یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۱:۱۶ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۷۳۳
تئاتر شهر

روایت «حسن معجونی» از نمایش «خرس و خواستگاری»

حسن معجوني,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

حسن معجوني هنرمندي است كه روي پاي خودش مي‌ايستد. او كه در حيطه بازيگري، كارگرداني و تدريس تئاتر فعال است، سال‌ها پيش گروه تئاتر «ليو» را راه‌اندازي كرد و اين گروه از نخستين گروه‌هايي بود كه خيلي زود از حمايت بخش دولتي چشم پوشيد و با طراحي و اجراي برنامه‌هايي مانند برگزاري فستيوال «مونوليو» (جشنواره تك‌گويي گروه ليو) يا پروژه ميكرو تئاتر نشان داد ايجاد يك جريان درست فرهنگي همواره نيازمند حمايت دولتي نيست بلكه اگر خواست و اراده‌اي درست در ميان باشد، بخش خصوصي و خود هنرمندان بهترين برگزاركنندگان چنين رويدادهايي هستند. معجوني كه جزو بنيانگذاران تئاتر خصوصي است، چند ماهي است تهران را ترك كرده و با راه‌اندازي سالن تئاتر «هامون» فعاليت‌هاي خود را در شهر رشت ادامه مي‌دهد. او در اين دوره از جشنواره تئاتر فجر با اجراي نمايش «خرس و خواستگاري» كه دو تك پرده‌اي از آنتوان چخوف هستند، حضور دارد و اين نمايش به عنوان كاري از رشت و با لهجه گيلكي به صحنه مي‌رود.

 

آقاي معجوني ظاهرا علاقه شما به چخوف در رشت هم ادامه پيدا كرده است و براي اجراي اولين نمايش‌تان در اين شهر بازهم سراغ چخوف رفتيد.

بله. نمايشنامه‌هاي تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» در مقايسه با ديگر آثار چخوف قدري سبك‌تر هستند چون من اين نمايشنامه‌ها را با هنرجويان جوان تئاتر رشت كار كردم و درواقع اين نمايش‌ پروژه پايان كار كلاسي اين هنرجويان بود. مي‌دانستم كه هنوز وقتش نرسيده كه با اين هنرجويان كار سنگين‌تري اجرا كنم. همچنان به چخوف علاقه‌مندم ولي اجراي ديگر نمايشنامه‌هايش نيازمند بازيگران حرفه‌اي است كه براي هنرجويان جوان ما زود بود. خوشبختانه اجراي خوبي از دو تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» داشتيم و بچه‌ها به خوبي از عهده اجراي اين آثار برآمدند.

 

از آغاز قصد داشتيد نمايش را به گويش گيلكي اجرا كنيد يا بعدتر و مثلا به دليل لهجه بازيگران به اين نتيجه رسيديد؟

وقتي تمرين‌ها را شروع كرديم، متوجه شدم در اجراي اين نمايشنامه‌ها لهجه گيلكي در مقايسه با فارسي بسيار مناسب‌تر است و ديدم تجربه فوق‌العاده‌اي است. آن زمان هنوز خود من خيلي با لهجه گيلكي آشنا نشده بودم ولي وقتي اين لهجه را در تمرين‌ها مي‌شنيدم، ديدم چقدر با حال و هواي نمايشنامه‌هاي چخوف مناسب است و براي اين دو كار بهتر جواب مي‌دهد. مناسبات و شرايط فرضي كه چخوف براي اين دو كار در نظر گرفته است، با اين لهجه بهتر جواب مي‌داد. حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي و... با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.

 

پس با اين حساب نياز چنداني هم به دراماتورژي يا بازنويسي نمايشنامه هم نبود؟

نه. فقط متن را به گيلكي ترجمه كرديم. چون شرايط و مناسبات آنقدر با حال و هواي شهر رشت هماهنگ بود كه ديگر نيازي به تغييرات چنداني نبود و فقط كمي متن را دستكاري كردم.

 

«خرس و خواستگاري» اولين كار شما در رشت و در واقع سنگ بناي فعاليت شما در اين شهر بود. اولين برخورد تماشاگران اين شهر كه مدت‌ها تئاتر نديده بودند، با اين اثر چگونه بود؟

ما در مجموع دو نوبت اجراي عمومي داشتيم كه در هر دو نوبت استقبال خوبي از كار ما صورت گرفت.

 

پس اين تشنگي كه مي‌گويند در شهرستان‌ها براي تئاتر وجود دارد، درست است.

شهر رشت سابقه خوبي در تئاتر دارد و در گذشته تئاتر بسيار فعالي داشته است. اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد. در گذشته، رشت حتي قبل از تهران تئاتري كاملا حرفه‌اي و گروه‌هايي بسيار فعال داشته است. اما همين تئاتر و گروه‌هاي نمايشي در دوره‌‌اي به دليل سياستگذاري‌هاي نادرست از بين رفت در حالي كه اين نياز واقعا در شهرهاي ما وجود دارد به ويژه در شهرهايي مانند شيراز يا رشت كه تئاتر در آنها قدمت دارد و اصولا شهرهايي فرهنگي هستند اما در سال‌هاي اخير يكي از جذابيت‌هاي تهران براي مردم ديگر شهرها، اجراي تئاترهاي خوب بوده است. به طوري كه تعداد زيادي از تماشاگران براي ديدن كارهاي مورد علاقه‌شان به تهران مي‌آمدند در حالي كه مي‌توانيم اين شرايط را در شهرهاي خودشان براي آنان فراهم كنيم تا براي ديدن يك اثر نمايشي ناچار به صرف هزينه، زمان و انرژي زيادي نشوند. تماشاگر تئاتر در ديگر شهرها اتفاقا تماشاگري بكر، تشنه و فعال است. فقط چون شرايط تئاتر در ديگر شهرها شرايط ثابتي نيست و ‌اجراهاي حرفه‌اي تئاتر خيلي جسته گريخته و پراكنده انجام مي‌شوند اين امكان را از تماشاگران تئاتر در شهرهاي ديگر گرفته‌ايم.

 

آيا مي‌توان اميدوار بود كه با اجراي مستمر اجراي تئاترهاي تهران در سالن «هامون»رشت، تبادل تجربيات ميان هنرمندان اتفاق بيفتد؟

ـ بله. اين تبادل تجربيات در حال انجام است. تعدادي از نمايش‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند، براي اجرا در رشت هم دعوت شدند مثل نمايش‌هايي از محمد عاقبتي، ليلي رشيدي، ساقي عطايي، نمايش قبلي خودم «متران پاژ» و... در كنار اينها هنرمندي مانند عليرضا كوشك‌جلالي نيز با هنرجويان رشت نمايشي را توليد كرد و به صحنه برد.

 

كمي هم از سالن هامون صحبت كنيم.

اين سالن قبل‌تر وجود داشت اما فعال نبود. درواقع سالن اجتماعات متعلق به هلال احمر است كه آن را اجاره كرده‌ايم. مدتي غيرفعال بود و ما دوباره آن را فعال كرديم.

 

اما گاهي پيش مي‌آيد كه به محض فعال شدن اين سالن‌ها مدعياني پيدا مي‌شوند. در حال حاضر آيا در اين سالن ثبات و آرامش لازم را داريد؟

هنوز خيلي نمي‌توانم درباره مشكلات اينچنيني صحبت كنم. به هر حال بايد زمان بيشتري بگذرد و مثلا بعد از حدود يك سال مي‌توانم در اين باره اظهارنظر كنم. ولي فعلا مشكل زيادي بابت اين موضوع نداريم. به اين فكر مي‌كنيم كه يكي دو سالن ديگر راه بيندازيم. سالن‌هاي ديگري هستند كه بي‌استفاده مانده‌اند.

 

با وجود ادعاهاي بخش دولتي مانند اجراي طرح استقرار گروه‌هاي نمايشي در استان‌ها اين تجربه هم نشان داد اتفاقا گروه‌هايي كه به دولت وابسته نيستند، مي‌توانند اينگونه جريان‌ها را در استان‌ها نيز رقم بزنند.

در حال حاضر اين اتفاقات مي‌افتد. شيراز هم مثل رشت است. من قبل از فعاليت در رشت، در شيراز روي صحنه رفتم. به تازگي هم سالني در شيراز افتتاح شده و قرار است دو سالن بلك‌باكس ديگر هم افتتاح كنند و اينها به دليل تعداد نمايش‌هايي است كه در اين شهر روي صحنه مي‌رود. بنابراين يك بار ديگر ثابت مي‌شود كه وقتي مخاطب هست، يعني گروه تامين است و اين اتفاقات مي‌افتد كه سالن‌هاي بيشتري فعال مي‌شوند و جريان تئاتر شكل مي‌گيرد.

 

اما در حوزه موسيقي گاه ديده‌ايم فعاليت هنرمندان در شهرهاي ديگر با مشكلات و محدوديت‌هايي رو به رو شده است كنسرت‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند در ديگر شهرها امكان اجرا پيدا نكرده‌اند. شما در تئاتر با مشكلات مشابهي رو به رو نشده‌ايد؟

در رشت اداره كل ارشاد متولي اينگونه فعاليت‌هاست و به دليل قدمت فعاليت‌هاي هنري در اين شهر، شرايط كار در رشت نسبت به شهرهاي ديگر بازتر است چون اصولا شهري فرهنگي است. ببينيد هر شهر را نياز آدم‌هايش تعريف مي‌كند. در بسياري جاها نمي‌توان خارج از اين عمل كرد. فعلا مشكل عجيبي پيش نيامده است. در مورد يكي از نمايش‌ها مشكلي پيش آمد كه به نظر من مي‌توانست حل شود.

 

قرار است همچنان نمايش‌هايي از تهران به رشت دعوت شوند يا فعاليت‌هاي شما گسترده‌تر هم خواهد شد؟

با تعدادي از كارگردان‌ها صحبت كرده‌ام كه به تدريج به اينجا مي‌آيند و با بچه‌هاي جوان رشت كار مي‌كنند و تصميم داريم كم كم بچه‌هاي همين جا را به كار بگيريم و اين بهترين و درست‌ترين شكل آموزش است. خودم هم شروع به كار مي‌كنم. دعوت از گروه‌هاي تئاتري تهران براي اجرا در رشت، صرفا براي تغيير سليقه مخاطب است ولي اتفاق درست‌تر اين است كه هنرمندان صاحب تجربه با هنرجويان بومي هر شهر كار كنند چون از اين راه است كه تجربيات آنان منتقل مي‌شود و در كنار آن سطح سليقه مخاطب هم ارتقا پيدا مي‌كند. اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم. ما در رشت از حمايت هيچ يك از نهادهاي دولتي استفاده نمي‌كنيم ولي جريان روتين تئاتر موجب شده كه بسياري از افراد در بخش خصوصي براي حمايت مالي از گروه‌هاي تئاتري تشويق شوند و بسياري از حاميان مالي علاقه‌ به سرمايه‌گذاري در تئاتر پيدا كرده‌اند و پيشنهادهاي خوبي از سوي حاميان يا همان اسپانسرهاي مالي مطرح شده است و همه اينها به اين دليل است كه شاهد جريان مستمر و روتين تئاتر هستيم و نبض اين هنر در شهري مانند رشت مي‌تپد.

 

 

  حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي  كه  در نمايشنامه‌هاي كوتاه «خرس و خواستگاري» وجود دارد با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.

 

   اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد.

  اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم.

 

 

etemaad.ir
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش