به گزارش اعتماد، بوستانها قرار است مكانهايي باشند براي آرامش پيدا كردن، تمدد اعصاب و ورزش كردن، انجام فعاليتهاي شهروندي و بطور كلي دقايقي دور شدن از زندگي پرهياهوي شهري . اما به نظر ميرسد كه اين مكانهاي چشم نواز طي سالهاي گذشته نه فقط ماهيت خود را تا حدودي از دست دادهاند كه خود هر از چندگاهي به چالشي جدي براي مديريت شهري بدل شدهاند .
همين ٤-٣ سال پيش بود كه پيشنهاد يكي از اعضاي شوراي شهر چهارم در مورد تبديل بخشهايي از بوستانها به «آرامستان»ها براي دفن اموات جنجالي پرحاشيه را براي مديريت شهري به همراه داشت. همان سالها اظهارات يكي از مديران ارشد شهرداري در مورد لزوم اجراي طرح تفكيك صندليهاي زنان و مردان و دختران و پسران در پاركها، چنان موجي از واكنشهاي تند شهروندان را به دنبال داشت كه مسوول مربوطه را وادار به واكنش و تكذيب اظهاراتش كرد!
اما اينها تنها رخدادهايي نبودند كه بوستانها را در صدر اخبار قرار دادند. ساختوسازهايي كه در برخي از بوستانها انجام ميشود يا فوت دختربچه ٥ سالهاي در يكي از بوستانهاي منطقه ١٥ و... بارها و بارها و بارها، شهرداري و مديريت شهري را با چالشهايي جدي در برابر افكار عمومي مواجه كرد؛ داستان دنباله داري كه به نظر ميرسد قرار نيست به اين زوديها به انتها برسد.
اينبار هم ماجرا از تذكر يكي از اعضاي شوراي شهر تهران آغاز شد. مجيد فراهاني عضو شوراي شهر تهران چند روز قبل در توييتر خود با اشاره به نصب تابلوهاي ممنوعيت ورود آلات موسيقي به پاركها نوشت: «موسيقي به مثابه زبان احساسات و از اجزاي لاينفك هنر و فرهنگ در همه جوامع است و نقش مهمي در شادي آفريني و آرامش شهروندان ايفا ميكند. لذا تبليغ پليس پارك مبني بر ممنوعيت ورود ساز در پاكها قطعا تخلف است و مصوبه شورا وجود ندارد كه اگر كسي با ساز وارد پارك شد بگويند تخلف است.» همين چند جمله كافي بود تا بار ديگر بوستانها به سوژهاي جذاب براي رسانهها بدل شوند.
تابلوي ممنوع، ممنوع است
اشاره فراهاني به نصب تابلوهايي در ورودي برخي بوستانهاست كه روي آنها اين جمله نوشته شده است: «خواهشمند است از به همراه آوردن آلات موسيقي، قليان، حيوانات (سگ و...) و برپايي چادر در سطح بوستان جدا خودداري فرماييد. پليس پارك.»
به گفته وي، اين تابلوها از حدود ٥ سال قبل در وروديهاي پاركها قد علم كردهاند. فراهاني در مورد دلايل انتقادش به نصب اين تابلوها ميگويد: «انتقاد من از اين باب است كه اولا درباره موجوديت پليس پارك ما مصوبهاي نداشتيم و نميدانم از كجا آمده است. درباره ساز هم كه زبان احساسات است و در همه دنيا به عنوان زبان مشترك شناخته ميشود، چنين برخوردي ناشايست و غير قانوني است.»
وي تاكيد ميكند: استفاده از موسيقي يكي از راههاي آرامشآفريني و ترويج زندگي شهري و شادي در شهر است و نميتوان در مواجهه با آن چنين برخوردي انجام داد.
سازهاي خاموش
دو پسر جوان حدودا ٢٠ ساله سازهايشان را كول كردهاند و روي يكي از صندليهاي بوستان طالقاني نشستهاند اما به گفته خودشان جرات نواختن ندارند ! حسن يكي از آنهاست كه در مورد دليل ترسش ميگويد: چند باري در پاركهاي مختلف و براي دل خودمان ساز زديم ولي هر بار، مسوولان پاركها يا ماموران نيروي انتظامي وسط كار بساطمان را جمع كردند. دوستش به طعنه در ادامه سخنان حسن ميگويد: بابا اينها اصلا مخالف شادي و جمع شدن جوانان هستند. معتقدند هر كسي كه ساز ميزند يا كار هنري ميكند يا آدم بيكاري است يا آدمي است منحرف.
حسن دوباره دنبال حرفهاي دوستش را ميگيرد و ادامه ميدهد: درحالي كه اصلا اين گونه نيست. يعني ما با ساز زندگي ميكنيم، با ساز آرام ميشويم و با موسيقي بزرگ شدهايم. مگر نهاينكه موسيقي، هنر است و اينجا هم فضاي عمومي، پس چرا بايد ساز زدن خلاف قانون باشد؟
تابلوهاي بيصاحب
«حسن خليلآبادي» رييس كميته گردشگري و ميراث فرهنگي شوراي اسلامي شهر تهران نصب اين تابلوها را به نيروي انتظامي منتسب ميداند و ميگويد: «حدود ٨-٧سال پيش اين تابلوها به دستور نيروي انتظامي در بسياري از پاركها نصب شدند. دليل آنها نيز اين بود كه در آنسالها تازه مد شده بود و مردم سگ و ابزارآلات موسيقي را به پاركها ميبردند و نيروي انتظامي معتقد بود كه اين اقدامات ميتواند براي ديگران سلب آسايش كند و در واقع تضييعكننده حقوق شهروندي بقيه باشد.»
در هر صورت تقريبا اكثر اعضاي شوراي شهر تهران اين تابلوها را غيرقانوني و خلاف قانون ميدانند و نميدانند برچه اساسي اين بيانيههاي هشداردهنده در بوستانها نصب شدهاند. حجت نظري، عضو كميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران در اين خصوص به «اعتماد» ميگويد: من به شخصه در بين مصوبات شورا چيزي در اين مورد نديدهام. شايد به اين دليل باشد كه اين مسائل تاكنون متولي خاصي نداشته است. براي همين اگر هم در معابر به نوازندهاي تذكر داده ميشود صرفا به خاطر اين است كه سد معبر ايجاد نكند وگرنه فكر نميكنم قانوني براي ممانعت از انجام فعاليتهاي هنري و فرهنگي به صورت فردي و شخصي در اماكن عمومي و بوستانها وجود داشته باشد .
وي تاكيد ميكند: البته اگر گروههاي موسيقي و هنري بخواهند در بوستانها برنامه اجرا كنند بايد مجوز بگيرند ولي فكر نميكنم شهروندان هم براي اينكه به صورت فردي بخواهند ساز بزنند يا يك كار هنري بكنند، احتياجي به مجوز داشته باشند.
نظري نيمنگاهي هم به وجوه قانوني اين مساله دارد و ميگويد: اين مساله را ميتوان از دو منظر حقوق خصوصي و حقوق عمومي هم بررسي كرد. براساس حقوق خصوصي اصل بر «وجود» است. يعني اجراي هر اقدامي كه ممانعتي براي آن تعريف نشده، بلامانع است. اما برعكس، براساس حقوق عمومي تا وقتيكه در مورد چيزي نص صريحي وجود نداشته باشد، آن فعل ممنوع است.
وي با نتيجهگيري از اين دو منظر ميگويد: بنابراين، از منظر حقوق خصوصي اين مساله بلامانع است و از منظر حقوق عمومي ممنوع خواهد بود. به همين دليل بايد تيمي از كارشناسان حقوقي اين مساله را بررسي و در مورد آن اظهارنظر كنند.
نظري در ادامه سخنان خود از معضل تعدد نهادهاي تصميمگيرنده در كشور به عنوان يك معضل جدي در اين عرصه ياد ميكند و ميگويد: اگر بخواهيم صادقانه صحبت كنيم، تعدد مراكز تصميمگيري و وضع قانون باعث شده تا بعضا، برخي از قوانين و مصوبات آنها منتشر نشود چون آنها خود را ملزم به انتشار اين مصوبات و قوانين نميدانند و در نتيجه شهروندان نيز از آن بياطلاع هستند اما در عمل اگر اين موارد انجام شود، با شهروندان برخورد ميشود!
اين عضو كميسيون فرهنگي شوراي شهرتهران در بخش ديگري از سخنان خود در پاسخ به سوالي در مورد لزوم ورود شوراي شهر به تدوين و تصويب آييننامهاي براي بوستانها و اينكه در اين نقاط چه اقداماتي غيرقانوني است، نيز ميگويد: معتقدم اگر شورا به اين مساله ورود پيدا نكند بهتر است چرا كه ممكن است بعد از تصويب چنين مصوبهاي نهادهاي بالادستي بگويند شورا كه قانونگذار نيست و اجراي چنين مصوبهاي الزامبرانگيز نيست.
درست مثل ماجراي پيشنهاد شورا براي تعيين بوستانهايي براي برگزاري تجمعهاي اعتراضآميز. در آن مورد هم ما مصوبهاي را تصويب كرديم ولي وقتي كه به نهادهاي بالادستي رفت، با اين استدلال كه نهادهاي ديگري مسوول تامين امنيت و صدور مجوز براي اين تجمعها هستند، اين كار را جور ديگري انجام داد.
نظري با ذكر اينكه بهتر است مجلس در اين زمينه قانوني را مصوب كند تا لازم الاجرا باشد، ميگويد: اما رويكرد مديريت جديد شهري، مبتني برگفتوگو و همنشيني است. درحالي كه ديدگاه مديريت قبلي درست برعكس اين، يعني مبتني برپرهيز از ايجاد فضاي تعامل و گفتوگو و شكلگيري تجمعها بود. بنابراين من هم براين باورم كه محدويتهايي اينچنيني چندان با ماهيت شهرنشيني امروز ما همخواني ندارد. بلكه بايد تلاش كرد تا زمينههاي گفتوگو و تعامل بين شهروندان و خانوادهها بيشتر و بيشتر شود.
تافته جدابافته
به نظر ميرسد در اين مورد هم ما نسبت به ساير كشورهاي جهان، تافتهاي جدا بافته هستيم. عبدالحسين مختاباد، خواننده و عضو سابق شوراي شهر تهران معتقد است كه اجراي موسيقي و فعاليتهاي هنري در بوستانها و اماكن عمومي چيز جديدي نيست و در بسياري از شهرهاي دنيا نيز رايج است. وي در اين زمينه ميگويد: امروز حتي در بسياري از پاركهاي بزرگ دنيا، كنسرتهاي همگاني و عمومي برپا ميشود و در متروها، نوازندههاي موسيقي بدون هيچ گونه مزاحمتي كار ميكنند تا هم شهروندان را شاد كنند و هم درآمدي داشته باشند و درضمن چهره شهرشان را شادابتر كنند.
وي ادامه ميدهد: اين حركت به حدي رايج است كه در برخي كشورها در سرچهارراهها حتي باله و اپرا هم اجرا ميكنند تا تنشهاي شهري شهروندان كمتر شود.
وي به يكي از پيشنهادهاي خود در اين زمينه اشاره ميكند و ميگويد: حتي من در دورهاي كه عضو شورا بودم پيشنهاد اجراي تئاترهاي يكدقيقهاي را در سرچهارراهها دادم تا توسط دانشجويان و جوانان علاقهمند انجام شود. چون معتقد بودم به اين شيوه هم دانشجويان كسب درآمد ميكنند و هم فرهنگ و هنر در جامعه توسعه پيدا ميكند.
مختاباد چاره كار را در اجراي مديريت يكپارچه شهري ميداند و تاكيد ميكند: تاوقتيكه مديريت يكپارچه شهري اجرايي نشود، وضعيت همين خواهد بود. يعني نيروي انتظامي ساز خود را ميزند، شهرداري كار خود را ميكند و ساير نهادهاي نظارتي نيز به خود اجازه ورود در مسائل مختلف شهري را ميدهند و در اين ميان، اين شهروندان هستند كه روزبه روز زندگي برآنها سختتر خواهد شد و از شادي و آسايش دورتر و دورتر ميشوند.
اصلاحتابلوي ورود آلات موسيقي ممنوع
اين واكنشها تا جايي بالا گرفت كه الهام فخاري رييس كميته اجتماعي شوراي شهر تهران از اصلاح تابلوهاي ورودي بوستانها كه براساس آن ورود آلات موسيقي ممنوع است، خبر داد.
وي در گفتوگوبا ايسنا گفته است: ممنوعيت استفاده از ساز موسيقي چه در بوستانها و چه در سطح شهر قانوني نيست و نظر مديريت شهري هم نيست و در ميان مصوبات شوراي شهر تهران نيز چنين مصوبهاي درباره ممنوعيت ورود ساز و ابزارهاي موسيقي به پاركها وجود ندارد.
رييس كميته اجتماعي شوراي شهر تهران با اشاره به اينكه موسيقي زبان جهاني و هنر ديرين و بخشي از هستي آدمي است و در همه دنيا به عنوان يك زبان مشترك شناخته ميشود، ادامه داده است: اينگونه هشدارنويسي فراقانوني و برخورد نامناسب با موسيقي و اهالي هنر نادرست است.
كنار هم قرار دادن اين جملههاي بازدارنده نامرتبط كار نابجايي بوده و شوراي شهر تهران بعد از تعطيلات صحن شورا به اين موضوع خواهد پرداخت و جنبههاي مختلف در راستاي ارزيابي و اصلاح تابلوهاي شهري از جمله اين عبارات از تابلوها را دنبال خواهد كرد. به نظر ميرسد با اين اقدام و اصلاح تابلوها، فعلا غايله، خاتمه پيدا كرده باشد ولي در هر صورت تا زماني كه آييننامه مشخصي در مورد بوستانها و ديگر اماكن عمومي شهرها تدوين نشود، بايد هرازچندگاهي منتظر بروز چنين چالشهايي در سطح شهر بود.
حميد رضا خالدي
- 13
- 3