دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۳۲ - ۱۱ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۲۹۲۸
رادیو و تلویزیون

ابهام مخاطبان درباره سریال «دلدادگان»

سریال دلدادگان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

سریال «دلدادگان» این روزها حسابی مورد توجه قرار گرفته است. دوشنبه‌شب قسمت سی‌ونهم سریال پخش شد و اتفاقاتی در آن افتاد، که باعث شد ابهاماتی درباره قصه و شخصیت‌ها برای مخاطبان ایجاد شود. اول مبهم بودن فاصله زمانی بین بارداری «فرزانه» و «مرضیه» تماشاگران را به اشتباه انداخته است.

 

این موضوع که چطور «نادر» بدون ذره‌ای سوختگی، از آتش‌سوزی‌ زیرزمین جان سالم به در برد یا آن که «فرزانه» با این که صورت و دست‌هایش سوخته بود اما لباس‌هایش دودی نشده بود، برای مخاطبان سریال سؤال است. بسیاری از مخاطبان هم حدس‌های جالبی درباره «سهیل» فرزند «نادر» و «فرزانه» می زدند و می‌گفتند او احتمالاً در ادامه قصه، «هاتف» یا «امیر» است.

 

 

khorasannews.com
  • 134
  • 37
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱۹
در انتظار بررسی: ۲۹
غیر قابل انتشار: ۲۷
جدیدترین
قدیمی ترین
قسمت آخر سریال، بر خلاف روند نسبتا خوب و مسیر داستانی فیلم، متاسفانه فاقد هرگونه منطق ساختاری حداقلی و بر خلاف مسیر طولانی و باحوصله ی۶۰ قسمتی سریال، به نوعی بسیار عجولانه و ظاهرا هول هولانه صرفا برای «جمع کردن و بستن» آخر فیلم ساخته شده بود.... ضعف های عجیب در محتوا و نیز فرم قسمت آخر: از ضعف مفرط داستان نامه و نویسندگی در نقش آفرینی گرفته تا ضعف کارگردانی در شات ها و کادربندی های آماتور، پرداخت نشده و اجرای ناموفق صحنه های درام و خشونت مشهود بود. فی المثل، اینکه چرا امیر (مامور آماده، کارکشته و آموزش دیده ی حرفه ای) پس از صحنه ی مضروب کردن هاتف توسط ارغوان و پیش از فرارشان، اسلحه ی او را از صحنه بر نمیدارد(!) و دستان او را تا رسیدن ماموران جهت عدم فرار یا ایجاد خطر مجدد نمی بندد! صحنه ی درغلتیدن ماشین ارغوان از پرتگاهی چنین عمیق و زنده ماندن و حتی تقریبا «کامل سالم و هوشیار ماندن» هر دویشان ، نیز صحنه ی ایستادن هاتف در وسط جاده و ماشینی که با وجود «بی حرکت بودن هاتف»، قاعدتا او را از‌ دور می دیده اما با اینهمه، با سرعت بالای ۱۰۰ به او می کوبد و ... از همه عجیب تر و ناامیدکننده تر، عدم پرداختِ هرچند کوتاه به اوج و نقطه ی عطف داستان، یعنی صحنه های جذاب دستگیری فرزانه، عدم تجربه ی بیننده از دقایق اضطرابي فرار و تعقیب و گریز و احتمالا حس بازندگی و وحشت فرزانه در لحظه ی غافل گیرشدن و در نتیجه عدم رساندن بیننده بعد از قریب ۶۰ قسمت به «عدالتی» که برای نقش «تخریب گر و توطيه گر فیلم» منتظرش بوده، از جمله دیگر ضعف های مفرط قسمت آخر و به عبارتی کلیت فیلم بود. به کما رفتن بیش از یک ساله و اندی ارغوان/بهار ( از سن کودک حدیث میشود حدس زد) نیز از دیگر نشانه های استیصال و سردرگمی کادر نویسندگان برای پایان فیلم بود. در مجموع، سريالي جذاب و نسبتا خلاق و دوست داشتنی از شبكه ٣ سيما بر خلاف رویه ی گذشته ی این رسانه ی انحصاری که چندان خوش سابقه و خوش کار نبوده، اما مع الاسف با پایانی بس ضعیف، عجولانه، غیر قابل پذیرش و سردرگم.
معماهای زیادی تو این فیلم گذاشتن که در قسمت های بعدی حلش میکنن با نشون دادن یه سری پشت پرده ها.و این کار چون ذهن رو درگیر میکنه که فکر کنی به نظرم فیلم جالبیه دست همه شون درد نکنه
خیلی پیش اومده پسره بعد ازعقد گفته نمی خوام پس این دختره که نباید همچین اجازه ای رو به پسره بده وقتی پسر هنوز دختررو خونش نبرده از این غلطا نباید بکنه حالا حدیث بیفته دنبال شوهرش
به نظرم که سریال جالبیه ولی اقراق زیاد داره
چه فرقی داره اینکه خرم سلطان ببینی یا دلدادگان؟؟! واقعا جای تاسف داره برای سازمانی که ادعا داره نباید اون سریال هارو دید ولی خودش خیلی بدتر از اون داستان هارو فقط با حجاب اسلامی و زبان فارسی میسازن
واقعا سریال خوبی واینکه احنمال امیر پسر فرزانه باشه خیلی زیاده
خواهشمنداست اینقدر فیلم ها غمناک نسازید اینقدر با احساسات مردم بازی نکنید افسوده شدیم /
امشب شاهد پخش سریال دلداگان بودم که شاهد یک بی انصافی مفرط در مورد خانمها در فیلم بودم مادر حدیث با بی انصافی به حدیث در مورد حاملگی اش در دورا عقد گفت چه غلطی کرده ای! این حرف به نظر بسیار زشت و زننده بود که به یک خانم گفته میشه مگه اونها عقد نبودن ! مگه اسلام خودشون نگفته دختر وقتی عقد میکنه باید کامل مطیع شوهرش باشه! چرا خودشون دخترونو عقد میکنن و انتظار دارن که این دختر باشه که همیشه مواظب همه اوضاع باشه ! این بی انصافی محض در مورد خانمهاست! چون از نظر بیولوژیک هم زن در این موارد وقتی عاشق باشه دیگه اختیاری نداره ولی جامعه ایرانی همیشه همه مسئولیت ها رو میندازه گردن زن بهتر بگم همه زشتی های این امر رو و همه حق ها رو به مرد میده که باب میلش عملش کنه و این امر رو طبیعی میدونه فقط ازش انتظار داره ولی زشتیی براش قائل نیس دلم واقعا برای نقش حدیث سوخت. که عاشق باشه خوبه مطیع باشه خوبه دل به دل شوهر بده خوبه شوهر دوست باشه خوبه ولی وسط کار باید حواسش به دردسرهاشم باشه چون همیشه تهمت ها و زشتی ها برای اونه این فیلم منو از عاشق بودن و عاشق شدن با این حرف مایوس کرد .
امشب شاهد پخش سریال ...
از نظرم حرف مادر حدیث درست بوده...عقد کردند ولی چ فایده ک توزرد از اب دراومد...منظورش این بود دوره عقده تا حدی میشه اشنایی...الان با این کار پسره هم رفته
سریال جالبی است واقعا '''
سلام بنظرم خیلی فیلم قشنگی است با نویسندگی فوق العاده اگه سهیلم همون امیر باشه که خیلی خوبه ولی چجوری.....
سلام بنظرم خیلی فیلم...
اره اونجا که مالک دوید تو خونه سهیل رو حتما نجات داده، بعدشم فرزانه حتما خنگه که نفهمید وقتی براش تولد گرفتن که بزرگتر از ارغوان بود با خودش فکر نکرد چجوری
اره اونجا که مالک دو...
اره نمیدونم اقای هادی اینو میخوان چطوری توجیه کنن.حالا در قسمت های اخر همه چی روشن میشه.اینکه ذهن رو درگیر میکنه فیلم خوبیه دست همه شون درد نکنه
سلام بنظرم خیلی فیلم...
تو سوختگی دونفر رو خاک کردن....پس پسر نادر زندست و مالک اونو بزرگ کرده
سلام واینکه کمیته که فکرکرده نادر و فرزانه سوختن چرا جلوی ماشین نادرو گرفتن؟ نادر هم فرار کرد هاتف که پسر عنایته. امیر پسرشون نیست که برادر ارغوان باشه ۱دلیل و احتمالا سهیل پسر فرزانه ست که جنازشم پیدا نشده
عالی بود
خیلی بد است
خیلی بد است
خیلی بد است...
شما نگاه نکن
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش