به گزارش ایسنا، آنچه در ادامه میخوانید، یکی از قسمتهای «ماه عسل» دوازدهم که به تازگی هم روی آنتن رفته است:
«در عصر یکی از روزهای آخر اردیبهشت ماه، به لوکشین محل ضبط برنامه «ماه عسل» میرسیم که شامل دو طبقه است؛ در طبقه پایین، دکور برنامه «ماه عسل» ساخته شده است. آنجا تعدادی از عوامل برنامه را میبینیم که لباس سرمهای با آرم ماه عسل به تن دارند. ما را به طبقه دوم که چند اتاق برای گریم، پذیرایی از مهمانان، آرشیو لباس و ... وجود دارد، راهنمایی میکنند. روی دیوار اتاقها، عکسهای چند سری گذشته «ماه عسل» دیده میشود. بعد از دقایقی به طبقه پایین میآییم و دکور برنامه که به شکل سالن نمایش و نمای شهری از بالا طراحی شده، توجه ما را جلب میکند.
مانند تیم بارسلونا هستیم
در ادامه پیمان قانع، طراح دکور «ماه عسل» را میبینیم که بر روی یکی از مبلهای سفید داخل دکور نشسته و از سالهای زیادی که با این برنامه همکاری داشته است برایمان میگوید.
"«ماه عسل» از ابتدا این نام را نداشت بلکه با نام ویژهبرنامه رمضانی «جزر و مد» به روی آنتن میرفت. من از همان ابتدا با این برنامه همکاری داشتم. ابتدا آقای زاهدی تهیهکننده برنامه بود؛ سپس احسان علیخانی به عنوان تهیهکننده، برنامه را بر عهده گرفت.
طراح دکور برنامه «ماه عسل» ادامه میدهد: بچههای این تیم با هم بزرگ شدند و از زمانی که ۲۴ یا ۲۵ ساله بودند تا امروز که ۳۷، ۳۸ ساله هستیم با هم همکاری داریم. در واقع تاحدی مانند تیم بارسلونا هستیم. خیلی وقت است که با همیم و هر کس کار خود را درست انجام میدهد.
شطرنجی به شکل دکور «ماه عسل»
او درباره طرح دکور برنامه امسال که انتقاداتی درباره هماهنگ نبودن آن با با فضای ماه رمضان مطرح شده بود، اظهار میکند: از همان روزهای اول فکر من این بود که چرا ماه رمضان باید تم غمگین یا مذهبی داشته باشد. به نظرم ماه رمضان یک جشن و مناسبتی پر از خیر و برکت است. من تا به امروز رنگهای مختلفی مانند صورتی، آبی و ... را در دکور کار کردهام که معمولا جایی در طراحی برنامه رمضانی ندارد. احسان علیخانی در همان سالها گفت که میخواهیم قصه تعریف کنیم؛ بنابراین دکور باید شبیه سن تئاتر و جایی میشد که قصه را تعریف میکنیم.
از آن سال (۱۳۸۸) پرده قرمزی طراحی شد که باز میشد، در واقع از سال ۸۸ دکور شبیه به صحنه تئاتر است، چه در دکور صدفی، چه کهکشان و چه زمینی که میچرخید. بسیاری گفتند که دکور امسال ما شبیه پارسال است و زمینه آن به سالهای قبل و ماه رمضان نمیخورد. درست است ما استعارههایی که در دکورهای قبلی خود داشتیم را امسال نداریم و دو سالی است که تصمیم گرفتیم قصه مردم یک شهر را تعریف کنیم؛ شهری خیالی. بنابراین دکور ما مانند تالار بزرگ نمایش است که سقف شهر، تالار نمایش است و یکی از مردم شهر روی صندلی مینشیند و قصه خود را تعریف میکند.
قانع ادامه میدهد: بسیاری از مهمانان که در صحنه ما مینشینند باورشان نمیشود که دکوری که در قاب تلویزیون میبینند از نزدیک به این شکل است. در واقع حسی که نسبت به دکور «ماه عسل» دارند رویایی است که من دوست دارم و سعی کردم این رویا حفظ شود و برای اینکه نیم نمره به قبل اضافه کنم، تلاش کردم. در واقع ایده دکور را من میدهم و با احسان علیخانی صحبت میکنیم و به نتیجه میرسیم. در نهایت چیزی میشود که در قاب تلویزیون میبینید. طراحی دکور مانند شطرنجبازی با خودمان است. این کار بسیار سخت است اما من چند سالی است که با خودم شطرنج بازی میکنم و هر دفعه باید بهتر از قبل باشم.
او درباره انتقادهایی که به برنامه ماه عسل میشود، میگوید: اگر انتقادی به برنامه نباشد و همه راضی باشد به نظر میرسد که کارمان اشتباه است یا نمیفهمند که چه چیزی میگوییم. به نظرم خوب است که مردم درباره «ماه عسل» نظر میدهند. لطیفههایی هم درباره ما میسازند مثلا میگویند که امسال صندلیهایمان شبیه به سطل زباله است.
طراح دکور «ماه عسل» با اشاره به خاطرات خود در برنامه «ماه عسل» بیان میکند: در هر برنامه «ماه عسل» اتفاقی برایم میافتد؛ یا دستم، یا پایم میشکند. امسال هم دستم را بریدهام اما شیرینی این برنامه این است که ۳۰ روز این تعداد جوان دور هم کار میکنند که در نهایت برنامه خوبی ساخته شود و مردم ببینند.
قصه مردم مانند صفحه حوادث روزنامه جذاب است
او درباره مهمانان برنامه «ماه عسل» ادامه میدهد: بسیاری از برنامهها هنرمندانی را به برنامه دعوت میکنند اما بعد از یک یا دو سال ایدهها تمام میشود و نمیدانند که چه کاری انجام دهند. نمونه این برنامهها روی آنتن است اما «ماه عسل» قصه افرادی را تعریف میکند که شاید در میان آنها خوب و بد وجود داشته باشد اما همیشه مانند صفحه حوادث یک روزنامه جذاب است و سه یا چهار نفر از مهمانان ما در هر سالی که به برنامه میآیند به اندازهای خوب هستند که قصه آنها در خاطر مردم میماند. شاید در این بین، برخی از مهمانان بلد نباشند قصه خود را تعریف کنند. در واقع کار احسان علیخانی مانند یک نویسنده قصه است که باید در یک لحظه قصه را شروع کند و تا آخر برنامه آن را به اتمام برساند. اگر خوب بنویسد مردم از قصه خوششان میآید و اگر بد بنویسد قصه درنمیآید و دیگر نمیتوان آن را کاری کرد و باید منتظر فردا شب شد.
قانع در پایان به طراح لباس برنامه اشاره میکند و میگوید: ما طراح لباس نداریم و یک نفر برای ۳۰ شب، لباسهای احسان علیخانی را طراحی کرده است.
گفتوگوی ما با پیمان قانع به پایان میرسد و حدود ۳۰ نفر از عوامل پشت صحنه را میبینیم که مشغول آماده سازی برای شروع برنامه هستند.
مادر و پسری که بعد از سالها به هم رسیدند
مسعود رجبیان، مدیر تولید «ماه عسل» را میبینیم و او به تقاضای گفتوگوی ما پاسخ مثبت میدهد.
رجبیان درباره همکاری با تیم برنامه «ماه عسل» اظهار میکند: از سال ۸۶ که برنامه «ماه عسل» شروع به فعالیت کرد، با این تیم همکاری میکنم و ۱۲ سال است که در این تیم حضور دارم.
او سپس از خاطره خوبی که در یکی از قسمتهای «ماه عسل» در ذهنش نقش بسته، میگوید.
«یک خاطره خوبی که در ذهن من از برنامه «ماه عسل» باقی مانده درباره دو مهمانی است که سال ۹۵ به این برنامه آمدند. مادر و پسری که بعد از سالها به هم رسیده بودند و این یکی از بهترین لحظات زندگی من بود. زمانی که به آن روز و به آن برنامه فکر میکنم جزو خاطرات بسیار خوبم است. خاطره بدی از «ماه عسل» ندارم و به نظرم برنامه «ماه عسل» سال به سال پختهتر میشود. سال ۸۶ حدود ۱۲ نفر بودیم اما در حال حاضر نزدیک به ۱۲۰ یا ۱۳۰ نفر درگیر برنامه هستند. برنامهای مانند «ماه عسل» ۱۲ سال است که روی آنتن است و مخاطب هم هر سال توقعش بالاتر میرود و این مساله طبیعی است و ما باید تلاش کنیم که به توقع مردم برسیم.
مدیر تولید «ماه عسل» درباره تاثیر فضای مجازی بر این برنامه اظهار کرد: در چند سال اخیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گسترش یافته و شاید بسیاری از سوژههایی که کار میکنیم مشابه آنها در فضای مجازی بوده و مردم دیدهاند. اگر سوژه خوبی هم در جایی پیش بیاید تا بعدازظهر همه آن را میفهمند، در نتیجه روی برنامه ما هم اثر میگذارد.
او درباره مهمانان این برنامه میگوید: آبان و آذر سال پیش تیم سوژهیاب و اتاق فکر ما تشکیل شده و برخی آیتمها و سوژهها را قبل از عید ضبط کردیم. اکثر مهمانان ما از خارج از تهران میآیند که وظیفه داریم و باعث افتخار ماست که شرایطی را برای آنها فراهم کنیم که به آنها خوش بگذرد. در واقع اسکان و هزینه رفت و آمد مهمانان برنامه با تهیهکننده است.
پس از پایان گفتوگویمان با مسعود رجبیان، ساعت حدود ۱۸:۲۰ دقیقه است که احسان علیخانی را میبینیم که همراه محمد پیوندی (سرپرست تیم سوژهیاب) برای دیدن مهمانان میرود. در همین زمان یکی از مهمانان که حضورش سورپرایز برنامه «ماه عسل» است را به اتاق «وی آی پی» میبرند و محمد پیوندی تاکید میکند که بیرون نیاید.
دقایقی قبل از آغاز برنامه، احسان علیخانی با آرش ظلیپور (برنامهریز) صحبت میکند و مجری «ماه عسل» برای ورود به برنامه آماده میشود.
علیخانی پیش از قرار گرفتن مقابل دوربین یک بار صحنه را با عوامل برنامه مرور میکند. سپس همگی صلوات میفرستند و اعلام میشود که سه دقیقه تا شروع برنامه باقی مانده است.
مجری ماه عسل در گوشهای از استودیو که محل صحبت ابتدایی اوست، ایستاده و ساعت ۱۸:۵۰ دقیقه برنامه به روی آنتن میرود و اینگونه است که احسان علیخانی صحبتهایش را شروع میکند.
هفت دوربین در پشت صحنه قرار دارد و عکاس از مجری ماه عسل حین صحبت کردن عکس میگیرد. در همین لحظه صدای بال زدن کبوتری که به استودیو وارد شده، توجه عوامل را جلب و آنها را برای لحظاتی نگران میکند.
صحبتهای احسان علیخانی که تمام میشود، آیتمی از پشت صحنه برنامه روز گذشته را پخش میکنند. سپس گریمور به داخل استودیو میآید و مجری را برای چندثانیه گریم میکند.
سه نفر از مهمانان وارد استودیو برنامه شدهاند و علیخانی و پیوندی در حال صحبت با آنها هستند. یک دختر کوچک که جزو مهمانان است، باید دقایقی پس از شروع برنامه به استودیو وارد شود اما گفتند که خجالت میکشد نامش را بگوید. آرش ظلیپور تلاش میکند با او صحبت کند و در نهایت میگوید آرمیتا هستم و هشت سال دارم.
با شمارش یک، دو، سه ... چهار، برنامه مجددا ساعت ۱۹:۱۰ دقیقه روی آنتن میرود و تیتراژ ابتدایی «ماه عسل» با صدای بهنام بانی پخش میشود.
مهمانان برنامه که یک زوج نسبتا جوان هستند، مقابل احسان علیخانی نشستهاند و قصه خود را که درباره اعتیاد مرد خانواده است، تعریف میکنند و پس از دقایقی دختر کوچک آنها به نام آرمیتا وارد برنامه میشود.
زندگی در کنار قصه مردم برای من خاطره است
در حین پخش برنامه محمد پیوندی، سرپرست تیم سوژهیاب «ماه عسل» را میبینیم که روی پلهها نشسته است. به قصد گفتوگو با او به طبقه بالا میرویم.
پیوندی درباره انتخاب سوژههای هر سال «ماه عسل» میگوید: هر سال که برنامه «ماه عسل» تمام میشود، بعد از عید فطر به قصههایی که تیم ما با آنها مواجه میشود جدی فکر میکنیم که آیا قابلیت طرح در «ماه عسل» را دارد یا نه. همچنین کارگروههایی داریم و افراد متخصصی هستند که از ما شناخت دارند و سوژههایی را پیشنهاد میدهند و ما آنها را بررسی میکنیم. همچنین پیرامون خود را دقیق نگاه میکنیم تا ببینیم قصههایی هستند که بتوانند روی صندلی «ماه عسل» بنشینند. مردم هم در این سالها «ماه عسل» را خوب شناختند و قصههای خوبی را به ما معرفی میکنند. در این سالها برای اینکه دقیقتر باشیم به جاهایی سر میزنیم که حس میکنیم از دلشان قصه بیرون میآید. ارگانها، نهادهای اجتماعی مختلف آمارهای اجتماعی هم به ما میدهند و حتی بسیاری زنگ میزنند که این قصه در جایی از کشور در حال رخ دادن است و فکر میکنیم که به دردتان میخورد.
او با اشاره به همکاری خود با برنامه «ماه عسل» خاطرنشان میکند: من از تولد این برنامه یعنی سال ۸۶ که با عنوان «ماه عسل» متولد شد، با آن همکاری میکنم. ابتدا گروه کوچکی بودیم که کنارش بزرگ شدیم و بزرگ شدن خود را در کنار «ماه عسل» حس کردیم. تمام لحظات در این برنامه دغدغه داشتیم که چه اتفاقی میافتد. برای یک اتفاق چند دقیقهای که مردم در قاب تلویزیون تماشا میکنند از ماههای قبل کار را شروع میکنیم. در این لحظهها عوامل برنامه استرس دارند تا اتفاقات به بهترین شکل رخ دهد. کل «ماه عسل»، اسم آن و زندگی در کنار قصه مردم برای من خاطره است.
پیوندی درباره مستندهایی که در این برنامه ساخته میشوند، میگوید: مستندهای ما از لحاظ حرفهای پخته شده و شکل بهتری دارد و سعی میشود در مستندها جاهایی از قصه را بگوییم که در برنامه احتیاج به تصویر آن وجود دارد. مخاطب غیر از قصهای که جلوی احسان علیخانی روایت میشود، تصویرش را هم باید ببیند. در واقع سعی میشود جاهایی که روایی نیست در مستند به تصویر کشیده شود. تیم مستند ما که کارگردانی آن بر عهده حامد میرفتاحی است کنار کشف سوژه از هفت، هشت ماه پیش کار خود را شروع کرده و پنج دقیقه مستندی که شما میبینید در روزهای مختلف فیلمبرداری شده است.
ما به اصل صداقت اعتقاد داریم
او ادامه میدهد: ما به اصل صداقت اعتقاد داریم و سعی میکنیم اگر مهمان دلش نمیخواهد درباره مسالهای صحبت کند حرف نزند اما تلاش میکنیم که قصه را طوری تعریف کنیم که مبنای صداقت ما با مخاطب بهم نخورد. ما یک سینمای روایتگر تلویزیون هستیم که سکانسها را انتخاب و کارگردانی میکنیم و پرداخت و نوع روایت قصه با ماست و در اصل قصه دست نمیبریم.
سرپرست تیم سوژهیاب «ماه عسل» درباره تیتراژهای این برنامه اظهار میکند: احسان علیخانی و برنامه «ماه عسل» تیتراژهایی را متولد کردند که با گذشت این سالها برای مردم خاطرهانگیز است. احسان علیخانی در انتخاب ترانه و خواننده برای تیتراژ وسواس دارد و بسیاری از دوستان ما که خوانندگان بهنامی هم هستند دوست دارند که برای «ماه عسل» بخوانند. به هر حال ما یک نقطهگذاری در ساخت تیتراژ در تلویزیون و در ذهن مخاطب انجام دادیم بنابراین مراقب هستیم که بهترین اتفاقها بیفتد؛ البته در حوزه موسیقی و کارهای هنری ذائقهها متفاوت است و برای اینکه ذائقه همه را جذب کنیم کار سختی است اما سعی میکنیم که همه اینها را در نظر بگیریم. من فکر میکنم علیخانی در این سالها تیتراژهای خوب را معرفی کرده و یک سبک در ساخت تیتراژ تلویزیون آورده است.
او ادامه میدهد: اگر «ماه عسل» برای سالهای آینده به روی آنتن برود، رسالت آن این است که اثرگذاری در حوزههای مختلف اجتماعی داشته باشد و اینکه حال مردم خوب شود. حالا باید دید که حال مردم در هر سال چگونه خوب میشود.
فضای مجازی در این سالها به ما کمک زیادی کرده است
پیوندی درباره انتقادات و لطیفههایی که در فضای مجازی برای برنامه ساخته میشود، اظهار میکند: به نظرم بسیار خوب است که نظرات مختلف را در شبکههای اجتماعی میشنویم و نسبت به سالهای اول نظرات بیشتری را دریافت میکنیم. سعی میکنیم ایرادمان را درست کنیم. گاهی همان لطیفهها در طنز خود نقاط و انتقالهای خوبی دارد که به ما کمک میکند. به نظرم شنیدن این لطیفهها و نگاه طنز مردم ایرادی ندارد و ما هم به آنها میخندیم. حتی فضای مجازی در این سالها به ما کمک زیادی کرده و این بستر اجتماعی فراهم شده که حواس خود را جمعتر کنیم و ببینیم که چقدر مخاطب ما دقیق است و ما را رصد میکند؛ بنابراین ما هم باید دقیق باشیم و با وسواس بیشتری عمل کنیم.
او ادامه میدهد: لحظههایی که به مردم سلام میکنیم باید از آن استفاده کنیم برای اینکه اثرگذاری درست داشته باشیم. گاهی اثرگذاری حال ما را دگرگون میکند و گاهی آن لحظههایی که در «ماه عسل» پدید آمده خوب بوده است. در این سالها لحظات بینظیری داشتیم که در این میان فردی که قصه میگفته اشکی هم ریخته است. در واقع فردی نیست که نقطه تأثیرگذار در زندگیاش اتفاق بیفتد و حالش عوض نشود. ما در برنامه خود طوری عمل کردیم که افرادی با قصههای خوب که حالشان بهتر شده نیز حضور داشته باشند و فضای برنامه را متعادل کنند. ما به این تأثر هم احتیاج داریم و به دنبال اثرگذاری هستیم. اثرگذاری یا با اتفاقات مفرح شکل میگیرد یا متأثرکننده.
حرفهایم را روی آنتن میزنم
پس از پایان گفتوگویمان با محمد پیوندی به طبقه پایین میآییم و سپس آگهی بازرگانی به مدت پنج دقیقه پخش میشود. عوامل برنامه به سرعت یک مبل دیگر را به داخل دکور میبرند تا مهمان بعدی که خانمی جوان به نام فاطمه است به جمع مهمانان اضافه شود و ساعت ۲۰:۰۵ دقیقه برنامه مجددا روی آنتن میرود و آیتمی درباره قصه فاطمه پخش میشود که مهمانان از طریق دو نمایشگر داخل دکور آن را تماشا میکنند.
فاطمه قصه خود را رو به دوربینها تعریف میکند و میگوید که ۱۰ سال پدر نداشته چون اعتیاد داشته است و پدر فاطمه که پشت صحنه برنامه نشسته است، بیصدا اشک میریزد.
سرانجام صدای تیتراژ نهایی برنامه شنیده میشود و علیخانی رو به مخاطبانش میگوید، ماهتان عسل، تا فردا. سپس در حالی که هنوز دوربینها روشن است، رو به فاطمه عنوان میکند و میگوید، شاید ادامه قصه شما.
پس از پایان برنامه «ماه عسل»، احسان علیخانی و مهمانان همچنان نشستهاند و باهم صحبت میکنند. دو مهمان خانم همدیگر را در آغوش میکشند و فرزندان فاطمه و پدر هم به جمع اضافه میشوند.
دقایقی بعد از پایان پخش، سراغ احسان علیخانی میرویم و با اینکه از قبل جواب را میدانیم از او تقاضای گفتوگویی کوتاه میکنیم. طبق پیشبینیمان علیخانی ضمن خوشآمدگویی و تشکر از حضور ما، از مصاحبه خودداری میکند و میگوید که چندسال است مصاحبه انجام نمیدهد و عادت دارد حرفهایش را روی آنتن بزند.
لحظهی پخش اذان مغرب است. برای همه حاضران و عوامل، افطاری تدارک دیده شده است. محمد پیوندی همچنان در حال گفتوگو با مهمانان در پشت صحنه است.
ساعت از ۲۱ گذشته که استودیوی «ماه عسل» را با یکی از قصههایش ترک میکنیم.
مروارید صادقپور
- 14
- 5