روزنامه شرق نوشت: بسیاری از بازیگران توانمند و مشهوری که سالهاست در عرصه تصویر میدرخشند، خاستگاه تئاتری دارند. برخی از آنها همچنان به هنر تئاتر باور دارند و سعی میکنند هرازگاهی در ترکیب بازیگران نمایشی دیده شوند و برخی دیگر از این هنر فاصله گرفتهاند. با این حال این روزها نامهای بسیاری از چهرههای مشهور بازیگری، در ترکیب بازیگران نمایشهایی را که روی صحنه است یا بهزودی روی صحنه خواهد رفت، میشنویم. پروژه نمایشی موسیقایی «سیصد» با حضور نوید محمدزاده، بهرام رادان، بهرام افشاری، گوهر خیراندیش و علی نصیریان روی صحنه رفته است. مدتی است صابر ابر با نمایش «امشب به صرف بورش و خون» را در سالن بلکباکس پردیس موسیقی و تئاتر باغ کتاب روی صحنه برده است. او کارگردان و بازیگر این تکگویی نمایشی است که داستان آن از رمان «نازنین» داستایوفسکی و از سوی مهدی یزدانیخرم اقتباس شده است. او این نمایش را با همراهی فاطمه نقوی، بازیگر باسابقه تئاتر، روی صحنه میبرد و البته بسیاری دیگر از چهرههای شناختهشدهای که این روزها قدم روی صحنه تئاتر گذاشتهاند.
مخالفتی با حضور بازیگران چهره ندارم
محسن حسینی، کارگردان، بازیگر، مدرس و پژوهشگر، دراینباره گفت: «بخشی از نمایشهایی که روی صحنه میرود، مثل همین نمایش «سیصد» شو است. در تمام جهان چنین چیزی مرسوم است و اصلا منفی نیست. کاری است که مخاطب جذب میکند و بازیگران خوبی در آن ایفای نقش میکنند. چرا برخی با حضور چهرهها در تئاتر مخالف هستند، من اصلا مخالف نیستم. مگر وقتی من تلویزیون و سینما کار میکنم، کسی اعتراض میکند؟ بیشتر بازیگران ما از تئاتر به سینما یا تلویزیون رفتهاند و چه اشکالی دارد که برخی از سینما به تئاتر بیایند؟».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «زمانی با بهرام رادان در فیلم «راه آبی ابریشم» محمد بزرگنیا همبازی بودم. یک روز بهرام رادان با من درباره نقشی که در تئاتر به او پیشنهاد شده صحبت کرد، پرسید که بازی در نقش «هملت» را بپذیرد یا خیر؟ و من صددرصد موافق بازی او در این نقش بودم. تجربه شگفتانگیزی است. نقش «هملت» به نظرم سختترین نقش جهان است. به خاطر بازی در این نقش میتوان یک سال کار سینما را رها کرد و برای بهرام رادان که همیشه پیشنهاد بازی در سینما دارد، به نظرم تجربهکردن این نقش در تئاتر فوقالعاده بود. فکر میکنم برخی دوستان با بغض، حسد و تنگنظری به موضوع حضور چهرهها در تئاتر نگاه میکنند. سلبریتی بد نیست. این را مقایسه کنید با فیلمهای کمدی سخیفی که در سینمای ما ساخته میشود. همه بازیگران مرد ما هم یاد گرفتهاند در فیلمها میرقصند! این را با فیلمهای گذشته سینمای ایران مقایسه کنید. من مخالف فیلمفارسی نیستم. به قول بهرام بیضایی: «مگر اون دوره مجله زن روز و پاورقیهای روزنامه و مجلات بدتر از فیلمفارسی نبودند که ما فیلمفارسی را مسخره میکنیم؟». همانطور هم دوستان (پیشکسوت) ما تئاترهای لالهزار را مسخره میکردند. مقصودم این است که درحالحاضر ما در سینما عمدتا با چنین فیلمهایی روبهرو هستیم و در چنین شرایطی برخی دوستان حضور در تئاتر را ترجیح میدهند. پیش از این که نمایش «سیصد» اجرا رفت، شاهد بودیم که تماشاگر سیلآسا به تماشای این نمایش میرفت. اتفاقا من به دعوت خواهرم که جامعهشناس است، به دیدن این نمایش رفتم. خواهرم که اصولا تئاتر کم میبیند، اما به دلیل حضور همایون شجریان در این نمایش، آن را انتخاب کرد. نمایشی که در یک فضا و لوکیشن با یک معماری خاص اجرا میشد و من را یاد ریشههای تئاتری ایران میاندازد که مثلا ۱۲۰ سال پیش در دوران قبل و در حین مشروطه نمایشها در باغهای ایرانی انجام میشد. قطعا تماشاگر حال حاضر از دیدن اجراهای اینچنینی لذت میبرد و بازیگران دلخواهش را از نزدیک میبیند».
او ادامه داد: «کتمان نمیکنم که بخشی از این نمایشها با موضوع مارکتینگ گره خورده است. از این زاویه هم مخالفت عدهای را درک نمیکنم. افرادی که چنین نمایشهایی را اجرا میبرند، طبعا باید به بخش مارکتینگ آن هم نگاه کنند؛ چراکه باید دستمزدها و اجارههای کلان بدهند».
حسینی با اشاره به اینکه درکشورهای اروپایی بهویژه آلمان اصولا دانشگاه تئاتر، مطبوعات و رسانه یک مثلث جادویی را تشکیل میدهند، افزود: «متأسفانه در کشورمان منتقد به معنی واقعی کلمه نداریم. دورانی که در آلمان درس میخواندم، کلاس نقد داشتیم و باید هر هفته کارهای متفاوت میدیدیم و کارها را نقد میکردیم و نقد ما هم با برداشت از روزنامههای معتبر آنجا و منتقدان نامآور بود. متأسفانه ما منتقد نامآور نداریم. منتقد ورزیده تئاتر نداریم؛ چراکه اگر فردی تمام مدت کارش این باشد، نمیتواند زندگی کند».
در غیاب تصویر، تئاتر اتفاق خوبی برای بازیگران است
عباس غفاری، کارگردان و کارشناس تئاتر، درباره حضور چهرهها در تئاتر گفت: «این روزها بسیاری از بازیگرانی که در سینما چهرههای شناختهشدهای هستند، در عرصه تئاتر دیده میشوند. البته این اتفاق جدیدی نیست.
بسیاری از آنها سابقه حضور در تئاتر دارند و از تئاتر به سینما رفتهاند. اما آمدن این چهرهها به سمت تئاتر دلایل مختلفی دارد. فکر میکنم یکی از دلایل اصلی آن را میتوان به وضع موجود سینما نسبت داد. درحالحاضر سینما وضعیت خوبی ندارد و به گمان من در حال سقوط است. فیلمهایی که اندکی فروش بالا دارند، عمدتا فیلمهای کمدی هستند که البته در تعریف کمدیبودن آنها هم شک و تردیدهایی وجود دارد و بسیاری از آنها را نمیتوان بهاصطلاح کمدی دانست. متأسفانه مدتی است کمتر در سینما فیلمهایی با نگره اجتماعی میبینیم. یکی از مشکلات سینمای ما هم همین تنوعنداشتن ژانر است. جای خالی بسیاری از ژانرها در سینمای ایران همواره موضوعی است که بسیاری از کارشناسان و منتقدان سینما به آن معترض هستند. جای خالی فیلمهای پلیسی، وحشت و... در سینما حس میشود و همین موضوع باعث شده تا مخاطبان سینما انتخابهای محدودتری داشته باشند و بسیاری دیگر علاقهمند به حضور در سالن سینما برای دیدن فیلم نباشند».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «این را باید در نظر داشت که بسیاری از بازیگران مطرح سینمای ما در فیلمهای اجتماعی میدرخشند. اگر هم گاهی کمدی بازی میکنند، این جنس از کمدیهای روی پرده نیست. متأسفم که درحالحاضر چیزی که از کمدی در سینمای ما تعریف شده، شوخیهای هجو و مبتذل است و بیشتر از شوخیهای جنسی برای خنداندن مخاطب استفاده میشود. طبیعی است که در این شرایط بسیاری از بازیگران این نوع سینما را انتخاب نمیکنند. در این شرایط تئاتر بهترین موقعیت برای بازیگرانی است که ترجیح میدهند مدتی از عرصه تصویر و از این جنس فیلمها دور باشند».
غفاری افزود: «باید به این نکته هم توجه کرد که هزینههای ساخت فیلم سینمایی روزبهروز بیشتر میشود و به همین نسبت دستمزد بازیگران هم رقم درخو رتوجه و چشمگیری است. طبعا هر سرمایهگذاری در سینما نمیتواند از پس دستمزد بازیگران برآید، مگر اینکه فیلم کمدی بسازد که تا حد زیادی به بازگشت سرمایه امیدوار باشد؛ چراکه تصور تهیهکننده یا سرمایهگذار این است که فیلمهای اجتماعی فروشی ندارند و دردسرهای سرمایهگذاری روی این فیلمها از زمان گرفتن پروانه ساخت و نمایش هم زیاد است و غالبا هم عنوان سیاهنمایی روی آنها زده میشود. در این شرایط تهیهکننده نمیتواند فیلمی با این مختصات بسازد که سرانجام آن مشخص نیست و هزینه زیادی برای بازیگران بپردازد».
او ادامه داد: «در سالهای اخیر بسیاری از بازیگران هم از حضور در تلویزیون فاصله گرفتهاند. بهجرئت میتوان گفت ۷۰ درصد بازیگران علاقهای به حضور در سریالهای تلویزیونی ندارند. مدتهاست که سریالهای تلویزیون از بازیگران سرشناس خالی شده است. بسیاری از بازیگرانی که این روزها در تلویزیون حضور دارند، چهرههای شناختهشدهای نیستند و تعداد بازیگران سرشناسی که به پیشنهاد سریالهای تلویزیون پاسخ مثبت میدهند، بسیار کم هستند. در این میان تلویزیون هم تمایلی به همکاری با بسیاری از چهرهها ندارد. یک محدوده بازیگری دارد و هر بازیگری را نمیپذیرد. این هم دلیل دیگری است مبنی بر اینکه بازیگران تئاتر را ترجیح میدهند. اما طبیعی است که در سالهای اخیر با رشد سریالسازی در پلتفرمها، بازیگران را در آن مدیوم میبینیم. باید به این نکته هم توجه داشت که مگر پلتفرمها تا چه حد میتوانند کارهای متفاوت بسازند؟ بازیگران در پلتفرمها دستمزدهای خوبی میگیرند و همین موضوع یکی از دلایل اقبال آنها به حضور در سریالهای نمایش خانگی است، اما باید به این نکته هم توجه کرد که یکسری از پلتفرمها به سمت ساخت سریالهای ارزانتر رفتهاند و از بازیگران تقریبا کمتر شناختهشده استفاده میکنند و در نهایت دو ستاره و چهره در سریال استفاده کنند؛ چراکه پلتفرمها هم کمتر از پس هزینههای سنگین دستمزد بازیگران برمیآیند.
تمام این دلایل سبب میشود که بازیگران به سمت تئاتر بیایند و اینکه از یاد نبریم تئاتر، خانه اصلی بسیاری از بازیگران است و در ضمن تئاتر به آنها کمک میکند تا بار دیگر روی تکنیک بازیگریشان بازپروری کنند و از تکراری که به آن دچار شدهاند، خارج شوند. طبیعی است که بسیاری از بازیگران عرصه تصویر به مرور دچار تکرار شوند و بازیها بهاصطلاح افت کند؛ چراکه نقشهای تکراری را در مدتزمان طولانی بازی میکنند. اما تئاتر به آنها کمک میکند که نقشهای متفاوتتری بازی کنند و دوباره به اصل خودشان برگردند. در ضمن تماشاگران دوست دارند بازیگران مشهور را از نزدیک روی صحنه تئاتر ببینند».
غفاری در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به دستمزد بازیگران چهره در تئاتر گفت: «نمایشهایی که این بازیگران بازی میکنند، سرمایهگذارهایی دارند که از پس دستمزدهای این دوستان برمیآیند. اجراهایی هم که به این نمایشها اختصاص پیدا میکند، عمدتا در سالنهایی است که تماشاگر زیاد میگیرد. مثلا در تالار وحدت که نزدیک به ۷۰۰ تماشاگر دارد. در سالن اصلی تئاتر شهر که ۵۷۰ تماشاگر میگیرد یا در اسپیناس پالاس که نزدیک دو هزار تماشاگر را در خودش جا میدهد. شهرزاد که نزدیک ۳۰۰ تماشاگر دارد و ایرانشهر که سالنهایش گنجایش خوبی دارد. با در نظر گرفتن اینکه بلیت این نمایشها از ۳۰۰ هزار تومان شروع میشود، با این رقم قطعا سرمایهگذار از پس هزینهها برمیآید».
او ادامه داد: «از طرفی برای بازیگران، هم فال است و هم تماشا. هم میتوانند در تئاتر بازنگری روی بازی خودشان داشته باشند و به نوعی خودشان را تقویت کنند و هم اینکه درآمدشان را دارند. گاهی هم دیده میشود بعضی از این بازیگران چون در گذشته عضو یک گروه تئاتر بودند، دوباره با آن کارگردان و گروه با دستمزد کمتر کار میکنند و وظیفه گروهی خودشان را انجام میدهند. اما باید به نکته دیگری هم اشاره کنم که متأسفانه اکثرا نمایشهایی که روی صحنه میبینیم، کنسرت تئاتر است؛ یعنی تئاتر اجتماعی هم نیستند. این کنسرت تئاترها بازی سختی نمیخواهد. در طول بازی در این نمایشها، بازیگران تبدیل به شخصیت نمیشوند. فقط قرار است نقش کوتاهی را بازی کنند. عمدتا نقشهای سادهای هستند که برای هر بازیگر حرفهای بازیکردن در آنها بسیار ساده است. تمرین زیادی هم نمیخواهد. در نهایت یک تا دو هفته تمرین گروهی انجام میشود و بعد نمایش روی صحنه میرود».
بهناز شیربانی
- 13
- 3