پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۰۲ - ۲۹ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۷۶۰۷
موسیقی

این ساز با خون ما عجین شده

دغدغه‌های نابغه موسیقی عاشیقی

چنگیز مهدی‌پور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
موسیقی «عاشیقی» یکی از مکاتب مهم و مادر موسیقی آذربایجان است که تاریخ هزاران ساله‌ی آن ریشه در اعماق فرهنگ این مرز و بوم دارد و از «شامانلیخ» در آغاز، با طی مسیر ترقی چند هزار ساله و با تغییرات بسیار در عناوین و محتوای آن به «اوزانلیخ» رسیده و با ادامه این مسیر تکامل، تبدیل به «عاشیقلیخ» شده است.

طبق اسناد تاریخی موجود، قدمت موسیقی عاشیقی حداقل به ۶۰۰ سال قبل می‌رسد و در واقع با عاشیق «قربانی» که در دربار شاه اسماعیل صفوی حضور داشته، آغاز و با تغییرات اندکی تا به امروز رسیده است، «عاشیق»، نوازنده ساز، راوی دردها، رنج‌ها، شادی‌ها، قهرمانی‌ها و در یک کلام، تاریخ یک ملت است که در ادبیات شفاهی از او به عنوان ریش سفید یک قوم نیز یاد شده است. 

 

به گزارش ایسنا، موسیقی عاشیقی در مدت‌های مدید با جریان ادبیات شفاهی که به صورت سینه به سینه از یک نسل به نسل بعدی منتقل شده، پیش می‌رفت که تدریس، یادگیری و انتقال آن به نسل‌های بعدی با این روش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و برخلاف سایر مکاتب موسیقی، کسی نبود که الفبای این نوع از موسیقی را در قالب «نت» به صورت علمی و متدیک به رشته تحریر درآورد.

 

عاشیق «چنگیز مهدی‌پور»، اولین کسی بود که موفق به انجام این کار شد و به این ترتیب تاریخ موسیقی عاشیقی را متحول کرد؛ به طوری که کتب تالیفی او، در دانشگاه‌های جمهوری آذربایجان به عنوان ماده درسی تدریس می‌شود و به عنوان منابع علمی، استاندارد و مورد قبول محافل رسمی موسیقی، مورد استفاده قرار می‌گیرد.  

 

عاشیق «چنگیز مهدی‌پور»، در سال ۱۳۴۲، در یکی از روستاهای شهرستان خدا آفرین به نام «شیخ حسین‌لو» که در حاشیه رود ارس قرار دارد، متولد شد. آوازه این هنرمند موسیقی از مرزها فراتر رفته و شهرت جهانی او در خطه آذربایجان، بر کسی پوشیده نیست.

 

برای آشنایی بیشتر با موسیقی عاشیقی به گفت‌وگوی صمیمانه با او می‌نشینیم:

 

قبل از شما کسی در خانواده‌تان عاشیق بود؟  

عموی من عاشیق «عین‌الله مهدی‌پور» از عاشیق‌های نامدار منطقه بود و من از کودکی این فضا را لمس کرده و از وقتی چشم باز کردم، صدای ساز در گوشم طنین‌انداز بود، به طور کلی در منطقه ما عموم مردم با ساز، انس می‌گیرند و امروز هم آن منطقه به نام «عاشیق بشیگی» یا مهد موسیقی عاشیقی شناخته می‌شود، عاشیق عین‌الله نقش بسزایی در قدم نهادن من در این عرصه داشت.  

 

چه شد که ساز به دست شدید؟ از سرنوشت کاری‌تان برایمان بگویید.

دوستم راهی سفر شد و سازش را به امانت دست من سپرد و من تا برگشتن او، بدون داشتن هیچ استادی و با تلاش خودم، حدود ۱۰ قطعه را آموخته و نواختم و اندک اندک نوازندگی ساز را یاد گرفتم

 

در ۱۲ سالگی به تهران رفتم، دوستی داشتم که برای خرید ساز از من راهنمایی خواست و تصور می‌کرد چون از خانواده عاشیق‌ها هستم، حتما در مورد کیفیت سازها شناخت دارم، علیرغم اینکه شناخت چندانی از کم و کیف سازها نداشتم، او را همراهی کرده و برای خرید ساز راهی خیابان بهارستان تهران شده و یک ساز برای او خریدیم، پس از مدتی دوستم راهی سفر شد و سازش را به امانت دست من سپرد و من تا برگشتن او، بدون داشتن هیچ استادی و با تلاش خودم، حدود ۱۰ قطعه را آموخته و نواختم و اندک اندک نوازندگی ساز را یاد گرفتم، به مدت دو سال با جدیت به نوازندگی ساز پرداختم و در سال ۵۷ به روستایمان برگشتم تا تمامی کوک‌ها و تکنیک‌ها و اصول اولیه و بنیادین موسیقی عاشیقی را از عمویم بیاموزم، دو سال بعد با یکی از اساتید نامی این موسیقی، زنده‌یاد «استاد حسین اسدی» که اصالتا اهل منطقه‌ی ما بود، آشنا شدم و تکنیک‌های پنجه را از او آموختم، در آن مقطع زمانی استاد اسدی در نواختن ساز در ایران، بی‌نظیر بود و تنها شخصی بود که حالت‌های قرار گرفتن انگشت بر روی ساز را به خوبی می‌شناخت و قابلیتش در نواختن ساز بسیار بالاتر از دیگران بود.  

 

به مرور با قوانین و نت‌های موسیقی آشنا شدم و به این فکر افتادم که موسیقی عاشیقی را هم در قالب نت درآوره و آموزش ساز را از روش سنتیِ سینه به سینه به روش علمی مکتوب تغییر دهم، اما هر چه آموزشگاه‌های تهران را گشتم، منبعی که در این راه کمکم کند پیدا نکردم! دوستی به نام «عمران حیدری» پیشنهاد داد تا تئوری موسیقی را در یکی از آموزشگاه‌های موسیقی با استاد «محمدرضا درویشی» کار کنم که ایشان هم از اساتید شناخته شده موسیقی ایرانی هستند، پس از شرکت در دوره‌ها و کلاس‌های مختلف، در سال ۶۸ به تبریز بازگشتم و کتاب «آذربایجان خلق موسیقیسی اساسلاری»، نوشته موسیقیدان داهی «اوزییر حاجی بی اوف» را با استاد  «یحیی اسماعیل زاده»  کار کردیم و همزمان شروع به تدریس در آموزشگاه‌های موسیقی تبریز کردم، در سال ۶۹ گروه موسیقی «دالغا» را تشکیل دادم و با گروه ارکسترهای صداوسیما نیز همکاری داشتم، در سال ۷۱ آموزشگاه موسیقی روشن را تاسیس کردم که تا به امروز به فعالیت خود ادامه می‌دهد، در ابتدای تدریسم به هنرجویان ساز، نت و آموزش متدیک ساز را در قالب جزوه دست نویس خودم آموزش می‌دادم و از سال ۷۲ نوشتن کتابی دو جلدی برای آموزش ساز را شروع کردم که این کتاب در سال ۷۹ به چاپ رسید، پنج سال بعد با تجارب به دست آمده در این مدت دوباره کتاب را اصلاح کردم و ویرایش جدید در سال ۸۳ به چاپ رسید.

 

در سال ۲۰۱۰، این کتاب در باکو مورد تقاضا و توجه قرار گرفت و با تایید شورای عالی موسیقی، در سال ۲۰۱۲ در باکو به چاپ رسید، کتاب دیگری نیز تحت عنوان «عاشیق هاوالاری»  را در سال ۸۳ تالیف و به چاپ رساندم، این دو کتاب به دو زبان ترکی و فارسی نوشته شده و هم اکنون در دانشگاه‌های باکو تدریس می‌شوند، کتاب دیگری نیز در دست تالیف دارم که مشتمل بر ۷۲ قطعه جدید است که به زودی آماده چاپ خواهد شد. 

 

چنگیز مهدی‌پور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 

از حضور در کشورهای خارجی و عکس‌العمل خارجی‌ها بگویید؟  

در بیش از ۳۰ کشور جهان، برنامه‌ها و کنسرت‌های مختلفی داشته‌ام، در تمامی جشنواره‌ها در ایران، چندین بار به عنوان گروه برتر شناخته شده‌ایم، مقام اول را در «جشنواره موسیقی فیتور اسپانیا» کسب کرده‌ام و بسیاری از آثارمان به صورت لوح‌های فشرده صوتی و تصویری به بازار موسیقی عرضه شده است. در کنسرت‌های تهران، بیش از نصف حضار، ترک زبان نیستند و این نشان دهنده‌ی جذابیت این موسیقی است. در کنسرت‌های خارجی، یکی از نکات جالب و قابل تامل برای من این بود که برخی از تماشاگران پس از شنیدن اجرای من، بیان می‌کردند که این موسیقی از منطقه جغرافیایی کوهستانی، سردسیر و به شدت محروم و رنج کشیده سرچشمه می‌گیرد و به نظر من این نشان دهنده‌ی عمق ارتباط «موسیقی عاشیقی» با شنونده و مخاطب آن است. ‌ 

 

سبک موسیقی عاشیقی، چگونه سبکی است؟  

ایران اقوام مختلفی دارد و مثلا «تنبور» و «دف» در میان کردها رایج است و لرها کمانچه مخصوص به خود را دارند، موسیقی آذربایجان نیز، مکاتب مختلفی دارد که موسیقی عاشیقی، «موغام»، «اوپرا» و «سمفونیک» از آن جمله هستند و می‌توانم بگویم تمامی ژانرهای موسیقی در موسیقی آذربایجانی وجود دارند، من از این میان، موسیقی عاشیقی را انتخاب کرده‌ام که در اصل ریشه موسیقی آذربایجان بوده و این ساز هم از نوع ساز «قوپوز» و یکی از قدیمی‌ترین سازهای جهان است، در میان مجسمه‌های موزه لوور فرانسه، مجسمه‌ی گِلی کوچکی مربوط به ۴۸۰۰ سال پیش قرار دارد که از اطراف همدان پیدا شده، آن مجسمه‌ی انسانی است که سازی را در سینه‌اش نگه داشته و می‌نوازد که امروزه تنها سازی که به این شکل نواخته می‌شود، ساز عاشیقی است.  

 

تاریخ ظهور هنر عاشیقی به چه زمانی برمی‌گردد؟  

خیلی‌ها فکر می‌کنند که ساز عاشیقی، قابلیت اجرایی پایینی دارد، که این تصور مطلقا اشتباه است و جالب اینکه حتی «اوزیر حاجی بی اوف»، معتقد بود که ساز به تنهایی یک ارکستر است، ساز عاشیقی قدیمی‌ترین آلت موسیقی است

 

عاشیق صنعتی (هنر عاشیقی) در اصل «اوزان صنعتی» بوده است که در زمان شاه اسماعیل صفوی ظهور پیدا می‌کند و تاریخ مدون آن از دوران عاشیق قربانی که در دربار شاه اسماعیل بوده، شروع شده است، از هنر اوزان به هنر عاشیقی رسیدن، چند صد سال طول کشیده است. خیلی‌ها فکر می‌کنند که ساز عاشیقی، قابلیت اجرایی پایینی دارد، که این تصور مطلقا اشتباه است و جالب اینکه حتی «اوزیر حاجی بی اوف»، معتقد بود که ساز به تنهایی یک ارکستر است، ساز عاشیقی قدیمی‌ترین آلت موسیقی است که قابلیت‌های بسیار زیادی دارد، متاسفانه تا قبل از بنده، تغییرات و نوآوری قابل توجهی در بخش فنی و فیزیکی ساز دیده نمی‌شود.  

 

درباره تغییرات و نوآوری‌هایی که روی ساز اعمال کرده‌اید، توضیح دهید؟

تعداد سیم‌های ساز در اکثر مواقع ۹ رشته است که به سه گروه سه رشته‌ای تقسیم شده‌اند، سه رشته سیم گروه پایین Re و سه رشته سیم گروه وسط Sol و سه رشته سیم بالا Do هستند، به این‌ ترتیب، دیاپازون ساز به یک اکتاو و پنج نت می‌رسد، در حالی که فواصل پرده‌بندی و نواهایی که در ساز وجود دارد، نوید قابلیت‌های بسیار بیشتری را می‌دهد، همین سبب شد که مدت زیادی روی این موضوع تمرکز کنم، با تلاش چندین ساله به این نتیجه رسیدم که به جای سیم اول گروه بالا Do و سیم اول گروه وسط Sol، یک سیم ضخیم‌تر جایگزین کنم که با این تغییرات دیاپازون صدای ساز از یک اکتاو و پنج نت به دو اکتاو و پنج نت افزایش یافت، با این تغییرات سیستم آکورد و هارمونی ساز، پیشرفت شگرفی کرده و قابلیت هماهنگی و اجرای هر نوع ملودی، از موسیقی اصیل و سنتی گرفته تا سمفونیک و ... را دارا شد.

 

متاسفانه سازهایی مثل ساز عاشیقی در دنیا کم‌تر شناخته شده‌اند، این نشان می‌دهد که تبلیغات خوبی برای شناساندن این ساز انجام نشده، آلت موسیقی مثل «بالابان» امروزه تبدیل به یکی از محبوب‌ترین آلات موسیقی در جهان شده و این مدیون تبلیغات سایر کشورهاست نه ما، یا در همین شهر خودمان ۸۰% خانه‌ها گیتار دارند، از این جمله من برداشت بدی نشود، منظورم این نیست که گیتار آلت موسیقی بدی است، اتفاقا من گیتار را دوست دارم، اما هر آلت موسیقی زیبایی‌های خاص خود را دارد و ساز کار گیتار را نمی‌تواند انجام دهد و بالعکس.  

 

موسیقی عاشیقی گذشته و کنونی چه تفاوتی با هم دارند؟  

عاشیق‌ها در گذشته، هم ساز می‌زدند، هم آواز می‌خواندند، هم داستان سرایی و هم آهنگسازی می‌کردند و ... و در کنار آن بازیگر هم بودند، مثلا اگر در داستانی ۲۰ کاراکتر وجود داشت، تمامی آن ۲۰ کاراکتر را خود به تنهایی ایفا می‌کردند، گاهی اجرای داستان تا یک هفته به طول می‌انجامید! اما امروزه شاید به این دلیل که مردم باسوادتر شده‌اند و این داستان‌ها را زیاد شنیده‌اند و موضوع داستان‌ها نیز امروزی نبوده، کم‌تر استقبال می‌کنند و شاید دنبال چیز تازه‌تری هستند. داستان‌ها پله‌های ادبیات شفاهی ما هستند و شاید لازم باشد به روشی غیر از نقل قول در مجالس عروسی که قبلا انجام می‌شد، حفظ شوند، امروزه همه چیز تخصصی و متفاوت از گذشته است و یکی خوب می‌نوازد و دیگری خوب آواز می‌خواند.  

 

درباره نوآوری‌هایتان در قسمت فنی و فیزیکی ساز توضیح دادید، در گروه موسیقی دالغا چه نوآوری‌هایی دارید؟  

در گروه موسیقی‌مان هم سعی کرده‌ام به طور تخصصی از آلات موسیقی سایر ملل مانند «پرکاشن»، مشتمل بر  «کاخون»، «تومبا» و ... استفاده کنم، برای اولین بار از سه نوع ساز بزرگ، متوسط و کوچک که اصطلاحا «آنا ساز»، «جوره ساز» و «تاوار ساز» نامیده می‌شوند، استفاده کرده‌ام، در حالی که این سه ساز قبلا در دل داستان‌ها مانده بودند و بنده پس از مطالعه عمیق در این مورد برای اولین بار از آن‌ها استفاده کردم.  

 

چنگیز مهدی‌پور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 

استقبال جوان‌ترها از این ساز چگونه است؟ 

۲۰ سال قبل شاید خوب نبود، اما الان به دنبال آرانژمان‌های (تنظیم) جدید در موسیقی عاشیقی، تعداد علاقه‌مندان بیشتر شده است، این نوع از موسیقی را نمی‌توان با موسیقی آسانی مثل پاپ مقایسه کرد، آموختن، هضم و درک موسیقی جدی مثل عاشیقی بسیار سخت است. معمولا در همه جای دنیا دولت خود را نگهبان و مسوول حفاظت از موسیقی‌های اصیل می‌داند و باید در تبلیغ و پاسداری از آن نقش مهمی را ایفا می‌کند، در کنسرت‌های موسیقی‌ اصیل در اکثر کشورها می‌بینیم که مقامات همگی در ردیف اول نشسته‌اند و این نشان دهنده حمایتشان از این موسیقی است، چرا که موسیقی فولکلور ریشه‌ و بن مایه هر ملتی است.  

 

ارتباطتان با ساز چگونه است؟  

چنین آلت موسیقی در تاریخ هیچ ملتی نیست، ساز تاریخ و هویت ما است، ساز فقط مختص عروسی نبوده و حتی در مراسمات سوگواری ما نیز تاثیر داشته است.

 

ساز در طول تاریخ همیشه در بین مردم بوده و در اختیار افراد خاصی نبوده است، مثلا برخی آلات موسیقی درباری بودند، اما ساز جزو آلات موسیقی است که همیشه در دست عموم مردم بوده است، صدای ساز بیانگر سبک زندگی مردم این منطقه بوده و با خون ما عجین شده است، هر وقت که آن را به دست می‌گیرم، احساس می‌کنم که این ساز امکان برقراری ارتباط با اساتید ۱۰ هزار سال پیش را به من می‌دهد و حس آن‌ها را می‌فهمم و تاریخ این ساز و ملت در ذهنم تداعی می‌شود. چنین آلت موسیقی در تاریخ هیچ ملتی نیست، ساز تاریخ و هویت ما است، ساز فقط مختص عروسی نبوده و حتی در مراسمات سوگواری ما نیز تاثیر داشته است، مثلا برخی قطعه‌ها وقتی ساخته و نواخته شده‌اند که جوانی در روز عروسی‌اش، فوت شده است، عرفان، سئوگی (عشق)، حماسه، وطن پروری و جنگ‌آوری و بزمی از شاخه‌های موسیقی عاشیقی هستند. ‌

 

سبک‌های مختلف موسیقی، فرزندان زشت و زیبای مادری هستند که هر چقدر هم بد باشند، باید برای بقا و ماندگاری آن تلاش کرد. این موسیقی هم متعلق به ملت است و تنها عاشیق‌ها در حفظ آن نقش داشته‌اند؛ چرا که ادبیات عاشیقی به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است و هیچ اثر مکتوبی در این خصوص وجود نداشته و قهرمانان این ملت مثل «بابک» و «کوراوغلی» را عاشیق‌ها زنده نگه داشته‌اند. می‌توان گفت این ساز هویت ما را برای مدت‌های طولانی از نابودی محافظت کرده و حال این وظیفه تک تک ما است که ساز و موسیقی عاشیقی را حفاظت کنیم تا به نسل های بعدی منتقل شود. 

 

  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش