به اعتقاد برخی از منتقدان این سریال که تلاش دارد مضامین اخلاقی را به مخاطب القاء کند، در فضاسازی و شخصیتپردازی که انجام داده، خلاف آن را نشان میدهد و در به تصویر کشیدن اهداف اولیه، این سریال ناتوان مانده است؛ از طرفی دیگر مدتی است که در شبکههای اجتماعی موجهایی از اعتراض به عناصر تجملگرایانه این سریال به راه افتاده است.
فضای زندگی شخصیتهای «ماه و پلنگ» حتی اگر در دنیای واقعی مصادیقی هم داشته باشند، آنقدر از زندگی میلیونها مخاطب تلویزیونی دور است که بتواند حسرت را در دل بسیاری بنشاند؛ تمام شخصیتهای داستان با وجود مشکلاتی که در زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکنند، آنقدر از نظر مالی که مدتی است به یکی از مهمترین دغدغههای مردم ایران ما تبدیل شده است، مرفه هستند که برای حل مشکلاتشان دست به دامان حسابهای بانکیشان شوند.
مردی که برای به دست آوردن دل دختر مورد علاقه خود نزدیک به ۲۰ میلیون تومان گل میخرد و برای سفر ماه عسل او را به آفریقای جنوبی دعوت میکند، نمونه بارز این نوع زندگی مصرفگرایی است که به شدت با شعار «اقتصاد مقاومتی» در تناقض است.
به همین منظور ایسنا با محمد تقی فهیم، منتقد آثار نمایشی درباره تاثیرات پخش سریالهای اینچنین که با زندگی اغلب مردم فاصله زیادی دارد، به گفتوگو نشسته است.
فهیم معتقد است که «این عملکرد تلویزیون با شعارهای سال که دولت آنها را هدف قرار داده، متناقض است. به هر حال تلویزیون با عنوان رسانه ملی تاثیر زیادی بر مردم کشور دارد و تاثیر مهمی در انعکاس رویکردهای مهم و مفهومی مورد نظر حکومتی دارد. در حالی که به نظر میرسد مدیریتهای میانی تلویزیون چندان توجهی به این رویکردها ندارند؛ وگرنه چطور میشود وقتی که بیان میشود که کشور ما در یک بحران بینالمللی اقتصادی قرار دارد و در معرض انواع تهاجمها است و مرتباً با شعار اقتصاد مقاومتی به مردم گفته میشود سادهزیست باشید و صرفهجویی کنید تا بتوانیم در برابر فرهنگ بیگانگان بایستیم، در آثار نمایشی تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی نقض این موضوع نشان داده میشود.»
او ادامه داد: برخلاف رجال سیاسی که به صورت مستقیم و رو در رو به مردم پیامهای مقاومتی میدهند، در درام عکس این موضوع مطرح میشود؛ این درحالی است که تاثیر دارم و پیامهای غیرمستقیم بر مردم بیشتر از شعارهای مستقیم است. اما در این شرایط شاهدیم که تمام شعارها در تریبونهای مستقیم مطرح میشوند، اما وقتی پای نمایش به میان میآید، برخلاف آن شعارها عمل میشود.
این منتقد، سریال «ماه و پلنگ» را مبلغ ترویج مصرفگرایی بیمورد برشمرد و گفت: وقتی قرار است مفاهیمی در سریالی به مخاطب منتقل شود، باید ظاهر قصه نیز در راستای همان اهداف طراحی شود؛ اگر قرار است کار فرهنگی در تلویزیون انجام شود، باید به این موضوعات دقت بیشتری شود؛ چراکه آنقدر که آثار نمایشی و به ویژه سریالها روی مردم تاثیرگذار هستند، مستقیم گفتن و شعار دادن، آن تاثیر را ندارد؛ اما متاسفانه ما در سریالسازی از شعارهایی که مستقیم مطرح میشوند دور میشویم و اگر نیتی وجود دارد نمیتوانیم آن را در قالب درام به درستی نمایش دهیم.
فهیم خاطرنشان کرد: به همین خاطر است که سریالی مثل «ماه و پلنگ» که حتی قصه آن ایجاب میکند که فضاها و نمایش ظاهر زندگی شخصیتها به گونهای دیگر و در سطح متوسط رو به پایین جامعه باشد، چون نمیتواند جذابیت دارماتیک ایجاد کند و از طریق شخصیتهای قدرتمند مخاطب را جذب کند، به ظاهر و تجملگرایی روی میآورد تا بتواند جذابیت ایجاد کند؛ البته این کار از آقای امینی (کارگردان مجموعه «ماه و پلنگ») بعید است، چون ایشان از نظر تئوریک و فکری درام را میشناسد، ولی در حوزه عمل درام گرم و موثری ارائه نکرده است.
او که معتقد است سریال «ماه و پلنگ» همانند یک نمایشگاه است، گفت: این موضوع برای مردم دافعهانگیز است. وقتی مخاطب ببیند که قصه چهارچوب مناسبی ندارد و فقط نمایشگاهی است از یک زندگی لوکس، جذب آن نمیشود. اگر این سریال بتواند مخاطبی هم داشته باشد، جز القاء زندگی مصرفی، دستآورد دیگری برای آنها ندارد و همانطور هم که میدانید این سریال چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفته است. مخاطب ما باهوش است و به راحتی متوجه میشود که چه کاری همراه با تزویر و چه کاری صادقانه ساخته میشود.
این منتقد با بیان اینکه مردم دوست دارند در قالب قصهای جذاب، کشمکشهایی را ببینند، سریال «ماه و پلنگ» غیر قابل باور برشمرد و یادآور شد: مخاطب نمیتواند با این سریال ارتباط برقرار کند؛ چراکه این کار فاقد ژانر است و گونه روایت ثابتی ندارد. اگر این سریال میخواهد بگوید کینه و نزول بد است، آنها را در قالب جملاتی از زبان شخصیتهای غیرقابل باور مطرح میکند که اصلاً به دل و ذهن آنها نمینشیند
- 18
- 4