پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۰۶ - ۲۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۶۴۴۷
موسیقی

فرزاد فرزین؛

سرتان در کار خودتان باشد!

فرزاد فرزین,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

بعضی وقت‌ها شده تعدادی از دوستان خواننده اظهارنظر می‌کنند که فرزاد فرزین نباید بازی کند. من از همین جا کاملا مستقیم اعلام می‌کنم که سرتان در کار خودتان باشد و کاری را که بلدید انجام دهید؛ کسی نظر شما را نخواسته است.

سیزده سال از آغاز فعالیت حرفه‌ای‌اش در عرصه موسیقی می‌گذرد. «شانزلیزه» آخرین آلبوم او در سال۹۶ است. فرزاد فرزین؛ هنرمندی که فقطخواننده آلبوم‌هایش نیست و اغلب ترانه‌سرایی، آهنگسازی و تنظیم‌ هم انجام می‌دهد. کنسرت‌های پر از هیجان و اکثرا در قالب نمایش فرزین وجه تمایز اوست تا جایی که هر علاقه‌مند به سبکه پاپ را وادار می‌کند تا یک‌بار هم که شده در کنسرت‌های او حضور داشته باشد. وجه دیگر فرزین بازیگری است که این هنرش هم مانند هنر خوانندگی‌اش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است؛ «پسران آجری»، «سگ‌های پوشالی»، «کنسرت روی آب» و سریال پرطرفدار «عاشقانه» نشان از کارنامه بازیگری اوست. با فرزاد فرزین که به گفته خودش در این سال‌ها برای بهتر بودن فقط با خودش جنگیده است به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای فرزین علت انصرافتان از حضور در سریال «رقص روی شیشه» چه بود؟

اولا مهدی گلستانه از دوستان قدیمی من است و احترام زیادی برای او قائل هستم؛ اما به‌دلیل یک‌سری صلاحدیدها که گفتنی نیست ترجیح دادم که از حضور و بازی در این سریال انصراف دهم.

می‌توان این‌طور تصور کرد که انصراف از «رقص روی شیشه» به‌دلیل حضور تعداد دیگری از خوانندگان در این پروژه و تمایلی برای قرار نگرفتن در کنار آن‌ها بود؟

نه، خواننده‌های دیگر هم همکار من هستند. هر شخصی برای خودش یک برنامه و سیاست کاری دارد و ممکن است این سیاست کاری با خواننده دیگر یکی نباشد؛ البته من قصد توهین ندارم چراکه این اصلا چیز بدی نیست. این یک موضوع شخصی است، ضمن این‌که من جزو بازیگران و نقش اصلی پروژه بودم و خوانندگان دیگر فقط تیتراژ کار را می‌خوانند. به هیچ وجه نمی‌خواهم این کار به حاشیه کشیده شود، چون مهدی گلستانه از دوستان صمیمی من است. به هرحال صلاحدید حرفه‌ای من این است که شاید بخواهم در پروژه‌دیگری کار کنم.

همکاری با مهدی گلستانه یا یک پروژه دیگر؟

نه، مهدی گلستانه که الان درگیر این مجموعه است.

فارغ از این مجموعه ممکن است دو کار موازی را پیش ببرند؛ چون بسیار اتفاق افتاده که کارگردان‌ها به‌طور هم‌زمان چندکار را باهم در دست تولید دارند.

بله، ممکن است کسی در این حرفه پیشنهادهای زیادی داشته باشد که برای من مهم نیست؛ اما بحثی که هست، انتخاب مهم است که چه‌طور این کار انجام شود. اگر اتفاقی هم بیفتد به‌طور رسمی اعلام خواهیم کرد، اما باتوجه به این‌که زمان پروژه «رقص روی شیشه» طول کشید و کار به تعویق افتاد، برنامه‌های من هم به هم ریخت و من چند قرارداد کاری دیگر را هم امضا کرده بودم که ممکن بود سر زمان‌بندی با مشکل مواجه شوم. موضوع همین بود؛ اگرنه من با مهدی گلستانه «عاشقانه» را کار کرده بودم که کار دلچسب و خوبی بود. برای او آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم در کارهای بعدی با او همکاری داشته باشم. تصور می‌کنم این سریال باتوجه به فیلمنامه قوی که دارد سریال خوبی شود و مورد استقبال قرار بگیرد.

سفری که اکنون در آن هستید، مربوط به فعالیت شما در حوزه موسیقی است؟

بله، چند قرارداد با کمپانی‌های خارجی داشتم که روی آن‌ها تمرکز کرده‌ام و در زمان مناسب به‌طور رسمی اطلاع‌رسانی می‌کنم که سر‌انجام کار مشخص شود.

شما از آن دست خواننده‌هایی هستید که کارتان را فقط به مخاطبان داخل کشور محدود نمی‌کنید و در این زمینه تقریبا موفق بوده‌اید. اما به‌طور کلی موسیقی داخلی ما خیلی نتوانسته است در مجامع بین‌المللی حرفی برای گفتن داشته باشد. کما این‌که در خارج از کشور برای هنرمندان این اتفاق می‌افتد؛ نکته دیگر این‌که شاید بتوان ادعا کرد در این زمینه موسیقی سنتی ما تقریبا موفق‌تر از موسیقی پاپ عمل کرده ‌است. آیا این عدم موفقیت به‌دلیل موانع و مشکلات یا کم‌کاری خوانندگان و آهنگسازان است؟

نه، سیستم به این شکل است، یعنی به این شکل است که هنرمند در داخل کشور محدود است. موسیقی ما در آن طرف مرزها، مانند موسیقی ترکیه و مصر نیست. موسیقی ما به‌دلیل یک‌سری از استانداردها و شرایط اجتماعی و عرفی متفاوت است. ما تا چند سال پیش کلیپ نمی‌توانستیم بسازیم؛ بعد الان شما درباره ورود به موسیقی بین‌الملل صحبت می‌کنید. اگر کسی هم بخواهد کاری کند، باید با هزینه شخصی آن را انجام دهد و آن طرف باید تمام هم و غمش را برای این کار بگذارد؛ باید عاشق این ‌کار باشد تا بتواند آن را انجام بدهد. طبیعی است که ۹۵درصد همکاران من این کار را انجام ندهند؛ چطور با این همه مشکلات معیشتی می‌خواهند وارد آن شوند و از عهده این کار برآیند؟ با فرض این‌که وارد شوند، وقتی شما با یک سیستم محدود در موسیقی مملکت رو‌به‌رو هستید چطور انتظار دارید در مجامع بین‌الملل کسی شما را بشناسد؟ برای یک خواننده بین‌الملل، شما اگر بهترین خواننده کشورت هم که باشی با بهترین خواننده ترکیه برابر نیستی؛ چرا که او را می‌شناسند و شما را نه. شما در کشور خودت موفق و محبوبی اما امکان پیشرفت شما در خارج محدود است چون شما را به‌عنوان یک خواننده مطرح نمی‌توانند قبول کنند و باید این واقعیت را قبول کرد.

ما خیلی خوب می‌توانیم این کار را انجام دهیم اما اگر یک کمپانی خارجی بخواهد با ما همکاری کند، به‌دلیل مسائل عرفی جامعه با خیلی از تضادها و مشکلات روبه‌رو می‌شویم. دوستان سنتی‌خوان ما که می‌گویید به‌دلیل این‌که کار ترادیشنال(اصیل- سنتی- بومی) می‌کنند، جذابیتش برای یک هنرمند خارجی بیشتر است چون آن موسیقی را نمی‌شناسند، مثل این می‌ماند که ما موسیقی هندی و آفریقایی گوش دهیم. اما موسیقی پاپ به این شکل نیست، بدین معنی که کار خواننده‌های پاپ صددرصد سخت‌تر از دوستانی است که در موسیقی اصیل کار می‌کنند.

ما در بازار موسیقی پاپ همه شبیه به هم کار می‌کنیم و فقط زبان ‌ما فرق دارد و شاید کیفیتمان هم کمی پایین‌تر باشد. پس ما باید در یک طیف و کلاس کاری قرار داشته باشیم که برای مخاطب جذابیت داشته باشد که البته هم نداریم؛ زیرا ما باید آن‌قدر عجیب باشیم که به‌عنوان یک هنرمند تازه به ما نگاه کنند و انگار نه انگار هر چه شما تلاش کرده‌ای پاک‌ شده ‌است. همه این‌ها واقعیت‌های تلخی‌ است که وجود دارد و اگر بخواهیم درباره آن‌ها بحث کارشناسی کنیم ساعت‌ها زمان می‌برد اما وقتی این موارد درست‌شدنی نیست، پس بحث در مورد آن هم جالب نخواهد بود.

آیا این مسائل از طرف شما و همکارانتان با مسئولان مطرح شده است؟ زیرا این محدودیت‌ها می‌تواند خیلی آسیب‌زننده باشد؟

اول این‌که یک نفر تنها مسئول نیست؛ یعنی شما نمی‌توانید فقط با رئیس ارشاد یا دفتر موسیقی صحبت کنید تا درباره موسیقی کشور تصمیم بگیرد؛ واقعا این‌طور نیست. افراد زیادی درگیر هستند و سلایق و نظرات زیادی در این میان وجود دارد. شاید یک نفر در بالا موافق باشد اما چهار نفر در پایین مخالف باشد و این مخالفت تاثیر می‌گذارد. مشکل این‌جاست که ما یک متولی درست برای موسیقی مخصوصا سبک پاپ نداریم. واقعیت جامعه را باید پذیرفت؛ موسیقی پاپ یعنی موسیقی که مردم گوش می‌دهند و موسیقی روز جامعه است. موسیقی پاپ این نیست که یک گیتار الکترونیک بزنید بگویید موسیقی پاپ، نه! موسیقی پاپ تلفیقی است از موسیقی اصیل کشورمان و یک‌سری سازبندی‌هایی که در طول زمان تغییر می‌کند.

موسیقی پاپ دهه۵۰ با موسیقی پاپ دهه۸۰ یا ۹۰ یکی نیست؛ این هم درست نیست که بعضی از مردم می‌گویند مثلا این‌خواننده‌ها چه هستند و خواننده‌های آن موقع یک چیز دیگر بودند. این حرف‌ها را کسانی می‌زنند که بالای ۲۵سال‌‌اند. من هم خیلی با موسیقی‌های قدیمی خاطره دارم چون سن من با آن موسیقی‌ها گذشته است. اما یک جوانی که ۱۶ یا ۲۰ساله است با آهنگ‌های الان خاطره دارد و برایش ارزشمندند. این نیست که ما بخواهیم به خواننده‌های الان بگوییم شما هیچ چیز نیستید. آن‌ها هنرمند بودند، این‌ها هم هستند. چرا فکر می‌کنید ما بی‌سوادیم؛ این‌طور نیست. مگر کار ما با آن موقع فرقی می‌کند. چرا که کار ما با این همه هنرمندی که الان هست، خیلی هم سخت‌تر از آن موقع شده؛ مگر آن زمان چند هنرمند بوده است؟ الان خیلی تعداد هنرمندان زیاد شده است و البته که افراد ضعیف هم در بین آن‌ها وجود دارند که باعث می‌شود گوش موسیقیایی مردم هم ضعیف شود.

اخیرا یک‌سری خواننده با لحن‌های خاص به بازار موسیقی آمده‌اند. به نظر شما این موضوع چقدر می‌تواند در کیفیت موسیقی که مردم می‌شوند تاثیرگذار باشد، این نوع خواندن ما را به موسیقی دلخواهمان نزدیک می‌کند یا دور؟(به بیانی دیگر سلیقه شنیداری مخاطب را تغییر می‌دهد).

اولین چیزی که من فکر می‌کنم این است که لحن و تنوع در موسیقی بسیار مهم است. یعنی اگر قرار باشد موسیقی کاملا یک مدل باشد طبیعتا جذابیتش برای مخاطب از دست خواهد داد. موسیقی باکلام یک دنیای بسیار بزرگ است. موسیقی تمام‌نشدنی است. موسیقی ساخته دست بشر نیست؛ سینما ساخته دست انسان است اما موسیقی نه. موسیقی یک هنر اصیل است. آن‌قدر این دریای موسیقی بزرگ است که شما نمی‌توانید بگویید که چرا فلان لحن وجود دارد و آن را خراب می‌کند، چون قبلا این طور نبوده است. حالا این که چطور این کار انجام می‌شود؟ درست انجام می‌شود یا غلط؟ کیفیت دارد یا نه؟ یک بحث دیگر است. اما یک تنوعی ایجاد شود و یکی با یک لحن دیگر بخواند اصلا چیز بد و زشتی نیست. کسی که این حرف را می‌زند چون خودش نتوانسته تنوعی ایجاد کند فکر می‌کند این کار بد است.

اتفاقا خوب است که کارها شنیده می‌شوند. اما بعضی مواقع کلام‌هاست که سطحی‌اند. هیچ موسیقی‌ای بد نیست و همه نوع موسیقی خوب است. موسیقی‌ها برای زمان‌ها و مکان‌های مختلف ساخته شده‌اند و در حالت‌هایی که انسان‌ها در مواقع مختلف دارند یک‌سری موسیقی‌ها خوشایند آن‌هاست و یک‌سری نه؛ مثلا شما در مجلس شادی موسیقی غمگین نمی‌گذارید اما زمانی که کلام روی موسیقی قرار می‌گیرد، آن کلام است که می‌تواند موسیقی را از حالت فاخر و قوی به حالت سخیف تغییر دهد. شما می‌توانید در موسیقی، بد و بیراه بگویی که خیلی‌ها الان می‌گویند؛ شما می‌توانید در موسیقی رپ(که من خیلی آن را دوست دارم) مشکلات را در قالب اعتراض بیان کنید اما درست، نه با ناسزا؛ چرا که بی‌ادبی و بی‌حرمتی روی مخاطب تاثیر می‌گذارد. شاید باید این را یاد بگیریم که ما در یک اجتماعی زندگی می‌کنیم که مثلا پدر و مادر نمی‌خواهند موسیقی بشنوند؛

اما می‌توانیم در قالب ادب خیلی چیزها را بگوییم. مثلا یاس بسیار رپ‌خوان کاربلدی است. یا خیلی از دوستان دیگر هستند که کارشان خوب است. بله، در بسیاری از کشورهای دیگر در رپ فحش هم می‌دهند اما آیا فرهنگ آنان با ما یکی است؟ ضمن این که در آن جا هم این کار درست نیست اما رپ مال آن‌هاست و می‌توانند آن را تغییر دهند. ولی من می‌گویم در موسیقی پاپ هم کلام زیبا، رمانتیک، عاشقانه و کلام اجتماعی زیبا با مفهوم و عمق درست بسیار تاثیرگذار است. در یک موسیقی بسیار شاد، شاید لزومی نباشد خیلی عمیق صحبت کنیم چون این موسیقی را می‌شنویم تا کمی از آن انرژی بگیریم. اما یک هنرمند می‌تواند یکی دو مورد از کارهایش را به همین صورت ارائه دهد و هیچ ایرادی هم ندارد؛ کما این‌که خیلی از خوانندگانی که الان فازِ انتلکتوالی(روشنفکری) برداشته‌اند قبلا کار بندری هم خوانده‌اند؛ یعنی خط‌مشی‌شان یک چیز است اما کسانی که پاپ می‌خوانند مواقعی می‌توانند موسیقی عاشقانه، شاد و... بخوانند. ولی این‌که شما می‌گویید موسیقی حال حاضر به چه شکل است؛ الان ممکن است خوب کار نکنند و موسیقی خوب را تامین نکنند اما باید این را هم در نظر گرفت که شنونده‌ها هم عوض شده‌اند یعنی شنونده‌های دهه۵۰ نیستند و دیدگاه‌ها فرق می‌کنند و تفاوت نسل‌ها همین است. پس خوانندگان باید سعی کنند موسیقی‌هایی تولید کنند که در کنار فضای تفریحی، از نظر کلام، حرفی هم برای گفتن داشته باشد.

آقای فرزین، طی چند روز گذشته، یکی از خبرگزاری‌ها خبری منتشر کرد مبنی بر این‌که ورثه مرحوم رحیم معینی کرمانشاهی علیه شما، سالار عقیلی و محمد معتمدی برای بازخوانی قطعات ایشان شکایت کرده‌اند، از چند و چون این شکایت برایمان توضیح دهید.

من یک کاری را در سال۹۰ بازخوانی کردم که متعلق به پنجاه سال پیش بوده است؛ یعنی درست زمانی که استاد کرمانشاهی زنده بودند و به نظر من آدم زنده هم وکیل و وصی نمی‌خواهد؛ ایشان اگر خودشان اعتراض داشتند قطعا اعلام می‌کردند. من نمی‌دانم دقیقا هدف از این کار چیست؛ اگر دنبال حق و حقوقی هستند، تماس بگیرند تا دوستانه صحبت کنیم و اگر مشکلی هست آن را حل کنند. ما اطلاعی از این قضیه نداشتیم که بخواهیم برخورد بدی هم داشته باشیم؛ فقط یک اثر قدیمی که عوامل آن فوت شده‌اند را بازخوانی کرده‌ایم تا این قطعات و خواننده‌ها و آهنگسازانشان فراموش نشوند؛

اما اگر دوستان فکر می‌کنند حقی از آن‌ها ضایع شده ‌است، می‌توانند تماس بگیرند و خیلی محترمانه صحبت کنند. این رفتار‌ها خوب نیست و در آخر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ قرار نیست که ما را زندانی کنند؛ یک کارشناسی است که درنهایت ما را محکوم می‌کنند و می‌خواهند که جریمه و حق و حقوق این دوستان را پرداخت کنیم. این کار که دیگر شکایت کردن ندارد. ما اگر اطلاع داشتیم که این دوستان ناراضی‌اند، در قید حیاتند یا ورثه‌ای وجود دارد مشکلی نبود، حقشان را می‌دادیم. این همه کارِ بازخوانی انجام داده‌ایم مگر تا به حال پولشان را خورده‌ایم؟ مثل این می‌ماند که ما یک‌‌سری کلاهبرداریم که حقشان را خورده‌ایم. شما با چند هنرمند معروف مملکت طرف هستید و این رفتار غلط است و می‌توانستند با یک تماس این قضیه را حل کنند. باز تکرار می‌کنم نتیجه دادگاه این می‌شود که ما حق و حقوق این دوستان را بدهیم و ما هم می‌پردازیم. مگر این‌که مسئله دیگری در میان باشد، وگرنه ما با بزرگان و قدیمی‌های ترانه تا بهترین‌های حال حاضر موسیقی این مملکت کار کرده‌ایم و هیچ مشکل مالی و غیرمالی هم پیش نیامده است؛ در غیر این صورت جایگاه من و دوستان دیگرمان این نبود.

زمانی که من این کار انجام دادم مرحوم کرمانشاهی در قید حیات بودند و این کار از تلویزیون هم پخش ‌شده است. ضمن این‌که مهم‌ترین بخش این قضیه این است که کار من را تحت پوشش قرار داده ‌است. من یک خواننده پاپ هستم و از این ترانه پولی در‌نیاورده‌ام و در کنسرت‌هایم آن را اجرا نمی‌کنم. دوست داشتم این ترانه توسط نسل جدید هم با یک فضای جدید، شنیده شود. من فکر می‌کنم که حتی خواندن آن هم سخت‌تر بود چون سرعت آهنگ دوبرابر شد، اما سعی کردم از عهده آن برآیم. اما این ترانه در بورس کاری من نیست که بگویم از طریق آن پولی هم عاید من شده است. باز هم می‌گویم این موارد برای من مهم نیست، اما بیایید و با رفتار دوستانه این مسئله را حل کنیم. چگونه وقتی هنوز ما را ندیده‌اید، به‌راحتی ما را قضاوت می‌کنید.

گریزی به مقوله بازیگریِ خواننده‌ها بزنیم. در گذشته دیده‌ایم که خواننده‌‌هایی در یک فیلم بازی کردند اما حضورشان صرفا به‌عنوان خواننده نبوده و درواقع بنا بر شخصیت نوشته‌شده در فیلمنامه، نقش را ایفا کرده‌اند و البته به‌واسطه حضورشان در فیلم، ترانه آن را هم می‌خواندند. اما درحال حاضر بیشتر خوانندگانی که به سینما ورود کردند اغلب نقش یک خواننده و موزیسین را بازی می‌کنند. چرا برای هنرمندان عرصه موسیقی نقش ویژه‌ای در دل فیلمنامه گنجانده نمی‌شود؟

من باید یک پاسخ حرفه‌ای به شما بدهم. اولا این ایراد وجود دارد. به‌طور کلی در خیلی از بخش‌های فکری سینماگرانمان این تصور هست که خواننده نباید بازیگر شود؛ پس یک کسی هم که دکتر است نباید بازی کند. این تفکر خنده‌دار است؛ یعنی آن‌قدر سطح این تفکر پایین است که وقتی آدم می‌شنود ناراحت می‌شود. شما چه کار دارید آن فرد چه‌کاره است؛ این را در نظر بگیرید که استعداد بازی آن کار را دارد یا نه؛ مگر خودشان همگی همه لیسانس بازیگری و کارگردانی دارند؟ من به‌شخصه این مورد را بعد از چند تجربه که داشتم(که خیلی از آن‌ها خوب نبودند)، کما این‌که خیلی از سوپراستارهای الان هم در ابتدا با زرشک طلایی و امثال آن پیش رفتند. طبیعی است با بازی‌های متعدد تجربه به دست می‌آورند؛

مگر من خودم با روز اولم یکی هستم؟ وقتی بدانم در کاری استعداد ندارم واردش نمی‌شوم. قبل از این فعالیت یک فیلم برای جشنواره رشد فرستادم. اوایل در این کار بودم و بعد موسیقی را در کنار فیلم ادامه دادم و بنا بر شرایط در موسیقی پیشی گرفتم. بعد از چند تجربه سینمایی که البته موفق هم نبودند و قبل از آن یک فیلم داشتم به کارگردانی آقای توکلی که در آن من خواننده نبودم و یکی از شخصیت‌های داستان را بازی می‌کردم؛ در سریال «عاشقانه» هم منوچهر هادی به من گفت که این نقش بسیار سخت است چون باید دو کاراکتر را بازی کنی و هر دو باید فرزاد فرزین باشند؛ البته این مورد برای یک بازیگر حرفه‌ای هم یک چالش محسوب می‌شود. کار، داستان جالبی هم دارد و بحث خواننده نیست، شما در این‌جا گیتار نمی‌زنی، باید بازی کنی و بتوانی مردم را فریب بدهی تا فکر کنند شما خودت هستی و ما این کار را در این سریال انجام دادیم.

باورتان نمی‌شود موقع شروع این سریال ما چقدر کامنت بد داشتیم که این چه نقشی است، یا این‌که واقعا شخصیتتان همین است؛ اما ما خوشحال می‌شدیم چون می‌خواستیم باورپذیر باشد و شده بود؛ بعد که چگونگی نقش مشخص شد، نگاه‌ها تغییر کرد. این کار را چه کسی باید غیر از شخص من انجام می‌داد؟ اما این باورپذیری در بین گروه تولید هم وجود داشت و منوچهر هادی مطمئن بود که من از پس این کار برمی‌آیم. شما باید عاشق این کار باشی تا انجامش بدهی؛ مثلا خیلی از خواننده‌ها هستند که دوست ندارند در این سکانس‌هایی که من بازی کردم قرار بگیرند چون فکر می‌کنند ممکن است وجهه‌شان خراب شود. بعضی وقت‌ها شده تعدادی از دوستان خواننده اظهارنظر می‌کنند که فرزاد فرزین نباید بازی کند. من از همین جا کاملا مستقیم اعلام می‌کنم که سرتان در کار خودتان باشد و کاری را که بلدید انجام دهید؛ کسی نظر شما را نخواسته است. اما مسئله این است که این قضیه درنهایت به یک نقطه خوبی خواهد رسید.

البته ممارست در این زمینه هم بی‌تاثیر نیست.

بله، این طور نبوده که به‌یکباره جلوی دروبین بروم. من هم تلاش کردم. با چند تن از دوستانم که کارشان این بود تمرین کردم. اگر می‌خواهی وارد این حرفه شوی باید به اصول حرفه‌ای آن مسلط شوی. ۸۰درصد از دوستان بازیگر هم با همین روند جلو آمدند. به نظر من مهم‌ترین عامل داشتن استعداد و کسب تجربه است. اما این‌که چقدر خواننده‌های قبل و بعد از انقلاب توانسته‌اند در ترکیب مثبت و موفق قرار بگیرند تعدادشان انگشت‌شمار بوده است.

برسیم به موزیک‌ویدئوهایی که این روزها منتشر می‌شوند؛ موضوعی که وجود دارد حضور بازیگران خانم‌ جوان در این موزیک ویدئوهاست؛ شما در قطعه «روزهای تاریک» با ترلان پروانه کار کردید یا همکاری رضا صادقی و الهه حصاری. چه دلایلی پشت این ایده هست؛ آیا برای دیده شدن بیشتر قطعات است یا علتی جز این؟

ایده و اجرای اولیه این کار متعلق به من است؛ این کار در تمام دنیا صورت می‌گیرد. به‌عنوان مثال تام هنکس یک موزیک‌ویدئو را بازی کرد که لب‌خوانی می‌کرد و در نقش یک دختر جوان بازی ظاهر شد که بسیار جالب بود. این یک کار استاندارد است به شرط آن‌که درست اجرا شود و هدف آن نباشد که چون فلان خواننده این کار کرده ما هم انجام دهیم. ما همه چیز را هم در کلیپ‌ها و هم در کنسرت‌ها درست پیش بردیم یعنی انتخاب بازیگر و صحنه، همه بجا و روی حساب بوده است. البته کم‌تجربگی‌هایی هم وجود دارد. همچنین سطح ویدئو هم خیلی مهم است؛ من به‌شخصه هر ویدئویی را بازی نمی‌کنم.

در رابطه با برگزاری کنسرت می‌توان گفت شما خواننده‌ای هستید که با برنامه‌ریزی بلندمدت روی صحنه حاضر می‌شوید. به‌لحاظ متفاوت بودن با سایر خوانندگان چقدر برای شما اهمیت دارد که این اتفاق روی صحنه رخ دهد؟ هرچند که سالن‌های برگزاری کنسرت‌ها خیلی پتانسیل این نوع برنامه‌ها و نمایش‌ها را ندارند و اساسا با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارند.

در مورد متفاوت بودن، طبیعتا عملکرد من، دیدگاه من را نسبت به این موضوع نشان می‌دهد و اگر الان هم تحرکاتی می‌بینم که دوستان می‌خواهند این کار را انجام دهند و فکر می‌کنند که من ناراحت می‌شوم، کاملا اشتباه است و من بسیار خوشحال می‌شوم؛ چرا که من آدم بسیار جنگجویی هستم و تا امروز هم فقط با خودم جنگیدم. بسیاری از دوستان گفته‌اند چرا این کارها را روی صحنه به نمایش درمی‌آوری، این طوری جلوی کنسرت ما را هم می‌گیرند. این صحبت‌ها همیشه بوده اما من کارم را با قدرت انجام دادم. خوشحال می‌شوم دوستان دیگر این کار را انجام دهند چرا که در آن صورت من بیشتر تحریک می‌شوم تا کار بهتری ارائه کنم.

در این مورد آزادی عمل دارید؛ دست و پایتان بسته نیست؟

شما فکر می‌کنید آن زمانی که بدلم را روی صحنه آوردم یا در نقش یک پیرمرد ظاهر شدم، به‌راحتی این کارها انجام شده؟ باز هم می‌گویم باید در این زمینه جنگجو بود. شاید یک راهی را باز کنی و بعد‌ها کسی از شما تشکر نکند اما باید به یاد داشته باشد که این کار با سختی انجام شده است. چون جامعه و مسئولان باید به این شرایط عادت می‌کردند.

فرزاد فرزین به این موضوع هم فکر کرده که اگر فعالیت موسیقی خود را خارج از ایران ادامه می‌داد موفق‌تر می‌بود؟

اگر قرار بود از اساس به‌طور بین‌المللی در یک کشور دیگر کار کنم، شاید یک اتفاقات دیگر رخ می‌داد. البته شاید نه قطعا. اما الان من این‌جا هستم و خیلی محکم ادامه می‌دهم.

شما تیتراژ برنامه و سریال‌های تلویزیونی را هم در کارنامه کاری خود دارید؛ موافقید که برای خواندن تیتراژ رانت وجود دارد؛ این قضیه شامل حال شما هم شده است؟

همه جا رانت وجود دارد. این ربطی به موسیقی ندارد؛ به سیستم خروجی مردم کشور مربوط می‌شود. ذاتا مردم ما و حتی خود من، این شرایط را به وجود می‌آوریم. همه می‌گوییم فامیل یا دوستمان را سر کار ببریم تا او بالا برود و این غلط است یا در مورد برنامه‌ها می‌گویند کسی را ببریم که الان کارش گرفته است اما توجه نمی‌کنند که سبک و کار این آدم به سبک کاری برنامه‌شان نمی‌خورد. این‌ها دیدگاه‌های ضعیفی است. در رابطه با این‌که می‌گویید رانت وجود دارد باید بگویم من تا به حال در زندگی‌ام هیچ کاری را با رانت انجام نداده‌ام. نمی‌گویم کم‌کارم، نه؛ همیشه از من خواستند و در کاری حضور پیدا کردم. یک فیلم سینمایی با تهمینه میلانی کار کردم، آن‌هم خانم میلانی کار من را شنیده بود و خواست که آن کار تیتراژ پایانی فیلم شود چون تنها قطعه‌ای بود که به کار می‌خورد. خانم میلانی اصلا در کارهایشان موسیقی باکلام استفاده نمی‌کنند و این تنها قطعه‌ای بود که ایشان استفاده کردند. برنامه «ماه عسل» که احسان از دوستان خوب من هست اما تا زمانی که احسان نخواهد من کاری انجام نمی‌دهم؛ اما زمانی که کاری را شروع می‌کنم صددرصد خودم را می‌گذارم. تقریبا ۸۰درصد کارهای تلویزیونی من جزو ماندگارترین‌ها شده چون می‌دانم چطور براساس آن فیلم یا برنامه بخوانم.

تا چه اندازه تمایل به همکاری با سایر خوانندگان و ارائه قطعات مشترک با آن‌ها را دارید؟

بیشتر این همکاری‌ها را من به وجود آوردم؛ زمانی که همراه محسن چاوشی کار خواندیم یا با گروه مهدی مقدم و مهدی مدرس و... کار «هم‌وطن» را اجرا کردیم. فکر می‌کنم که از مهم‌ترین بخش‌های موسیقی پاپ است که خواننده‌ها باهم همکاری و تعامل داشته باشند. همه جای دنیا بزرگان موسیقی این کار را انجام می‌دهند اما خوانندگان ما نسبت به هم گارد دارند.

خودتان این پیشنهاد را با همکاران مطرح می‌کنید؟

من نه، چون ممکن است طرف تمایل نداشته باشد و جواب منفی بدهد. بعد از ۱۳سال کار کردن همکارانم را می‌شناسم. اما همیشه فکر می‌کنم اگر زمانش باشد و خواننده‌ای باشد که دوست داشته باشم با او کار کنم یا پروژه‌ای باشد که ملی یا راجع به صلح باشد می‌پذیرم و انجام می‌دهم. خیلی دنبال این کار افتادم اما گردآوری سخت است و می‌گویم چرا باید وقت و انرژی‌ام را هدر بدهم، آن‌هم وقتی کسی نمی‌خواهد؛ تا به حال دو بار خواننده‌ها به پیشنهاد من جمع شدند تا مشکلات را حل کنند؛ عکس‌هایش هم موجود است؛ اما درنهایت قضیه رها شده است.

کار جدید در حوزه بازیگری یا موسیقی از شما خواهیم دید و شنید؟

در حوزه بازیگری بله، که به‌زودی اطلاع‌رسانی می‌شود. در مورد موسیقی هم چند قطعه به‌صورت تک‌آهنگ برای انتشار داریم که تا آخر سال منتشر می‌شوند که دو مورد آن به‌صورت موزیک‌ویدئو است.

khabargozarisaba.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش