دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۰:۲۵ - ۲۳ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۸۸۰
رادیو و تلویزیون

مدیر شبكه ۳ سیما تفهیم اتهام شد

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,شبکه سه
دیروز مدیر شبكه سوم سیما برای تفهیم اتهام درباره خودكشی «محمدمهدی كوهی» (نوجوان ١٣ ساله) به دادسرای جنایی تهران رفت و به سؤالات بازپرس پرونده پاسخ گفت.

به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» با اشاره به سابقه این پرونده و تازه‌ترین اخبار مربوط به آن آورده است: محمدمهدی كوهی تحت تاثیر سریال ٥ كیلومتر تا بهشت كه در ماه رمضان سال ٩٠ از شبكه سوم سیما پخش شد، خودكشی كرده است.

 

بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی در این باره به «اعتماد» گفت: «با توجه به صدور قرار جلب دادرسی دادگاه كیفری درخصوص «محمدمهدی كوهی» آقای «علی اصغر پورمحمدی» مدیر شبكه سوم در بازپرسی دوم دادسرای جنایی، به قصد دادرسی حاضر و به اتهام تسبیب (مسبب بودن در حادثه به صورت غیر مستقیم) در قتل شبه‌عمد به نحو مشاركت تفهیم اتهام شد. او ضمن ابراز تاثر و همدردی با بازماندگان آن مرحوم اظهار كرد:« هیچ رابطه علیتی میان محتوای سریال پخش شده و اقدام به خودكشی آن نوجوان وجود ندارد.» به گفته بازپرس پرونده بعد از این اظهارات پرونده برای رسیدگی به دادگاه كیفری ٢ فرستاده شد.

 

داستان سریال و ماجرای مرگ نوجوان

شخصیت اصلی سریال « ٥ كیلومتر تا بهشت» بعد از اینكه در یك سرقت منجر به درگیری دچار مرگ مغزی می‌شود، روحش از بدنش جدا شده و می‌تواند همه جا رفت و آمد كند. این روح، آدم‌ها را می‌بیند و از اینكه بقیه درباره او چه می‌گویند یا در موقعیت‌های مختلف چه عكس‌العملی انجام می‌دهند آگاه می‌شود. او مانند یك دانای كل داستان زندگی آدم‌هایی كه با آنها زندگی كرده را دنبال می‌كند و در جریان همه‌چیز قرار می‌گیرد.

 

محمدمهدی كوهی پسر ١٣ ساله‌ای بود كه همراه با خانواده‌اش در شب‌های ماه رمضان این سریال را دنبال می‌كرد و به آن علاقه شدیدی داشت. چند روز به عید فطر مانده او همراه با برادر شش ساله‌اش در خانه تنها بود. مادرش برای خرید از خانه بیرون رفته بود و پدرش اداره بود. ناگهان محمدمهدی تصمیم گرفت شبیه شخصیت سریال «٥ كیلومتر تا بهشت» نقش روح را بازی كند تا بتواند از عكس‌العمل بقیه درباره خودش آگاه شود.

 

پدرش بعد از حادثه ماجرا را این طور تعریف كرده است: «محمدمهدی به برادرش گفته بود می‌خواهد روح شود و به محل كار من بیاید، بعد پیش مادرش و همسایه‌ها برود و ببیند ما راجع به او و كارهایش چه می‌گوییم. برای همین خودش را حلق‌آویز كرد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت كه رفت.»

 

برادر كوچك محمدمهدی هم درباره آن روز گفته است: «من به داداش گفتم این بازی را نكند اما خودش می‌خواست روح شود. اولش كه روسری را دور گردنش انداخت، داشت تاب می‌خورد اما یكدفعه چشم‌هایش را بست و روی زمین افتاد. من ترسیده بودم و گریه می‌كردم و همسایه‌ها پشت در جمع شده بودند اما مامان گفته بود كه در را روی كسی باز نكنم. بعد یكی از همسایه‌ها شماره تلفن بابا را از پشت در از من گرفت و به او زنگ زد.»

 

پدر محمد مهدی وقتی از ماجرا باخبر شد با عجله خودش را به خانه رساند. پسربچه ١٢ ساله خیلی زود به بیمارستان سوم شعبان منتقل و تمام مراحل احیا روی او انجام شد، اما به هوش نیامد.

 

پدرش ادامه می‌دهد: «پسرم را به بیمارستان رساندم و او یك هفته در كما بود. در این یك هفته چندبار امیدوارمان كردند كه او به زندگی بر می‌گردد اما یك روز قبل از فوتش دكترش گفت داروهایی كه به او تزریق كرده‌اند جواب نداده و محمدمهدی دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر را به ما اعلام كردند، دنیا روی سرمان خراب شد. باورم نمی‌شد پسرم را به خاطر تقلید از یك سریال از دست داده باشم.»

 

پدر و مادر محمدمهدی بعد از اینكه مطمئن شدند دیگر پسرشان را زنده نمی‌بینند اعضای بدنش را اهدا كردند و چند روز بعد به خاطر پخش چنین سریالی از مدیریت شبكه سه و تهیه‌كننده این سریال در دادگاه شكایت كردند. بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، تهیه‌كننده، نویسنده و كارگردان و رئیس شبكه سه را به جرم «تسبیب در قتل شبه عمد به نحو مشاركت» احضار كرد، تا اینكه ٢٠ مردادماه داوود هاشمی تهیه‌كننده و علیرضا افخمی كارگردان سریال به دادسرای جنایی رفتند و در مقابل بازپرس پرونده گفتند كه خودكشی این پسربچه ربطی به سریال ندارد.

 

بازپرس پرونده گفته بود علت اصلی بازداشت آنها این بوده كه در تیتراژ سریال از هشدار «تماشا برای افراد زیر ١٥ سال توصیه نمی‌شود» استفاده نشده است. حالا بعد از چهار ماه از حضور تهیه‌كننده و كارگردان سریال در دادسرای جنایی، علی اصغر پورمحمدی، رئیس شبكه سوم سیما نیز در حضور بازپرس حاضر شد و صحبت‌های تهیه‌كننده و كارگردان سریال را تكرار كرد.

 

 

 

  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش