سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۴:۴۱ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۱۵۸۳
رادیو و تلویزیون

اکبر رحمتی: سنگ صبور «پدر» هستم

سریال پدر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

یکی از ویژگی های سریال «پدر» که این شب ها از شبکه دو پخش می شود، قرار گرفتن سه نسل از بازیگران در کنار هم در این مجموعه است. از بازیگران نسل جوان گرفته تا هنرمندان میانسال و پیشکسوت. اکبر رحمتی بازیگری که سالهاست او را با ایفای کاراکترهای مختلف در فیلم ها و سریال ها به خاطر داریم، پس از مدتها در سریال «پدر» حضور داشته است.

 

بازیگری که در دهه های ۶۰ و ۷۰ جزو بازیگران فعال تلویزیون محسوب می شد و او نیز مانند هنرمندان هم نسل خود کم کار شده است. اما در گفت و گویی که با وی داشتیم، به قدری پدرانه و مهربان و با عشق از حرفه اش می گفت؛ بدون اینکه از کسی گله مند باشد که انرژی بسیار خوبی را در طول مصاحبه منتقل کرد.

 

از این رو بانی فیلم به بهانه حضورش مجموعه «پدر» با او گفت و گویی داشته که می خوانید:

 



 سوالی که من همواره از بازیگران هم نسل شما می پرسم این است که چرا این قدر کم کار هستید؟ شما سال گذشته نقش بسیار کوتاهی در سریال «هست و نیست» داشتید و اغلب در کارهایی که بازی می کنید، ایفاگر نقش های کوتاهی هستید. دلیل آن چیست؟

– فقط می توانم بگویم که کم کاری و یا بیکاری بین بازیگران نسل ما تقریبا همگانی شده و همه از این قضیه گله دارند. اگر از آنها سوال کنید، قطعا همین پاسخ را به ما می دهند که بعضی دبانی فیلمزیگران قدیمی کم لطف شده اند. ضمن اینکه بیشتر سریال هایی که ساخته می شود، درباره جوانان و مسائل مربوط به آنهاست.

 

به همین دلیل نقشی برای من و امثال من پیرمرد در این سریال ها وجود ندارد و یا به قول شما حضورم در قصه کوتاه و کمرنگ است. بعد هم اینکه تولید هم کم ده و مثل قبل نیست که فیلم و سریال های زیادی برای تلویزیون ساخته می شد و همه بازیگران در آن کارها بازی می کردند و کم کار نبودند.

 

 با حرف شما موافقم که تولید تله فیلم و سریال محدود شده و قصه ها معمولا درباره مسائل و مشکلات جوانان است. اما خب این جوانها هم در قصه ها پدر و مادر و بزرگتری دارند!

– (می خندد) خب این دیگر تقصی ما نیست. ما همیشه آماده بازی در یک کار خوب برای مردم هستیم. البته من امسال چند پیشنهاد سریال و سینمایی داشتم که خوشم نیامد و قبول نکردم. تئاتر هم فراوان به من پیشنهاد می شود. اما فعلا تصمیم ندارم تئاتر کار کنم.

 

 دلیل خاصی دارد؟

– ون شرایط حاکم بر تئاتر را درست نمی دانم.

 

 منظورتان را دقیق تر توضیح می دهید؟

– فکر می کنم تئاتر به گونه ای شده که هر جایی را پیدا می کنند، سالن تئاتر می زنند؛ دقیقا مثل کافی شاپ! به همین خاطر تئاتر به آن معنایی که ما در سال های دور کار می کردیم و مشخصاتی داشت، نیست. ما در آن دوران که تئاتر کار می کردیم، به این شکل بود که سال ها گروهی کار و تمرین می کردیم. اما الان هر کسی تئاتر کار می کند. یعنی هم اجرا می کند، هم تهیه و هم بازی می کند و تئاترهایی که اصلا مخاطب ندارند! من بارها دیده ام که در این سالن ها تازه تاسیس فقط ۱۰ نفر تماشاچی وجود دارد.

 

 اتفاقا یک سری از همکاران شما می گویند که برخی تئاترها تعداد بازیگرانش بیشتر از تماشاگرانش است!

– بله. متاسفانه شرایط تئاتر این گونه شده که دوست ندارم کار کنم.

 

 به نظر شما هیچ نظارتی روی این مساله وجود ندارد تا تئاتر توسط عده ای غیر حرفه ای به نابودی کشیده نشود؟

– من فکر می کنم از زمانی که تئاتر به دست بخش خصوص افتاد شرایطش تغییر کرد. یعنی هر کسی که می تواند به عنوان مثال آموزشگاه باز کند، تئاتر هم تاسیس می کند. تعداد جوان هایی هم که به تئاتر علاقه دارند و یا رشته تحصیلی شان است هم زیاد است که بدون پول کار می کنند.

 

به هر حال اصطلاحا چرخشان می چرخد، اما این چرخیدن را به عنوان یک بازیگر قدیمی دوست ندارم. به همین دلیل تصمیم دارم فعلا تئاتر کار نکنم. با اینکه سالهاب=ی بسیاری در این زمینه کار کردم و بازی روی صحنه تئاتر را هم خیلی دوست دارم.

 

 و تلویزیون چطور؟

– سریال «پدر» که همچنان درگیر بازی در این کار هستم، وقت من را خیلی گرفت. اما کار بسیار خوبی است. امیدوارم مردم دوست داشته باشند. البته تازه پخش آن آغاز شده و هنوز شخصیت من خیلی برای مخاطب جا نیفتاده، اما من که هم نقشم را دوست داشتم و هم خود سریال را.

 

 و در کنار بازی در این مجموعه گویا قرار است در سریال دیگری هم حضور داشته باشید؟

– بله قرار است با آقای صلح میرزایی سریال «حکایت کمال» را بازی کنم که هنوز تصویربرداری سریال شروع نشده است. احتمالا بعد از اینکه بازی من در «پدر» تمام شود، مقابل دوربین آن سریال می روم. بنابراین فکر می کنم برای من پیرمرد سالی یکی دو کار کافی است(می خندد)

 

 درباره نقشی که در سریال «حکایت کمال» بازی می کنید هم توضیح می دهید؟

– در سریال «پدر» که در حال پخش است، شاید هنوز مشخص نشده باشد. اما من نقش یک مرد درستکار را بازی می کم که معتمد حاج علی تهرانی و در گذشته هم معتمد پدر او بوده است. یعنی شناسنامه این شخصیت به این شکل است و می توانم بگویم سنگ صبور و گوش شنوای این خانواده هستم. بنابراین امیدوارم نقشی که من بازی کردم، به دل مردم بنشیند.

 

 مشخص است که فیلمنامه را خیلی دوست داشتید.

– بله به خصوص نقش خودم را خیلی دوست داشتم و فکر می کنم مردم هم دوست داشته باشند. چون از این دست آدمها و روابط در داستان های ما خیلی کم شده است و کمتر می توان حتی در زندگی واقعی انسان هایی را پیدا کرد که بتوان به آنها اعتماد کرد و آنها هم وفادار و درستکار باشند.

 

 در مورد نقش تان در «حکایت کمال» نگفتید؟

– من در آن سریال نقش یک مرد سلمانی را بازی می کنم. با همان تجربیات و ویژگی های بازی خودم که معمولا نقش را به بازی خودم نزدیک می کنم.

 

 در سینما هم از سال ۹۳ فکر می کنم در هیچ فیلمی بازی نگرده اید!

– بله آخرین فیلمی که در سینما کار کردم، فیلم «سد معبر» بود و از آن به بعد دیگر پیشنهادی نداشتم. بازی در سینما را هم دوست دارم، اما خب پیشنهاد نمی شود که بازی کنم. البته یک کار پیشنهاد شد که نقش بسیار کوتاهی بود و هیچ تاثیری هم در قصه نداشت و دوست نداشتم چنین نقشی را بازی کنم. البته فکر می کنم فضای سینما و تلویزیون بهتر از تئاتر شده، اما خب پول و سرمایه باید برگردد.

 

 خاطرم هست که در دوران کودکی مجموعه«مش خیر الله و صندوقچه اسرار» را که شما هم در آن بازی می کردید، خیلی دوست داشتم. با وجود اینکه آن کار برای گروه سنی من نبود. اما سریال ها خیلی مورد توجه قرار می گرفتند و بسیار هم تاثیرگذار بودند.هم جنبه سرگرمی رعایت می شد و هم انتقال مفاهیم اخلاقی. به نظر شما که سالهای بسیاری در تلویزیون فعالیت کرده اید، دلیل اینکه از این دست کارها کمتر ساخته می شود، چیست؟

– البته من قبول دارم که خیلی ها می گویند آن زمان فقط دو شبکه وجود داشت و این همه شبکه ها و ماهواره ها نبود. اما در آن زمان آدم های کاربلدی بودند که الان کار نمی کنند و یا کنار گذشاته شده اند. البته منظورم این نیست آنهایی که هستند و کار می کنند، کاربلد نیستند. اما ما یک سری فیلمسازان و سریال سازانی داشتیم که دیگر برای تلویزیون کار نمی کنند. به عنوان مثال خانم برومند سالهاست که برای تلویزوین کار نمی کند. در صورتی که سریال های خوب و پرمخاطبی را برای مردم می ساخت. از طرفی باید بگویم متاسفانه تمام تجارب ما آرشیو نمی شود و اگر بخواهیم دنبال کاری برویم، باید دوباره از صفر شروع کنیم.

 

وگرنه ما این همه آدم کاربلد هنرمند داریم که باید از آنها خواهش کنند که باز هم برای مردم سریال بسازند. باز هم مثال دیگری می زنم. آقای میرباقری هم باید باز برای تلویزیون سریال بسازد. باید تلویزیون از این هنرمندان کاربلد بخواهد که باز هم با سریال هایشان مردم را پای تلویزیون بنشانند.

 

یا آقای فخیم زاده و سیروس الوند و ما خیلی از این کارگردان های خوب داریم که از تلویزیون هر کدام به دلیلی فاصله گرفته اند و دیگر کار نمی کنند. من فکر می کنم انرژی تلویزیون بیهوده هدر می رود. به عنوان مثال آن زمان دو شبکه وجود داشت. الان تلویزوین ۵۰ کانال دارد که اصلا کیفیت ندارد و کارهایی که پخش می کند، مخاطب را راضی نمی کند. اغلب برنامه ها و سریال ها در سطح پایین ساخته و پخش می شوند.

 

مخاطب هم باهوش است و می فهمد که کار بی کیفیت است و به همین دلیل تلویزیون تماشا نمی کند. الان همین سریال «پدر» که در حال پخش است و خیلی هم کار خوبی است، اما وقتی من از مردم سوال می کنم، متوجه می شوم که تماشا نمی کنند. چون آنقدر کار ضعیف و بی کیفیت از تلویزیون دیده اند که اگر کار خوبی هم پخش شود، از آن بی خبرند و نمی دانند تا تماشا کنند و از کار لذت ببرند. من فکر می کنم مخاطبان تلویزیون زیر ۵ درصد است.

 

 جالب اینکه برخی از آقایان معتقدند تلویزیون ۸۳ درصد مخاطب دارد!

– نه این حرفها نیست. متاسفم که این را می گویم ولی واقعا تلویزیون مخاطب ندارد. حتی زمانی بود که همه ما رادیو گوش می کردیم. اما الان کسی رادیو هم گوش نمی کند. آن زمان همه در ماشین و یا در منزل رادیو گوش می کردند و رادیو و تلویزیون مثل عضوی از خانواده شان بود. اما الان کسی رادیو گوش نمی کند و تلویزیون تماشا نمی کند.

 

 خاطرم هست که شما در رادیو هم فعالیت می کردید. در حال حاضر هم باز در این زمینه فعال هستید؟

– نه اتفاقا خیلی هم پیشنهاد می شود، اما وقت ندارم که در رادیو کار کنم. با اینکه خیلی کار در رادیو را دوست دارم و خاطرات بسیاری هم از آن دارم.

 

 زمانی که در هیچ فیلم و سریالی بازی نمی کنید، مشغول چه کاری هستید؟ مشغله دیگری هم دارید؟

– نه وقتی کار نمی کنم، بیشتر کتاب می خوانم و باغبانی می کنم که خیلی دوست دارم. خودم را سرگرم گل و گیاه می کنم. به هر حال این هم جزو علاقه مندی ما پیرمردهاست(می خندد).

 

 فکر می کنم با توجه به مضمونی که سریال «پدر» دارد، ممکن است بعد از پخش این سریال پیشنهادهایی هم داشته باشید؟

– بله فکر می کنم چون نقشم را در این سریال خیلی دوست دارم و مردم هم دوست دارم و بعد از این کار باز هم پیشنهاد کارهای خوبی شود. البته اگر کسی تلویزیون تماشا کند و بازی و سریال من را ببیند.

 

 شما پیش از این سریال هم با این گروه همکاری داشتید؟

– بله من پیش از سریال «پدر» با توفیقی و عنقا سابقه همکاری داشته‌ام و برای من لذت‌بخش است که با هر دو این دوستان کار می‌کنم، این همکاری ارزشمند است و امیدوارم این همکاری دلچسب در آثار بعدی نیز ادامه داشته باشد. گروه صمیمی و خوبی در سریال پدر جمع شدند تا اثری خوب تولید شود. در کل همه عواملی که در کنار هم به دور از حاشیه در این سریال کار کردیم و البته هنوز مشغول کار هستیم تا مخاطبان شاهد اثری خوب از تلویزیون باشند. این را جای دیگری هم گفتم اما باز می گویم که در این سریال سه نسل بازیگری حضور دارند. من به عنوان پیشکسوت، مهدی سلطانی و لعیا زنگنه نسل میانسال و سینا مهراد و ریحانه پارسا نسل جوان عرصه بازیگری در این سریال هستیم.

 

من فکر می کنم نسل جوان این سریال بسیار بچه‌های با استعدادی هستند، سینا مهراد و ریحانه پارسا در این سریال بسیار خوب بوده‌اند یعنی می‌توانم بگویم نسل جدید بسیار باهوش هستند، امیدوارم روند خوب بازیگری برایشان ادامه داشته باشد و در عرصه بازیگری موفق باشند.

 

با سینا مهراد که رابطه خیلی خوب و پدرانه ای هم داشتم. من فکر می کنم در این سریال در کنار بازیگرانی که عرض کردم، موضوعاتی چون: عشق، فداکاری، مردانگی، جوانمردی و گذشت در قصه وجود دارد که بسیار ارزشمند است. به خصوص برای نسل جوان ما که باید این گونه سریال ها را تماشا کنند و یاد بگیرند.

 

زینب علیپور

 

banifilm.ir
  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش