اگر عرصه موسیقی تنگ و محدودیتها برآن سلطه گرشود ناخودآگاه شوق بیشتری انسان را به دستیابی تراوش احساسات و اندیشهها میکشاند به مانند موسیقی بانوان که در کشور ما با محدودیتهایی روبهرواست اما توانسته در عرصه آواز و ساز بخوبی بدرخشد و هنرمندان موفقی درجامعه ورود کنند.
سهیلا گلستانی یکی از همین هنرمندان است که سالها در عرصه موسیقی آوازی فعالیت میکند و به تدریس آواز مشغول است و حال امروز با نگاهی پختهتر به این هنر تصمیم دارد برای نخستین بار کنسرتی را در تهران برگزار کند. گفتوگو با این هنرمند را در ادامه میخوانید.
شما از جمله هنرمندانی هستید که آهسته و پیوسته وارد عرصه موسیقی شدید و تا به امروز هم دراین حرفه فعالیت میکنید این علاقه چگونه شکل گرفت؟
آشنایی من با موسیقی به دوران نوجوانی برمیگردد. پدر من استاد فلسفه دانشگاه اصفهان بود و به همین سبب با استادان موسیقی و ادبیات چون جلیل شهناز، حسن کسایی، دکترساسان سپنتا و دیگر هنرمندان بزرگ موسیقی «گل ها» در ارتباط و رفت و آمد بودند؛ آن زمان دکترسپنتا بسیاری ازآثار قمرالملوک وزیری را به صورت کاست به منزل ما میآوردند و من با کنجکاوی وعلاقهمندی تمام به شنیدن این کارها مینشستم وحتی گاهی اوقات همراه این موسیقیها شروع به خواندن میکردم؛ انتظاری که امروز از هنرجویان موسیقیام دارم و تأکیدم آشنایی بهتر با موسیقی وبیشتر شنیدن آثاراست.
علاقه من به موسیقی آوازی تا بدانجا بود که در دوران دبستان صدایم را ضبط میکردم و با اشتیاق گوش می دادم تا آنجا که پدرم برای من معلم موسیقی گرفت و آموختن و نواختن پیانو را آغازکردم؛ در دوران دبیرستان برای پرداختن به موسیقی فرصت کمتری داشتم ، بنابراین به خواندن اشعار بزرگان روی آوردم و تقریباً هر روز تعداد بی شماری از این آثار را میخواندم و زمزمه میکردم و از همان زمان شعر برای من از اهمیت خاصی برخوردار شد.
زمانی که درمقطع دکترای علوم آزمایشگاهی دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شدم درکلاسهای ردیف آوازی خانم هنگامه اخوان ثبتنام کردم و خوشبختانه مورد قبول ایشان قرار گرفتم و سالهای بسیار در کلاسهای خانم اخوان آموزش دیدم. علاوه براین درکلاسهای تکنیک صدا نیز حاضر میشدم و در این زمینه مطالعه بسیاری داشتم و بعد از آن به عضویت کانون خوانندگان موسیقی سنتی ایران درآمدم و به صورت پیوسته دراین کانون فعالیت میکنم.
یعنی کنار تدریس موسیقی آزمایشگاه هم دارید؟
بله من در کنار تدریس موسیقی مسئولیت یکی از آزمایشگاه های بزرگ اصفهان را برعهده دارم و به هر دوحرفهام علاقهمندم ،بهطوری که نمیتوانم بگویم کدام یک برای من دراولویت است. بعد از آن سال ۸۶ در آموزشگاه فارابی اصفهان به تدریس موسیقی آواز ایرانی پرداختم و تا به امروز مشغول تدریس موسیقی هستم.
چرا درتمامی این سالها فعالیت چندانی در عرصه اجرا یا آلبوم موسیقی نداشته اید؟
من سال ۸۶ ازسوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز کارهایم را دریافت کردم اما مشغله کاریام به گونه ای بود که ترجیح دادم درزمان بهتر و مناسب تر این اتفاق انجام گیرد، بنابراین بیشتر کارهایم را با همکاری و مشاوره استادان بزرگ دراستودیو خانگیام ضبط میکردم اما امروز این بینش وآ گاهی در من ایجاد شده است که برای بانوان کشورم در تهران اجرای کنسرت داشته باشم ،البته براین نظرم اگر قرار است برنامه وکنسرت اجراشود به یاد مادرانی باشد که در زلزله اخیر فرزندان خود را از دست داده اند.
در خصوص آلبوم موسیقی چند مجموعه با همکاری آهنگسازان خوب کشورمان منتشر شده است و بهتر است بگویم حدود ۴ سال است که بهصورت حرفهای تربا آهنگسازان برجسته ای چون محمدعلی کیانینژاد، جهانشاه برومند و سیامک ایغانی همکاری میکنم و از اشعار شاعرانی چون شفیعی کدکنی بهره میبرم.
سبک انتخابی شما در موسیقی آوازی روش ادیب خوانسازی است درخصوص انتخاب این سبک و ویژگیهای آن توضیح میدهید؟
من سالها در محضر استاد هنگامه اخوان تلمذ کردهام و درواقع ایشان تنها بازمانده ا زسبک استاد ادیب خوانساری هستند ،البته بینش من اینگونه بود که نسبت به اجرا، نوع نگاه یا آواز استادان خیلی تفاوتی اساسی قائل نباشم به هرحال هر کدام عقیده شخصی خودشان را دارند و برای من محترم است و وقتی به بُعد انسانی آن نگاه میکنم تفاوت چشمگیری نمیبینم مهم این است که تجربه کار را به دست آوریم اما به مانند دیگران نخوانیم؛زمانی که نزد استاد گلپایگانی آواز خواندم ایشان تأیید کردند؛صدای شما شناسنامه کار خودتان است و چه خوب است ادای کار دیگران را انجام نمیدهم اتفاقی که متأسفانه این روزها به وفور دربرخی هنرمندان موسیقی آوازی دیده میشود.
اشاره کردید برخی هنرمندان به تقلید کار دیگران روی آوردهاند،اتفاقی که در کنسرت بانوان هم دیده میشود و هیچ اتفاق تازهای دراین کنسرتها رخ نمیدهد به نظر شما علت چیست؟
به شخصه خیلی دلم میخواهد فضا به گونهای باشد که همه بانوان هنرمند بتوانند هنرشان را بیان کنند، اما متأسفانه امروزه اگر روی مشوق درونی خودمان حساب نکنیم اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد و کار جدیدی ساخته نمیشود به این دلیل که تمامی این کارها هزینه بر است و این همان دلیلی است که باعث شده وضعیت موسیقی کشورمان امروز به گونهای شود که حتی در این سالها کمتر اثر ماندگاری ازهنرمندان آقا ساخته شود و شاید یک دلیل دیگر آن تغییر ذائقه موسیقایی مردم یا نبود بستری مناسب برای درکنار هم بودن هنرمندان است در گذشته تعدادی استادان بنام چون ترانه سرا، آهنگساز و خواننده در کنارهم مینشستند و یک اثرجاودانه چون «کاروان» شکل میگرفت، اما امروزه به خاطر کمترشدن هزینه از کتابهای حافظ، سعدی یا مولانا اشعار خود را انتخاب میکنند،البته خردهای به این کار نیست وخیلی هم خوب است ،اما شاید این اشعار برای آوازمناسب نباشد و سبب شود ترانه ما هم به تکرار بیفتد.
فرهنگ و هنر ما نه تنها چیزی کم ندارد ،بلکه پیشینه بسیار خوبی هم در این زمینه داریم اما متأسفانه دراین سالها از این پیشینه بهره نبردیم و فکر نمیکنم اتفاق تازهای هم رخ داده باشد؛ درواقع نه بهایی به موسیقی میدهند و نه نظارتی روی آن دارند و به همین دلیل اثرماندگاری کمتر ساخته شده است.
نظارت کم و بیش وجود دارد ،اما آن دقت و دل به هنر دادن گویا کمتر شده است؛حداقل در کنسرت بانوان آنچه بیشتر مورد توجه است شکل ظاهری کار بوده نه کیفیت اجرای کنسرت.
به نظر من بهتراست خانمهای هنرمند یک مقدار نسبت به هنرشان صبوری داشته باشند تا به درجهای برسند که بتوانند هنرشان را بیان کنند.این عزیزان باید حمایت شوند تا بتوانند یک اثر ماندگار خلق کنند.اگر این دوستان آثار بزرگان موسیقی را بازخوانی میکنند قطعاً باید تغییر و تحولاتی برای شنیدن یک کار جدید درآن ایجاد کنند وگرنه گذشتگان این آثار را به زیبایی و به بهترین شکل خوانده و اجرا کردهاند و دلیلی ندارد که دوباره اجرا شوند مگر اینکه تنظیم جدیدی روی آن انجام شده باشد یا با صداهای جدید که تقلیدی نباشد این کارها شنیده شود خود من به شخصه درزمان حیات استادان تجویدی، یاحقی و بدیعی نبودهام،اما آثار این استادان بزرگ را بازخوانی کردهام و درکنار این کارها حدود ۲۰ اثر جدید با صدای خودم نخستین بار ساخته و خواندهام و اصرار براین داشتم که یک کار جدید تولید کنم ،نه اینکه تکرار آثار دیگران باشد. به نظر من یک هنرمند به احترام خود و مخاطبش تا جایی که توان دارد باید با یک آمادگی کامل، کار خود را ارائه بدهد یا روی صحنه حاضرشود و قطعاً موفقیت هم همراه خواهد داشت.
شاید یک مقدار بانوان ما در کارهایشان عجله میکنند ، البته نمیخواهم خرده بگیرم چون آنقدر فضای کار برای بانوان سنگین است که باید ازهمین تعداد کارهایی هم که انجام میگیرد تشکر کنیم؛ هر هنرمندی که قطعهای را اجرا میکند قطعاً بارها و بارها برای این کار تمرین کرده و وقت گذاشته است.
اشاره کردید که به شعر بسیار علاقهمند ید آیا این علاقه و وسواس کاری در انتخاب کارهای شما هم تأثیرگذار بوده یا آنکه به روز بودن کار مورد توجه شما است؟
شعربرای من بسیار مورد اهمیت است. وقتی خوانندهای روی صحنه کاری را اجرا میکند با مخاطب خود حرفی را مطرح میکند اما باید کارهای ما بهصورتی باشد که بتوانیم با جوان امروز هم ارتباط برقرار کنیم و تنها مخاطبانی که به سبک موسیقی «گل ها» علاقهمند بودند توجه نداشته باشیم در غیر این صورت بخش عظیمی از مخاطبانمان را که جوانان هستند از دست خواهیم داد.
درآینده نزدیک برای نخستین باراجرای کنسرت خواهید داشت؟
بله بزودی این اتفاق می افتد و چند اجرا در تهران با یک گروه موسیقی خواهیم داشت و قطعاً از بین کارهای خودم و استادان برجسته موسیقی «گل ها» چون استادان علی تجویدی، پرویز یاحقی، همایون خرم و بدیعی بازخوانی خواهم کرد.
با وجود محدودیتی که در خصوص کنسرت بانوان وجود دارد آیا تا حال به این نتیجه رسیده اید که خارج ازایران فعالیت کنید؟
من در سالهای گذشته سفرهای بسیاری خارج از ایران داشتهام و حتی بعد از اینکه تعدادی از کارهایم منتشرشد برنامهگذاران بسیاری ازمن درخواست همکاری داشتند ،اما حاضر به مذاکره حضوری با آنها نشدهام و خیلی اصرار به ایرانی بودن و ماندن در کشورم دارم، بنابراین اولویت نخست من ایران است.
ارزیابی شما از شرایط موسیقی بانوان چیست؟
آنگونه که اطلاع دارم تنها تعداد محدودی از سالنهای اجرا برای بانوان اختصاص دارد و آن هم در ساعات بسیار نامناسب و غیر منطقی. وقتی در کلانشهری چون تهران این تعداد سالن وجود دارد باید هزینه نوازنده، آهنگساز، ترانه سرا با فروش ۲۰۰ عدد بلیت تأمین شود حالا باید دید این تعداد بلیت به فروش خواهد رسید یا خیر! بنابراین ،این کنسرتها نه تنها سودآور نیست بلکه ممکن است ضرر هم داشته باشد،البته من در شهر اصفهان که زندگی میکنم تا به امروز اجرای کنسرتی برای بانوان ندیدهام.
ندا سیجانی
- 51
- 15
علی
۱۴۰۱/۱/۹ - ۲:۱۰
Permalink