دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۸:۱۴ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۷۲۶
تئاتر شهر

جریانی جدید در تئاتر;

این روزها همه تئاتر اجتماعی می‌بینند؛ شما چطور؟!

تئاتر,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
به نظر می‌رسد افتتاح سالن‌های خصوصی و راه‌افتادن تئاتر خصوصی انرژی‌های متراکم تئاتری‌ها را آزاد کرده و موجب پوست‌انداختن تئاتر شده است

چند سالی می‌شود که تئاتر از آن لاک تنهایی که همواره به آن شهره بوده درآمده است. زمانی بود که تئاتر را هنری مختص یک طبقه یا طیف اجتماعی خاص می‌دانستند؛ محفلی بسته بود با تماشاگرانی معدود که سالن به سالن نمایش‌ها را می‌دیدند و چنان کم‌شمار که تقریبا بیشترشان با هم آشنا بودند.

 

با این‌که در قیاس با این حجم اندک از فراگیری و گستره مخاطبان قواعد و قوانین سختگیرانه‌ای بر فضای تئاتر حاکم بود، اما شاید به دلیل همین کم‌شمار بودن مخاطبان بود که چندان حساسیتی روی نمایش‌ها ایجاد نمی‌شد و به قولی هنرمندان این حیطه سرشان به کارشان بود و نگاه‌شان به تماشاگران فرهیخته‌ای که از تئاتر چیزی جز تئاتر طلب نمی‌کردند.

 

سال‌های اخیر، اما، اوضاع کاملا عوض شد. افتتاح سالن‌های خصوصی و راه‌افتادن تئاتر خصوصی انرژی‌های متراکم تئاتری‌ها را آزاد کرد و اندک اندک تئاتر پوست انداخت. تئاتر می‌رفت تا وجه تجاری و صنعتی خود را نیز رشد دهد و این اتفاق هم رخ داد.

 

به این دلیل که دیگر تماشاگران تئاتر معدود نبودند، تئاتری‌ها دیگر چشم‌شان به بودجه‌های بخور و نمیر مرکز هنرهای نمایشی نبود و می‌توانستند روی سرمایه‌گذاران خصوصی و حتی اسپانسرها نیز حساب باز کنند. این اتفاق تغییر بزرگی بود که نه‌تنها روی ساختار مالی تئاتر که روی اجراها نیز تأثیر گذاشت. تماشاگر پرتعداد انتظارات خودش را بر کار تحمیل می‌کند و این را در اجراهای سال‌های اخیر می‌بینیم.

 

تئاتری که در لاک خود بود و به موضوعات خاص و در رادیکال‌ترین شکل ممکن به چند کنایه پنهان سیاسی‌-‌اجتماعی می‌بالید، ناچار بود برای نزدیک‌کردن خود به تماشاگرانش تغییراتی در نوع برخورد خود با مسائل و موضوعاتش ایجاد کند. چنین شد که تئاتر به موضوعات اجتماعی نزدیک شد. مدیران نیز با درک صحیح الزامات زمان‌بند و بست‌ها را اندکی شل کرده و این رویکرد جدید را به رسمیت شناختند و تئاتری جدید متولد شد.

 

مروری حتی گذرا بر نمایش‌های روی صحنه می‌تواند نشانی ملموس از این تئاتر جدید تازه متولد شده داشته باشد. روی صحنه آمدن همزمان چهار تئاتر با رویکرد انتقاد اجتماعی در این روزها که شاید چند ‌سال پیش اتفاقی غیرقابل تصور بود، یک بار دیگر نگاه‌ها را متوجه تغییراتی آشکار در تئاتر و به گفته‌ای بهتر توجه تئاتری‌ها به نوعی تئاتر اجتماعی می‌کند که در تمام سال‌های نیم‌قرن اخیر وضع و حال دشواری را از سر گذرانده و به نظر می‌رسد اقبال امروز کارگردانان به آن می‌تواند نشان از تغییر-  هرچند اندک- در نگاه سیاست‌گذاران فرهنگی داشته باشد.

 

تئاتر اجتماعی اگر چه به گفته یکی از دست‌اندرکاران این عرصه تعریف روشنی ندارد، اما در کل مرور اجراهای اجتماعی حال حاضر می‌تواند در ترسیم سر و شکل این مفهوم کلی موثر افتد. درواقع این روزها می‌توان جنبه‌های گوناگون تئاتر اجتماعی را یک‌جا بر صحنه سالن‌های گوناگون تئاتر تهران دید. محمد رحمانیان با فیلم - تئاتر آینه‌های روبه‌رو بر اساس نمایشنامه‌ای از بهرام بیضایی ینه‌های روبه‌رو شرح زندگی یکی از زنان بدنام پیش از انقلاب را روی صحنه آورده است.

 

این موضوع که در سینمای ایران به صورت مجزا یا پیرنگ‌هایی از درام اصلی در آثاری چون ده، خانه‌ای روی آب و رستگاری در هشت و بیست دقیقه دستمایه روایت فیلمسازان قرار گرفته است، در تئاتر هیچ‌گاه محور اصلی روایت اثری نبوده‌ و از این نظر آینه‌های روبه‌رو نخستين اثر با این نگاه است. نگاهی که البته در تمام چهار دهه‌ای که از خلقش می‌گذرد، جز نامش که سال‌ها بعدتر توسط فرشته طائرپور برای فیلمی با مضمون زندگی ترنس‌ها عاریه گرفته شد، نه در زمان نگارش و نه در سال‌های بعد نتوانسته به سلامت از برابر سد ممیزی رد شود.

 

آینه‌های روبه‌رو با بازی حبیب رضایی، بهنوش طباطبایی، احسان کرمی، رویا تیموریان، سیامک اطلسی، پرویز پورحسینی، داریوش ارجمند، بهزاد فراهانی، رضا بابک و... داستان روزهای بحبوحه‌ انقلاب را روایت می‌کند. داستان حمله‌ای معروف که به آتش‌سوزی و خانه‌خرابی ساکنان خانه‌های محله بدنام شهر ‌انجامید. در این حمله و آتش‌سوزی، زنی به نام نزهت از خانه‌ای که در آن ساکن است، وحشت‌‌زده بیرون می‌دود و از مردی به نام قناعت کمک می‌خواهد‌. قناعت نزهت را با خود به کافه‌ای می‌برد و در این‌جا هر یک به شرح زندگی خویش می‌نشینند.

 

شرح داستانی که به ۲۲‌سال گذشته می‌رسد. به روزهایی که نزهت جوان خواهر سروان حق‌نظر مبارز و مخالف شاه است که در ارتش آن زمان در حوالی دهه سی در ارتش علیه رژیم مبارزه می‌کرده. نزهت داستان ۱۸سالگی و روزهایی را که نامزد آقای افتخاری است، به یاد می‌آورد. افتخاری سه دهنه مغازه و یک پونتیاک دارد و منتظر است همین که نزهت دیپلمش را گرفت، با او ازدواج کند؛ اما دستگیری سروان حق‌نظر همه چیز را به هم می‌ریزد.

 

در ادامه می‌بینیم که چه می‌شود که نزهت جوان و معصوم سر از خانه بدنام در می‌آورد: نزهت برای نجات جان برادر که حکم تیربارانش آمده، به توصیه‌ یکی از مأمورهای زندان با تیمساری که مسئول پرونده است، ارتباط برقرار می‌کند و طی یک هفته که ناچار می‌شود با مقام‌های نظامی و قضائی زیادی مرتبط شود، سرانجام می‌فهمد که بازی خورده‌ و برادرش پیش از اینها تیرباران شده. او پیش از آن‌که نزد تیمسار برود، نامزدی‌اش را با افتخاری به هم می‌زند و این در حالی است که افتخاری همچنان او را دوست دارد و ماجرای برادر نزهت کمترین تأثیری بر تصمیم او نگذاشته‌. نزهت به تصور خود برای آن‌که سطح تیمسار را پایین بیاورد، با پایین‌ترین سطوح جامعه ارتباط برقرار می‌کند.

 

پدرش از غصه‌ دق می‌کند و فامیل طردش می‌کنند و او را حتی به مراسم ختم پدر راه نمی‌دهند‌. سرانجام کار نزهت به شهر نو می‌انجامد و در تمام این مدت یک فکر او را زنده نگه می‌دارد، این‌که روزی انتقام خود را از تیمسار بگیرد.

پرداخت چنین موضوع تکان‌دهنده‌ای در تئاتر اتفاقی شگفت و مبارک است. داستانی چنین که یک زن را در بطن یک رژیم استبدادی دستمایه روایت قرار داده؛ آن هم در شرایطی که تا همین چند‌ سال پیش تئاترهای به‌مراتب ملایم‌تر نیز امکان اجرا به دست نمی‌آوردند؛ اما شگفت که به این موضوع در دیگر نمایش اجراشده در روزهای اخیر نیز پرداخته شده است؛ در نمایش روز عقیم حسین کیانی.

 

روز عقیم به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی داستان سه زن به نام‌های پری، اکرم و لیلی را روایت می‌کند که پس از مورد هجوم قرارگرفتن قلعه زاهدی (محله شهرنو) به زیرزمین خانه‌ای می‌گریزند که سه مرد سلاخ در طبقه بالای آن مشغول به کارند. این نمایش که با بازی رویا میرعلمی، فهیمه اَمَن‌زاده، شایسته ایرانی و الهه شه‌پرست هر شب ساعت ٢١ روی صحنه می‌رود، نگاهی از زاویه‌ای دیگر به همان موضوع آینه‌های روبه‌رو دارد و هراس در جامعه‌ای استبدادزده را برجسته کرده است.

 

دو تئاتر اجتماعی دیگر که در حال حاضر روی صحنه هستند، موضوعات به‌روزتری را برای روایت دستمایه کار قرار داده‌اند. یک دقیقه و سیزده ثانیه با نمایشنامه‌ای از محمد چرم‌شیر و بهمن عباسپور و کارگردانی شهرام گیل‌آبادی و با بازی پانته‌آ بهرام، سیما تیرانداز، مینا دریس و لادن مستوفی روایتی مستند است از زندگی زنان کارتن‌خواب که در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته است.

 

روایتی از قصه زندگی پر تنش و جذاب ۴ زن کارتن‌خواب که به گفته کارگردانش با بررسی قصه ۵٣ زن کارتن‌خواب با تحقیقی میدانی شکل گرفته است. در نوع نگاه مستند اجتماعی این نمایش این نکته بس که گفته شده بازیگران این نمایش به همراه کارگردان بارها پس از اتمام تمرین‌های شبانه به خیابان شوش تهران و میان کارتن‌خواب‌های این محله رفته و از نزدیک با شرایط زندگی این افراد آشنا شده‌اند. در این سفر شهری که سه‌ ساعت به طول انجامید، گروه نمایش در گپ‌و‌گفت‌های دوستانه با شرایط، روزگار و داستان‌های خصوصی زنان و مردان کارتن‌خواب آشنایی بیشتری پیدا کردند؛ تا شاید آنها را در اجرای صحنه‌ای‌شان با نقش‌ها آشناتر کند.

 

و می‌رسیم به لامبورگینی؛ تئاتری به نویسندگان و کارگردانی سیامک صفرى و بازی سیامک صفرى و اشکان خطیبى که یک شب از زندگی آدم‌هایی خاص را انتخاب و روایت می‌کند و به بیان رابطه و مسائل آنها می‌پردازد. این اثر اجتماعی که فقط تا چند شب دیگر ساعت ٢١:٣٠ در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا می‌شود، دو واقعه گورخواب‌ها و ساختمان پلاسکو را به‌طور مشخص دستمایه روایت قرار داده و کنایه‌هایی آشکار و نهان به این دو رخداد مهم اخیر دارد.

 

این که فردای این نوع رویکرد اجتماعی در تئاتر چه خواهد بود؛ این‌که آیا تحمل مدیران ادامه خواهد یافت و یا این‌که عمر تساهل سر خواهد آمد و مواردی دیگر شاید اهمیت زیادی نداشته باشد. مهم این است که به قول محمد یعقوبی تئاتر اجتماعی هرگز از میان نخواهد رفت. او می‌گوید: تئاتر اجتماعی یکی از مهمترین حوزه‌های تئاتر و نزدیک‌ترین آنها به مردم و مخاطبان اصلی تئاتر است.

 

تئاتر اجتماعی هرگز از میان نخواهد رفت. تنها ممکن است در مسیر پیشرفت خود با موانعی روبه‌رو شود. این تئاتر همواره و تا وقتی جوامع وجود دارند، به کار خود ادامه خواهد داد، چون هنرمندانی که به تئاتر اجتماعی اعتقاد دارند، زنده‌اند و بنابراین کار خودشان را در این حوزه انجام می‌دهند. جریان تئاتر اجتماعی همچنان استمرار خواهد داشت و تنها ممکن است با یک مقدار بازدارندگی مواجه باشد و شاید برخی نویسندگان این حوزه مجبور شوند کمی محافظه‌کارانه‌تر بنویسند... شاید!

 

پولاد امین

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 18
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش