یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۹:۲۶ - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۲۱۱۷۸
رادیو و تلویزیون

کناره گیری موقت نجم الدین شریعتی از برنامه «سمت خدا»: از اینکه سر جای خودم نیستم ناراحتم

نجم الدین شریعتی,کناره گیری نجم الدین شریعتی از برنامه سمت خدا
نجم الدین شریعتی به صورت موقت از اجرا در برنامه سمت خدا کناره گیری کرد.

روزنامه فرهیختگان نوشت: فلسفه این بود برخی مناطق غربی کشور را که اذان دیرتری دارند نباید فراموش کنیم. همین باعث شد این را بپذیرم، چون احساس کردم حرف درستی است که چرا باید با اذان تهران برنامه را تمام کنیم. منتها آقای میری هم گفته‌ام، بهتر است برنامه دیگری را تدارک ببینید، مثلا «ماه من» ملزم به این شود که ما با اذان فرود بیاییم و اوج دیگری را مخاطبان دیگر تجربه کنند، یعنی برنامه‌سازی دیگری با عنوان دیگری باشد.

ساختن برنامه‌های جذاب و مفید مذهبی در سال‌های اخیر تبدیل به یکی از سخت‌ترین کارها در عرصه رسانه‌های عمومی و خصوصی شده است. خطرپذیری اندک سازندگان و همچنین حساسیت‌های موجود در این حوزه مانع از ساخت برنامه‌های درخور و پربیننده شده است. این خلأ نسبتا بزرگ در مناسبت‌هایی مانند ماه محرم و رمضان خودش را بیشتر نشان می‌دهد. مخاطبان در این دو ماه با انبوه برنامه‌هایی مواجه می‌شوند که کمترین تلاشی در پیش‌تولید برایشان نشده و احتمالا حاصل تصمیمات یک‌شبه مدیران تلویزیون هستند. در سال‌های اخیر برنامه‌های کمی بوده‌اند که توانسته‌اند هم حرفی برای گفتن داشته و هم در فرم جذابیت‌هایی را جلوی چشمان بینندگان‌شان گذاشته ‌باشند. «سمت خدا»، «سوره» و «ماه من» نمونه‌هایی از برنامه‌های مذهبی سال‌های اخیر شبکه‌های تلویزیونی هستند؛ برنامه‌هایی که البته همان فرم یک مجری و یک کارشناس را دارند اما به‌واسطه محتواهای جدید و جذاب، توانستند تماشاگران زیادی را در رسانه ملی و فضای مجازی پای خودشان بنشانند.

ماه من، ویژه برنامه سحرگاهی شبکه سه‌سیماست که برای چهارمین سال پیاپی از این شبکه پخش شد و عملکرد قابل‌قبولی در سه‌سال گذشته داشت و یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های ماه رمضان سال گذشته بود و اثرگذاری فراوانی هم به‌واسطه محتوا و تسلط میهمانش روی جامعه مذهبی و حتی غیرمذهبی داشت. این برنامه سال گذشته هم دچار حاشیه‌هایی شد و ناگهان حامد کاشانی از عدم حضورش در این برنامه خبر داد و امسال از ابتدا حضور پیدا نکرد. یکی از نقاط قوت دیگر این برنامه حضور نجم‌الدین شریعتی بود؛ مجری‌ای که حالا برای عموم مردم شناخته‌شده‌تر از قبل شده و سبک اجرای خودش را به‌وجود آورده است. سبکی که اساسش صداقت با مخاطب است و برخلاف برخی همکارانش سعی می‌کند خودش را به رخ مخاطبان نکشد.

طبق مشاهدات و شنیده‌ها میزان تماشاگران برنامه ماه من در سال جاری نسبت به قبل کاهش یافته و اضافه کردن زمانی بعد از اذان صبح دلیل دیگری بود که جذابیت سال‌های قبل این برنامه را سلب کرد و یک‌بار دیگر نشان داد هنر مدیران تلویزیون باید این باشد که فقط کاری با برنامه‌های موفق و جذاب رسانه ملی نداشته باشند و ورود و دخالت‌شان اثرات منفی و بدی روی آنها می‌گذارد.

به‌واسطه تغییرات امسال و حضور میهمان‌های مختلف و همچنین افت کیفیت برنامه ماه من با او گفت‌وگو کرده‌ایم. شریعتی از دلایل این افت گفت و همچنین علل موفقیت یا شکست برنامه‌های تلویزیونی را بررسی کرد و از نیازش به استراحت برای اجرای برنامه سمت خدا گفت و تاثیر مثبت حضور حامد کاشانی در برنامه ماه من.

ماه رمضان سال گذشته با هم صحبت کردیم و از برنامه «ماه من» گفتیم که مخاطبان زیادی داشت و نکته مهمش هم این بود که بخشی از آنها بینندگان کلیشه‌ای برنامه‌های مذهبی نبودند. آن برنامه ویژگی‌هایی داشت و گفتید که هر سال هم خود را تقویت می‌کند. از پارسال تا امسال چه اتفاقی افتاده برای اینکه ارتباط را بیشتر کنید و اتاق فکرتان چه کارهایی کرد؟ چه اقداماتی کردید که جدای از بحث فرمی در محتوا نیز جلوتر از قبل باشید؟

پشت برنامه امسال‌ سه‌سال تجربه بود. سال اولی که برنامه را شروع کردیم مباحث را حول محور امیرالمومنین(ع) طراحی کردیم و این ابتکار، کار حامد کاشانی بود. سال اول وقتی از فضایل امیرالمومنین(ع) گفت آنقدر سبک بیانش و فضایل و خود حضرت به دل نشست که مخاطب را همراه کرد و در دل ظلمات و وقت سحر طی کردن با نور امیرالمومنین(ع) برای همه مخاطبان خیلی جذاب بود. این قصه تا سه‌سال ادامه یافت و امسال بنابر دلایلی که خیلی درصدد بیان و طرح آن نیستم، حامد کاشانی را در برنامه سحر نداشتیم و این برای ما خیلی سنگین بود، یعنی دو روز مانده به ماه مبارک رمضان تمام محاسبات ما به‌هم ریخت و عاملی بود که اذیت کرد و فشار جدی را روی تیم سازنده آورد. مثل این است که دقیقه ۹۰ یک بازیکن یا ورزشکار مصدوم می‌شود و برنامه‌ریزی یک کشور برای رقابت‌های المپیک به‌هم می‌ریزد.

و آن هم بازیکن مهمی که شانس مدال هم داشته.

بله، بازیکنی که شانس مدال طلا داشت، مصدوم شد. برای ما چنین اتفاقی افتاد. همین باعث شد کارشناسان زیادی را برای حضور در این برنامه کنار هم بچینیم، چون دعوت کردن از کارشناسان دیگر با توجه به زمان کمی که داشتیم کار سختی بود. آقایان غالبا جای دیگری وعده داده بودند و بزرگوارانی که آمدند خیلی منت گذاشتند، پذیرفتند و آمدند. مثل اینکه از من بخواهند از فردا به‌مدت ۳۰ شب در برنامه‌ای حاضر شوم و من نتوانم بپذیرم، چون آمادگی نیاز است و مهم‌تر اینکه ممکن است جای دیگری قول و وعده داده باشم. اتفاق اینچنینی رخ داد و کلا مرا گوشه رینگ برد و امسال خیلی فشار روی من بود.

بخشی از این گوشه رینگ ماندن به‌دلیل ناشناخته بودن میهمان بود یا بحث انس و آشنایی‌های رفتاری‌شان هم مطرح بود؟

کار رسانه‌ای کردن اگر بناست روان و روغن‌کاری شده باشد همه بحث‌هایش باید درست باشد. برنامه‌هایی موفق هستند که به‌صورت تیمی کار می‌کنند، ما در سمت خدا این تجربه موفق را داشتیم و پس از سال‌ها حضور و فعالیت در برنامه این تجربه را کسب کردیم. خط مقدم برنامه ما یک سرش و یک سرش آقای کاشانی و یک سرش هم تهیه‌کننده بود که ما سه نفر با هم کار می‌کردیم. یکباره یک حلقه در این میان مفقود می‌شود و باید آن را در مدت زمان کم پر کرد و اساتیدی که آمدند با اینکه بسیار به آنها ارادت دارم ولی آقای نظافت را قبل از اولین جلسه‌ای که روبه‌روی هم نشستیم، ندیده بودم و با جغرافیای مباحث ایشان آشنا نبودم و این کار مرا سخت می‌کرد. در برخی شب‌ها تقریبا چهار گفت‌وگو داشتم با آدم‌هایی که اساسا تا آن روز هیچ‌مراوده‌ای با آنان نداشتم. با همه الان رفیق هستم و همه جزء دوستان خیلی‌خوب من هستند و در برنامه سحر امسال دوستان زیادی پیدا کردم و با اساتید زیادی آشنا شدم. به‌جز شهاب مرادی که در دهه دوم خدمت ایشان بودیم، با بقیه آقایان اولین مواجهه را در برنامه داشتم. نشستن با این افراد در دل سحر که کار دلی است، سخت می‌شود، یعنی نمی‌توان آنجا دست به اجرا بزنید و باید شما را ببرند. من نمی‌توانستم بروم و برای من سخت بود. تا می‌خواستیم به فضای بحث عادت کنیم کارشناسان عوض می‌شدند. تا من با ادبیات آقای نظافت آشنا شوم چندشب طول می‌کشید و ۱۰ شب تمام می‌شد و دوباره آقای مرادی می‌آمد و تا فضا دست من می‌آمد باید خداحافظی می‌کردیم. ضمن اینکه زمان برنامه سحر امسال طولانی‌تر از سال‌های قبل بود و بعد از اذان صبح را به ما اضافه کردند و من راضی نبودم.

این به کار ضربه نمی‌زد؟ احساس می‌شد وقتی اذان می‌گویند دیگر قصه برنامه تمام شده است و اینکه ادامه می‌دهید کار را سخت می‌کند.

دو نکته وجود دارد؛ اول اینکه من تصمیم‌گیرنده نیستم و نظرم را به آقایان منتقل کرده‌ام، یعنی شبکه تصمیمی می‌گیرد و من خدمت آقای میری مدیرگروه معارف و هم آقای فروغی مدیر شبکه سه نظرم را گفتم. فلسفه این بود برخی مناطق غربی کشور را که اذان دیرتری دارند نباید فراموش کنیم. همین باعث شد این را بپذیرم، چون احساس کردم حرف درستی است که چرا باید با اذان تهران برنامه را تمام کنیم. منتها آقای میری هم گفته‌ام، بهتر است برنامه دیگری را تدارک ببینید، مثلا «ماه من» ملزم به این شود که ما با اذان فرود بیاییم و اوج دیگری را مخاطبان دیگر تجربه کنند، یعنی برنامه‌سازی دیگری با عنوان دیگری باشد. من تقریبا از حوالی سه صبح سه ساعت کار می‌کردم و این کار سختی است، نمونه‌اش ترافیک تهران موقع برگشتن به خانه بود؛ اگر پنج دقیقه دیرتر از خانه خارج شوید ۵۰ دقیقه به ترافیک شما اضافه می‌شود. کسی که تا اذان صبح ۲۰۰ کیلو را بالای سر برده، اگر به او بگویید ۲۰۵ کیلو را بلند کند برایش سخت می‌شود. این پنج کیلو حساب‌وکتاب دارد. وقتی ۲۰۰ کیلو را پایین آوردم ۱۷۰ کیلو هم نمی‌توانم بالا ببرم. بعد از سحر، در ذهن من خستگی تصاعدی ایجاد می‌شد، درنتیجه امسال از خودم راضی نیستم و از اینکه سر جای خودم نیستم ناراحتم، تعارف هم ندارم. خودم از خودم راضی نیستم.

این حسی که می‌گویید یعنی نارضایتی همراه با خستگی به مخاطب هم منتقل می‌شود.

طبیعی است. یکی از ویژگی‌ها و شاخصه‌های اجرای من که همیشه جزء خط قرمزهای من هم بوده صداقت با مخاطب است. من هیچ‌وقت بازیگری نکرده‌ و سعی هم نکرده‌ام چیزی را بازی کنم. خنده‌ام می‌گیرد می‌خندم و گریه‌ام می‌گیرد گریه می‌کنم. هیچ‌وقت سعی نکرده‌ام چیزی غیر از آن متن حقیقی خودم را مخاطب ببیند. امسال بعد از رفتن آقای کاشانی خیلی بد بود من هم بگویم نمی‌آیم. با توجه به زحماتی که شبکه و عوامل برنامه کشیده بودند و همچنین مخاطبی که منتظر برنامه است، بی‌معرفتی بود اگر جا می‌زدم و می‌گفتم با این تیم کار نمی‌کنم. ما قرار گذاشته بودیم با آقای کاشانی بیاییم و الان نشده، لذا این مسیر را با هم شروع کرده‌ایم و من باید تا انتها می‌آمدم ولی خیلی از عوامل که بیان کردم دست‌به‌دست هم دادند و خستگی مرا تصاعدی بالا بردند و اینکه درمان‌شدنی نبود، یعنی وقتی بیمار می‌شوید دکتر می‌روید و درمان می‌شوید و روزبه‌روز بهتر می‌شوید ولی اگر نروید همواره حال شما بدتر می‌شود. خستگی من امسال مضاعف بود و به‌صورت تصاعدی بالا رفت ،ضمن اینکه غریبه بودن با فضای برنامه تاثیر گذاشت. من با فضای برنامه امسال غریبه بودم، هرچند تیم خوبی بودیم که کار می‌کردیم ولی تعارف نداریم، یک برنامه خوب متشکل از میهمان‌ها و بخش‌های مختلف است که مجری نخ تسبیح است. من که تنهایی نمی‌توانم بار یک برنامه را به‌دوش بکشم. برنامه‌های موفق تلویزیون در طنز و در شبکه‌های مختلف را ببینید، اگر یک برنامه خوب بهترین مجری را هم داشته باشد ولی میهمان درستی نداشته باشد، آن برنامه نمی‌گیرد. این فرازوفرود اتفاق می‌افتد. هیچ‌برنامه‌ای همیشه در اوج نیست. کل برنامه‌ها بستگی به آیتم‌ها و بخش‌هایی دارد که اوج و فرود دارند. نگاه من این نیست، اساتیدی که در برنامه حاضر شدند، مناسب این جایگاه نبودند ولی من نمی‌توانستم ارتباط بگیرم، یعنی این ارتباط گرفتن من با آنها زمان می‌برد. من این زمان را نداشتم و جدای از این ادامه برنامه پس از اذان صبح هم مزید بر علت شده بود. همه بخش‌های یک برنامه خوب باید درکنار هم قرار بگیرند تا دیده شوند و مخاطب بپسندد.

امسال از نظر من خیلی پراکنده بودیم، یعنی تشتت در برنامه‌سازی به اجرای من سرایت می‌کرد و من که تمام طول سال دغدغه ماه رمضان را دارم و هر بار مطلب قشنگی می‌دیدم یک گوشه یادداشت و برای خودم بازنویسی می‌کردم که برای سحر ماه مبارک استفاده کنم از ذهن من یکباره پرید. یعنی نکته‌ای که در ماه رمضان امسال اتفاق افتاد، اصلا نکته فنی نیست. از نظر فنی کاری ندارم که دکور پارسال از امسال بهتر بود یا نه و باید اینها را با تهیه‌کننده صحبت کنید و مخاطب باید نظر بدهد. اما پارسال ایده خوبی داشتیم و علاوه‌بر آرم زنده‌ای که در گوشه برنامه بود، این آب برنامه ما را زنده می‌کرد؛ به‌واسطه امواج آبی که در استودیو بود و مخاطب پسندید خیلی دیده شدیم. سال گذشته ما واقعا «حی» بودیم. امسال جدای از این فضا و سخت‌افزار، بازیکنانی که برای مسابقات می‌روند یک تیم روحی باید اینها را تقویت کند و کسی اینها را از نظر روانی تقویت کند، من از نظر روحی به‌شدت آشفته شدم، سر همین تشتتی که در برنامه اتفاق افتاد و رفت‌وآمدهای عجیب به من آسیب زد و نبود آقای کاشانی برای من به‌شخصه یک خلأ جدی بود. به چرایی‌اش کاری ندارم ولی آنچه روی آنتن می‌بینیم و محقق شده، همین است ولی راهی است که باید برویم و مسیری است که باید طی کنیم، هرچند دوچرخه پنچر شده باشد. این اجبار یک بار مضاعف روی دوش من بود.

درمجموع شاید اگر یک نفر با تفسیر به این قصه نگاه کند بگوید با این اوضاع شریعتی چقدر خوب بود ولی من شخصا راضی نیستم و من به خدا گفته‌ام، هیچ‌وقت برای تمام شدن ماه رمضان لحظه‌شماری نکردم که امسال برای تمام شدن ماه رمضان لحظه‌شماری می‌کردم. بعد از اذان صبح هم که اضافه شد این بار تصاعدی روی من اضافه شد و من با آقای رکنی صحبت می‌کردم که مدتی «سمت خدا» را نیایم که بتوانم به خودم برگردم و بازنگری کنم.

ممکن است در «سمت خدا» مدتی نباشید؟

احتمال دارد.

چه مدت خواهد بود؟

شاید دو، سه ماه بشود.

و ممکن است جایگزین شما چه کسی باشد؟

نمی‌دانم، هنوز مشخص نیست. دوستان مخالفت می‌کنند ولی من مصر هستم که این اتفاق بیفتد. چندی است افتاده‌ام از خویش به دور، شاید این عید به دیدار خودم هم بروم. آدم بعضی وقت‌ها نیاز دارد به خودش رسیدگی کند.

درباره ساختن برنامه‌های خلاقانه مذهبی در سال‌های اخیر حرف‌های زیادی زده و برنامه‌های خوبی هم ساخته شده که نمونه آنها «سمت خدا»، «سوره» و... بودند. تمام بار این خلاقیت روی دوش‌های تهیه‌کننده، میهمان و مجری است یا نگاه حمایتی سازمان هم کمک می‌کند و باید کمک کند؟ آیا مدیران هم باید پای کار بیایند تا برنامه مذهبی خلاق ساخته شود؟

این سوال بحث مفصلی را می‌طلبد و باید وقت دیگری را حضوری به این اختصاص دهیم و حتی چند صاحبنظر این حوزه هم صحبت کنند، نه اینکه یک کار ژورنالیستی باشد. کار تحقیقاتی باشد، چون برای من و شما که دغدغه ساخت برنامه دینی را داریم، مهم است که بدانیم این رسانه‌ای که در اختیار ماست، چطور می‌تواند به بهترین شکل ممکن مخاطب را با دین آشنا کند. ابزار را داریم ولی از نظر فرم و محتوا دچار ضعف هستیم، طبیعتا حمایت شبکه و مدیران سازمان وقتی محقق می‌شود که برنامه‌سازی دینی اولویت شود. باید بنشینیم و ببینیم الان اساسا برنامه‌سازی دینی در سازمان برای مدیران اولویت است یا خیر و اگر هست چه شواهدی دارد؟ این بحث مفصلی را می‌طلبد که درباره آن صحبت کنیم که شما با مدیران پرونده‌ای درست کنید. یک زمان گفتم تلویزیون خیلی کارها می‌تواند انجام دهد و ما می‌توانیم کارهای زیادی با آن انجام دهیم و مردم را همراه خود کنیم و این کلام حضرت رضا(ع) است که مردم اگر زیبایی‌های دین را بفهمند خودشان تبعیت می‌کنند و نیاز به دعوت نیست، فقط کافی است به گوش آنها برسد. مگر می‌شود کسی علی(ع) را دوست نداشته باشد، وقتی از فضایل او می‌شنود؟ این محال است، لذا مدیران ما باید همراه شوند و اولویت برنامه‌سازی دینی داشته باشند. اگر چنین شود، اتفاقات مثبتی در این برنامه‌سازی رخ خواهد داد که اندیشمندان و نخبه‌ها به ما محتوا بدهند و برنامه‌سازهای درجه یک تلویزیون از نظر فرم کمک کنند تا برنامه‌ای دیده شود. برنامه سمت خدا خیلی ساده است و بارش روی دوش محتواست. اگر برنامه‌ای با محتوای سمت خدا -هرچند اولویت آن نیست- فرم را تغییر دهد، چون برنامه گفت‌وگومحور است ولی همین محتوا را تیم کاربلدی در قالب‌های دیگر بریزد، اگر فرم بدیع‌تری باشد اتفاقات رسانه‌ای بهتری در برنامه‌سازی دینی می‌افتد.

  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش