به گزارش ایلنا، جنگ هشت ساله ایران و عراق یکی دیگر از مقاطع مهم و تاریخی است که در آن زمان هنرمندان عرصههای سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و موسیقی را به حرکت واداشت. البته به دلیل عدم وجود قوانین و سیاستهای مشخص در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، موسیقی (به خصوص موسیقی پاپ) تعریف مشخصی نداشت و همین کاستی باعث شده بود افراد کمی در عرصه موسیقی فعالیت کنند. در دوران ملتهب سالهای پیش از انقلاب که به قتل و ترور شخصیتهای مطرح سیاسی و دینی منجر شد و طی دوران هشت ساله جنگ تحمیلی خوانندگان معدودی به تولید آثار حماسی پرداختند که محمد گلریز یکی از آنهاست.
گلریز درباره همکاری هنرمندان برای تولید آثاری با موضوع انقلاب و جنگ میگوید: یکی از شایعات این بود که من و همکارانم را برای تولید آثار مجبور کردهاند در صورتیکه اصلا اینگونه نبود. آقای فریدون شهبازیان و زندهیاد میرزاده با خواست و تمایل خودشان به فعالیت پرداختند. اکثر سرودهایی که در سالهای پس از انقلاب ضبط شد با نظارت و کمک آقای شهبازیان که ناظر ضبط بود، به سرانجام رسید. آقای راغب تمایل بسیاری برای همکاری داشت و آقای حمید سبزواری نیز جانش را برای انقلاب میداد. اینکه میگویند ایشان پدر شعر انقلاب درست است. در آن مقطع زندهیاد سبزواری را بسیار اذیت میکردند و یادم هست یک بار به قصد کشت ایشان را کتک زدند.
از همان ابتدا قصدتان این بود که در زمینه تولید آثار انقلابی فعالیت کنید یا فضای سالهای پس از انقلاب شما را به این راه کشاند و به تولید سرودهای مناسبتی واداشت؟
من پیش از انقلاب در زمینه موسیقی ایرانی و سنتی فعالیت میکردم. به طور دقیقتر فعالیت موسیقایی خود را از سال ۱۳۵۵ با برنامه «گلچین هفته» آغاز کردم. به هرحال رشته تحصیلی من موسیقی ایرانی و آواز و ردیفهای آوازی بوده و دکترای این رشته را دارم. در آن سالها بااینکه در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت میکردم اما تلاشم این بود که به سراغ آثار عرفانی بروم و شعرهایی را از عارف قزوینی و علیاکبر شیدا بخوانم، زیرا به هر حال آنها از انقلابیان دوران مشروطه هستند. آثار بسیاری در این زمینه دارم و که در حال حاضر موجودند و میتوانید آنها را بشنوید. در برنامه یک ساعته «گلچین هفته» که به موسیقی ایرانی و موسیقی حماسی دوران مشروطیت میپرداخت، ده تا پانزده اثر را اجرا کردهام. اگر در اینترنت جستجو کنید آن آثار را خواهید یافت. اما خب از مقطعی به بعد انقلاب شد و تحولاتی در کشور ایجاد شد که موسیقی را نیز تحت تاثیر قرار داد و من نیز (اگر شایسته باشم) به عنوان پیشتاز فعالیت و تولید آثار حماسی را آغاز کردم. در دو سال اول پس از انقلاب واقعا موسیقی تولید نمیشد. یادم هست در خیابانهای اطراف رادیو واقع در میدان ارگ یا میدان پانزده خرداد درگیری و کشت و کشتار خونریزی بود و ما برای ضبط اثر به استودیوی شماره ۸ رفتیم. در آن سالها افراد کاربلدی در عرصه موسیقی فعال بودند که حال نامی از آنها نیست.
شما در مناسبات مختلف و بر اساس وقایع سیاسی و اجتماعی آثار متعددی خواندهاید. تعریفتان از موسیقی حماسی چیست؟
موسیقی حماسی همانطور که از نامش پیداست به حماسهها و اتفاقات ملی - میهنی میپردازد. متاسفانه ما در مقطعی درگیر جنگی شدیم که به ما تحمیل شد و به این ترتیب دفاع مقدس ما آغاز شد. این اتفاق در روند موسیقی ما تغییر ایجاد کرد و باعث شد این هنر تعریف دیگری پیدا کند. به عبارت بهتر در آن سالها موسیقی ما تبدیل به موسیقی مقاومت شد. در آن دوران تلاشمان این بود که با مقاوت و ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی از کشور عزیزمان دفاع کنیم. همه این اتفاقات باعث شد دستاندرکاران فرهنگ و هنرمندان ما به تولید آثار مرتبط بپردازند. برخی از فعالان عرصه موسیقی نیز به تولید آثار حماسی پرداختند که اصطلاحأ به آن موسیقی دفاع مقدس میگوییم. آن هنرمندان در دهه شصت بسیار موفق عمل کردند.
تولید آثار در دهه شصت کار بسیار سختی بود زیرا عملا موسیقی نداشتیم و هنوز سیاستها و قوانین مشخصی وضع نشده بود.
بله همینطور است اما ما همیشه در شرایط سخت ثابت کردهایم که مرد میدان هستیم و هنرمندان ما همیشه در این زمینه پیشتاز بودهاند و در آن مقطع نیز آثار ماندگاری از خود به جا گذاشتهاند. من نیز توفیق آن را داشتم تا آثاری را در رابطه با جنگ و وقایع مرتبط با آن بخوانم.
در این میان «خجسته باد این پیروزی» اثر ماندگاری شد.
«خجسته باد این پیروزی» را به مناسبت آزادسازی خرمشهر خواندم. البته آثار بسیاری را برای جنگ خواندهام. «ظفر مبارک»، «وطنم» و «من ایرانیام آرمانم شهادت» برخی از آثاری هستند که درباره جنگ خواندهام.
چند اثر حماسی خواندهاید؟
آثار زیادی خواندهام. اتفاقا یک بار آن آثار را شمردم متوجه شدم برای دفاع مقدس ۴۳ اثر خواندهام.
با این حساب میتوان گفت بسیاری از آن آثار اصلا شنیده نشدهاند یا شاید ماندگار نبودهاند.
«خجسته باد این پیروزی» همه آن آثار را تحت تاثیر قرار داد. به طور مثال چندین اثر برای بسیج خواندهام که برخی از آنها اصلا پخش نشدهاند تا شنیده شوند. اتفاقا طی سالهای گذشته نیز آثاری را خواندهام که پخش نشدهاند. به طور مثال برای شهید بابایی، شهید همدانی، شهید باکری و آثاری را خواندم که پخش نشدند. به مناسبت شهادت آقای تهرانیمقدم اثری دیگر ارائه کردم که آن هم پخش نشد. همه اینها در حالی است که برای تولید آثارم با آهنگسازان مطرح همکاری کردهام. مثلا آهنگساز اثری که برای شهید تهرانیمقدم خواندم آقای فرید سعادتمند بوده است که جزو هنرمندان مطرح و بهروز است. همان اثری که برای شهید بابایی خواندهام اثر بسیار خوبی است. یکی دیگر از آثارم «خجسته باد ۲» است که برای نیروهای مقاومت و مدافعان حرم با همکاری آستان قدس رضوی تولید شده است که خدا را شکر پخش شد. این اثر همان «خجستهباد» است کلام آن برداشته شده و شعر آن تغییر پیدا کرده است. بارها در مناسبات مختلف از مسئولان خواستم اثری را برای شهید محسن حججی تولید کنند. همه میگفتند چشم اما در عمل کاری نکردند.
دلیل عدم پخش اغلب آثارتان چیست؟
واقعا نمیدانم و از این عدم توجه متعجبم. من همواره نسبت به این موضوع ابراز تاسف کردهام. واقعا چرا آثاری که برای تولیدشان هزینههای بسیاری شده و با همکاری بهترین هنرمندان تولید شدهاند، پخش نمیشوند! اتفاقأ برخی از اطرافیان نیز در اینباره به من خرده میگیرند که این همه اثر در کارنامه داری اما چرا بسیاری از آنها پخش نشده است؟
خودتان طی این سالها پیگیر این موضوع نبودهاید؟
در پاسخ به شما و اطرافیان باید بگویم که شخصا پیگیر ماجرا هستم و آثار جدیدم را به دوستان و مسئولان صداوسیما ارائه دادم اما آنها بازهم آثار قبلی را پخش میکنند.
در سالهای دهه شصت با وجود فضای بسته آن مقطع چه کسانی از تولید آثار حماسی و مرتبط با جنگ حمایت میکردند؟
در آن دوران اتفاقی کلیدی رخ داد و آن حمایت حضرت امام (ره) بود. ایشان نقش بسزایی در تولید آثار حماسی داشتند. به یاد دارم زمانی که توفیق پیدا کردم و در رابطه با سرود شهید مطهری حضور امام خمینی رفتم. یکی از موضوعاتی که ایشان بر آن تاکید بسیاری داشتند تولید آثار موسیقایی حماسی بود. این اتفاق یکی از کمکهای بزرگ حضرت امام (ره) به موسیقی آن سالها بود. به هرحال در آن دوران موسیقی هنری بسیار محدود بود و محدودیتهای شدیدی در زمینه تولید آثار وجود داشت. هنرمندان در آن زمان تکلیف خود را نمیدانستند در این میان وجود و صحبتهای حضرت امام بسیار راهگشا بود.
در آن سالها از پتانسیل و قابلیتهای موسیقی و دانش هنرمندان به اندازه کافی استفاده شد؟
سوال خوبی است. به نظرم در آن مقطع از پتانسیلهای موجود استفادههای خوبی شد، اما از اوائل دهه هفتاد به بعد موسیقی ما تحت تاثیر آثاری که آنها را لسآنجلسی مینامم، قرار گرفت. به هرحال دشمن نیز بیکار نمینشیند و در دهههای قبل نیز این رویه وجود داشته است. دشمنان زمانی که دیدند ما در عرصه فرهنگ و تولید آثار حماسی و موسیقی مقاومت پیشرفت کردهایم، دست به کار شدند و از لحاظ فرهنگی بر ما تاختند که حال نتیجه آن را میبینیم. البته بخشی از این کاستی بر گردن برخی از مسئولان فرهنگی ماست. به هرحال در زمینه تولید آثار حماسی و ملی میهنی روند خوبی آغاز شده بود که ادامه پیدا نکرد. ما این قابلیت را داریم تا موسیقی حماسی و موسیقی روز را باهم و درکنار هم داشته باشیم. بیشک برای تولید آثار درخور هنرمندان شایستهای داریم که اصالت را در کارشان حفظ میکنند. متاسفانه برخی از مسئولان فرهنگی از این افراد و قابلیتهای آنها استفاده نکردند. البته یکی از دلایل این اتفاق این بود که عوامل خارجی بخصوص آمریکا با تمام قوا بر ما تاختند. یعنی هزینه کردند و پول خرج کردند و حتی برخی از عوامل داخلی خود را برای تخریب بیشتر به کار گرفتند و به این وسیله سیستمی گسترده ایجاد کردند. یادم هست در سالهای پیش از انقلاب همین آمریکا موسسهای را ایجاد کرده بود که «cbs» نام داشت.
موسسه «cbs» در چه زمینهای فعالیت میکرد و کارش چه بود؟
اعضای این موسسه همان کاری را میکردند که دلالان موسیقی امروز انجام میدهند؛ کارهایی از قبیل شکار خوانندگان و بازیگران. گاه میبینید که شرکتها و موسسات، مثلا هر دوهفته یکبار فرد جدیدی را به جامعه هنری و مردم معرفی میکنند. در حالی که ما نمیدانیم آن شخص کیست و کجا بوده و چه فعالیتهایی کرده و چه آثاری در کارنامه دارد. این رویه در سالهای پیش از انقلاب علنی و آشکار بود و حال دستاندرکاران و متولیان دراین زمینه محتاط عمل میکنند. تاسفبرانگیزتر اینکه این موسسات و اعضای آنها حمایت میشوند. باور کنید از کنار همین کنسرتهای که به وفور برگزار میشود، سودهای میلیاردی به جیب دلالان میرود. بارها بر اساس وظائف شرعی و اجتماعی این مسائل را مستقیما به برخی از مسئولان بلندپایه فرهنگی گوشزد کردهام و درباره مسائل موجود با آنها صحبت کردهام و متاسفانه آنها نیز گوش نمیکنند. اتفاقأ چند وقت پیش مقام معظم رهبری نامهای را به صداوسیما نوشتند و طی مراسمی از آن رونمایی شد. محتوای آن نامه به طور کلی این بود که به سرودهای انقلابی، حماسی و دفاع مقدسی و آثاری درباره جانبازان و شهدا بیشتر توجه شود. متاسفانه هنوز اتفاق مثبتی در این زمینه رخ نداده است. نمیدانم دلیل این بیتوجهی چیست شاید هم تحت تاثیر تبلیغات قرار گرفتهایم.
نظرتان درباره موسیقی امروز ایران چیست؟
متاسفانه خوانندگان و آثار سطحی برخی از آنها همواره مورد حمایت است و این افراد حرف اول را در موسیقی امروز میزنند و هیچ قدرتی نمیتواند از فعالیت آنها جلو گیری کند. به نظرم در حال حاضر دو مافیای بزرگ در کشور جریان دارد که هیچ قدرتی حریف آنها نمیشود، در حال حاضر موسیقی و عرصه خودرو و بازار مرتبط با آن به شدت تحت تاثیر مافیای موجود هستند و هیچ قدرتی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد؛ زیرا پولهای کلان دارند و پول خرج میکنند و در نهایت مخالفان را نیز با همان پول به سکوت وامیدارند. در حال حاضر حتی نحوه پوشش و ظاهر جوانان ما نیز تحت تاثیر موسیقی امروز است و این روند آدم را به تاسف وا میدارد.
شما در سالهای پس از انقلاب با افرادی چون زندهیاد مجتبی میرزاده، احمدعلی راغب و حمید سبزواری تیمی را تشکیل دادید. آیا اعضای این تیم دانسته گزینش انتخاب شدند یا برحسب اتفاق با هم همکاری کردید؟
اعضای آن تیم به صورت خودجوش گرد هم آمده بودند. اصلا اجباری وجود نداشت. اتفاقا یکی از شایعات این بود که من و همکارانم را برای تولید آثار مجبور کردهاند در صورتیکه اصلا اینگونه نبود. آقای فریدون شهبازیان و زندهیاد میرزاده با خواست و تمایل خودشان به فعالیت پرداختند. اکثر سرودهایی که در سالهای پس از انقلاب ضبط شد با نظارت و کمک آقای شهبازیان که ناظر ضبط بود به سرانجام رسید. آقای راغب تمایل بسیاری برای همکاری داشت و آقای حمید سبزواری نیز جانش را برای انقلاب میداد. اینکه میگویند ایشان پدر شعر انقلاب درست است. در آن مقطع زنده یاد سبزواری را بسیار اذیت میکردند و یادم هست یک بار به قصد کشت ایشان را کتک زدند. نمیخواهم اجر فعالیتهای خودم و همکارانم را از بین ببرم اما واقعا مرارتهای بسیاری کشیدیم و در شرایط بسیار سخت به تولید آثار پرداختیم. البته بزرگان دیگری نیز در زمینه تولید آثار انقلابی زحمات بسیاری کشیدند. اشخاصی چون زندهیادان شاهرخی و مشفق کاشانی و بسیاری دیگر برای موسیقی و تولید آثار درخور تلاشهای بسیاری کردند. بسیاری دیگر نیز بعدا به جمع ما پیوستند. به دلیل وجود آن بزرگان است که آثار چهل سال پیش هنوز حرفی برای گفتن دارند و قابل شنیدن هستند.
شما در «خجسته باد این پیروزی» از موسیقی دستگاهی ایرانی بهره بردهاید. ایده این اتفاق چگونه حاصل شد؟
تخصص آقای راغب موسیقی ایرانی است و خودشان تار و عود مینوازند. اتفاقا اینکه موسیقی حماسی را بر اساس دستگاه آوازی بسازیم کار سختی است. آواز بیات ترک گوشهای دارد به نام «روحالارواح» که زندهیاد موذنزاده اذانش را در آواز بیات ترک و بر اساس همین گوشه گفته که اتفاقا حرکت به جایی بوده است. «خجسته باد» نیز بر همین اساس ساخته شده که البته گوشههای دیگری نیز دارد.
شاید یکی از دلایل ماندگاری «خجستهباد» ساخت آن بر اساس دستگاههای آوازی ایرانی است.
بله همینطور است. البته دلیل محکمتر این اتفاق تنظیم بسیار خوب زندهیاد مجتبی میرزاده است. او با تنظیم درست و استفاده از سازهای مختلف و مناسب ابهت عجیب و غریبی به این اثر داد. اگر کلام اثر را بردارید این اثر بازهم شنیدنی است و ابهتش قبلی را دارد. آقای میرزاده در تنظیم آثار دیگرم نیز بسیار قدرتمند عمل کردهاند. آثاری که برای شهیدان بهشتی، مطهری و رجایی خواندهام همه تنظیمات درستی دارند.
قرار نیست در آیندهای نزدیک اثری تولید کنید؟
آهنگ «بانگ آزادی» هر روز ساعت ۱۳:۵۵ پیش از اخبار از رادیو پخش میشود و حال چهل سال است این روند ادامه دارد. این اثر نیز توسط زندهیاد میرزاده تنظیم شده و به نظرم یکی از آثار ماندگار است. حال قرار است این اثر را با گروه کُر بخوانم. یکی از دوستان پیشنهاد خوبی داد و حال قرار است بر اساس آن، اثر را به صورت بخش بخش بخوانیم. یعنی بخشی را من بخوانم و بخش دیگر را گروه کُر بخواند؛ آن هم به صورت جدا. اعضای گروه کُر نیز بچهها و نوجوانان هستند. این پیشنهاد مطرح شده و من نیز استقبال کردهام. قطعهای نیز به آهنگسازی آقای هادی آرزم برای ماه محرم و با استفاده از اشعار محتشم کاشانی ساختهایم. البته این پروژه چند قطعه است که یکی از آنها را من خواندهام و آقای محمد اصفهانی و دیگر خوانندگان نیز خواننده دیگر قطعات هستند. این مجموعه به صورت آکاپلا و بدون استفاده از ساز تولید شده و تلاش من و دیگر همکاران این بوده که اثری فاخر را به مخاطب ارائه دهیم. این اثر در فضای مجازی منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. در پایان باید بگویم، مردم ما آثار حماسی و ملی میهنی را دوست دارند. حتی در یکی از کنسرتهای خارج از کشورم که بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ در آلمان برگزار شد، زمانی که «ای ایران» را خواندم همه بلند شدند و ایستادند و اثر را با من خوانند که در میان آنها افراد غیر ایرانی هم حضور داشت. در آن کنسرت خیلیها گریه میکردند و با من میخوانند و شعر را از بر بودند. منظورم این است که آثار حماسی اگر با کیفیت باشند مورد توجه مردم و مخاطبان قرار میگیرند.
- 10
- 4