سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۰:۲۶ - ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۰۵۵
رادیو و تلویزیون

گفتگو با «مهشید جوادی» بازیگر نقش جوانی شخصیت مارال در سریال «آنام»

سریال آنام,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
بازیگر نقش جوانی مارال در سریال «آنام» گفت: روزی که قرار بود برای اولین بار مقابل دوربین جواد افشار قرار بگیرم،‌ از ذوقم تا صبح خوابم نبرد و یک دفعه خوابم برد و از پرواز جا ماندم.

«مهشید جوادی» بازیگر نقش جوانی شخصیت مارال در سریال «آنام» به کارگردانی جواد افشار در گفت‌وگو با فارس، گفت: من متولد ارومیه هستم و تا سال پیش کار و تحصیلم در همانجا بود. منتظر بودم تا درسم تمام شود تا به تهران بیایم و بتوانم گسترده‌تر کار کنم.

 

وی ادامه داد: در ارومیه هم تئاتر کار می‌کردم و هم دو سریال تلویزیونی به زبان ترکی آذری برای شبکه استانی آنجا بازی کرده بودم.اما همان‌طور که می‌دانید بازی در شبکه‌های استانی طوری درجازدن است و پیشرفتی برای یک بازیگر محسوب نمی‌شود.این بازیگر درباره انتخاب خود برای سریال «آنام» نیز گفت: فکر نمی‌کردم تا این اندازه خوش‌شانس باشم که اولین تجربه حرفه‌ایم بازی در یک سریال به این خوبی باشد. من اصلا نمی‌دانستم دختری که برای نقش جوانی «مارال» می‌خواهند باید دختری کم‌سن و سال و ترک‌زبان باشد و روزی که به دفتر آقای افشار رفتم متوجه شدم که برای نقش «مارال» دنبال این دو گزینه هستند و اینکه لوکیشن اصلی‌مان هم یکی از روستاهای کلیبر است. بعد از انجام تست برای نقش «مارال» انتخاب شدم.

 

جوادی در ادامه بیان داشت: کارهای قبلی آقای افشار را دیده بودم و فکر می‌کردم که این سریال هم در راستای همان سریال‌ها است اما با توضیح‌هایی که دادند فهمیدم که قصه چیست. از همان لحظه اول نقش «مارال» دلِ من را برد و گفتم که حتما من باید این نقش را بازی کنم و با اینکه مدت زیادی از تصویربرداری فاز اول گذشته، اما این احتمال وجود دارد تا دوباره در حد یکی دو سکانس مقابل دوربین بروم.بازیگر نقش جوانی «مارال» ادامه داد: باورتان می‌شود که بلندی و کوتاهی نقش برایم مهم نبود و با خودم می‌گفتم چون این جرقه را انتخاب کردم از این به بعد به کرات نقش‌هایی به من پیشنهاد می‌شود که می‌توانم در زمان حال و خودم را بازی کنم و این یک فرصت استثنایی است که بتوانم در زمانی بازی کنم که خودم در آن زمان حضور نداشتم.

 

جوادی ضمن بیان اینکه در فضای روستا غریبه نبودم، بیان داشت: فضای این سریال و روستای کلیبر برای من که در ارومیه به دنیا آمده بودم زیاد غریبه نبود و آداب و رسوم افرادی که در آن روستا و آن منطقه زندگی می‌کنند را در اطرافیانم به کرات دیده بودم که معتقد بودند زن بیوه نباید بدون شوهر بماند! حتی مادر و یا اقوام‌مان با دیدن آنام به من گفتند این قصه چقدر شبیه به قصه زندگی فلانی است و چقدر این سریال خوب نوشته شده است.وی ادامه داد: زمانی که به دفتر آقای افشار رفتم او توضیح‌هایی درباره نقش «مارال» به من داد و همانجا گفت یا نقش «مارال» را به تو می‌دهیم و یا در فاز دو و زمان حال یکی از نقش‌های خوب را برایت در نظر می‌گیریم اما من همچنان «مارال» را دوست داشتم. از طرفی با شناختی که از آقای افشار و عفیفه داشتم نیازی نبود تا متن کامل سریال را بخوانم و بعد نقشی را قبول کنم. آن زمان پایان‌بندی قصه را نمی‌دانستم اما حال و هوایش برایم آشنا و قابل درک بود.جوادی ضمن بیان اینکه برای ایفای نقش «مارال» سوارکاری بلد نبودم،ادامه داد: با اینکه بخشی از سوارکاری‌ها را بدلکار انجام می‌داد اما من هم باید این فن را یاد می‌گرفتم و حتی دوشیدن شیر گاو و به‌خاطر بازی در این سریال این فن‌ها را هم به لطف دوستان و مربی که داشتیم یاد گرفتم و برایم خیلی لذتبخش بود.

 

وی ضمن بیان اینکه درگیر شخصیت «مارال» شده بودم، ادامه داد: برخی اوقات که در پشت صحنه با بچه‌ها صحبت می‌کردیم می‌گفتم خیلی مواقع پیش می‌آمد که از دست «مارال» و رفتارهایش حرص می‌خوردم و همان لحظه مطمئن بودم که بیننده هم حتما تحت تاثیر قرار می‌گیرد و این را از بازخوردهایی که از مردم در شبکه‌های اجتماعی می‌گیرم، گفتم. اما از طرفی هم با شخصیت «مارال» به‌شدت احساس نزدیکی می‌کردم و این نقش را خیلی دوست دارم. یادم است روزی که قرار بود برای اولین بار مقابل دوربین جواد افشار قرار بگیرم،‌ از ذوقم تا صبح خوابم نبرد و یک دفعه اصلا خوابم برد و از پرواز جا ماندم.جوادی با بیان دلیل این موضوع گفت:یکی از دلایلی که باعث شد من این نقش را دوست داشته باشم فضای زندگی «مارال» بود که من در آن فضا غریبه نبودم، ‌اما هیچگاه در شرایط مشابه او قرار نگرفته بودم و این یکی از محسنات بازیگری است.

 

سریال آنام,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

من خودم آدم مظلومی‌نیستم اما «مارال» با توجه به شرایطی که برایش پیش می‌آید می‌خواهد از موقعیت موجود فرار کند اما من مثل او نیستم. اودختر آرامی‌است در عین اینکه فرد اکتیوی در زندگی است اما از نظر اخلاقی از حقش دفاع نمی‌کند دقیقا برعکس من.این بازیگر درباره اینکه بازیگر نقش زمان حال «مارال» را به گلچهره سجادیه بازی می‌کند، نیز ادامه داد: او بازیگر بی‌‌‌نظیری است. زمانیکه متوجه شدم ایشان قرار است نقش میانسالی «مارال» را بازی کنند واقعا استرس گرفته و نگران شدم و مدام می‌ترسیدم که نکند سکانس‌هایی که من بازی کردم را ببیند و بگوید خوب بازی نکرده! اما شنیدم که وقتی دیدند خیلی هم از کار من خوششان آمده و این برای من افتخار بزرگی است که ایشان نقش زمان حال «مارال» را خانم سجادیه بازی می‌کنند.

 

وی درباره هماهنگی بین بازی خود و سجادیه اظهارکرد: خیلی‌ها این را به من گفتند که آنقدر ما نقش تو و خانم سجادیه را خوب باور کردیم که فکر می‌کنیم چند سال دیگر تو فردی شبیه به او می‌شوی هم از نظر رفتاری و هم اخلاقی. این ربطی به هوش و ذکاوت من ندارد و همگی مربوط به ذکاوت خانم سجادیه است که این دو شخصیت را به هم ربط داده است. ایشان سکانس‌های بازی من را دیدند و طوری بازی کردند که ما با هم هماهنگ به‌نظر برسیم. چراکه خودش روی این حساسیت داشت که ببیند در زمان گذشته بازیگر چطور نقش «مارال» را بازی کرده است؟بازیگر سریال «آنام» در ادامه با اشاره به مخاطب‌شناسی جواد افشار بیان داشت: آقای افشار بسیار مخاطب‌شناس است و همان کیمیا با اینکه خیلی‌ها از نظر فنی ایراد می‌گرفتند، اما مخاطبان بسیاری هم داشت. در حال حاضر تعداد قسمت‌های پخش نشده آنام خیلی زیاد است اما با این حال تا به اینجای کار، بازخوردهای خوبی داشتیم و در همان قسمت‌های ابتدایی مخاطبان ارتباط خوبی با آن برقرار کردند.

 

معمولا در اغلب سریال‌ها باید بیست قسمت از شروع بگذرد تا مردم بتوانند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند اما در مورد آنام این اتفاق خیلی زود افتاد.وی با بیان اینکه چون شرایط «مارال» را تجربه نکرده بودم، نمی‌توانم خود را جای او بگذارم، گفت: در مورد بچه‌اش چون مادر نشدم نمی‌توانم نظری بدهم ،اما در مورد اینکه نامزد قبلی‌‌اش فوت شده و می‌خواهد با اصرار بچه او را نگه دارد خودم زیاد موافق نیستم و همیشه سر صحنه از این اجرا انتقاد می‌کردم و معتقد بودم مارال برای سهند است. همیشه هم این را می‌گفتم که با تمام احترامی‌که برای نویسنده این سریال قائلم اما معتقدم مارال، برای سهند است.جوادی جذابیت قصه آنام را در تجربه کردن زندگی شخصیت‌ها و شرایط گوناگون دانست و افزود: قصه این سریال خیلی جذاب بود. وقتی به‌عنوان بازیگر حتی ازدواج هم نکردی برایت خیلی خوشایند است که نقشی را بازی کنی که چند قدم از تو جلوتر است و با حضور در آن نقش می‌توانی مادر‌بودن را هم تجربه کرده و لذت ببرید.وی ادامه داد: هر شب سریال را می‌بینم و در حال حاضر صبر کنم تا نقش خوبی مثل این سریال بشینهاد شود.

 

در این مدت عجله‌ای هم ندارم و با درس خواندن خود را مشغول کردم.این بازیگر افزود: کارشناسی ریاضی کاربردی خواندم و برای ارشد می‌خواهم کنکور هنر شرکت کنم. از ۱۴ سالگی کلاس‌های خبرنگاری (باشگاه خبرنگاران) و گویندگی می‌رفتم، فیلم کوتاه و چند تله فیلم کار کردم و می‌خواستم به‌نوعی خودم را به بازیگری نزدیک کنم و در کنار آن دوست داشتم درس هم بخوانم. اگر نخواهم درس بخوانم احساس مفید‌بودن نمی‌کنم اما اگر در کنارش کارهای خوب بازیگری هم پیشنهاد شود حتما قبول خواهم کرد.وی در پاسخ به این سوال که مشکلات مالی که برای آنام به‌وجود آمد، شما را نیز دچار مشکل کرد؟ گفت: در فاز اول مشکل مالی وجود نداشت و به محض پایان بازی‌ام با من تسویه شد و خوش حساب بودند.

 

 

  • 10
  • 20
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش