شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۷:۳۵ - ۱۳ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۳۴۴۴
موسیقی

استاد شــهرام ناظری:

نسـل‌ ما آرمانخواه بود

استاد شــهرام ناظری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
نیویورک‌تایمز به او لقب «بلبل فارسی» داده است و کریستین ساینس مانیتور او را «لوچیانو پاواروتی ایران» نامیده است.

به گزارش جا جم،از استاد شهرام ناظری سخن می‌گوییم، ‌برنده نشان «لوژیون دونور» فرانسه، برنده جایزه «اسطوره زنده» از دانشگاه یوسی‌اِل‌اِی، برنده جایزه «کونکورز» موسیقی فولکلور در سال ۱۹۷۵ و کلیددار مقبره شمس تبریزی در خوی. ناظری برای همه ما نامی آشناست. او قرار است آذرماه سال جاری تور کنسرت‌های خود را در شهرهای اروپایی برگزار کند. دو آلبوم هم در دست انتشار دارد. درباره فعالیت‌های او و نیز برخی موضوعات دیگر، در یک روز پاییز با این استاد آواز به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

 

اخیرا آقای محمدعلی موحد تصحیح جدیدی از مثنوی مولانا انجام دادند که قرار است بزودی منتشر شود. با توجه به این‌که شما از مولانا دوستان هستید، خواستم از همین‌جا مصاحبه را آغاز کنید که چقدر از این اتفاق خوشحالید؟

واقعا دکتر محمدعلی موحد، این استاد گرانقدر، یکی از اسطوره‌های فرهنگ ایران زمین به حساب می‌آید؛ همان‌گونه که شفیعی‌کدکنی و دیگر بزرگان از این دست جزو مفاخر این مرزوبوم هستند. جای تاسف است آن‌طور که شایسته است از این صاحبنظران در کشور ما استفاده نمی‌شود.

 

تا کمتر از یک‌ماه دیگر تور کنسرت‌های شما در اروپا شروع می‌شود. به نظر شما، موسیقی ایرانی با زبان فارسی، چه جذابیتی دارد که تا این حد در مغرب زمین از آن استقبال می‌شود؟

آنجا برنامه‌ریزی حرف اول را می‌زند، بر عکس اینجا که متاسفانه طوری عمل می‌شود که هنر واقعی زیرغبار قرار می‌گیرد. در غرب ضمن این‌که هنر خودشان را نشان می‌دهند، هنرهای دیگر قومیت‌ها و کشورها بخصوص شرقی را هم ارائه می‌دهند. بودجه می‌دهند، برنامه‌ریزی می‌کنند و ساعاتی را به آشنایی با فرهنگ ملل دیگر اختصاص می‌دهند. همه اینها باعث شده عده‌ای از مردم اروپا به فرهنگ شرق علاقه‌مند شوند. اول بار از هند شروع شد. در زمان بیتل‌ها مردم اروپا و غرب به موسیقی هند علاقه‌مند شدند. آنها از موسیقی شرق خیلی استقبال می‌کنند. تازه از موسیقی ایرانی خیلی کمتر استقبال می‌کنند که باز هم چنین استقبالی را از آنها می‌بینیم. خود من حدود ۲۰ سال هر سال در تئاتر شهر پاریس و جشنواره‌های فرانسه مثل جشنواره اوینیون و سن فلورانس اجرا داشته‌ام و در این سال‌ها کم‌کم احساس کردم شنوندگان فرانسوی هر بار زیادتر می‌شوند و به موسیقی ایرانی و کار اینجانب علاقه بیشتری پیدا می‌کنند. آنها علاوه بر این‌که دوست دارند فرهنگ خودشان را بشناسند، تمایل دارند فرهنگ‌های دیگر را هم بشناسند. این چیزی است که جامعه ما از آن غافل شده است. نه تنها فرهنگ‌های دیگر رانمی‌شناسیم، بلکه فرهنگ خودمان را هم نمی‌شناسیم.

 

برنامه‌تان برای این تور کنسرت در شهرهای مختلف اروپا چیست؟

چند تا کنسرت است که شامل همکاری با فیلارمونی کلن، برلین، بروکسل، استکهلم و گوتنبرگ می‌شود. من سال‌هاست در فیلارمونی‌ها برنامه اجرا نکرده‌ام. تصمیم گرفتم با گروه دستان برنامه‌هایی را همراه فیلارمونی‌ها اجرا کنم.

 

برنامه اجرا کردن در ایران بیشتر برای شما لذتبخش است یا خارج از کشور؟

طبعا آرامش و کار کردن در محیط هنری آنجا راحت‌تر است. در محیط فرهنگی و هنری آنجا همه چیز منظم و با برنامه است و هیچ چیزی از معیار هنری خارج نیست. همه چیز متناسب با اهداف فرهنگی است. اما در فضای فرهنگی ما انگار همه چیز پول و تجارت شده است.

 

گویا هنوز بابت کنسرت قوچان ناراحتید؟

بله. خاطره تلخی بود. البته نظیر این در این سال‌ها همیشه بوده است، اما درباره این کنسرت، فضای بسیاری نامناسبی بود و این برای من سنگین تمام شد. در آن کنسرت چون مردم از شهرهای دور آمده و ساعت‌ها منتظر بودند درها باز شود و بالاخره نشد، اذیت شدند. این موضوع، هم روی مردم و هم روی من تاثیر منفی گذاشت.

آلبوم «عاشق کیست» قرار بود قبل از محرم منتشر شود. درباره حال و هوای این آلبوم که بزودی روانه بازار می‌شود، صحبت کنید.

 

آلبوم «عاشق کیست» به مناسبت هزاره ابوسعید یکی از بزرگان فرهنگ و حماسه عرفانی ایران زمین انجام شده است. موسیقی آن در پراگ ضبط شده و اثری است که خود من با یک علاقه خاص و به توصیه دکتر شفیعی‌کدکنی انجام داده‌ام. من حدود ۵۰ سال است با ایشان ارتباط خاصی دارم. با همکاری یکی از آهنگسازان جوان به اسم آقای پورخلجی و با ارکستر سمفونیک پراگ برای این آلبوم زحمت زیادی کشیدیم. امیدوارم در شناخت هرچه بیشتر مشاهیر و تاریخ ایران موثر باشد.

 

چرا با ارکسترهای ایرانی کار نکردید؟

طبعا خیلی فرق می‌کند. اینجا به ارکسترها رسیدگی نمی‌شود. ما هنرمندان بسیار شایسته‌ای داریم، اما چون در ارکسترها و گروه‌های موسیقی شاهد رسیدگی نیستیم، نتایج مثبتی نمی‌بینیم.

 

شما در آثارتان بارها به بزرگان ایران‌زمین مانند مولانا و فردوسی و حالا ابوسعید ابوالخیر پرداخته‌اید، این علاقه شما به مشاهیر عرفان و ادب از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

من خودم اهل ادب و ادبیات هستم. همپای موسیقی با ادبیات و قلم و شعر حرکت کردم. خودم هم دستی در شعر دارم. اگر آهنگسازی خیلی در کار موسیقی قوی باشد اما در ادبیات ضعیف باشد، با دلسردی با او کار می‌کنم. این است که ادبیات برایم خیلی مهم است. ادبیات در همه هنرها نقش مادر را دارد. ادبیات می‌تواند فرهنگساز باشد. این‌که به فردوسی و مولانا و ابوسعید و امیرکبیر یا دیگر مشاهیر می‌پردازم، اولا براساس علاقه شخصی است که این کار را می‌کنم. دیگر این‌که فکر می‌کنم معرفی این مفاخر به جامعه در فرهنگ و فرهنگسازی نقش دارد. اما یک دست صدا ندارد و نمی‌توانم به تنهایی راه به جایی ببرم. بطور کلی فکر می‌کنم هر هنرمندی در رشته خود اگر واقعا نسبت به ادبیات و تاریخ بیگانه باشد، بسیار دشوار است که بتواند کار ماندگاری پدید بیاورد. یعنی شناخت ادبیات و تاریخ برای هر هنرمندی نقشی خاص در حد رشته تخصصی او دارد.

 

فرمودید دستی در شعر دارید. نمی‌خواهید اشعارتان را در قالب یک مجموعه منتشر کنید؟

منظورم این بود که برخی از آثار اجرا شده در این سال‌هایی که گذشت اثر خودم بوده است. اما خیلی اصرار نداشتم که اسمی از خودم مطرح باشد.

 

چرا دوست نداشتید اسم شما به عنوان شاعر هم مطرح باشد؟

چون همین شهرام ناظری بودن برای من کافی بود.

 

یکی از آثاری که خودتان شعر و آهنگش را تهیه کردید، معرفی کنید.

به مناسبت هشتصدمین سالگرد مولانا در سال ۲۰۰۷ شعر و آهنگ «شیدا شدم» اثر من بود که به یاد مولانا این کار را انجام دادم.

 

در ادبیات که این همه به آن علاقه‌مندید، آیا فقط شعر می‌خوانید یا به رمان هم علاقه دارید؟

من مربوط به یک نسل آرمانخواه هستم که همگی اهل مطالعه و کتاب خواندن بودیم. طبیعی است کسی که اهل هنر باشد و آثار ارزشمندی را از رومن رولان و نیچه و شکسپیر و خیلی‌های دیگر نخوانده باشد، عجیب است. اما نسل جدید با کتاب بیگانه است و همین باعث می‌شود آثار ماندگاری پدید نمی‌آید. چون تنها برای خواندن صدای خوب کافی نیست، باید دانشی پشت آن باشد. موسیقی‌های جدید در حافظه کسی نمی‌ماند و ماندگار نمی‌شود. اگر هم ماندگار باشد نهایتا سه تا شش ماه در حافظه‌ها می‌ماند. امروزه کتابخوانی در ایران رو به زوال است، اما کتاب و کتاب خواندن می‌تواند تاثیر مثبتی بر جامعه، بخصوص جوانان بگذارد. در آرامش و نوع تفکرشان نقش دارد. اما جوانان نسل جدید عادت کردند با یک دکمه به همه چیز برسند. این مطلوب نیست. آن حس آرامشی که با کتاب به‌دست می‌آید، آن رابطه‌ای که از نظر درونی با کتاب برقرار می‌شود، تاثیرش را می‌توان در آرامش و فرهنگ جامعه دید. من یک زمانی خیلی رمان می‌خواندم چون با بسیاری از اهل ادب و هنر همنشین بودم.

 

آلبوم دیگری هم در دست تولید دارید با عنوان «خنیاگر». از آن کار هم برای ما بگویید.

اثر «خنیاگر» موسیقی شمال خراسان است. چون خراسان از نظر فرهنگ موسیقایی بخصوص دوتار وضعیتی دارد که در جهان کم‌نظیر است. شاید اگر روزی موسیقی‌ها را بررسی کنند یکی از مهم ترین بخش‌های موسیقی، دوتار خراسان باشد. همین‌طور موسیقی اقوام ایرانی که موسیقی هر قوم برای خودش دریایی است. موسیقی خراسان استخوان دار است. من در این زمینه با یکی از استادان دوتار نواز آن خطه به اسم مسعود خضری کار کردم. «خنیاگر» اثری است که بر مبنای موسیقی شمال خراسان نوشته شده. سعی کردیم شعرها به فارسی باشد تا مردم آشنا شوند. چون همان‌طور که می‌دانید موسیقی شمال خراسان کردی یا ترکی است. ما از اشعار شعرای کلاسیک قرون سوم و چهارم در این آلبوم استفاده کردیم. بخشی از شعرها هم متعلق به ملک‌الشعرای بهار است که خودش خراسانی بوده.

 

با پسرتان حافظ ناظری همچنان همکاری می‌کنید؟

او جوان است، باید تجربه‌های زیادی را پشت‌سر بگذارد تا در این کار به پختگی لازم برسد. هر زمان لازم باشد کارهای مشترکی انجام می‌دهیم، اما فعلا بهتر است که او یک تنه این راه پرنشیب‌و‌فراز را تجربه کند.

 

در شرایطی که فرهنگ غالب جهانی می‌خواهد خرده فرهنگ‌ها را نابود کند چطور می‌توان موسیقی ایرانی را حفظ کرد؟

امروز در ایران فرهنگ و موسیقی مثل خیلی چیزهای دیگر سر جای خودش نیست و دچار بیماری شده است. من به حوزه‌های دیگر کاری ندارم، اما به فرهنگ و هنر که می‌توانم کار داشته باشم. برخی تصمیم‌گیرندگان حتی نمی‌دانند فرهنگ یا موسیقی به چه دردی می‌خورد. باید به این باور برسیم که فرهنگ و هنر به جامعه آرامش می‌دهد و در ارتقای آن نقش اصلی را دارد. طبعا یک مشی درستی تبیین نشد و جوان‌ها خوب هدایت نشدند، برنامه‌ریزی نشد، و رسانه‌ها خوب عمل نکردند تا جامعه رشد فرهنگی داشته باشد. وقتی یک جامعه هنر را می‌شناسد یعنی فرهنگش بالا رفته است. هنر مستقیما روی فرهنگ تاثیر دارد. چون این اتفاق‌ها نیفتاده نمی‌توان انتظار داشت که یک شبه همه چیز درست شود. اگر بخواهیم درست شود باید با یک برنامه‌ریزی دراز مدت عمل کرد. باید سراغ صاحبنظران رفت. باید کار را به کاردان سپرد. پارتی‌بازی آفت فرهنگ است. باید صاحبنظران را ساماندهی کرد تا این اوضاع بلبشوی فرهنگی شاید با برنامه‌ریزی ریشه‌ای بعد از یک دهه حداقل به یک نقطه قابل قبول برسد. البته نباید توقع داشت به این زودی آسیب‌ها درمان شود. امیدواریم در آینده‌ای نزدیک فرجی شود.

 

 

 

 

  • 9
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش