پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۲۳ - ۱۹ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۴۳۸۴
موسیقی

گفت و گو با «بهنام بانی»، ستاره‌ی این روزهای موسیقی پاپ

بهنام بانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

به گزارش ماهنامه دیده بان، بهنام بانی از خواننده های خوش صدایی است که به تازگی وارد عرصه موسیقی مجاز شده و با آهنگ هایش بر سر زبان ها افتاده است. او مهر ۶۶ در شهر دامغان به دنیا آمده و امسال در فضای موسیقی گل کرده است. فعالیت های خود را با برگزاری کنسرت شروع کرده و اولین سری کنسرتش با استقبال خیلی گسترده مواجه شده است. با او گفتگویی ترتیب دادیم تا از رازهای موفقیت و حال و هوای این روزهایش بیشتر باخبر شویم.

 

هر سال شاهرود کنسرت می گذاشتیم.

آقای بانی، چه چیزی باعث شد که وارد عرصه موسیقی شوید؟ آیا به خاطر پدرتان که نوازنده هستند به کار در این زمینه تشویق شدید یا دلایل دیگری داشت؟

صددرصد به خاطر پدرم که نوازنده بودند گرایش به موسیقی پیدا کردم ولی کلا به موسیقی علاقه داشتم. از همان دوران کودکی وقتی می خواندم با استقبال روبرو می شد و من هم ترغیب به ادامه این کار شدم و الان هدفم کلا این است که به بالاترین درجه موسیقی برسم. من از ۹-۸ سالگی آواز می خواندم. البته ابتدا با تلاوت قرآن شروع کردم و بعد از ۱۰ سالگی در کنار پدرم می خواندم و پدرم با من تمرین می کردند.

 

از ۱۶-۱۵ سالگی به صورت حرفه ای نزد اساتید موسیقی چند جلسه کلاس آواز رفتم. از ۱۹ سالگی که دانشجوی شاهرود شدم با یک بند به نام گروه «روژان» آشنا شدم که با آنها همکاری می کردیم. در ابتدا مهدی یغمایی خواننده آنها بود و پس از این که مهدی از این گروه بیرون آمد، من خواننده این گروه شدم. هر سال در شاهرود کنسرت می گذاشتیم و با استقبال هم روبرو می شد. از همان سال های اول احساس می کردم تا یک سال دیگر من معروف خواهم شد.

 

اولین باری که روی استیج رفتید را خاطرتان هست؟

بله.

 

چند سال تان بود؟

 ۱۹ سالم بود و در شهر شاهرود این کنسرت برگزار می شد.

 

گویا شما در رشته مهندسی درس خواندید. چه شد که از رشته عمران به سمت موسیقی حرفه ای کشیده شدید؟

هم خودم، هم مادرم و هم کلا خانواده ام دوست داشتند به غیر از رشته موسیقی یک رشته دیگر را در دانشگاه بخوانم. من به خوانندگی علاقه داشتم و می خوانم و آنها علاقه نداشتند که من در رشته موسیقی ادامه بدهم، چون هم خیلی سخت بود و هم این که مهندس بودن را کلا دوست داشتند و خودم هم داشتم.

 

آن زمان مهندس بودن خیلی خوب بود، الان هم خوب است البته... مهندسی عمران را انتخاب کردم و قبول هم شدم چون خودم اصالتا دامغانی هستم و شاهرود هم با دامغان ۶۰ کیلومتر بیشتر فاصله ندارد، برایم آنجا راحت تر بود. یک سری از اقوام ما هم در شاهرود زندگی می کنند.

 

سنتی را دوست دارم، پاپ را ترجیح می دهم

مردم با چه آهنگی بهنام بانی را شناختند؟ اولین آهنگی که در فضای مجازی از شما هیت شد، چه بود؟

اولین آهنگی که هیت شد، آهنگ «علاقه خاص» بود ولی آهنگ «من یه دیوونم» مورد اقبال بیشتری قرار گرفت.موزیکی هم که من را خیلی بیشتر با آن شناختند «عاشقم کرده» بود.

 

معمولا اول آهنگ را می سازید و بعد ترانه می گویند یا...؟ خودتان که ترانه نمی گویید، نه؟

نه، من ترانه نمی گویم. خانم عاطفه حبیبی که به نظر من یکی از بهترین ترانه سراها هستند برای من ترانه سرایی می کنند که ترانه هایشان خیلی با موزیک های من چفت می شود. ما اول ملودی را می سازیم، یعنی حامد برادران ملودی را می سازد. حالا یکسری دستکاری می کنیم، درستش می کنیم بعد برای خانم عاطفه حبیبی می فرستیم ایشان روی ملودی شعر می گویند، بعد حامد تنظیم می کند و من می خوانم.

 

بهنام بانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

ساز خاصی هم می زنید؟

بله، پیانو، کیبورد و گیتار ولی به صورت حرفه ای ساز نمی زنم.

 

خودتان دوست داشتید در فضای پاپ بخوانید؟ هیچ وقت به سمت موسیقی سنتی نرفتید؟

چرا، در همان زمان که به یکسری کلاس ها می رفتم برای این که یک کم اصولی تر کار کنم، پنج شش جلسه هم نزد یک استاد کلاس سنتی رفتم ولی آنقدر گسترده و وسیع بود که دیدم خیلی با روحیات من سازگار نیست و خودم فضای پاپ را بیشتر ترجیح می دادم.

 

البته در آن چند جلسه خیلی چیزها یاد گرفتم و الان هم خیلی به من کمک می کند ولی خیلی وسیع بود و احساس کردم در پاپ نسبت به سنتی راحت تر می توانم فعالیت کنم. مدت خیلی محدودی هم نزد مرحوم استاد محمد نوری تمرین کردم. تقریبا چهار جلسه که در همان چهار جلسه هم خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم. آواز سنتی را هم نزد استاد تولایی کار کردم.

 

آن زمان که هنوز وارد عرصه خوانندگی نشده بودید، خواننده مورد علاقه تان چه کسی بود؟ آیا به خواننده خاصی علاقه داشتید که دل تان بخواهد راه او را دنبال کنید؟

دو، سه تا خواننده آن زمان بودند که من همیشه کارهای شان را دنبال می کردم؛ زنده یاد ناصر عبداللهی، استاد دکتر محمد اصفهانی و حمید حامی.

 

هیچ وقت هیچ کس در موزیک بهترین نیست

اولین بار که اولین آهنگ تان در فضای مجازی شنیده شد چه حسی داشتید و خاطرتان هست کجا و مشغول چه کاری بودید؟

بله، موزیک «علاقه خاص» موزیکی بود که نسبت به بقیه موزیک هایم اتفاق های خوبی برایش افتاد. این موزیک خیلی بیشتر شنیده شد و استقبال از طرف دوستان و اقوام هم خیلی شد که معتقد بودند: «این کارت چقدر خوب بود! بالاخره اون آهنگ خفن را خواندی؟! آفرین.» این استقبال باعث شد که انرژی بگیرم تا این که بچه ها گفتند ما در خیابان داریم همه کارهای شما را می شنویم.

 

در خیابان، مرکز خریدهای مختلف، همه جا آهنگ هایت هست. ولی خودم نمی شنیدم و فکر می کردم الکی می گویند، تا این که خودم در مرکز خرید پالادیوم، با خانواده خودم وارد یک مغازه شدیم خواستیم خرید کنیم دیدم موزیک من پلی است. فروشنده هم من را نمی شناخت. آمدیم داخل و بعد از این که خرید کردم گفتم نمی خواهید به ما تخفیف بدهید؟! گفت برای چه؟ گفتم موزیک ما را دارید گوش می دهید.

 

بعد گفت چقدر خوب است و ما خیلی این کار را دوست داریم و هر روز در مغازه گوش می دهیم و ... این انرژی را به من داد. خیلی انرژی خوبی است وقتی تو می دانی کاری که انجام دادی به ثمر نشسته است. یک فیلم، یک نمایشنامه، یک تئاتر و ... کلا هر کاری که فرد انجام می دهد اگر مورد استقبال واقع شود برای صاحب آن اثر فوق العاده لذت بخش اسم.

 

چقدر روند ساختن ملودی و خواندن آن طول می کشد؟

بستگی به حس دارد. ببینید مثلا یک وقتی هست ما پای یک ملودی می نشینیم آن را بالا پایین می کنیم، هفت هشت ساعت عوض می کنیم. یک وقت ها هم هست که ترجیع بند آن را عوض می کنیم؛ یک وقت هایی هست که درهمان بار اول آنقدر شیرین به دل مان می نشیند که آن را می سازیم.

 

مثلا خاطرم هست که در کار «عاشقم کرده» - اگر اغراق نکنم – در ۱۰ دقیقه حامد ملودی اش را ساخت و بعد برای خانم حبیبی فرستادیم. عاطفه حبیبی هم آنقدر کار را دوست داشت تا شب شعر را به ما داد، بعد من خواندم که خیلی هم خوب در نیامد اما در شب عید هم پخش شد و خدا را شکر مردم هم خیلی این کار را دوست داشتند.

 

اصلا تصمیم تان برای آینده چیست؟

تصمیم در وهله اول ماندگار شدن است.

 

به نظرتان یک خواننده با چه چیزی ماندگار می شود؟

هر وقت مغرور نشوید، هر وقت فکر نکنید که شما بهترین هستید می توانید ماندگار شوید. هر وقت فکر کنید بهترین هستید، شک ندارم که احتمال افتادن شما هست چون هیچ وقت هیچ کسی در موزیک بهترین نیست. ما اصلا بتهوونی داشته ایم که ناشنوا و بهترین بوده است، اثراتی ساخته است که شما اصلا نمی توانید تصور کنید. موزیک انتها ندارد و شما هر چقدر هم که خوب باشید، بهترین نیستید. باید برایش تلاش کنید.

 

هدف من ماندگار شدن است و اصلی ترین آن محبوب بودن است، چون معروف شدن کار آسانی است. هر کس مخصوصا الان با صفحات مجازی می تواند به هر نحوی معروف شود اما این که شما محبوب باشی و این محبوبیت باقی بماند و مردم شما را دوست داشته باشند، کارهایت شنیده و کارهایت ماندگار شود و اینچنین نباشد که تاریخ انقضا داشته باشد، چیز دیگری است.

 

الان مثلا شما با یک کار خیلی ارتباط برقرار می کنید، یک ماه آن را گوش می دهید، بعد از یک ماه دل تان را می زند و ترک های بعدی که می آیند دیگر آن را گوش نمی دهید. این اصلا خوب نیست ولی این که شما یک موزیک را بعد از پنج سال هم گوش می دهید و لذت می برید.، این به نظر من یک اتفاق خیلی خوب است.

 

بهنام بانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

عاشقم کرده به زودی می آید

چه اتفاقی می افتد که بعضی از موزیک ها آنقدر ماندگار می شوند، که بعد از ۱۰ سال همچنان پلی می شوند؟

واقعا نمی دانم و این اصلا قانون ندارد. یکهویی یک اتفاقی هست می آید همه جوره به دل مردم می نشیند. به نظر من اگر خدا بخواهد این اتفاق می افتد، یعنی به پتانسیل کار ربط دارد اما همه چی به قسمت است. یکهو یک کاری که شاید خودت باورت نمی شود ماندگار می شود و ۱۰ سال آن کار را گوش می دهند و همه لذت می برند.

 

الان یک ذره ماندگار شدن موزیک سخت شده است. یکسری موزیک های قدیم مان و موزیک های ۵۰-۴۰ سال پیش هستند که ماندگار شده اند. مثلا موزیک های استاد بنان را همین الان هم گوش کنید هنوز دلچسب است و موهای تن تان سیخ می شود. آن کارها را بازخوانی هم می کنیم ولی باز آن قبلی بیشتر به دلت می نشیند.

 

آیا برای آینده قرار است تک تراک یا آلبوم به بازار عرضه بدهید؟

آلبوم مان را داریم تولید می کنیم و مرحله تولیدش تمام شده است.

 

چند ترک دارد؟

 ۱۳ یا ۱۴ ترک دارد.

 

برایش اسمی هم انتخاب شده است؟

احتمالا «عاشقم کرده» اسم آلبوم مان است و انشاءالله تا قبل از محرم و صفر آن را پخش خواهیم کرد.

 

تنظیم و ترانه های آن بر عهده چه کسانی بوده است؟

اغلب شعرها را خانم عاطفه حبیبی گفته است. تنظیم هم بر عهده حامد برادران بوده به جز یک یا دو قطعه که تنظیمش را هومن آزما انجام داده که ترانه آن با حمیدرضا یوسفی و ملودی هم بر عهده قاسم بایرامزاده بوده است.

 

عاشق انتقاد هستم

بدترین استعدادتان چیست؟

اصلا آشپزی ام خوب نیست و در واقع باید بگویم افتضاح است.

 

بهترین استعدادتان چیست؟

بازیگری را خیلی دوست دارم.

 

دوست داشتید به جای این که خواننده شوید بازیگر شوید؟

نه، خوانندگی را خیلی دوست دارم ولی در کنارش خیلی وقت ها می گفتند اگر می خواستی بازیگر شوی می توانستی موفق باشی چون خیلی اکتم خوب است. البته خیلی تمرین می کنم در یکسری جمع ها که می روم.

 

الان اگر کسی بهتان پیشنهاد بدهد دوست دارید بازی کنید؟ چرا؟

در حال حاضر نه. گم می شوم و آنچه الان دارم از من دور می شود. سعی می کنم روی آنچه که دارم تمرکز کنم و خودم را به جایی که قانعم می کند و آدم را راضی نگه می دارد برسانم. الان فعلا در تلاش هستم به بهترین شدن برسم.

 

بدترین نقدی که از شما شده است چه بوده است؟ اصلا آدم نقدپذیری هستید؟

فوق العاده زیاد. من عاشق انتقاد هستم. یعنی دوست دارم که از من انتقاد شود. خیلی اهل این نیستم که خودم را توجیه کنم ولی آن چیزی که خودم احساس می کنم درست است را انجام می دهم.

 

آیا هیچ وقت نخواسته اید با کسی آهنگ فیت بزنید؟ آیا اصلا به نظرتان فیت زدن کار خوبی است؟

ببینید، اتفاقا فیت زدن کار خوبی است و در کل دنیا هم رواج دارد ولی ما متاسفانه جامعه مان دیدگاه خوبی نسبت به موزیک فیت ندارد و هنوز این موضوع جا نیفتاده است. در صورتی که فیت اتفاق خیلی جالبی است. شما می آیید دوتا خواننده محبوب را کنار هم قرار می دهید و دوتا فضای محبوب و دوتا فضای مطلوب را در یک ترک می آورید و این کار، آن ترک را خیلی دلنشین تر می کند.

 

مثلا کار فیت آهنگ «بارون» بابک جهانبخش و رضا صادقی که اتفاق خوبی هم برایش رخ داده است. دوتا صدای مختلف در یک ترک آمدند و این ترک آنقدر دلنشین شد که فکر می کنم یکی از بهترین کارهای جفت شان بوده است. وقتی می خواهیم موزیک فیت کار کنیم، هم آن خواننده ای که می خواند و هم آن کسی که می خواهد با او فیت بخواند باید خیلی اوکی باشند.

 

جفت شان هم همدیگر را قبول داشته باشند. هیچ رقابتی در کار نباشد و بیشتر رفاقت باشد. رفاقت باعث می شود که خیلی اتفاقات بهتری برای موزیک فیت بیفتد، تا این که شما بخواهید در این کار خودتان را نشان دهید.

 

بهنام بانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

کدام یک از آهنگ های تان را بیشتر دوست دارید؟

من «یه دیوونه ام» را خیلی دوست دارم. همه را دوست دارم ولی «یه دیوونه ام» را یک جور دیگر دوست دارم.

 

در کلامی که منتشر می شود، آن آهنگی که منتشر می کنید خودتان چند درصد سهیم هستید؟

مطمئنا. اولا شما باید از کار خوش تان بیاید که آن را اجرا کنید. در حال حاضر تعاملی بین من و حامد به وجود آمده است که خیلی خوب است. بیشتر می توانم نامش را اعتماد بگذارم. دو طرفه است. یعنی یک جایی من به حامد می گویم که حامد به نظر من اینجای کار را اینچنین بخوانیم خیلی بهتر است یا یک جا حامد می گوید اینجا را خیلی تحریر نزن و ساده بخوان و این باور وجود دارد.

 

ما یک کار به نام «عشق پاییزی» قبل از کار «من یه دیوونه ام» آماده کردیم. قرار بود در پاییز این کار پخش شود. چند روز مانده به پخش کار، حامد به من زنگ زد و گفت این کار را پخش نکنیم و «من یه دیوونه ام» را پخش کنیم. شاید هر کس جای من بود می گفت برای چه؟ ما کاور را زده بودیم و برای کار تیزر هم ساخته بودیم.

 

همه کارهایش را کرده بودیم ولی چون خیلی اعتماد داشتیم به همدیگر و خیلی او را باور داشتم گفتم هر چه تو می گویی مطمئنا خودت می دانی. چون حامد بسیار آدم باهوشی است. قبول کردم و آن کار پخش شد و خیلی از کار استقبال شد و به قولی ترکید و خیلی اتفاقات خوبی رقم خورد.

 

ما با همدیگر خیلی متحد هستیم و به همدیگر خیلی اعتماد داریم و مطمئنا از لحاظ فکری سعی می کنیم بهترین خروجی را داشته باشیم. این همفکری و اعتماد باعث می شود که بتوانیم چیزی که از نظر خودمان بهترین است را ارائه بدهیم.

 

من یک قانون دارم، وقتی من می خوانم و حامد یک اتود به من می دهد، من شاید روزی که آن کار را می شنوم ۱۰۰ تا ۱۵۰ بار بدون اغراق پشت سر هم گوش می دهم. اگر دلم را بزند یعنی یک جای کار می لنگد. اگر اوکی باشد و بعد از ۱۰۰ بار باز هم دوست داشته باشم آن کار را گوش بدهم، مطمئنم که می تواند اتفاق خوبی برایش بیفتد. تازه باز هم این چیزی را تضمین نمی کند تا وقتی که منتشر شود.

 

اگر بخواهید خودتان را در یک خط روایت کنید چه می گویید؟

 ... در حال حاضر هر چه دارم از مردم دارم. یعنی مردم خواستند که صدای من شنیده شود، مردم حمایتم کردند که بهترین اتفاق ها دارد برایم می افتد. ۳۰ سال است که دارم برای این روزها زحمت می شکم، تلاش می کنم و بنابراین دست تک تک شان را می بوسم. آنهایی که حمایتم کردند و آنهایی که حمایتم خواهند کرد.

 

همه اینها چون واقعا اینها هستند که می توانند به هر هنری هدف بدهند، سوق بدهند، انرژی بدهند و وقتی این انرژی بر می گردد واقعا خیلی برای من لذت بخش است و باز هم دست همه شان را می بوسم.

 

من آدم آدم نقدپذیری هستم ولی مثلا تا خودم به آن نتیجه نرسم تغییرش نمی دهم. مثلا یک زمانی خیلی از اضافه وزنم انتقاد می شد و الان به این نتیجه رسیده ام که کاملا درست است و اصلا به سلامتی ام لطمه می زند و تلاش کردم و خدا را شکر به آن چیزی که می خواستم دارم می رسم.

 

زندگی راحت در فرهنگ لغت نامه بهنام بانی به چه معنی است؟

به نظرم بستگی دارد شما زندگی را چگونه ببینید. من می گویم اول از همه سلامتی داشته باشید. شما وقتی که سلامت باشید همه چیز دارید. من یک جمله در یک کتاب خواندم که می گفت اگر لباس داشته باشی بپوشی، اگر یک سقف داشته باشی که زیر آن زندگی کنی، اگر غذا داشته باشی که بخوری، از ۷۵ درصد مردم دنیا خوشبخت تری.

 

یعنی ۷۵ درصد مردم دنیا این چیزها را ندارند. پس این یک راحتی، یک خوشبختی و یک اتاق خوب می شود. ولی ما همه اینها را داریم و قدر نمی دانیم. همین که یک دندان درد بگیری، یک سردرد بگیری، خدای نکرده یک اتفاق ناگوار برای سلامتی بیفتد بعد بگویی وای چرا اینجوری شد.

 

آخرین بار که از ته دل گریه کرده اید کی بوده است؟

آخرین باری که از ته دل گریه کردم... فکر می کنم سر حادثه پلاسکو بود... یک موزیک ویدئو پخش شد که من را خیلی اذیت کرد ولی آن گریه، گریه ناراحتی بود. ولی این که از ته دل برای کسی گریه کنم برای از دست دادن عزیزم خیلی گریه کردم.

 

مریم ناظران

 

 

  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش