دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۵۹ - ۰۲ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۰۵۳۸
رادیو و تلویزیون

سیاست اشتباه رسانه ملی در قبال پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون

عادل فردوسی پور,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

داستان جواد خیابانی و عادل فردوسی پور کم‌کم دارد شبیه داستان «بروس لی» و «جکی چان» می شود؛ بروس لی جوان و پر تلاش و خودرای و خودمحور و دانش آموخته فلسفه که اتفاقا همین خودرایی و خودمحوری اش تحولی در فیلم های سینمایی رزمی به وجود آورد و در کمترین زمان ممکن پله های ترقی را پیمود و به قله شهرت دست یافت.

 

از خودمحوری تا نبوغ

یادم می آید برنامه ای بود در خصوص زندگی و آثار «اورسن ولز»، نابغه شهیر کارگردانی سینما که پس از مرگش ساخته شده و گزیده ای بود از آثار سینمایی او و مصاحبه با دست اندرکاران این فیلم‌ها که جملگی در عصر خود از قطب های تراز اول هالیوود بودند در عرصه فیلمبرداری، موسیقی متن و غیره. یک نکته در مصاحبه ایشان مشترک بود، همه از دخالت ها و درگیری ها و خودمحوری های «اورسن ولز» می گفتند و این که همیشه نظر خود را در تمام زمینه ها اعمال می کرد و چیزی که مایه شگفتی بود و نبوغ «ولز» را آشکار می کرد، این بود که فیلم او در تمام امور کاندیدا یا برنده جوایز مهمی چون اسکار می شد.

 

نرمش هوشمندانه

به اصل مطلب بازگردیم؛ فردوسی پور نیز فردی است پر تلاش و کوشا و خودمحور و شاید این خودمحوری اش باشد که سال هاست زمینه ساز اختلاف با مدیران رده بالایی شده است.

 

هر چند در تمام سال ها و سر بزنگاه، نرمشی هوشمندانه انجام داده و توانسته برنامه اش را از خطر تعلیق و تعطیلی برهاند، اگر از نظری که مسائل اخیر را یک بازی رسانه ای جهت دوباره اوج گرفتن برنامه نود می‌داند، بگذریم، نقدهایی بر شجاعت و عدالت عادل فردوسی پور هم وارد است، به خصوص در مواقعی که یک سوی قضیه، سازمان صدا و سیماست مانند مسئله «حق پخش» که هیچ گاه به طور جدی و چالشی وارد قضیه نشد یا بازی چند سال گذشته تیم فوتبال «مس رفسنجان» مقابل «سایپا» و بازیکن غیر قانونی سایپا که تا چندین هفته و آن هم تنها بیش از یکی، دو دقیقه بدان ورود نکرد و عده ای آن را به سِمت یکی از اقوام سببی اش در شرکت سایپا نسبت دادند، یا مناظره تلفنی با

 

یکی از نمایندگان مجلس در خصوص جابجایی تیم های تهرانی به شهرستان ها و آنجا که نماینده نگون بخت جمله ای مبنی بر «ایمان داشتن» را به کار برد و منظورش از ایمان، آگاهی داشتن و اطلاع داشتن بود و عادل فردوسی پور با هوشمندی تمام و فرافکنی و شلوغ بازی، ایمان را به دین و مذهب و خدا و پیغمبر ربط داد، طوری که نماینده مذکور هم باورش شد منظورش همان بوده که فردوسی پور می گفته و به لکنت زبان افتاد و بازی رسانه ای را باخت.

 

جمع اضداد

جوانان فعال و مشتاقی را می شناسم و می‌شناسند که شاید زحمت بیش از هفتاد درصد متن‌ها و گزارش ها را می کشند و تقدیم عادل فردوسی پور می کنند و مبلغ ناچیزی نصیب شان می شود و جایی هم در خاطرات مردم علاقه مند پیدا نمی‌کنند. آری، اگر بگذریم از همه این موارد که مطمئنا جمع اضداد است و این گونه موجبات موفقیت و محبوبیت عادل فردوسی پور را فراهم آورده است، می خواهم از منظری دیگر به مسائل نگاه کنم. همه به یاد داریم بی مهری های صدا و سیما با امثال مهدی رستم پورها، پوریا تابان ها، محمدرضا منصوریان ها، سید محمد حسینی ها و ... که آخری به نظر من دچار توهم شد و خود به بیراهه ای بدون بازگشت گام نهاد. البته پوریا تابان هم با حمایت امثال پرویز پرستویی به صدا و سیما بازگشت، ولی شاخص ترین چهره همان مهدی رستم پور است که جلای وطن کرد و به شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پیوست.

 

سرنوشت نامعلوم فردوسی پور

حالا باید دید چه سرنوشتی در انتظار عادل فردوسی پور است؛ آیا همچون محمدرضا منصوریان که برنامه وزین و متهورانه «دیدار در وقت اضافه»اش را بی سر و صدا گرفتند و تقدیم «ورزش و مردم» کردند، برنامه «نود» نیز حاضر و آماده تقدیم مجری منعطفی چون جواد خیابانی خواهد شد؟ «آقا جواد»ی که روش های دلبری کردن را بسیار خوب بلد است؛ یادمان نمی رود در جشن معرفی برترین‌های ورزش ایران موقع معرفی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی، محمد علی آبادی را «پدر ورزش ایران» خواند. آیا بعد از این اتفاق، فردوسی‌پور مانند محمدرضا منصوریان بی سر و صدا به رادیو کوچ می کند یا همچون مهدی رستم پور، جواب مثبت به پیشنهادهای مشتاقانه و جدی شکبه های خارجی خواهد داد؟

 

سیاست اشتباه رسانه ملی

هر چند حذف فردوسی پور نمی تواند به راحتی مهدی رستم پور باشد، چرا که هر چه جلوتر می رویم فشار رسانه ای و افکار عمومی، قدرتی غیر قابل باور پیدا می کند. همین پارسال بود که فرماندار یکی از شهرهای استان اصفهان در دام خبرنگاری افتاد و به او توهین کرد که با انتشار فیلم جلسه در عرض چند روز برکنار شد، از طرفی «برند» عادل فردوسی‌پور قابل مقایسه با دیگران نیست. البته شاید حذف عادل فردوسی پور و تقدیم برنامه «نود» به دیگری برای مجریان حاضری‌خور و کم سوادتر خیلی بد نباشد.

 

کسانی که به هر طریقی می خواهند مطرح و در بورس افکار عمومی باشند و از آن جا که سواد و تخصص و پشتکار عادل فردوسی پور را ندارند، خیلی از حذفش ناراحت نمی شوند؛ کسانی که تنها افتخارشان این است در هر جایی عنوان کنند آنها امثال عادل فردوسی پور را به تلویزیون آورده اند. آری، خیلی ها آمده اند و رفته اند ولی هیچ کسی «عادل» نشد. گویند «وقتی برادرِ حاتم طائب دریافت در سخاوت بخشندگی نمی تواند با حاتم برابری کند، در چاه زمزم آن کرد که نباید می کرد».

 

رویکرد کمدی-ورزشی

شاید بهتر باشد از موضع دیگری هم به مسئله نگاه کنیم و شاد باشیم؛ فراموش نکنیم همه ما ایرانی هستیم و ایرانی ها ثابت کرده اند یا مسئله ای را حل می کنند یا برایش جوک می سازند که البته در مورد دوم بیشتر احساس می کنند مسئله را حل کرده اند! در تیتر یادی کردیم از جکی چان؛ او هم در سال‌های ابتدایی بازیگری و فیلمسازی، رویای هماوردی با بروس لی فقید را داشت، ولی وقتی فیلم‌هایش با شکست تجاری مواجه شد، روی به ژانری جدید در سینما آورد؛ «کمدی-رزمی» و بسیار هم خوش درخشید.

 

حالا جواد خیابانی و کلا برنامه‌سازان رسانه ملی که چندان به بحث تجاری مسئله نمی اندیشند و «آقا جواد» هم نشان داده برای جلب توجه از هیچ کاری فروگذار نمی کند، پس بهترین راه ایجاد برنامه ای جدید با ژانری متفاوت است، مثلا «نود کمدی-ورزشی» با اجرای جواد خیابانی. مطمئن باشند در جامعه آفت زده ما که مردمش علاقه زیادی به برنامه های سوپرمارکتی دارند، خیلی خوب جواب خواهد داد، در جامعه ای که ایرج ملکی را بهتر از احمدرضا معتمدی، فیلسوف سینمای ایران می شناسند، در جامعه ای که طنزهای سخیف «نود شبی» صدها برابر بیش از طنز فاخر «کاکتوس» ساخته محمدرضا هنرمند، طرفدار داشته و دارد، مطمئنا مردم یک برنامه «کمدی-ورزشی» را بیشتر از «نود» خواهند پسندید.

 

مهران فیضی‌صفت‪

 

hamdelidaily.ir
  • 15
  • 8
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش