نت را یاد بگیرم و سازها را از ۶ سالگی به صورت هوشی یاد گرفته‌ام. یک دوره برای یادگیری سه‌تار به خدمت آقای دلنوازی رسیدم اما دیدم کار من نیست و آن را رها کردم. من مثل آن دسته از بیسوادهایی هستم که توانایی خواندن و قرائت قرآن را دارند.

 

در خلوت خودتان آثار کدام خواننده یا نوازنده را گوش می‌دهید؟

در فلش مموری من همه نوع موسیقی پیدا می‌شود اما اگر بخواهم روی یک خواننده دست بگذارم، آن خواننده قطعاً استاد شجریان است. خیلی وقت‌ها موسیقی بی کلام گوش می‌دهم و لذت می‌برم. آقای بابک شهرکی یک سری از آثار استاد همایون خرم را با ویولن اجرا کرده که آن را خیلی دوست دارم. نوازندگی آقای کیهان کلهر مرا به عرش می‌برسد و تار آقای حسین علیزاده و مرحوم شهناز و مرحوم لطفی را هم دوست دارم. من با موسیقی "نینوا" آقای علیزاده می‌توانم دنیا را فتح کنم. چقدر بد است که این موسیقی فقط به وقت عزا پخش می‌شود. همچنین موسیقی کلاسیک ایرانی، صدای آقای همایون شجریان و آقای محمد معتمدی و همچنین برخی از قطعات آقای علیرضا قربانی را هم دوست دارم. در موسیقی پاپ هم حمید حامی یک پدیده است که من آن را جزو خواننده‌های درجه یک پاپ می‌دانم. ضمن آن‌که قطعات رضا یزدانی را هم دوست دارم. موسیقی برای من مرزبندی ندارد و حتی قطعه‌ رپی که یاس (یاسر بختیاری) برای فیلم "بارکد" خواند و جلوی پخش آن را گرفتند را هم دوست دارم.

 

 

فعالیت جدیدی در عرصه تصویر یا در حوزه رادیو انجام نداده‌اید؟

خیر. در سریال "عالیجناب" بازی کرده‌ام که نمی‌دانم به آن اجازه پخش می‌دهند یا نه. آخرین کارم در تلویزیون مربوط به برنامه "خندوانه" و مجری‌گری مسابقه "خنداننده شو" بود. در سینما هم یکی-دو فیلمنامه به دستم رسید که به خاطر سفری که داشتم آن‌ها را نپذیرفتم. با رادیو فعلاً قطع همکاری کرده‌ام اما در تلویزیون اگر پیشنهاد خوبی در حوزه اجرا داشته باشم، آن پیشنهاد را می‌پذیرم و کار خواهم کرد.

 

حضورتان در برنامه "خندوانه" و مجری‌گری مسابقه "خنداننده شو" حواشی خاص خودش را به همراه داشت و یک عده نوع اجرای شما را نقد کردند. نظرتان در خصوص آن نقدها چیست؟

یک بخشی از نوع اجرای من در مسابقه "خنداننده شو" به خودم بر می‌گشت و بخش‌ دیگر آن به درک متقابل میان من و رامبد جوان. زمانی که من به عنوان مجری به مسابقه "خنداننده شو" اضافه شدم، رامبد جوان به من گفت که فضای مسابقه خشک است و یک سری از بچه‌ها اعتراض می‌کنند، تو این فضا را بشکن و شلوغش کن. من این کار را انجام دادم و کار عجیبی هم نکردم. هدف آن مسابقه این بود که مردم بخندند و شاد باشند، بنابراین توقع درستی نیست اگر عده‌ای از من بخواهند آن مسابقه را هم مثل برنامه‌های رادیویی اجرا کنم. من خودم را در فرم و قالب کارهایم می‌گنجانم و هر کاری را مناسب خودش اجرا می‌کنم. از من توقع نداشته باشید که یک آدم تک بعدی باشم.

 

در حال حاضر هر شب مشغول اجرای فیلم-تئاتر "آینه‌های روبرو" با آقای رحمانیان هستید. این همکاری چطور است و از حضور در این نمایش چقدر رضایت دارید؟

در تئاتر هر پیشنهاد خوبی به من مطرح شود، نمی‌توانم "نه" بیاورم. البته تئاتر همیشه به لحاظ مالی برایم زیان‌بار بوده اما کار کردن با آقای رحمانیان و اجرای متنی از آقای بیضایی خوشایند هر بازیگری است. من در تئاتر "آینه‌های روبرو" ایفاگر ۳ نقش هستم. البته دوست داشتم ۵ نقش را بازی کنم ولی این اتفاق میسر نشد. آقای رحمانیان بعد از این تئاتر یک نمایش دیگر را حدوداً ۲-۳ ماه دیگر می‌خواهد روی صحنه ببرد که اگر از سوی ایشان پیشنهادی به من بشود، آن تئاتر را هم بازی خواهم کرد اما در غیر این صورت احتمالاً تا آخر سال پروژه دیگری را در تئاتر قبول نمی‌کنم و تمرکزم را می‌گذارم روی موسیقی.

 

احسان کرمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

سرنوشت پخش سری جدید مجموعه "کلاه قرمزی" به کجا رسید؟

رابطه ما با تهیه‌کننده آن مجموعه کاملاً قطع است و هیچ دستمزدی بابت اجرا در سری برنامه "کلاه قرمزی" به ما پرداخت نشده. نمی‌دانم وسط این دعواها چه اتفاقی خواهد افتاد. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که کلاه ‌قرمزی ۹۶، به لحاظ کیفیت و محتوا بهترین سری "کلاه‌ قرمزی" بوده که تا کنون ضبط شده است. ما از نگرفتن دستمزدمان ناراحت نیستیم و ناراحتی ما بابت این است که این همه زحمت کشیده‌ایم و این مجموعه هنوز پخش نشده است. حدود سه ماه و نیم برای این مجموعه تمرین کردیم اما به هیچ نتیجه‌ای نرسید.

 

عده‌ای به خاطر اجرای شما در افتتاحیه‌ و اختتیامیه برخی از جشن‌ها و جشنواره‌ها می‌گویند احسان کرمی لابی می‌کند. این حرف‌ها چقدر برای‌تان اهمیت دارد و چقدر به وجود لابی اعتقاد دارید؟

من اعتقادی به لابی کردن ندارم و تا کنون در زندگی‌ام چنین کاری را انجام نداده‌ام. مجری اختتامیه جشنواره فیلم فجر باید از چند فیلتر عبور کند تا روی صحنه برود. برای اختتامیه جشنواره سال گذشته از ۳ ماه قبل با من صحبت کردند اما به دلیل یک سری اتفاقاتی که رخ داد، چند روز قبل از اختتامیه با مسئولین آن مراسم صحبت کردم و گفتم نمی‌آیم. در نهایت ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز فقط به واسطه دوستی با خانم مهتاب کرامتی راضی شدم که به آن‌جا بروم. در جشن "شهرزاد" هم تهیه‌کننده سریال و دوستانم با من تماس گرفتند و من اجرای آن جشن را پذیرفتم.

 

 

 

 

  • 10
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش