دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۰:۴۱ - ۳۱ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۸۷۱۲
موسیقی

حسین زمان: می‌خواهم حنجره مردم باشم و بمانم

حسین زمان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

«من عاشق ایرانم و دل‌کندن از ایران همیشه برایم سخت و عذاب‌آور بوده است‌. تلاش کرده‌ام تا حقم را بگیرم و با حضور در وطنم به فعالیت‌های هنری‌ام بپردازم. خیلی سخت بوده و خیلی ضربه خورده‌ام. سال‌های زیادی را از دست داده‌ام ولی پشیمان نیستم؛ چرا که تن به هنر سفارشی و فرمایشی ندادم. من هنرم را نفروختم و برای حفظ موقعیتم مقابل هیچ‌کس سر خم نکردم و از این بابت راضی‌ام.» این حرف‌ها را حسین زمان زده، در پاسخ به کسانی که ازش می‌خواستند او هم مانند شادمهر عقیلی برود و شانس‌اش را در جای دیگری بجوید. حسین زمان اما ماند. با این‌که هفده‌ سال ممنوع‌الفعالیت بود؛ ممنوع‌الفعالیتی به دلیلی که ادعا می‌کند که خودش هم نمی‌داند.  روزهای دوری اما انگار سر آمده و حسین زمان سوم مرداد باید روی استیج برود. با او به همین بهانه حرف زده‌ایم؛ حرف‌هایش خواندنی است.

جناب زمان؛ به‌ سلامتی همه‌ درگیری‌ها حل شد دیگر؟ مشکل جدیدی در این روزهای منتهی به کنسرت برای‌تان ایجاد نشده که؟

نه؛ فعلا که خبری نیست و امیدوارم که تا سوم مرداد هم که قرار است کنسرت برگزار شود، مشکلی پیش نیاید.

حالا با بازگشت بعد از هفده‌ سال دوری باید حس‌وحال خاصی داشته باشید.لابد خود را در دوره و زمان دیگری –از نظر فضای حاکم بر موسیقی- می‌بینید، نمی‌ترسید؟

البته در این هفده ‌سال من نه در غار بودم و نه خواب بوده که از همه‌چیز بی‌خبر باشم. اتفاقا مسائل جامعه و البته مسائل حاکم بر عرصه موسیقی را خیلی هم با دقت زیر نظر داشتم.

قطعا حق با شماست اما گذشته از شوخی؛ منظورم در کوران اجرا بود، یا تجربه عملی‌داشتن. بگذارید جور دیگری بپرسم: از نظر خودتان موسیقی ایران در این هفده ‌سال تغییرات زیادی داشته یا همان است که بود؟

نه؛ خیلی چیزها عوض شده و تغییرات زیادی را می‌بینیم. بالاخره هر چه که جلوتر می‌رویم، فضای موسیقی هم دستخوش تحولات مختلفی قرار می‌گیرد؛ به‌خصوص در کشور ما که موسیقی تغییرات و تحولات مختلفی در این سال‌ها از سر گذرانده است.

 شما این تغییرات را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

داشتم همین را می‌گفتم که موسیقی ما در این مدت خیلی تغییر کرده است ولی این‌که این تغییرات و تحولات همه‌جا و همه‌شان دلچسب و مطلوب، یا مثبت و روبه‌جلو بوده یا نه، پاسخ قطعا منفی است.  حتی می‌توانم با صراحت بگویم که از نظر شخصی من تغییرات عرصه موسیقی ما آن‌طور که باید و شاید در جهت رشد و تعالی پیش نرفته است.

این ناامیدی طبیعی است و حاصل از مطالعه شرایط موسیقی؛ یا بدبینی حاصل از مدت‌ها دور از عرصه‌ماندن است؟

اتفاقا خیلی هم مأیوس و ناامید نیستم. به‌ هر حال امیدوارم که با حضور هنرمندان یعنی کسانی‌که دل‌شان بیشتر می‌سوزد، برای هنر موسیقی و البته مسئولانی که متکفل هنر و فرهنگ هستند، کار درست شود. مدیران و مسئولان اگر کمی بها دهند به حوزه‌ای که زیر نظر دارند و مردم هم اگر بیشتر طالب کارهایی باشند که می‌توانند به هنر موسیقی کمک کنند؛ یعنی به‌ عبارتی اگر همه دست به‌دست هم دهند و کمک کنند، اوضاع بی‌شک درست خواهد شد.

درباره کارهای جدید شما که بعد از هفده‌ سال قرار است شما را به میانه میدان بازگردانند، این کنجکاوی وجود دارد که کارهای جدیدتان در حال‌وهوای آثار خودتان در اوایل دهه هشتاد هستند یا این‌که سعی کرده‌اید به مدهای موسیقایی روز هم روی خوش نشان دهید؟

از نظر ماهیتی این کارها درست در ادامه کارهای سابق من هستند. بگذارید این‌گونه بگویم که کارهایی که در گذشته ارایه داده‌ام متکی بر عقاید و آرمان‌ها و باورها و ایده‌آل‌های من بودند و چون در این هفده ‌سال اعتقادات و باورهای من چندان تغییر نکرده‌اند، بنابراین ماهیت کارهایم هم طبیعتا تغییر نمی‌کنند؛ اما از تکنیک‌های نوین موسیقی، به‌خصوص در تنظیم‌ها استفاده کرده‌ایم تا تنظیم‌های به‌روزتری داشته باشیم.

وقتی صحبت از تنظیم‌های امروزی می‌کنید، ذهن آدم می‌رود سراغ یک‌جور موسیقی ریتمیک که در سال‌های اخیر رواج زیادی داشته و به‌رغم انتقادات موجود، استقبال مردمی خوبی هم به‌دست آورده است.

نه. ببینید؛ موسیقی من به‌ هر حال یک موسیقی کلام‌محور است. کارهای جدیدم نیز این خصیصه را دارند و این ویژگی نه‌تنها در این کارهای جدید تغییر نکرده که در آینده هم اگر کاری ارایه دهم، مطمئن باشید که تغییری از این نظر نخواهد داشت. من به کلام و ترانه خیلی بها می‌دهم و اگر کارهای مرا به یاد آورید می‌بینید که کلام و ترانه همواره ارکان اصلی کارهای من است. اینها چیزهایی است که بهشان اعتقاد داشتم و بنابراین تغییر اساسی نخواهند کرد، اما در عین حال سعی‌ام بر این نیز بوده که با موسیقی روز و جدید پیش بروم و به لحاظ تکنیکی از تکنیک‌هایی که می‌دانیم و مطمئنیم که تأثیر مثبت در کار خواهند داشت، استفاده کنم.

 آقای زمان در اواخر دهه هفتاد و اوایل هشتاد در دنیای موسیقی ایران عده‌ای فعالیت داشتند که اغلب‌شان هم موفق بودند و توانستند آبرو و اعتباری برای موسیقی پاپ بعد از انقلاب رقم بزنند. در این هفده‌ سال ممنوع‌الفعالیتی به این فکر نمی‌کردید که از این جمع چرا این اتفاقات تنها برای شما رخ داد (و البته یک نفر دیگر که مجبور شد مهاجرت کند و کارش را آن‌سوی مرزها ادامه دهد)؟ اصلا می‌توانید به این پرسش پاسخ دهید که چرا فقط شما؟

حقیقت ماجرا این است که حتی امروز هم نفهمیده‌ام که چرا این ماجراها برای من پیش آمد و چرا اجازه ندادند کار کنم و هیچ‌گاه هم هیچ‌کس جواب درست‌وحسابی و منطقی نداد که مشکل من چه بود و براساس چه قانونی منِ حسین زمان نباید کار می‌کردم.

اما بالاخره تحلیلی برای خودتان دارید که...

شاید تنها شاید، یکی از دلایلش این بوده که من در عرصه هنری فراتر از خواندن صرف عمل می‌کردم؛ چون من اعتقاد داشتم که وظیفه یک هنرمند این است که با مردم باشد، در فعالیت‌های اجتماعی شرکت داشته باشد، از جامعه و از مسائل جامعه دوری نداشته باشد، جایی‌که حس می‌کند باید به نفع مردم حرفی بزند، خودش را سانسور نکند و حرفش را بزند؛ ولی متاسفانه در جامعه ما هر کس بخواهد به این شکل عمل کند، خواسته یا ناخواسته آماج حملات مختلف گروه‌های گوناگون قرار می‌گیرد و درنهایت هم انگ سیاسی بهش می‌چسبانند چون از حنجره اقشار هنرمند، هر صدای مخالفی، ولو این مخالفت‌ها از روی دلسوزی و برای مردم باشد، به فال نیک گرفته نمی‌شود. بنابراین فکر می‌کنم ماجرای این هفده سال، شاید به‌خاطر این مسائل بوده؛ وگرنه من نه جرمی مرتکب شده‌ام، نه خلافی کرده‌ام و نه هیچ‌ کار دیگری- که بابت‌اش مجازات شوم و متاسفانه هیچ‌وقت هم کسی به من نگفت چرا باید این سال‌های طولانی دوری از کار را تاب بیاورم.

 یادتان است چه زمانی فهمیدید که دیگر نمی‌توانید بخوانید؟

گفتم که؛ هیچ‌گاه رسما بهم نگفتند ممنوع‌الفعالیت‌ام. فقط بعد از کنسرتی که ‌سال هشتاد برگزار کردم، از ‌سال بعدش هر جا خواستم کنسرت بدهم، مانع‌تراشی کردند. جایی‌ هم که اقدام کردیم برای کنسرت، آمدند جو کنسرت را به هم زدند، نگذاشتند بلیت‌فروشی شود یا حتی اجازه ورود به سالن ندادند.

بله؛ یادم است ماجراهای کنسرت‌های ساری و حتی آبادان رسانه‌ای هم شد.

بله؛ کنسرت ساری عجیب بود. آن زمان سردار مرتضی طلایی فرمانده انتظامی استان مازندران بودند. یادم است در آن کنسرت نیروی انتظامی جلوی فروش بلیت را گرفت و وقتی وارد سالن شدم، دیدم هیچ‌کس نیست.

یعنی مردم یا نتوانسته بودند بلیت بخرند یا جلوی در سالن از ورود آنها جلوگیری شده بود؛ درست است؟

بله. در کنسرت آبادان هم وقتی قصد داشتم با هواپیما به آبادان بروم، گفتند شورای تأمین مخالف رفتن من به آبادان است چون اصلا امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد؛ یعنی گفتند که از طرف شورای تأمین دستور داده شده کنسرت من برگزار نشود.

در این سال‌ها نمی‌گفتند که چه زمانی این ماجرا تمام خواهد شد؟

زمان آقای احمدی‌نژاد رفتم ارشاد ببینم چه می‌گویند که گفتند از بالا دستور داده شده به من مجوز ندهند. هر چه پرسیدم بالا یعنی کجا؛ توضیحی ندادند. در دور اول ریاست‌جمهوری آقای روحانی هم دنبال کار را گرفتم اما آن‌بار نیز همان جواب قبلی را دادند تا این‌که همین اواخر تهدید کردم می‌آیم جلوی وزارت ارشاد بست می‌نشینم که این‌بار از دفتر موسیقی خواستند چند تا کار منفرد به صورت تک‌آهنگ تولید کنم و برای مجوز اقدام کنم که همین کار را هم کردم و درنهایت مجوز را گرفتم.

ظاهرا در این دوره ممنوع‌الفعالیتی چند کار ازتان منتشر شده است؛ البته این را به نقل از رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها می‌گویم.

دو آلبومی که در سال‌های ٨٥ و ٨٨ منتشر شدند، قراردادهای‌شان قبل از ممنوعیت من بسته شده بود و متعلق به شرکت سروش بودند که همان شرکت هم آنها را منتشر کرد.

آقای زمان با این ماجراهایی که گذرانده‌اید، هنوز هم همان نگاه آرمانی را به وضع هنرمند در جامعه دارید؟ این‌که عکس‌العمل نشان دهید در مقابل گژی‌ها و ناراستی‌های اجتماعی- سیاسی؟

بله؛ من برای هنرمند یک رسالتی قائلم. از نظر من هنرمند باید اولا دردهای جامعه‌اش را بشناسد، غافل از اتفاقاتی که در جامعه رخ می‌دهند، نباشد و همپا و همراه با مردم حرکت کند. قاعدتا اگر کسی بخواهد این رسالت را درست بهش عمل کند، یکی از مهمترین وظایفی که در کارهای هنری بر دوش‌اش خواهد بود، آگاهی‌بخشی و روشنگری خواهد بود. این آگاهی‌بخشی و روشنگری ممکن است که آن پس و پشت‌اش نیت سیاسی هم وجود نداشته باشد و مثلا تنها موتور محرکه‌اش دلسوزی برای مردم و جامعه باشد؛ مثلا هنرمندی که می‌بیند مردم کشورش دارند از فقر رنج می‌برند. حالا هنرمند در شکل درست و متعهدش باید این معضل را بازتاب بدهد ولی مشکل از این‌جا آغاز می‌شود و می‌رسد به جاهایی که می‌دانیم و می‌دانید و دیده‌ایم و دیده‌اید. در حالی ‌که چاره‌ای هم برای هنرمند وجود ندارد. ما که تمام زندگی‌مان عشق و عاشقی نیست که فقط عاشقانه بخوانیم، با این‌که عاشقانه‌خواندن هم لازم است و من خودم هم چندین و چند کار عاشقانه دارم ولی حتی همان‌جا هم که عاشقانه خوانده می‌شود، باید قداست عشق را پاس بداریم و هر چیزی را به‌ نام کار عاشقانه تولید نکنیم و نخوانیم. در یک کلام باید احترام بگذاریم به چیزهایی که ارزش دارند.

یعنی واقعا در اجرای ترانه‌ها این مسائل اهمیت داشتند برای‌تان؟

این رسالتی است که من برای هنر قائلم و خودم هم سعی کرده‌ام بهش پایبند باشم.

همین شده که این‌قدر آزادانه کار کرده‌اید دیگر! حالا گذشته از این موارد؛ می‌توانید درباره کارهای آینده‌تان بگویید؟ علاوه بر این کنسرتی که در راه است، در فکر آلبوم هم هستید؟

نه فعلا قصدی برای تولید آلبوم ندارم.

چرا؟

چون حقیقتش آلبوم خیلی هم توجیه ندارد؛ این روزها. بیشتر کسانی هم که آلبوم تولید می‌کنند، هدف‌شان بهره‌برداری تبلیغاتی است و نه مثلا بهره مالی. حتی از این هم بدتر، تولید آلبوم این روزها از نظر مالی نه‌تنها منفعتی ندارد که ضرر هم دارد. برای همین، من‌ هم با توجه به اوضاع و احوالی که دارم، خیلی دنبال تولید آلبوم نیستم و سعی می‌کنم همین‌طور روند تولید تک‌آهنگ‌ها را ادامه دهم و اگر هم مشکلی پیش نیاید، هر از چندی یک اجرای زنده هم داشته باشم.

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش