سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۲:۳۷ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۳۶۰
موسیقی

خمینی ای امام...

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن ۵۷

هفته نام صدا / انقلاب ها، فارغ از جهت دهی و رهبری عمومی، در سراسر جهان تا همه نباشند، رخ نمی دهد. انقلاب اسلامی ایران هم اینطور بود. شعارهای صرفا چپ تا شعارهای کاملا اسلامی در میان انبوه تظاهرکنندگان دیده می شد. در چنین فضایی خیلی طبیعی است که در جریان موسیقی انقلابی آن روزها هم همین «همه بودگی» رعایت شده باشد.

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

با این حال برخی از سرودها بیشتر به چشم آمده است. «خمینی ای امام» از همین موارد است. سرودی انقلابی که شاید یکی از نخستین نمونه ها باشد که در سطح وسیع شنیده شد، دلیلش هم زمان و مکان اجرای اثر بود. حمید شاهنگیان درباره ساخت این قطعه گفته است که «حتی خانواده ام هم نمی دانستند که من روی این قطعه کار می کنم. شب ها که همه خواب بودند، من به پشت بام می رفتم و با یک ضبط صوت کوچک کارم را انجام می دادم.»

 

نتیجه این کار هم روز ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷، درست زمانی که امام (ره) وارد لابی فرودگاه مهرآباد شد و تمام رجال سیاسی انقلابی آن زمان در سالن انتظار حضور داشتند؛ اجرا شد.

 

داستان موسیقی انقلابی که احتمالا بتوان گفت رگه های مشخصی از حماسه هم در آن موج می زند به همین جا ختم نمی شود. چپ های ایرانی هم در این وادی حضور داشتند. یک نمونه از سرودهای انقلابی که آنها ساختند و هنوز هم به عنوان یک سرود انقلابی شناخته شده و مردم هم از آن خاطراتی دارند، قطعه «بهاران خجسته باد» است. پس از انقلاب اما این سرود را به رسمیت شناختند و تاکنون هر سال در دهه فجر، بارها و بارها از رادیو و تلویزیون پخش شده است.

 

نخستین بار سرود «بهاران خجسته باد» برای گرامیداشت سال مرگ خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان در ۲۹ بهمن از رادیو و تلویزیون پخش شد. عبدالله بهزادی از کادر حزب توده ایران، شعری را با عنوان «سرود بهار» به افتخار «پاتریس لومومبا» انقلابی اهل کنگو سرود و خطاب به همسر او به پاس پایمردی اش در همراهی با «لومومبا» دو هفته بعد از این که جسد لومومبا را به اسید سپردند، نوشت می گویند که «کرامت دانشیان» بخشی از این شعر را تبدیل به سرود کرد و حتی همراه شاگردانش در روستای محل ماموریتش به عنوان معلم، این سرود را سر صف می خواندند.

 

بعدها وقتی دانشیان و گلسرخی اعدام شدند، اسفندیار منفردزاده که او هم در همان پرونده توسط ساواک دستگیر شده بود، آن را در فقر امکانات با همراهی رفقای دیگر، اجرا کرد. امکانات او به قدری کم بود که می گویند خودش تمام سازها را یک به یک نواخت و بعد میکس کرد.

 

از دیگر ساخته های چپ های ایرانی می توان به قطعه «آفتابکاران جنگل» که به «سر اومد زمستون» هم معروف است اشاره کرد. این قطعه یکی از سرودهای انقلابی ایران است که در سال ۵۷ در آلبومی به نام «شراره های آفتاب» توسط سازمان چریک های فدایی خلق ایران منتشر و از شهرت فراوانی برخوردار شد. متن شعر و سرود در اصل به واقعه سیاهکل اشاره دارد. شعر این اثر از «سعید سلطانپور» است و موسیقی آن با الهام از یک ترانه فولکلور ارمنی توسط «مهرداد برآن» تنظیم شد که با صدای «داود شراره ها» و همراهی گروه کر انجمن دانشجویان ایرانی واشنگتن اجراشده است.

 

«برپا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن» یکی از سرودهای پر هیجان انقلابی است که توسط «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» ساخته شده است. این قطعه در اصل اقتباسی از «خلق متحد» سرجیو اورتگای شیلیایی است. شعر این اثر متعلق به ویکتور خاراست.

 

چاووش و دیگران

انقلاب به این دلیل که به همه گروه ها تعلق دارد، هر چند اختلافات اساسی هم وجود داشت اما با هدف مشترک سرنگونی استبداد پهلوی انجام شد و همه در کنار هم حاضر شدند. در این «هدف بودگی» از قضا، هنرمندانی که آن زمان گرایشات مذهبی داشتند هم به تولیدات آثار هنری دست می زدند. نمونه اش همان «خمینی ای امام» است که می شود گفت معروف ترین این سرودهاست. شاید جالب باشد بدانید که محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و علیزاده هم در این جریانات حضور داشتند و حتی نقشی که محمدرضا شجریان در دهه شصت بازی کرد، ریشه در همین فعالیت ها دارد.

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

نیروهای مذهبی هم در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که «نقش سرودهای انقلابی در برانگیختن شور و هیجان انقلابی و دامن زدن به آتش خشم برخاسته از نهاد ملت ستمدیده» نباید نادیده گرفته شود. یکی از این آثار با رنگ و بوی قوی مذهبی، قطعه «ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها» با صدای رضا رویگری است. اثری که در متن حکومت نظامی ساخته شد.

 

در این میان «کانون چاووش» هم نقش بسیار مهمی در تولید آثار انقلابی بازی کرده است. آن طور که روایت شده «هسته اصلی موسیقی انقلابی در مرکز حفظ و اشعه موسیقی» شکل گرفته و جمعی از شاگردان دکتر داریوش صفوت به این امر دست یازیده اند. گروهی که متشکل از محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و ... بود.

 

موضوع میدان ژاله که رخ داد، برخی از این موسیقی دانان در رادیو با محوریت «هوشنگ ابتهاج» که مسئول موسیقی رادیو بود، در اقدامی انقلابی، دسته جمعی استعفا کردند. محمدرضا لطفی و حسین علیزاده از این حادثه به بعد در جرگه انقلابیون در آمدند. علیزاده در آن زمان «سواران دشت امید» و بعد از آن قطعه «حصار» را ساخت، قطعه ای که زندانیان سیاسی و خانواده های شان را ستوده بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت. «حصار» از رادیو پخش شد، زندانیان سیاسی هم آن را شنیدند و کار به جایی رسید که در بعضی زندان ها، جوانان در بند، برای داشتن رادیو دست به اعتصاب غذا زدند.

 

این فعالیت ها، سنگ بنای «کانون چاووش» را بنا نهاد که درباره اش گفته اند: «چاووش زمزمه انقلاب بود»؛ ۱۰ برنامه مستقل توسط کانون چاووش ساخته شد و در اختیار عموم قرار گرفت. حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علی اکبر شکارچی، حمید متبسم ارشد تهماسبی، فرخ مظهری، عبدالنقی افشارنیا، برادران کامکار، جمشید عندلیبی، صدیق تعریف، سعید فرح پوری، زیدالله طلوعی و ... هنرمندانی بودند که قطعات بدیع و شورانگیزی را در کانون چاووش اجرا کردند.

 

در این میانه آثار منفرد هم بسیار تولید شده است. «به لاله در خون خفته» یکی از این آثار است که توسط «مجتبی میرزاده» ساخته شد. شاعر این سرود «جهانبخش پازوکی» بود که بعد از انقلاب مجبور به ترک وطن شد. بسیاری از ساخته های انقلابی هستند که در این لیست یا به دلیل قلت وقت و زمان جای نگرفته اند یا به دلیل کمبود اطلاعات از سازندگان آن و در بخش مهم تر این که به نظر جزو سرودهای انقلابی قرار نمی گرفتند به این دلیل که بعد از پیروزی انقلاب و در دوران ثبات ساخته شده اند.

 

محمد گلریز آثاری چون «خجسته باد این پیروزی»، «بانگ آزادی» و «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» را خوانده است. قطعاتی که بعد از رفع خطر ساخته شده اند و برخی می گویند دیگر موسیقی انقلابی یکی از ویژگی هایش زیرزمینی بودن آن است، مثل کارهایی که شجریان، لطفی و علیزاده در کانون چاووش انجام داده اند یا کاری که رضا رویگری و فریدون خشنود انجام دادند و خودشان گفته اند ما زمانی این اثر را ساختیم که کسی جرأت نداشت از این اقدامات انجام دهد. این موضوعات احتمالا باید در جای خود به بحث گذاشته شود اما مهم ترین نکته این است که در بحبوحه انقلاب عملا همه گروه ها، در جریان ساخت موسیقی انقلابی حضور داشتند.

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

حمید شاهنگیان از «خمینی ای امام» و موسیقی انقلاب می گوید

نفس ها بوی انقلاب و اعتراض می داد

کوروش شیرازیان: امام از پله های هواپیما پایین می آید. استاد مرتضی مطهری و سید احمد خمینی نیز پشت سر ایشان حرکت می کنند؛ در این لحظه سرود «خمینی ای امام» نواخته و پخش می شود، اثری ماندگار از حمید شاهنگیان که جستجو برای مشاهده آثاری که پیش از این سرود ساخته، نتیجه ای ندارد. جوانی که هنوز بهار سی سالگی را جشن نگرفته پس از تحصیل در دانشگاه شیکاگوی آمریکا به وطن بازگشته و تحت تاثیر شور اعتراضی مردم در روزهای انقلاب، قطعه ای ماندگار خلق می کند.

 

تصویر دانش آموزان نوجوانی که مقابل امام صف کشیده اند و «اِی مجاهد ای مظهر شرف، ای گذشته ز جان در ره هدف» را با تمام وجود فریاد می زنند به خاطره ای حذف نشدنی برای مردم ایران بدل شده اما شاید کمتر کسی بداند در اجرای اولیه قطعه، هیچ نشانی از گروه کُر دیده نمی شود و شاهنگیان در روزهای مانده به انقلاب به تنهایی و با کمک دو ضبط صوت این اثر را در یک زیرزمین ضبط و به دشواری منتشر کرده است. «حمید شاهنگیان» حالا در آستانه ۷۰ سالگی است؛ ولی زمانی که روزهای انقلاب را مرور می کند، گویی حال و هوای سال ۵۷ وجودش را فرا می گیرد.

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

نام موسیقیدانانی چون شما با انقلاب گره خورده است. برخی از موسیقی انقلاب با عنوان «ژانر» نام می برند و بعضی دیگر معتقدند جریانی است که در یک دوره تاریخی حادث شده و بنابراین باید موسیقی انقلاب را موسیقی جریان انقلاب بدانیم. شما در این باره چه نظری دارید؟

در ابتدا باید بگویم که خودم را متخصص موسیقی نمی دانم. افتخار می کنم در موسیقی انقلاب نقشی داشتم ولی اصولا در این زمینه تبحر ویژه ای ندارم. خداوند خواست در جریان انقلاب، در مسیری قرار بگیریم که بوی نُت می داد و صدای عشق در آن شنیده می شد، به همین خاطر ما با موسیقی انقلاب گره خوردیم. به دلایل مختلف هیچ گاه این گونه به موسیقی انقلاب نگاه نکرده ام که در آن نقش پررنگی داشته ام. می گویند «اگر سخن گفتن نمی دانی، سخن نگفتن را بیاموز».

 

شما قطعات خاطره انگیزی مانند «خمینی ای امام» را ساخته اید که می توان ادعا کرد تمام مردم ایران شنیده اند. همچنین آثار دیگری دارید که به ثبت معنوی نیز رسیده اند. چه اتفاقی رخ داد که از کارشناسی ارشد دانشگاه شیکاگو به ساخت موسیقی های انقلابی رسیدید؟

من با جریان انقلاب در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ همراه بودم. تنفس جامعه ما در آن روزها بوی انقلاب و اعتراض می داد و من هم به عنوان قطره ای از دریای خروشان مردم به جریان انقلاب پیوستم. خدا مرحوم شاه حسینی را رحمت کند. خانواده ما دوستی عمیقی با ایشان داشت. البته ناگفته نماند که من در خارج از کشور نیز به تفکرات اسلامی و انقلابی پایبند بودم اما اردیبهشت ۱۳۵۷ به ایران آمدم تا از نزدیک در جریان اتفاقات باشم.

 

آن روزگار هر کسی، هر کاری از دستش بر می آمد، انجام می داد. یک نفر ترقه ای پرتاب می کرد، دیگری در درگیری های مسلحانه شرکت داشت و بعضی دیگر جلساتی تشکیل می دادند و مردم نیز زیر پوست شهر، پیام انقلاب را به دست همدیگر می رساند. ما هم در این جریان قرار گرفتیم تا زمانی که اتفاق ۱۷ شهریور رخ داد؛ حادثه ای بسیار عجیب و غریب که به زعم من باید مبدأ حرکات مستحکم تر بعدی می شد. شخصا دغدغه داشتم که این حادثه فراموش نشود. با خود می گفتم اگر با عکس می شود این واقعه را حفظ کرد، باید عکسش به صورت دائمی در دست مردم باشد و اگر به کمک سخنرانی می شود باید یادش جاودان بماند.

 

چرا فکر می کردید که احتمال فراموشی واقعه ۱۷ شهریور وجود دارد؟

راستش در آن زمان فکر نمی کردیم پنج ماه بعد انقلاب پیروز شود. تصور می کردیم واقعه ۱۷ شهریور باید پنج سال در خاطره ها بماند و موتور محرک مردم برای تداوم تظاهرات باشد. از آنجایی که به شعر علاقه مند بودم، اعتقاد داشتم شعر می تواند در ثبت حوادث نقش ایفا کند. با توجه به طبع خاص ایرانیان و جایگاهی که شعر در ذهن و زبان مردم دارد، تصور کردم که شعرهای مربوط به این واقعه، ماندگاری این حادثه را تضمین می کند.

 

البته من شاعر نبودم، اگرچه در همان زمان واژه هایی را در کنار هم قرار می دادم اما هنوز هم خودم را نه شاعر و نه آهنگساز نمی دانم. در هر حال کلامی را سر هم کردم و در همان برهه، به ذهنم خطور کرد که چقدر خوب می شود اگر مردم این اشعار را زمزمه بکنند.

 

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

می توان این برهه زمانی را آغاز اتفاقی به نام موسیقی انقلاب دانست؟

این موسیقی که نامش را هر چیزی می توانیم بگذاریم، سابقه بسیار طولانی تری از انقلاب ۵۷ در ایران دارد. عمر این موسیقی از انقلاب اسلامی بسیار فراتر است و شاید مربوط به هزار سال قبل باشد اما باید توجه داشت در دوران خفقانی که جرأت نداشتند لب از لب باز کنند، فعالیت موسیقایی با چنین ماهیتی بسیار سخت بود. من خودآگاه یا ناخودآگاه از تکرار شعرهای مردمی، حس می گرفتم و خواستم به قول امروزی ها این اشعار را کپی کرده و وارد انقلاب کنم.

 

به قطعه «خمینی ای امام» برسیم که هم در زمان خود بسیار مورد توجه قرار گرفت و هم نگاه نسل های بعد را به خود جلب کرد. این سرود چگونه شکل گرفت؟

در مسیری که پیش تر اشاره کردم، اثری را ساختم، روی آن ملودی گذاشتم و خودم هم کار را خواندم. به نظرم رسید این کار از آن بر می آید اما نه به عنوان یک خواننده. همان زمان می دانستم برای این که کار ماندگاری و تاثیرگذاری داشته باشد، باید مردم آن را بخوانند. پس باید جمعیتی پیدا می کردم که آمادگی داشته باشند. این اشعار حرف هایی انقلابی است، مستقیما با شاه صحبت می کند و درباره کشتار میدان شهدا حرف می زند. برای تصویر کارهای ننگین شاه باید جمعیتی پیدا می شد که هم جرأت و هم آمادگی داشته باشند اما جستجوی چنین جمعیتی، کار آسانی نبود.

 

ما درباره روزگاری صحبت می کنیم که ترس و بی اعتمادی در جان مردم، خانه داشت. آن روزها را می توان در آن شعر معروف تاجیکی کاملا به تصویر کشید: «وای از دنیا که یار از یار می ترسد/ غنچه های تشنه از گلزار می ترسد، عاشق از آوازه دلدار می ترسد/ پنجه خنیاگران از تار می ترسد، شهسوار از جاده هموار می ترسد/ این طبیب از دیدن بیمار می ترسد» شاعر در این اثر می خواهد بگوید همه از همدیگر می ترسند؛ همان فضایی که پیش از انقلاب در ایران حاکم بود. تنها کسی که زمان شاه و هیمه توخالی ساواک را دیده و شنیده، این شعر برایش معنای زیادی دارد. واقعا در آن روزگار هیچ کس به دیگری اعتماد نمی کرد و البته نباید هم اعتماد می کرد.

 

در آن فضا چرا به فکر ساخت قطعه ای انقلاب محور مانند «خمینی ای امام» افتادید؟

من نمی خواستم چنین فضایی ادامه دار باشد اما همان طور که قبل تر گفتم پیدا کردن جمعیتی برای اجرای قطعه بسیار دشوار بود. به لطف خدا به ذهنم رسید به جای این که دو، سه نفر را پیدا کنم تا با همدیگر سرود را بخوانیم با دو ضبط صوت این کار را انجام دهم. این فکر استثنایی و خلاقه را خداوند در ذهنم قرار داد. البته معما چو حل گشت آسان شود چون امروز دیگر مسخره است که کسی بگوید این فکر خلاقانه است ولی باید در تاریخ و جغرافیای خودش، این اتفاق را بررسی کرد.

 

در ادامه همه چیز زیر و رو شد و اتفاقات نشدنی جلوه ممکن پیدا کردند. فقط باید دو ضبط صوت پیدا می کردم تا دورِ گردش آنها با همدیگر بخواند. می خواستم چند بار صداها را ضبط کرده پخش و دوباره ضبط کنم تا اتفاق مورد نظرم رخ دهد. یک ضبط صوت از دوستم قرض گرفتم که بسیار بزرگ بود و حمل و نقل سخت و خطرناکی داشت. نوارهای امام در آن زمان دست به دست می شد و ضبط صوت یکی از ابزار متهمین به شمار می رفت.

 

در نهایت کار را با دو ضبط صوت به مانند صدای یک گروه تبدیل کردم. البته هر دفعه کار را می خواندم از کیفیت کار کم می شد چون همه صداها متعلق به یک نفر بود و یک اکو هم در زیرزمین داشت اما نتیجه را به صدای یک گروه کُر نسبتا خوب و ژوست خوان تبدیل کرد. به نظرم با توجه به کمبود امکانات و ضبط کار در زیرزمین، نتیجه قابل قبول بود و اثری منتشر شد که مطلوب نظر قرار گرفت.

 

علی نامجو

 

 

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش