جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۵۴ - ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۰۰۴
موسیقی

گفت و گو با هومن شاهی، خواننده‌ی رپ ترانه «سوسن خانم»

هومن شاهی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

به گزارش روزنامه همدلی، هومن شاهی شبیه آهنگ‌هایی است که از او شنیده‌اید، شاد و پرانرژی. یکی از ویژگی‌های مثبت او سادگی است. اهل تملق نیست و به سئوالات در نهایت صداقت جواب می‌دهد. تلاش نمی‌کرد تا تصویری متفاوت از خودش ارائه کند، و همین مسئله باعث شد در نیمه‌های گفت‌وگو هردو تصمیم بگیریم تعارف را کنار بگذاریم و شامی تدارک ببینیم. بخصوص که گفت‌وگو بعد از اجرای «شرقی غمگین» انجام گرفت و تا نیمه‌های شب ادامه پیدا کرد. باید اعتراف کنم بیشترین بخشی که از این متن سانسور شده صدای خنده‌های هومن است.

 

 

ابتدا از نمایشی که این‌روزها بر صحنه داری آغاز می‌کنیم. برای اولین بازی حرفه‌ای، نمایش سختی را انتخاب کردی. «شرقی غمگین» نمایش دو پرسوناژ و پردیالوگی است. تقریباً از ابتدا تا انتهای نمایش در صحنه حضور داری. مثلا می‌توانستی در نمایشی حضور پیدا کنی که کل حضورت در صحنه در نهایت ده دقیقه باشد. اما چه شد که خواستی در یک نمایش حرفه‌ای حضور پیدا کنی و در مقابل بازیگری قرار بگیری که سال‌هاست در صحنه تئاتر حضور دارد.

 

 

ترسی از شکست خوردن نداشتی؟

شاید بخشی از این ریسک به روحیه‌ام برمی‌گردد. مثلا وقتی به شهربازی می‌رفتم به سراغ وسیله‌ای می‌رفتم که بیشترین ترس را از آن دارم. بصورت معمول در زندگی با این روش پیش رفته‌ام. در ابتدا که کار پیشنهاد شد ترسیدم، و اصلاً بخاطر این ترس بود که قبول کردم تا در این نمایش بازی کنم. با خودم می‌گفتم این‌همه نمایش در حال اجراست و بازیگرانی هستند که برای نخستین بار به روی صحنه می‌روند، اگر آن‌ها می‌توانند پس من هم می‌توانم. در ابتدا که شروع به حفظ کردن متن کردم به نظرم بسیار کار سختی بود.

 

سخت از این جهت که تا حالا هر چه شعر و ترانه حفظ کرده بودم از کارهای خودم بود. حالا باید متن بلند بالایی که کس دیگری آن را نوشته بود حفظ می‌کردم. بخصوص که شعرهای خودم را به سرعت حفظ می‌کنم. معمولا از همان بار نخست آن‌ها را به حافظه می‌سپرم. اما حفظ کردن این متن برایم بسیار سخت بود. ولی در نهایت خواستم و شد.

 

وقتی کار را شروع کردی، فکر می‌کردی بازخوردها به چه صورتی باشد؟ آماده بودی که از طرف مخاطب نقدهای منفی بگیری؟

نه. هیچ‌وقت به این‌که مخاطب بازی‌ام را نپسندد فکر نمی‌کردم. ضمن اینکه درحین تمرین وقتی خودم احساس می‌کردم خوب نیستم سعی می‌کردم که مدام آن را تغییر بدهم. اعتراف می‌کنم که در ابتدای تمرین‌ها اصلا خوب نبودم. ولی بعد از آن هرچه تمرین بیشتر پیش رفت احساس رضایت بیشتری کردم. گروه هم زحمت زیادی کشید، برایم از بازیگری حرف می‌زدند و قصد داشتند تا آمادگی خوبی پیدا کنم.

 

به نظرم از معدود موزیسین‌هایی هستی که در کلیپ‌های موسیقی که از تو منتشر شده حضورِ خوبی داری. تقریباً در تمام آن‌ها بازی می‌کنی و آنِ بازیگری داری. به قول معروف اکت و حضور مناسبی مقابل دوربین داری.

فکر می‌کنم برای بازی در ویدئو کلیپ حرفه ای‌ باشم. (می‌خندد) ضمن اینکه به نظرم بازی در تئاتر با ویدئو کلیپ یا اصولا مقابل دوربین فرق می‌کند.

 

به نکته خوبی اشاره کردی. تو در ویدئو کلیپ‌هایی حضور داشتی که در طی سال‌های اخیر همگی از پربیننده‌ترین موزیک ویدئوهای ایرانی بوده است. حالا در تئاتری بازی می‌کنی که بازخوردهای غالبا مثبتی دارد.

 

تفاوت‌های بازی در مقابل دوربین و صحنه تئاتر از نظر تو در چه چیزهایی است؟

مهم‌ترین تفاوت دوربین و صحنه تئاتر میلیونی بودن بیننده‌های دوربین و چند هزار نفری بودن مخاطبان تئاتر است. ماه‌ها و روزها و ساعت‌ها تلاش می‌کنی و زحمت می‌کشی تا در نهایت بعد از چند ماه در نهایت چند هزار نفر شاهد آن باشند.

 

البته آمار بیننده های چندین هزار نفری در تئاتر رکورد خوبی است. شما از نمایش‌های پرمخاطب هستید و نمایش‌هایی به روی صحنه است که تعداد تماشاگرانش در هر شب اجرا به پنجاه نفر هم نمی‌رسد. بنابر این در نهایت آنها به رقم چند هزار نفر نمی‌رسند.

 

فرق اساسی صحنه و دوربین در همین تعداد مخاطب است. این همه زحمت ارزشمند است. بخصوص که ما هر شب دو سانس اجرا داریم. شب اول که به پایان رسید با خودم می‌گفتم پنجاه و خورده‌ای اجرای دیگر باقی مانده است و از فکرش انصافاً سرم سوت ‌کشید! (می‌خندد) اما باز هم به خودم می‌گفتم می‌توانم از پس این همه اجرا بر بیایم. در واقع با خودم لج می‌کنم.

 

حالا به نظرت تفاوت بازیگری در آن چطور است؟ شما در تعدادی از پربیننده‌ترین موزیک ویدئوهای این چند سال اخیر به عنوان خواننده حضور داشتی. تفاوت حضور مقابل دوربین موزیک ویدئو و حضور بر صحنه تئاتر در چه چیزهایی است؟

برای موزیک ویدئو بیشتر به «آن» و لحظه متکی بودم. مثلا در نهایت تنهایی ده دقیقه قبل از ضبط مقابل آینه تمرین می‌کردم. اما حضور در صحنه تئاتر و نزدیک به دو ماه تمرین هر روزه نشان داد بازیگری در صحنه تئاتر چقدر سخت و انصافاً طاقت‌فرساست.

 

هومن شاهی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

بازی در تئاتر پیشنهاد چه کسی بود؟

سال‌ها مخاطب تئاتر حرفه‌ای بودم. ضمن اینکه دوستان تئاتری بسیاری دارم. مدت‌ها بود که به بازیگری فکر می‌کردم.به دوست تئاتری‌ام میثم نوروزی گفتم دوست دارم بازی در تئاتر را تجربه کنم و اگر نقش خوبی بود حاضرم برایش وقت بگذارم. چند ماه بعد میثم که با سعید زارعی در ارتباط بود باعث معرفی‌ام به سعید زارعی شد. باید اعتراف کنم قبل از اینکه نمایشنامه را بخوانم تصور نمی‌کردم متن آنقدر خوب و قوی باشد و نقش سعید اینقدر جای کار داشته باشد.

 

پس از همان بارِ نخست جذب متن شدی؟

اتفاقاً نه. بار اولی که نمایشنامه را خواندم خوشم نیامد. بخاطر اینکه بعدا فهمیدم که نمایشنامه و فیلم‌نامه بیشتر اثر گذاریشان در هنگام تولید مشخص می‌شود. باید ساخته شوند تا جوهر اصلی متن خودش را نشان بدهد.

 

پس چطور شد راضی شدی در این کار بازی کنی؟

کمی به خودم وقت دادم. بعد از اینکه صحنه اول را بازی کردم و با تحلیل جلو رفتیم تازه متوجه شدم که حرف اصلی متن چه چیزهایی است. خوشم آمد و برای ادامه کار کنجکاو شدم. در نهایت نمایش «شرقی غمگین» حاصل هشت ساعت تمرین روزانه است که نزدیک به دو ماه زمان برد.

 

پس برای بازی بصورت غریزی جلو رفتی.

دقیقا. در زندگی عادی هم فکر می‌کنم آدمی هستم که به غریزه‌ام اعتماد می‌کنم.

 

عمده شهرت تو برای کارِ موسیقی است. آخرین کاری هم که ساختی و از تلویزیون پخش شد تیتراژ مجموعه «خندوانه» بود که بسیار شنیده شد. معتقدم آهنگی که برای این برنامه ساختی بیشتر از دیگر تیتراژها به برنامه نشست و به قول معروف انگ خود «خندوانه» بود.

 

شعر آن ترانه هم کار خودت بود؟

بله. شعر و آهنگ تمام موزیک‌هایی که از من منتشر شده را خودم نوشته‌ام. تنها تنظیم ترانه‌ها را دوست دیگرم امیر مسعود انجام می‌دهد. ما یک استودیوی خانگی در کرج داریم که تمام کارها در آنجا ساخته می‌شود.

 

موسیقی از چه زمانی وارد زندگی‌ات شد؟

نوجوان بودم. تقریبا پانزده سالم بود که روی یک آهنگ بی‌کلام ترانه گذاشتم. حالا که به آن روزها فکر می‌کنم می‌بینم که هیچ تصوری از کاری که می‌خواستم انجام بدهم نداشتم. بعد از سروکله زدن با آن قطعه و تغییرات مختلف متوجه شدم که کار تبدیل به «بیت» شده است. دوباره روی آن ترانه دیگری نوشتم.

 

آن زمان اصلا می‌دانستی که «بیت» یعنی چی؟

نه بصورت دقیق. البته موسیقی رپ زیاد گوش می‌کردم. ولی اینکه دقیق و به صورت علمی بدانم که دارم چه کاری انجام می‌دهم نه! بیشتر از طریق گوش و بصورت غریزی جلو رفتم.

 

به این دلیل پرسیدم که می‌دانستی بیت یعنی چه، چون ما چیزی به اسم نقد جدی موسیقی حداقل در آن سال‌ها نداشتیم و اساساً موسیقی هنوز بصورت رسمی تعریفی نداشت. به همین دلیل آموزش موسیقی هم چندان متداول نبود. پس از پانزده سالگی موسیقی شروع شد.

بله. از همان سن و در جمع‌های خانوادگی آهنگ‌های گروه سندی را می‌خواندم. به واسطه علاقه به موسیقی سندی، کم و بیش رپ را یاد گرفتم و «بیت» را فهمیدم.

 

ساز را از چه سنی شروع کردی؟

قبل از پانزده سالگی کار با گیتار را شروع کرده بودم. البته نه به صورت حرفه‌ای اما باعث شد تا گوشم کم و بیش با نت آشنا بشود. هم‌چنان هم خودم را نوازنده حرفه‌ای گیتار و پیانو نمی‌دانم.

 

شعر هم پس از همان سن شروع شد؟

نمی‌توانم بگویم شعر (به معنای کلاسیک آن) می‌نوشتم اما تلاش‌هایی برای نوشتن چیزهایی داشتم که بیشتر می‌توان به آن رپ گفت. تلاشی برای اینکه جملات و کلمات قافیه داشته باشد و در کنار هم ریتم مناسبی را شکل بدهد. مجموع آن تلاش‌ها و دست و پا زدن‌ها در نهایت این شد که به استودیو رفتم و یک کار ضبط کردم.

 

اما هیچ وقت آن کار را پخش نکردم. بعد از آن هم چند کار دیگر ساختم که آنها هم در نهایت منتشر نشد. ولی از دل این تلاش‌ها اولین کار حرفه‌ای‌ام به نام «سوته‌دلان» که کار غمگینی هم بود را ضبط و منتشر کردم.

 

مردم غالباً تو را با موسیقی شاد و پرهیجان به یاد می‌آورند. همکاری‌هایی هم که با دیگران در آهنگ‌ها و موزیک‌ویدئوها داشتی روی همین مضمون است. این استایل خواسته خودت بود یا پیش آمد؟

من ذاتاً آدم شاد و پرانرژی هستم. در موسیقی‌هایی هم که تا حالا ساخته‌ام سعی کرده‌ام این مسئله را رعایت کنم. یعنی چیزهایی بسازم که به خودم نزدیک باشد.

 

با گروه «بروبکس» چطور آشنا شدی؟ شما چند کار بسیار موفق با هم منتشر کردید.

 

هومن شاهی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

در یک استودیوی مشترک برای ضبط می‌رفتیم و شروع کار و آشنایی و همکاری هم از همان‌جا آغار شد. این دوستی تا جایی پیش‌رفت که برای من یک آهنگ ساختند. آهنگ «آمستردام» از ساخته‌های گروه «بروبکس» است. آهنگ به سرعت مورد پسند قرار گرفت و همین اتفاق باعث شد تا همکاری با هم را جدی بگیریم. نخستین کار مشترک هم همان آهنگ معروف «سوسن خانم» بود.

 

فکر می‌کردید آهنگ «سوسن خانم» آنقدر سروصدا کند؟

اصلا. هیچ کداممان تصور نمی‌کردیم آهنگ با این شدت مورد توجه قرار بگیرد و از همه جا شنیده شود. حتی اعتقاد داشتیم خیلی آهنگ خوبی نشده. ولی بعد از انتشار، ما هم از این موج «سوسن خانم» تعجب کردیم.

 

آن بخش رپ آهنگ نوشته خودت بود؟

آره. اما آهنگ داستان جالبی هم دارد. ابتدا قرار بود بخش رپ این آهنگ را «ساسی» بخواند. بعد گروه «بروبکس» به این نتیجه رسید که با ساسی همکاری نداشته باشد. خودشان به این نتیجه رسیدند که من خواننده آن بخش باشم.دوباره قرار شد ساسی رپ آن قسمت را بنویسد و من بخوانم. قبول نکردم و از گروه خواستم تا روی این بخش خودم رپ بنویسم. تا در نهایت شد آن چیزی که شنیدید.

 

از این حجم شهرت دچار ترس نشدی؟

راستش چون موهای بلند ومجعد و خاصی دارم بصورت عادی هم در خیابان توی چشم بودم. بعد از پخش کلیپ هم به راحتی در خیابان شناسایی می‌شدم. ولی راستش هیچ وقت پررو نشدم چون خانواده فرهنگی دارم که بسیاری چیزها را از آن‌ها یاد گرفتم مادرم همیشه به من می‌گفت باید خودت باشی و تلاش کنی تا این شهرت تو را تبدیل به آدم دیگری نکند.

 

پس خانواده در این سال‌ها مشوقت بود.

بله. شاید جالب باشد بدانید خانواده‌ام هیچ وقت به من نگفتند به جای موسیقی برو درست را بخوان!

 

در چه رشته‌ای تحصیل کردی؟

سه ترم در دانشگاه آزاد کامپیوتر خواندم. بعد به این نتیجه رسیدم که هم در حال تلف کردن وقتم هستم و هم پولم. چون هر چیزی که از کامپیوتر یادگرفتم تلاش خودم بود نه دانشگاه. در نهایت دیگر ادامه ندادم.

 

به تازگی آهنگ «زامبی» را منتشر کردی که تفاوت‌هایی با سبک همیشگی‌ات داشت. به نظرم آهنگ «زامبی» تم و حال و هوایی راک دارد.

 

به دلیل تنوع سراغ این سبک رفتم. حس کردم در خواندن بعضی از ملودی‌ها بد نیستم. چون مدت‌ها بود که کارهایی با این حال و هوا می‌ساختم اما خودم آن را نمی‌خواندم. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را تست کنم.

 

از آلبوم جدید چه خبر؟ کارهای اولیه از کی شروع شد؟

اول تصمیم داشتم تک آهنگ منتشر کنم. اما به این دلیل که کار حرفه‌ای یعنی انتشار آلبوم، تصمیم گرفتم تا روی یک آلبوم کار کنم. آلبوم تقریباً به پایان رسیده. منتظرم نمایش تمام شود تا یک‌ماهِ دیگر روی آن کار کنم و در نهایت بصورت دیجیتالی منتشر خواهد شد.

 

اسم آلبوم را انتخاب کردی؟

نه هنوز هیچ اسمی برایش انتخاب نکرده‌ام. می‌توانیم همین‌جا با هم روی یک اسم فکر کنیم!

 

آلبوم چند ترانه دارد و در مجموع در چه سبک و سیاقی است؟

هفت قطعه دارد و تراک «دروغ، گناه» را که برای نامزدم خوانده‌ام بیشتر از دیگر قطعات دوست دارم. یکی دو آهنگ «پاپ رپ» در آلبوم هست و دیگر قطعات هم پرانرژی است.

 

اهل این هستی که دوستان یا آشنایانی که کار موسیقی نمی‌کنند را به استودیو بیاوری و کار را برای آنها پخش کنی تا نظرشان را بدانی؟

نه به این شکلی که گفتی. اما این هفت آهنگ از میان تقریبا ۱۵ آهنگ انتخاب شده است. آهنگ‌هایی که بیشتر مورد توجه قرار گرفته و نظر مثبت بیشتری روی آن‌ها داشته‌ام.

 

این روزها خودت چه موسیقی را بیشتر می‌پسندی و گوش می‌کنی؟

تقریبا بطور مداوم راک خارجی گوش می‌کنم و به «استیون ویلسون» علاقه‌مندم. البته در کنارش کارهای رپ ایرانی را هم دنبال می‌کنم. در رپ ایرانی هم به سروش لشکری علاقه دارم. در میان کارهای مجاز داخلی هم محسن چاووشی را دنبال می‌کنم.

 

اگر قرار باشد با یکی از خواننده‌های ایرانی کار مشترکی ارائه بدهی چه کسی را انتخاب می‌کنی؟

 

آرش! فکر می‌کنم از لحاظ سبک به او شبیه باشم.

 

هومن قاضی نژاد

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش