سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۱:۵۶ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۲۳۳
رادیو و تلویزیون

امیرکربلایی‌ زاده عنوان کرد:

وقتی جای رامبد ایستادم فهمیدم اصلا اجرا کار آسانی نیست

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,امیر کربلایی‌زاده
امیر کربلایی‌زاده؛ مجری «خنداننده شو» از کم و کیف این برنامه و نیز ماهیت اصلی استندآپ کمدی در ایران گفته است.

برنامه «خنداننده شو» بخشی از برنامه «خندوانه» است که از ایام نوروز آغاز شد. هدف «خنداننده شو» این است که استعدادهای تازه را از بین مردم در زمینه اجرای استندآپ کمدی شناسایی کند. از بین همه افرادی که در مسابقه شرکت کرده‌اند ۱۶۶ نفر انتخاب و در «خندوانه» استند آپ اجرا می‌کنند. درنهایت بیست نفر از آن‌ها که انتخاب شدند طبق گروه‌بندی با یکدیگر رقابت خواهند کرد.

 

درابتدا از کلیت مسابقه «خنداننده شو» بگویید، این بخش چند مرحله دارد و چطور برگزار می‌شود؟

طرح «خنداننده شو» ابتدا از طرف رامبد جوان و برنامه‌اش مطرح شد که در حقیقت کشف استعداد، شناسایی، آموزش و پرورش استند‌آپ کمدین‌های نسل بعدی خواهد بود که به‌صورت کاملا علمی در قالب مسابقه «خندوانه» معرفی می‌شوند. این برنامه نیز تصمیم به برگزاری این مسابقه گرفت و طی فراخوانی حدود سه‌هزار ویدئو در فاصله زمانی کوتاه به «خندوانه» رسید که داوران از میان سه‌هزار ویدئو گروهی صدنفره را انتخاب کردند.

 

اجرای گروه صدنفره توسط آتیلا پستیانی، گوهر خیراندیش و کمال تبریزی در استودیو داوری و کارشان ضبط شد و از بین آن صد نفر بیست نفر به مرحله نهایی راه یافتند که این مرحله تازه قسمت آموزش و پرورش آن‌ها آغاز می‌شود. تیم «خندوانه» نیز در مدت پروسه فراخوان و انتخاب شرکت‌کننده‌ها کتابی را ترجمه کرده است که به‌زودی وارد بازار می‌شود. در این کتاب علاوه بر این‌که به جزوات و مقاله‌های مختلفی را از گوشه گوشه دنیا پرداخته‌شده، تعریف‌های دقیق‌تری از استندآپ کمدی به علاوه نتایج تحقیقاتی که دیگر دوستانمان در این زمینه داشته‌اند ذکر شده است.

 

شما و علی مسعودی رکن اصلی استندآپ کمدی در «خندوانه» بوده‌اید، چرا علی مسعودی را در کنار شما نمی‌بینیم؟

ما در این برنامه درمجموع چهار مربی داریم که در ابتدا قرار بود علی مسعودی و امیرمهدی ژوله نیز در کنار ما باشند ولی به‌دلیل تلاقی کارها این امکان به‌وجود نیامد. و درنهایت تصمیم بر آن شد که حسن معجونی، اشکان خطیبی، شقایق دهقان و رامبد جوان تیم مربیان را تشکیل دهند. من نیز به‌عنوان ناظر و مجری برنامه در کنار دیگر دوستان هستم.

 

در این بخش بعد از این‌که آموزش شرکت‌کننده‌ها تکمیل شد مربیان یک نفر از بیست شرکت‌کننده را که به چهار گروه پنج نفره تقسیم شده‌اند به صلاح دید خودشان حذف می‌کنند. پس از آن ۱۶ نفر به مرحله بعد خواهند رفت و دقیقا مثل یک لیگ با هم رقابت می‌کنند و در آخر مرحله فینال است که دو نفر به آن راه پیدا می‌کنند. در تمام این مراحل مربیان همراه شرکت‌کننده‌ها هستند و به آن‌ها آموزش می‌دهند و در واقع رقابتی بین مربیان و شاگردانشان نیز محسوب می‌شود.

 

مرحله اول این بخش که در ایام نوروز پخش شد چقدر توانست مخاطبان را جذب کند؟ به‌ این دلیل که افراد ناشناسی در آن شرکت می‌کردند که سعی داشتند با تعریف کردن خاطره‌، به‌نظر بامزه بیایند و این برای مردم برای جذابیت چندانی نداشت.

نباید فراموش کنیم که هیچ‌کدام از این افراد استندآپ کمدین نیستند و فقط آمده‌اند برای این‌که ببینند آیا می‌توانند موفق شوند یا نه؟ مرحله اولی که در ایام عید پخش شد کاملا گزارشی بود و استندآپ کاملی را از آن‌ها نمی‌دیدیم بلکه گزیده‌ای از حضور شرکت‌کننده‌ها در مقابل داوران پخش می‌شد. این در حقیقت تست اولیه شرکت‌کننده‌ها بود که شانس خودشان را امتحان کنند.

 

مربیان این بخش چطور انتخاب شدند؟

طبق تصمیماتی که تیم «خندوانه» در شواری عالی این برنامه گرفتند آن‌ها را انتخاب کردند.

 

شما به‌عنوان مجری این بخش از برنامه تا چه اندازه شرکت‌کننده‌ها را با استعداد می‌دانید؟

ممکن است در کشور افراد بااستعدادتری داشته باشیم ولی فرق این افراد در این است که آن‌ها دنبال این اتفاق بوده‌اند و پیگیرش شدند که شانس خودشان را امتحان کنند و می‌دانند که «خندوانه» یک برنامه موفق تلویزیونی است که می‌تواند در صورت موفقیت به آن‌ها کمک کند.

 

آن‌ها بعد از آموزش به یک استندآپ کمدی تبدیل می‌شوند و می‌توانند از این طریق بیشتر به جامعه خودشان خدمتگذار باشند و پای در عرصه جدیدی در هنر بگذارند و شاید در آینده در عرصه کمدی وارد سینما و تلویزیون شوند کما این‌که بحث آموزش در همین حد نخواهد بود و بعد از این هم قطع به یقین ورکشاپ‌هایی توسط افراد فعال در تئاتر از جمله خود من برای آن‌هایی خواهد بود که نتوانستند به‌هر علتی خودشان را «خندوانه» برسانند.

 

واقعا نفر آخری که رای می‌آورد برنده می‌شود و می‌تواند به عرصه سینما و تلویزیون راه پیدا کند؟

اصولا سه نفر آخری که مقام‌های اول، دوم و سوم را کسب می‌کنند از نظر مردم بهترین بوده‌‌اند. البته فراموش نکنیم که این شروع یک راه است و این افراد بازیگر نیستند و فقط در مرحله استندآپ کمدی موفق بوده‌اند. درنهایت ممکن است با رامبد جوان و تیم تصمیم‌گیری برنامه «خندوانه» به‌عنوان کمدین‌های جدید به این برنامه اضافه شوند و همچنین دیگر برنامه‌های تلویزیونی که صددرصد آن‌ها را جذب خواهد کرد. شاید هم در این میان کارگردان‌هایی باشند که از سبک و سیاق آن‌ها خوششان بیاید و بخواهند از آن‌ها برای اجرا یا بازیگری دعوت کنند اما در زمینه تئاتر این افراد باید آموزش بازیگری را هم به‌طور کامل ببینند تا بتوانند وارد صحنه تئاتر شوند و به‌عنوان کمدین کار کنند.

 

شما درواقع در فصل چهارم «خندوانه» به‌جای رامبد جوان در فصل اول که استند‌آپ اجرا شد، قرار گرفته‌اید، این از نظر شما سخت نیست و استرسی ندارید؟

 

اساسا‌ کار اجرای کامل یک برنامه بسیار دشوار است زیرا دوربین‌های متعددی در صحنه وجود دارد و بعضی از قسمت‌ها ممکن است که بازتکرار شود و در مجموع به‌دست آوردن ریتم، اتمسفر و فرآیند کلی کار برای این‌که برنامه شاد و مفرحی به‌نظر برسد و به‌وجود آوردن این فضا کار دشواری است. به‌نظرم باید به رامبد جوان به‌خاطر تهیه پانصد برنامه که همه آن‌ها را با انرژی روی آنتن برده درحالی که گاهی اوقات به‌شدت بیمار یا خسته بوده است دست‌مریزاد گفت.

 

با این حال ما در تصویر آن را نمی‌دیدیم و با تمام وجود سعی کرده رکورد را که فعلا دست «خندوانه» است حفظ کند. من نیز پیش از این در «خندوانه» ۱۵ تا بیست دقیقه استندآپ داشتم اما بعد از این‌که به درخواست رامبد جوان اجرای برنامه را به عهده گرفتم تازه فهمیدم که واقعا کار آسانی نیست و باید همه جوانب را در نظر بگیریم. امیدوارم که طرفداران رامبد جوان و همچنین برنامه پر مخاطب «خندوانه» این اتفاق را دوست داشته باشند.

 

آیا در طی این دو سال معنا و مفهوم استندآپ کمدی برای مردم ما جا افتاده است؟

بله؛ خیلی تفاوت کرده است. در مسابقه «خنداننده برتر» مردم ما هنوز با استندآپ آشنا نبودند و شاید یک سری از آرا و رای‌هایی که می‌دادند سلیقه‌ای و احساسی بود و خیلی مبنای محکمی برای انتخاب نفرات شرکت‌کننده نداشت. اما بعد از آن مسابقه تب و تاب استندآپ کمدی در کشور ما خیلی بیشتر شد. من از این اتفاق خیلی خوشحالم زیرا پیش از «خندوانه» اولین کسی بودم که استندآپ کمدی را به‌صورت رسمی در یک کافه کوچک برای افرادی همچون امین تارخ، گلاب آدینه و برخی از هنرمندان سینما، تلویزیون، تئاتر و... اجرا کردم تا شاهد اولین استند‌آپ باشند و زمانی که برنامه «خندوانه» از من دعوت کرد در واقع اولین استندآپ رسمی من با تعریف درستش در تلویزیون انجام شد.

 

در اصل برنامه «خندوانه» کمک کرد تا راه جدیدی برای استندآپ کمدی میان مردم باز شود. در روزهای اول برای اجرای استندآپ کمدی پیش از این‌که به «خندوانه» بیایم با دردسر‌های زیادی مواجه شدم. از جمله کارشکنی‌های مرکز هنرهای نمایشی که به ما اجازه اجرا نمی‌داد و اصلا بندی به‌نام استندآپ کمدی در آن‌جا تعریف نشده بود. از طرفی همین که مردم در جامعه هنری خیلی نمی‌دانستند که استندآپ چیست و حمایت بزرگی در این حوزه وجود نداشت.

 

همان‌طور که می‌دانید نمایش به‌خودی خود مهجور است حالا استندآپ مهجور‌تر می‌شود. ولی من همیشه امیدوار بودم و الان احساس می‌کنم که به آرزویم رسیده‌ام و این از فیلم‌هایی که در استندآپ‌هایم در حدود پنج سال پیش دارم موجود است که من در آن‌ها گفته‌ام که این اولین استندآپ حرفه‌ای ایران است و امیدوارم روزی برسد که صد تا استندآپ کمدین در یک شب و در شهرهای خودشان به‌طور همزمان مردمشان را شاد کنند و تعداد استندآپ کمدین‌ها آن‌قدر زیاد شود که دارای انجمن و صنف باشند.

 

امیدوارم این هنر بتواند به‌عنوان هنر انتقادی درست از رفتارهای غلط اجتماعی،‌ سیاسی و جنسی بتواند ارتباط مستقیمی با تماشاگر برقرار کند و تربیون خنده‌ همراه اندیشه باشد و به‌جای جوک‌های قومیتی و مسخره کردن افراد از استندآپ کمدی که هنر نقد رفتا‌های غلط انسانی است استفاده کنیم. به‌نظرم الان این اتفاق افتاده است ضمن این‌که مردم با آرا خودشان در «خنداننده شو» احساس می‌کنند که بیشتر با استندآپ کمدی آشنا هستند.

 

در نشست خبری استند‌آپ کمدی که سال گذشته از طرف دانشکده خبر برگزار شد قراربر این بود که یک سری دوره‌های آموزشی برای علاقه‌مندان این حوزه برگزار کند. نتیجه این نشست چه شد و به کجا رسید؟

ابتر ماند و نمی‌دانم چرا، بهتر است این سوال را برگزار‌کنندگان این نشست پرسید. کیادواود اسفندیاری جزو اولین کسانی بود که این حرکت را در دانشکده خبر شروع کرد. آن‌ها خیلی خوب شروع کردند ولی ادامه راه بی‌نتیجه ماند اما الان خوشحال هستم که اتفاقاتی زیادی در سراسر ایران در این زمینه افتاده است. از جمله مسابقه بزرگ «پای خنده» در اصفهان که سال گذشته برگزار شد و امسال به‌صورت ملی در خردادماه برگزار خواهد شد که در این برنامه نیز آموزش‌هایی به شرکت‌کننده‌ها داده می‌شود. من، الیکا عبدالرازقی، رضا ساکی و دکتر رحمت امینی‌داوری اجرای این برنامه را که به‌صورت زنده است به عهده خواهیم داشت.

 

پخش سریال «شهرک جیم» با کمی اجحاف رو‌به‌رو شد. قسمت‌هایی از این سریال قبل از عید و قسمت‌هایی دیگر آن پس از عید پخش شد. شاید اگر در زمان بهتری این اتفاق می‌افتاد «شهرک جیم» می‌توانست بیشتر دیده شود. به‌طور کلی شما خروجی کار را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من با شما موافقم و این را باید از تهیه‌کننده کار و تصمیم‌گیرندگان اصلی در ‌سازمان بپرسید. به‌نظرم این سریال در حد سریال‌های رده خودش که برای امور اجتماعی شبکه‌ها ساخته می‌شوند کار خوبی بود. در حقیقت سریالی با موضوعات مختلفی که آدم‌های ثابتی دارد. «شهرک جیم» واقعا از نظر کیفیتی نه‌تنها چیزی کم نداشت بلکه لحظات بسیار خوبی داشت که می‌تواند قابل دفاع باشد. باتوجه به این‌که تمام لوکیشن‌های این سریال کاملا در یک محیط سربسته گرفته شد اما کیفیت خروجی‌اش خیلی خوب بود.

 

اگر برنامه به‌صورت دوره‌ای و پشت سر هم پخش می‌شد و مردم آن را در ساعت مناسبی و به‌صورت ادامه دار می‌دیدند به یقین آدم‌هایش برای مردم بیشتر معرفی می‌شدند و آن سریال را می‌پسندیدند. اما زمان پخش این سریال پیش از پخش سریال «لیسانسه‌ها»؛ یعنی پخش دو سریال کمدی پشت سر هم بود که باعث سوخته شدن این کار شد و بعد هم که پخش نشد و فاصله زیادی بین آن افتاد و الان ادامه آن در ساعتی که اصلا مناسب نیست پخش می‌شود. همه این‌ها موجب شدکه تمام زحمات گروه کم رنگ شود. در این باره فقط می‌توانم بگویم حیف!

 

به‌عنوان سوال آخر دوست داریم بدانیم الان مشغول به چه کاری هستید؟

درحال حاضر نمایش «صعود مقاومت پذیر آرتورو اویی» را روی صحنه دارم. حدود بیست سال است که این نمایش روی صحنه نرفته و با پیشنهاد امیر دژاکام، من با نقش آرتورو اویی به این نمایش معرفی شدم. این نمایش یک بار اجرا شده و به‌خاطر استقبال زیاد مردم دوباره یک‌شنبه ۲۴ اردیبهشت‌ماه تا ۱۲ خرداد ماه هر شب ساعت ۲۰:۴۵ در سالن حافظ روی صحنه خواهد رفت.

 

اکرم رضایی

 

 

khabargozarisaba.ir
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش